جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 202
چالش‌های «آزادی» در کاوش‌های «میل» و «فِینبرگ»
نویسنده:
شیرزاد پیک حرفه
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده جوئل فِینبرگ فیلسوفی پیش‌رو در فلسفه اخلاق، حقوق و سیاست معاصر است. او شیوه نگاه مردم را به بسیاری از مسایل دگرگون کرد و نظام قضایی آمریکا، در نیم قرن اخیر، بیش و پیش از هر نظریه‌ای، تحت تأثیر نظریه او درباره «چهارچوب‌های اخلاقیِ قوانین جزایی» است. او پروژه‌ای را به انجام رساند که میل، با طرح «اصل آزادی»، آغازگر آن بود. فِینبرگ، با پیروی از میل، بر این باور بود که فلسفه سیاست با یک پیش‌فرض هنجاری برای پاس‌داری از «آزادی فردی» آغاز می‌شود. او بسیاری از اصول «محدودکننده آزادی» را «نامعقول» و «ناروا» می‌دانست. فینبرگ، با ژرف‌کاوی، مفاهیمی مانند «آزار»، «رنجش» و «بزرگ‌تری کردن» را تحلیل و از آزادی‌گرایی دفاع کرد. آزادی‌گرایی فینبرگ، برخلاف «اجتماع‌گرایان» و «ساختارگرایان»ی مانند مک‌اینتایر و سندل، که سترونی و بی‌روحی آزادی‌گرایی را نقد می‌کنند، نظریه‌ای شاداب است که برپایه ارزش‌های مشترک یک جامعه و فرهنگ سیاسی مشخص، با ساختار تاریخی معینی، بنا نهاده شده است. این مقاله، پس از معرفی اندیشه فِینبرگ و تأثیر منحصربه‌فرد او، می‌کوشد: 1. شباهت‌ها و تفاوت‌های نگرش این دو فیلسوف را درباره «آزادی» تحلیل کند؛ 2. اصول «محدودکننده آزادی» را از نظر این دو فیلسوف تحلیل کند؛ و 3. پاسخ‌های این دو فیلسوف را به پرسش‌های بنیادین و کاربردی زیر درباره «آزادی» با هم مقایسه کند: 1. بزرگ‌ترین «تهدید» برای «آزادی» چیست؟ 2. چرا اصل بر «آزادی» است؟ 3. آیا «آزادی» «خیر برتر» است؟ 4. در تقابل «آزادی» دو فرد، «حق» با کیست؟ 5. چگونه می‌توان مشکل «دوسویه بودن آزادی» را حل کرد؟ 6. آیا «آزادی» «مطلق» است؟
صفحات :
از صفحه 107 تا 142
آرای انسان‌شناختی آیت‌الله جوادی آملی و دلالت‌های آن در علوم تربیتی(فلسفه تعلیم و تربیت)
نویسنده:
محمدعلی دولت
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
انسان، موضوع تعلیم و تربیت است؛ تعریف و ماهیت او، مبدأ و غایت او، ساختار آفرینش او و نیز ابعاد رفتاری او، فلسفۀ تعلیم و تربیت را از جهات گوناگون تحت تأثیر قرار می‏دهد. جهت‏گیری تعلیم و تربیت در مکاتبی که: انسان همسان حیوانات تعریف می‏شود، غایت او از سنخ هدف‏های محدود دنیوی است، ساختار وجودی او تک‏بعدی و جسمانی محض بوده و ویژگی‏های مطلوب او ناظر به صفاتی مشترک با حیوانات باشد، بسیار متفاوت است با جهت‏گیری آن در نظام فکری که به وجود فصل ممیّز انسان از حیوان، غایت̀مندی، ساختار وجودیِ دو یا چندبُعدی با اصالت روح و صفات الهی برای انسان قائل است. مولفه‎های تعلیم و تربیت به‏منزلۀ متغیرهای وابسته‏ای برای صفات انسان است و انسان‏شناسی دلالت-های فراوانی در چیستی، امکان و ضرورت، و چگونگی تعلیم و تربیت دارد. از آن̀جا که کامل̀ترین شناخت از انسان، با مراجعه به معرّفی خالق او به̀دست می̀آید، این پرسش مطرح است که آموزه‏های اسلامی، چه دیدگاهی دربارۀ انسان دارند و این دیدگاه چه دلالت‌هایی در فلسفۀ تعلیم و تربیت دارد؟ این رساله پرسش فوق را از دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی، به‏عنوان یکی از برجسته‏ترین مفسران قرآن، که رویکرد صدرایی را در تفسیر آموزه̀های اسلامی معتبر و صحیح دانسته و نظریات ایشان بازتاب̀های فراوانی در میان اندیشمندان اسلامی داشته است، مورد بررسی قرار داده و بر پایۀ نگرش انتقادی به آن، چارچوب مفهومی جایگزین معرفی کرده است.از دیدگاه آیت̀الله جوادی آملی، انسان موجودی جسمانی روحانی است که قوام ماهیت او به روح الهی، تعلیم قرآن و بیان، فطرت، خلافت الهی و شکر است. برآیند این ویژگی̀ها به̀عنوان حیّ متأله، انسان را از سایر جانداران متمایز می̀سازد. تحصیل انسانیت و همۀ کمالات انسانی، در گرو رسیدن به مراتب حیات متألهانه است. این مبدأ صوری، پیوندی عمیق دارد با غایت انسان که "عبادت خدا" در مقام عمل، "شناخت اسما و صفات الهی" در مقام علم و معرفت، و "تخلق به اخلاق الهی" در ساحت اخلاق است. فطرت که ناشی از بُعد روحانی انسان است، مهم̀ترین سرمایه برای تحقق حیات متألهانه است و تکیه بر فطرت می̀تواند به همۀ شناخت̀ها، گرایش̀ها و اعمال انسان، در مسیر صیرورت آگاهانه و اختیاری جهت الهی دهد. در مقابل، طبیعت که ناشی از بُعد جسمانی است، زمینۀ گرایش به خوی̀ها و رفتارهای حیوانی در انسان ایجاد می̀کند. قلب انسان، حقیقت او، روح مجرد او، جایگاه فطرت و محل دریافت الهامات الهی است. عقل، از قوای ادراکی است که از گزند وهم و خیال مصون است و مطالب نظری و عملی را مورد بررسی قرار می̀دهد تا به حکمت نظری و حکمت عملی دست یابد. انسان دارای شئون علمی - مشتمل بر حواسّ، خیال، وهم و عقل - و شئون قدرت - شامل اراده و توانایی استعمار و تسخیر و توان برتر حرکتی - و غضب است که اعتدال همگی در قرار گرفتن تحت نظر عقل است. آزادی که نتیجۀ برخورداری انسان از عقل، و نافی جبر و تفویض است، امکان انتخاب مسیر زندگی را برای انسان فراهم می̀سازد. بر این اساس، تربیت فرایندی عقل̀محور است که ضمن اصالت بخشیدن به حیات متألهانه و حرکت در مسیر غایت آفرینش انسان، روابط مکانیکی را نفی می̀کند و پرورش عقل نظری را در سایۀ آزادی، مهم̀ترین وجهۀ همت خویش قرار می̀دهد. اقتضای شئون جسمانی - روحانی انسان، دسته̀بندی تربیت در دو گونۀ تربیت جسمانی و روحانی با زیرمجموعه̀های تربیت عاطفی، تربیت ارادی، تربیت عقلانی، تربیت اخلاقی و تربیت علمی – معرفتی است. متربی، محور تربیت است و اصول تربیت عبارت̀اند از: خدامحوری، عقلانیت و آزادی و آزادگی؛ و ...
تاثیر نوگرایی اندیشه شیعه در به وجود آمدن انقلاب اسلامی (با تاکید بر دیدگاه استاد مطهری و دکتر شریعتی )
نویسنده:
مسعود نوریان بادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مهمترین حوزه های تحقیق در علوم اجتماعی مطالعه انقلاب های سیاسی و اجتماعی است و از بزرگترین تحول ایران در دهه های گذشته، وقوع انقلاب اسلامی می باشد. وقوع انقلاب اسلامی ایران به دلایل مختلفی منجر به متحیر شدن اندیشمندان و محققان سیاسی جهان گشت و در همین راستا در زمینه علل و چگونگی وقوع انقلاب اسلامی پژوهش های مختلفی ارایه دادند. تحلیل علل وقوع انقلاب اسلامی منجر به شکل گیری ادبیات سیاسی نوین گشت که هر یک از این ادبیات رهیافت خاصی را برای تحلیل انقلاب اسلامی ایران دنبال می کردند. اما در زمینه مذهب و رهیافت دینی تحلیل آن چنانی صورت نگرفت لذا ما در این تحقیق به تحلیل انقلاب اسلامی در سایه رهیافت مذهبی (دینی) می پردازیم. در چند دهه پیش از انقلاب رویکرد نوینی در ادبیات فکری شیعه در سایه نوگرایی اندیشه شیعه شکل گرفت که در روش ذهنی و تغییر نگرش به سوی قبول یک تحول بنیادین بر اساس دین نقش اساسی ایفا کرد. در این برهه از زمان، اندیشوران شیعی و در راس همه حضرت امام خمینی (ره) برترین نظریه پرداز انقلاب اسلامی و رهبری و موسس نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران، ظرفین لازم انقلاب و تاسیس نظام سیاسی و حکومت اسلامی را داراست. درهمین راستا شخصیت های بارز و مبارز حوزوی و دانشگاهی به ویژه استاد مطهری و دکتر شریعتی نیز بر این باور بودند که اندیشه شیعه نیاز به بازسازی دارد و قابلیت لازم را برای ارایه یک الگوی مطلوب سیاسی و اجتماعی را دارا می باشد و در سایه این بازاندیشی و نوگرایی اندیشه شیعه بود که عدم انطباق تفکرات شیعه با مقتضیات زمان یا عملکرد حاکمیت طاغوت را پر رنگ تر کرد. لذا در این پژوهش، محقق به بررسی نوگرایی اندیشه شیعه که مجموعه ای از آموزه های شیعی را در بر می گیرد در به وجود آمدن یا شکل گیری انقلاب اسلامی می پردازد.
کارل یاسپرس و نگاه وجودی به علیت
نویسنده:
علی اصغر خندان
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله تلاشی است برای بررسی دیدگاه فلسفۀ وجودی یا مکتب اگزیستانسیالیسم دربارۀ یکی از موضوعات فلسفۀ متعارف در عرصۀ وجود شناسی. این مسأله بویژه از این جهت اهمیت دارد که پیروان این مکتب، بجای پرداختن به مفاهیم کلی و انتزاعی، می کوشند به شناخت وجود انسان اصیل که در متن زندگی با مسایل گوناگون درگیر است بپردازند؛از این رو بازخوانی آرای ایشان در مباحث هستی شناختی با ارزرش می نماید. در این مقاله برای پرهیز از پراکنده گویی به سراغ کارل یاسپرس روانشناس و فیلسوف آلمانی (1883-1969) رفته ایم که پس از کرکگارد مهم ترین شخصیت در میان فیلسوفان اگزیستانسیالیسم الهی است. در میان موضوعات فراوان فلسفۀ یاسپرس، ابتدا تقریری از آرای وجودشناسی و انسان شناسی یاسپرس (شامل جهان ، امر متعالی، وجود تجربی انسان یا دازاین، آگاهی کلی، روح، و هستی انسانی و برخی از اوصاف اصلی وجود خاص انسانی) ارائه شده و سپس به موضوع علیت پرداخته شده که از یک سو موضوع مهمی در میان مباحث وجودشناختی در فلسفۀ متعارف است و از سوی دیگر با عنایت به بحث ارتباط ضروری میان علت فاعلی و معلول، و چالش تعارض با موضوع آزادی اراده و اختیار انسان، اهمیت مضاعف می یابد. یاسپرس سخنانی هم در قبول و هم در انکار علیت دارد که در پایان مقاله به راه حل هایی جهت رفع این تعارض و ایجاد سازگاری میان سخنان او اشاره شده از جمله اینکه می توانیم دیدگاه یاسپرس را مشابه نظر فیلسوفان مسلمان بدانیم و بگوییم او نیز قائل به علیت طولی است.
نقش باور به خدا در چگونگی فهم آزادی و مسئولیت اخلاقی انسان
نویسنده:
قدرت الله قربانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مفهوم خدا از دغدغه های بنیادی انسان است که حتی ذهن ملحدان را نیز به خود مشغول کرده است. نقش اساسی این مفهوم و نحوه باور به وجود یا عدم وجود خدا در همه ابعاد زندگی انسان آشکار است، یعنی نگرش موحدانه یا ملحدانه نسبت به خدا است که ماهیت هستی انسان را بطور عام، و معنای آزادی و مسئولیت اخلاقی او را از بطور خاص، تعیین می کند. همچنین نحوه باور به خدای ادیان الهی یا غیرالهی نیز در تعیین معنای آزادی و مسئولیت اخلاقی انسان تاثیر گذار است، زیرا چگونگی خدای مورد باور، حدود ماهیت و افعال اخلاقی انسان را معین می سازد. در ادیان توحیدی نیز نحوه باور به ابعاد توحید، مثل توحید ذاتی، صفاتی و افعالی و نیز توحید عملی بیانگر حدود آزادی و مسئولیت اخلاقی انسان است، زیرا نوع تلقی های انسان از مراتب مختلف توحید، تعیین کننده مناسبات خدا و انسان است. علاوه بر این بایستی به نوع نگرش انسان به صفات خدا نیز توجه داشت، یعنی نحوه نسبت دادن صفات متناهی یا نامتناهی چون علم، قدرت و اراده به خدا و تعیین نوع مناسبات صفات الهی و انسانی نیز در معنای آزادی و مسئولیت اخلاقی انسان تاثیر دارند. در این زمینه، نوع تعریف صفات مزبور در چگونگی تعیین اعمال جبری و اختیار انسان دارای نقش اساسی هستند. بنابراین کلیت نگرش خداباور یا ملحدانه و ابعاد اندیشه ما درباره چگونگی خدایی که باورداریم، تعیین کننده جایگاه و ماهیت افعال ما است که آزادی و مسئولیت اخلاقی از مهم ترین آنهاست. در این مقاله موارد مذکور مورد بررسی تحلیلی قرار گرفته و نتایج آنها آشکار می گردد.
کرامت انسان در اخلاق اسلامی و اخلاق کانت
نویسنده:
زهرا رئیسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
طبق باورهای دینیمانند مسیحیت و دین اسلام و اندیشه‌های غیر دینی از جمله لاک وکانت،انسان در نظام هستی دارای ارزشو ارجمندی منحصر به فردی است که از آن به "کرامت انسانی" یاد می‌شود .کانت از اصلاح"کرامت انسانی استفاده کرده و منشأ آن را در استعدادهای انسانی می‌داند، از جمله این که انسان با قو‌ه‌ی عقلانی خود به وضع قوانین اخلاقی می‌پردازد و با اراده‌ی خودبنیاد خویش،خود را مکلف به آن قوانین می‌کند.قانون اخلاقی که او نام می‌برد به"امر مطلق" مشهور است و از تقریرات آن"غایت فی نفسه" است که بیان می‌کند" با انسان به عنوان غایت فی‌نفسه رفتار کن نه وسیله‌ی صرف".انسان به عنوان هدف آفرینش محسوب می‌شود و همین نشانه‌ی کرامت اوست.از نظر کانت ارزش انسان ذاتی است و درونیو انسان به طور تکوینی از آن بهره‌مند است و همین امر باید مبنای رفتار ما قرار گیرد،این‌که به انسانیت و کرامت انسانی هر فرد احترام بگذاریم و با آن‌ها صرف نظر از موقعیت‌های اجتماعی و اعتقادی ،برابر رفتار کنیم. از نگاه ادیان آسمانی،ریشه‌یکرامت انسان به خداوند بازمی‌گردد.به تعبیر مسیحیان "خداوند انسان را به شکل و صورت خویش آفرید و به تعبیر قرآن کریم "خداوند از روح خویش در انسان دمید" و همین امر منشأ ارزش و جایگاه خاص انسان نسبت به سایر موجودات گردید. کرامت از نگاه دینی محصور به کرامت ذاتی نمی شود و آدمی می تواند با تقرب به خدا و پرهیزکاری بر آن بیفزاید و ارزش متعالی تری کسب کند و این ارزش، ارزش اکتسابی است. اما طبق سیره ی بزرگان دین ، آنچه که مبنای رفتاری ما با انسان ها باید قرار گیرد، همان کرامت ذاتی است که طبق آیه ی 70 سوره ی اسراء خداوند از بدو خلقت ، همه ی انسانها را مشمول آن نمود. با توجه به این مهم در صددیم به بررسی کرامت و اقسام آن از نگاه کانت و باور دینی اسلامی بپردازیم.
بررسی و تبیین رابطه تکالیف با آزادی اراده انسان
نویسنده:
علی فرخی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مهمترین ویژگیهای انسان اراده و اختیار اوست. اکثر متفکران نسبت به وجود این ویژگی در انسان تردیدی نداشته و آن را امری بدیهی می دانند.همچنین امروزه آزادی یکی از مهمترین مباحث مطرح شده می باشد، که گاهی مورد سوء استفاده برخی قرار می گیرد. در مکاتب بشری به ویژه غربی که بر مبنای اومانیسم پایه گذاری شده است، آزادی به عنوان هدف محسوب می شود. اومانیسم انسان را محور موجودات عالم می داند. به همین خاطر قائل به آزادی مطلق انسانهاست، مادامی که مانع آزادی دیگران نباشد. طبق این اعتقاد اگر وجود خداوند ملازم با محدودیت انسان باشد، نعوذبالله پس خدایی وجود ندارد. این دیدگاه بر مبنای فردگرایی استوار است و به همین دلیل انسانها را به سوی تبعیت از امیال سرکش حیوانی دعوت می نماید. لذا تکالیف الهی را که در راستای کنترل امیال و غرایز و مدیریت و به دنبال آن محدود کردن خواسته های نامشروع حیوانی است، برنمی تابد.پیروان این مکتب به دنبال کنار گذاشتن دین از زندگی اجتماعی بشریتند. اینان دین را افیون ملت ها معرفی کرده و قائل به جدایی دین از سیاست گشته اند. در دین مبین اسلام بر خلاف مکاتب غربی، آزادی بی عنان، هدف نیست. اسلام با پذیرش آزادی تکوینی، انسانها را مکلف می داند و در حوزه تشریعی آزادی را وسیله کمال آدمی معرفی می نماید. با توجه به اینکه آزادی مطلق را هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد لذا باید توجه داشت که آزادی باید محدود باشد. اسلام با وضع تکالیف دینی محدوده آزادی را مشخص می نماید.تکالیف الهی به عنوان برنامه معرفی شده از سوی خالق انسان به انسان، بهترین وسیله برای نیل به کمال است. چرا که خالق انسان، علم اکمل به کمال مخلوق خویش دارد. باید گفت تکالیف الهی آزادی انسان را محدود نمی کند، بلکه آزادی بعد حیوانی انسان را مدیریت می ـ نماید تا بی حساب و کتاب ارضا نشود. همچنان که بیان شد انسان با عمل به تکالیف دینی به کمال خویش نائل می گردد و به دنبال آن به آزادی انسانی دست می یابد. همان آزادی ای که خالق انسان برای انسان ترسیم نموده است. این آزادی بی نقص و کامل و گم شده بشریت است.
دیدگاه های وجودی کی یرکگارد در باب درام نویسی پینتر
نویسنده:
علیرضا نظری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
چکیده :
سورن کی یرکگارد (1813-1855) توجه خود را به عناصر وجودی هستی ما معطوف کرده بود. از میان این عناصر، مفاهیم اضطراب، هراس، گناه و از خودبیگانگی از اهمیت بسیار برخوردارند. فلسفه وجودی (اگزیستانسیالیسم) کوشید اسرار وجودی بشر را دریابد و به او کمک کرد که از تنهایی، اضطراب، و هراسی که وجود و بقای او را تهدید می کند رها شود. هراس بشر معلول این فرض او بود که در این جهان بیگانه، وانهاده شده است. پینتر تصاویری از مرگ و زندگی، بودن و نبودن، و واقعیت تقلیل بشر در حد موجودی پوچ و فناپذیر را ترسیم کرد. نمایشنامه او نقد تلخی است بر وجود بشر. در جهان پینتر، صلح و امنیت توهمی صرف هستند که در خطر نابودی بیرونی قرار دارند. شخصیت های نمایش او بر اثر اضطراب و هراس به عجز آمده اند. بقای بشر بستگی دارد به وجود او در یک اتاق. نمایش در پایان به این ختم می شود جایگاه انسان در جهان، به ادعای کی یرکگارد «ناامن و ایمنی ناپذیر» است. انسان در جهان وانهاده شده است، و در تنهایی خویش اسیر اضطرابی عجزآور است. به ادعای کی یرکگارد، پوچی منشا این اضطراب است.
صفحات :
از صفحه 5 تا 21
مفهوم روح قومی در بستر فلسفه‌ی تاریخ هگل
نویسنده:
زاهده فلاحتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع و طرح مسئله: هدف نشان دادن جايگاه منطقی مفهوم روح قومي در انديشه‌ي هگلي و تبيين ضرورت وجودي اين مفهوم در تفكر او و نقش آن به‌عنوان ايده‌اي تأثيرگذار و اجتناب‌ناپذير در فلسفه‌ي تاريخ هگل مي‌باشد، به‌نحوي كه كليدي‌ترين مفهوم فلسفه‌ي تاريخ هگل را شامل مي‌شود. مباني نظري شامل مرور مختصري از منابع، چارچوب نظري و پرسش‌ها و فرضيه‌ها: مبناي اصلي اين رساله كنار هم قرار دادن بخش‌هاي مؤثر در فهم انديشه‌ي روح قومي در فلسفه‌ي تاريخ اوست تا سير منطقي تفكر هگل در رسيدن به اين مفهوم روشن گردد. درابتدا تمهيداتي از فلسفه‌ي تاريخ و انديشه‌ي تاريخ‌نگرانه‌ي هگل آورده شده است. فصل اول، با عنوان روح (Geist) روشن‌كننده‌ي نقطه‌ي آغاز فلسفه‌ي هگل و چرايي و چگونگي آن است. فصل دوم با عنوان روح جهان (Weltgeist) تبیین‌کننده‌ي ارتباط فلسفه‌ي هگل با تفكر تاريخي او، چگونگي تجلي روح در تاريخ جهان و نيز تحقق عقل می‌باشد. لذا فصل سوم با عنوان روح قومي (Volksgeist) فاعل اصلي تاريخ جهان را براي ما نمايان مي‌سازد. اين فاعل به‌منزله‌ي واحد زنده و حقيقي روح، عبارتست از اقوام و ملت‌هاي مختلف و روح حاكم بر آن‌ها. روش تحقيق شامل تعريف مفاهيم، روش تحقيق، نحوه‌ي اجراي آن، شيوه‌ي گردآوري و تجزيه و تحليل داده‌ها: تبيين جداگانه‌ي انديشه‌ي هستي‌شناسانه و معرفت‌شناسانه‌ي هگل و روشن‌سازي وحدت بنيادين ميان آن‌ها بر اساس دو اثر عظيم هگل پديدارشناسي روح و درسگفتارهايي درباره‌ي فلسفه‌ي تاريخ. يافته‌‌هاي تحقيق: روح به‌منزله‌ي اصل فلسفه‌ي هگل، ذاتي آگاه و آزاد و نيز متعين است كه در قالب اقوام و ملل مختلف به تجلي درمي‌آيد و تنها از طريق دولتِ اخلاقي و نيز هماهنگي افراد با نظام كليِ سامان‌مندِ عقلاني، به خودآگاهي و آزادي دست مي‌يابد. لذا براساس اهميت مفهوم جماعت در انديشه‌ي هگل، ارتباط ميان سه قلمروي فلسفه (روح)، تاريخ (عينيت)، و اجتماع (قوم) در تفکر او روشن مي‌گردد نتيجه‌گيري و پيشنهادات: روح قومي به‌منزله‌ي هستيِ روحانيِ يك قوم، روحي كلي و در عين‌حال متعين است كه واسطه‌ي تحقق و تجلي عقل در تاريخ جهان قرار مي‌گيرد. لذا بحث درباره‌ي این مفهوم، فلسفه‌ي هگلي را عينيت بخشیده؛ مفهوم روح را در اذهان، معقول‌تر و به‌تبع كاربرد آن‌را منطقي‌تر مي‌سازد.
نسبت میان آگاهی و آزادی در فلسفه هگل
نویسنده:
کاوه خورابه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسئله شناختو به تبع آن نظریه‌ی شناخت ، هماره مسئله‌ای مهم برای اذهان فلسفیِ فیسلوفانی بوده است که بر آن بوده‌اند تا با مواجهه با جهان واقعیت بیرون فرایند شناسایی و تعامل آن را با ذهن یا سوژه‌ی اندیشنده دریابند. لذا در فرایند شناخت همواره با دو سوی «واقعیت» موجود و ذهن کنشگرِ آماده برای شناسایی روبه‌روییم. از این لحاظ ، شناخت واقعیت، نحوه و نوع شناخت آن درنهایت بستگی به درک صریح واقعیت دارد . بنابراین به نظر می‌رسد در فرایند شناخت آنچه مقدم بر شناخت می‌گردد همانا مسئله هستی‌شناختی واقعیت موجود است.به عبارت دیگر تاریخ فلسفه همانا تعامل سوژه‌ی اندیشنده با جهان بیرون بوده است. به نظر هگل فیلسوفان همواره میان شناخت و واقعیت فاصله انداخته اند و از این رو شناخت را چونان ابزار و رسانه ای به منظور دستیابی به حقیقت و واقعیت در نظر گرفته‌اند.هگل با نقد این نگرش ها بر آن است تا با در نظر داشتِ شناختبه مثابه علم به تعریفی نوین از آن دست یابد.او با رد دو پاره ساختن واقعیت موجود از سوی کانت به دو حوزه‌ی پدیداری و ناپدیداری،گذار شناخت از مرحله آگاهی طبیعی تا دستیابی به شناخت مطلق را که از ابتدابا امر مطلق سرو کار دارد ،ممکن می سازد. در این میان آزادی خود را به مثابه مقوله ای بنیادین در فرایند مسیر آگاهی تثبیت می‌کند.اینکه هگل را فیلسوف آزادی لقب داده‌اند به این معنا است که آزادی در ذات و کنه تفکر او قرار گرفته است و حذف این مقوله از تفکر او به معنای طرد و نفی فلسفه‌ی او خواهد بود.هگل آزادی را عالی‌ترین و والاترین محتوا و مضمونی می‌داند که هر سوژه یا کنشگری می‌تواند آن را در خود به وجود آورد؛ به عبارت دیگر هگل منزل‌گاه و سرنوشت نهایی روح را آزادی می‌داند، بنابراین آنگاه کهروح در مراحل گذار آگاهی ره می‌پوید، منزل‌به منزل با آزادی مواجه می‌گردد و هرآینه در می یابد که در رویارویی با اشکال مختلف آگاهی میان او و آزادی هیچ امر بیگانه‌ای وجود نخواهد داشت. لذا آزادی همانا خودآگاهی است به این معنا که دستیابی به آزادی واقعی برای انسان میسر نمی‌شود مگر با وقوف به این امر که جهان همانا خود اوست. هدف اصلی هگل نشان دادن این است که آزادی عبارت است ازگذر آگاهی به خودآگاهی و سپس نایل شدن به دانش مطلق که در آن به جهان به‌مثابه خود نگریسته می‌شود. پرسش بنیادین در این پژوهش همانا چگونگی نمود این مفهوم آزادی در خلال گذر ازمنزلگاهای متعدد آگاهی تا شناخت مطلق است.
  • تعداد رکورد ها : 202