جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 79
پدیدارشناسی عرفان زاهدانه و عاشقانه در اسلام
نویسنده:
جعفرزاده یوسف
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
هدف اصلی روش پدیدارشناسی، بازسازی و کشف «مرکز (ساختار) معنا» در علوم انسانی و تفسیر پدیده های پیرامونی با توجه به آن مرکز است. پدیدارشناسی عرفان زاهدانه و عاشقانه در اسلام مسبوق بر پدیدارشناسی دین توحیدی اسلام است. در ساختار توحیدی اسلام، خداوند از حیث ذاتی«منزه» از «همه» عالم (باطن عالم) و از حیث صفاتی «متجلی» در «همه» عالم (ظاهر عالم) است.از آن حیث که به دلیل تنزه ذاتی خداوند راه اتحاد انسان با ذات خداوند بسته است لذا تنها طریق ارتباط انسان با خداوند، صفات متجلی اوست، اما صفات متجلی خداوند به عنوان طریق سلوک ما به سوی او،نه در ذات «من» مقید می شود و نه در ذات «دیگری»، بلکه میان من و دیگری در یک «منطقه سوم اعتباری (صفاتی) انسانیت» تجلی می یابد. از این منطقه می توان تحت عنوان «ساختار جامعه گرایی توحیدی» تعبیر کرد که دارای اطوار و مراتب است؛ بدین صورت که از مرتبه حقوق شروع می شود و بعد به مرتبه اخلاق و در نهایت به مرتبه عرفان استعلاء می یابد. در عرفان اسلامی، رویکرد زاهدانه ضمن ترک دنیا به دنبال اتحاد با ذات خداوند است اما رویکرد عاشقانه دنیا را عرصه تجلی صفات خداوند و بستر معاشقه انسان با خداوند تلقی می کند. مقاله حاضر به بررسی و نقد شکل عکس العمل این دو رویکرد عرفانی در برابر ساختار توحیدی اسلام می پردازد.
مقدمه ای بر پدیدارشناسی عرفان عاشقانه در عرفان مولوی و حافظ
نویسنده:
یوسف جعفرزاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
زنجان: دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان,
چکیده :
از دیدگاه عرفان عاشقانه، صیرورت «انسانیت» به عنوان تجلی صفات خداوندی در انسانها در سه مرحله صورت می گیرد: نفس بیدار نشده (آدم معصوم قبل از گناه)، نفس بیدار شده (آدم بعد از گناه) و عشق (آدم عاشق به خدا). در این نگاه، فرشته نماد مرحله بیدار نشدگی نفس و شیطان نماد مرحله بیدار شدگی نفس و انسان نماد مرحله عشق است و از این رو انسان جامع صفات فرشته و شیطان است. بعد از رخداد گناه ازلی، انسان از مرحله فرشتگی و ناآگاهی به مرحله بیدار شدگی و آگاهی قدم می گذارد و در واقع شیطان سبب ورود او به این مرحله می شود، اما این مرحله خود پنجره ای است برای ورود به صحنه معاشقه انسان با خداوند در متن تجلیات صفات جلالی و جمالی خداوند در این دنیا. بدین ترتیب در این نگاه، عشقفرا رفتن از رابطه مبتنی بر قواعد حقوقی و اخلاقی به رابطه کاملا شخصی شده مبتنی بر ناز معشوق و نیاز عاشق است و در مرکز معنای زندگی این عالم قرار دارد. مقاله حاضر مقدمه ای است بر پدیدارشناسی عرفان عاشقانه در عرفان مولوی و حافظ.
صفحات :
از صفحه 79 تا 97
بررسی مبانی فلسفی «سکناگزینی» از دیدگاه پدیدارشناسی، با تکیه بر ارزش‌های اسلامی‌ایرانی
نویسنده:
محمدحسن کشفی، حسام جواهرپور، محمدعلی کشفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
«سکناگزینی» مفهومی فراتر از داشتن یک سرپناه است. این مقوله از منظر پدیدارشناسی، نه تنها به منزله­ برقراری ارتباط با دیگران است، بلکه ارتباط با خانه را نیز در بر می‌گیرد. در فرهنگ ایرانی، خانه همواره محلی برای ظهور و شکل ­گیری خانواده محسوب می‌شود. در اسلام همواره، به خانه، به دید یکی از نیازهای اساسی انسان توجه و از آن، به مانند مکانی برای رسیدن به آرامش یاد شده است. پژوهش حاضر که آن را با روش منطقی‌ تحلیلی نگاشته‌ایم، تحلیلی بر مباحث مربوط به معماری و مفاهیم «سکونت» و «مسکن» در سه شاخه­ اسلام و فرهنگِ ایرانی و نظریات پدیدارشناسان است. در این مقاله کوشیده‌ایم مبانی فلسفی سکناگزینی را از دیدگاه اندیشه‌ی فلسفی پدیدارشناسی نشان دهیم و سپس از منظر ارزش­های اسلامی‌ ایرانی بررسی کنیم.
صفحات :
از صفحه 55 تا 80
روش شناسی هنر اسلامی
نویسنده:
سید رضی موسوی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی ,
چکیده :
نیاز به روش شناسی در عرصۀ علوم اسلامی ازجمله هنر اسلامی امری ناگزیر است که داوری و قضاوت دربارۀ چیستی هنر اسلامی و پرسش های نظری دربارۀ آن را ممکن می کند. اندیشمندان در این عرصه به روش های گوناگونی توجه کرده و هر یک بر اساس روشی خاص به این مقوله نگریسته اند؛ به طوری که استفاده از روش های فراوان، نتایج متفاوتی را به همراه داشته و بعضی تعارض ها و اختلافات در داوری چیستی هنر اسلامی مبتنی بر این مسئلۀ مهم بوده است. ازجمله این روش ها در عرصۀ هنر اسلامی که اندیشمندان، از آن بهره برده اند دو روش پدیدارشناسی و تاریخی نگری است. پدیدارشناسی روش شناختی تحت تأثیر فلسفۀ هوسرل از راهکارهای مهم در شناخت هنر اسلامی است که در دهه های اخیر مورد استفادۀ هنرشناسان و دین پژوهان خاورشناس قرار گرفته است. این روش در کنار تاریخی نگری، به ترتیب بهره مند از دو جریان فلسفی، پدیدارشناسی هوسرل و فلسفۀ تاریخ هگل هستند. هر یک از این روش ها، به زوایا و جنبه های خاصی از چیستی هنر اسلامی اشاره دارند و از نقاط ضعف و قوت نسبت به یکدیگر برخوردارند. در این مقاله افزون بر بررسی امکان شناخت هنر اسلامی از این دو منظر، به کاربرد، اهمیت و برتری شیوۀ پدیدارشناسی بر تاریخی نگری پرداخته شده است.
صفحات :
از صفحه 85 تا 114
نقش تمایز میان زمان آفاقی و زمان انفسی در شناخت قرآن
نویسنده:
ویدا کلوندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
زمان در فلسفه، کمیّت انتزاع شده از حرکت است، اما یک زمان دیگری هم در قرآن و فرهنگ اسلامی مطرح است و آن نگاه به پدیده‌ها بدون در نظر گرفتن حرکت مادی آنهاست. هر پدیده یک وجود مُلکی دارد و افزون بر آن، یک وجود ملکوتی دارد. قرآن با طرح ملکوت هر چیز، ما را به وجه دیگری از فرا زمان سوق می‌دهد: «فَسُبْحانَ الَّذی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُون» (یس/83). بر این اساس، هنگام مطالعه‌یقرآن کریم با دو زمان مواجهیم، یکی زمان آفاقی که کمّی است و در آن، زمان و مکان رویدادها مشخص است و پدیده‌ها در تقدم و تأخّر و توالی مورد مطالعه و بررسی قرار می‌گیرند و دیگری زمان انفسی که در آن نگاه تاریخی و خطی به پدیده‌ها کنار گذاشته می‌شود و در یک افق فرا تاریخی، همه‌ی پدیده‌ها در یک جا حضور دارند و نظم هم‌زمان صورتها، جانشین توالی صورتها می شود. این زمان، همان «زمان لطیفِ» عالم ملکوت است. تمایز میان زمان آفاقی و زمان انفسی نقش بسیار تعیین کننده و معناداری در تفسیر آیات قرآن دارد، چراکه بسیاری از آیات را تنها می‌توان بر اساس انگاره‌ی زمان انفسی خوانش و فهم نمود. تأویل آیات انفسی نیز مستلزم حضور مفسّر در ساحت ملکوت است، زیرا کار تأویل، آشکار نمودن معنای باطنی و نهفته در پسِ حکایت رویدادهای آفاقی است. در این پژوهش نمونه‌های بسیاری از قرآن کریم از جمله آیه‌ی «اَلَسْت»، ماجرای معراج پیامبر (ص)، خطاب به پیامبر (ص) در داستان یوسف، آیات مربوط به قیامت، گفت‌وگوی دوزخیان و بهشتیان و مواردی دیگر آورده شده است که نقش تمایز زمان آفاقی و انفسی در فهم آنها تعیین کننده است، به طوری که بدون توجه به زمان انفسی، تفسیر آیه ممکن نیست.
معنای زندگی از دیدگاه قران و عترت در اندیشه حکمت متعالیه
نویسنده:
فاطمه کوحسنلو
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پرسش از «معنای زندگی» اگر چه در قالب پرسشهای مشابه بامحتوای مشترک ، پرسش هر انسان صاحب اندیشه در همه‌ی عصرها و مکان ها بوده است اما به صورت منسجم و نظام مند، امروزه از پرسشهای اساسی بشری است، که در این رساله با عنوان معنای زندگی از دیدگاه قرآن و عترت در اندیشه‌ی حکمت متعالیه، به روش تحقیق کتابخانه‌ای سعی شده است تا پرسش مذکور از دیدگاه دین مبین اسلام ( در قرآن و عترت) و اندیشه های حکمت متعالیه پاسخ داده شود. به ضرورت بحث، ابتدا نظریه های طبیعی و فراطبیعی درباره معنای زندگی از دیدگاه نظریه پردازان غربی به طور اجمال بیان گردیده است و سپس ضمن ارائه‌ی تعریف و معنای زندگی و توضیح و تبیین عوامل و موانع معنا داری زندگی، به این نتیجه دست یافته ایم که معنای زندگی هر موجودی برابر با تحقق آثار مطلوب آن وجود می باشد و ایمان به خدای خالقبالحق و بی نهایت و ایمان به جاودانگی دو عامل اساسی معنای داری زندگی است؛ و اندیشه ی مرگ و نیستی، از دست دادن ها و به دست نیاوردن ها نیز از جمله موانع معنا داری زندگی می‌باشند که با تحلیل و بررسی این موانع، سعی به رفع آنها شده است.
بررسی تبلور اندیشه‎های اگزیستانسیالیستی در نمایشنامه‎های سارتر
نویسنده:
مصطفی حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پژوهش سعی بر آن است که موقعیت های سیاسی و روند حرکت فلسفه در فرانسه ِ دوران سارتر به صورت اختصار بررسی شود و سپس کلیات نظریات فلسفی وی در خصوص اگزیستانسیالیسم و پدیدار شناسی و تاثیر آن بر درام مورد تحلیل قرار گیرد . جنگ جهانی بر روی افکار و شیوه زندگی مردم اروپا بسیار تاثیر گذاشته است . اسارت سارتر در یک کلیسا در آلمان و مطالعه آثار فیلسوفان آلمانی چون هایدگر بر کل روند فلسفی فرانسه تاثیر گذار بوده است.پس از اتفاقان جنگ جهانی این فیلسوفان بر آن شدن تا دوباره ، زیستن ، مفهوم هستی ، حضور در مقابل دیگران و در کل آنچه در زندگی به آن درگیر هستندرا به انسان فرو شده در خود اروپائی یاد آور شوند.فلسفه اگزیستانسیالیسم فلسفه ایست که جهت تعریف زندگی بشر و آشتی آن بوجود آمد . تاثیر آن بر نمایش سبب ایجاد نوعی تئاتر آموزشی شد . تئاتری که دائما در تلاش است انسان را نسبت به آنچه انجام می دهد متعهد سازد و او را به جهان اطرافش آگاه سازد و انسان را از زیر بار حرف های بیهوده روان شناختی و آنچه که وراثت بر او خواسته است بر هاند.فلسفه اگزیستانسیالیسم بر دوران خود تاثیر گذاشته است اما اکنون با توجه به رویکرد های متفاوتی که از منظر های دیگر در حوزه هایی چون ادبیات و نمایش شکل گرفته است . شاید چندان قدرت سابقه خود را نداشته باشد . اما برگی از تاریخ فلسفه است.
مقایسة هوسرل، هایدگر و گادامر با محک روش‌شناسی
نویسنده:
مهین چناری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پدیدارشناسی، پدیدارشناسی هرمنوتیکی و هرمنوتیک فلسفی به صورت فزاینده‌ای به عنوان روش‌شناسی‌های تحقیق مطرح شده‌اند، اما هنوز در مورد جنبه های خاص و منحصر به فرد این روش‌شناسی‌ها، ابهاماتی وجود دارد. مقالة حاضر پس از بررسی مبانی فلسفی این روش‌شناسی‌ها به بحث دربارة تشابهات و تفاوت های اساسی آنها از جنبه های مختلف پرداخته و در نهایت، با تاکید بر تحقیق و نتایج آن، تفاوت این رویکرد ها را از منظر روش‌شناسی برجسته می‌سازد.
صفحات :
از صفحه 113 تا 138
مسأله وجه مشترک در عرفان
نویسنده:
قاسم کاکایی، علی موحدیان عطار
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این جستار در صدد آن است تا پاسخی برای دو پرسش مهم در باب مسأله وجه مشترک در اموری مانند عرفان، که دچار تنوع مصداقی و مفهومی زیادی اند، بیابد: یکی این که آیا امکان معرفی وجه یا مفهوم مشترک معنادار در این گونه امور هست یا نه؟ دوم این که اگر هست چگونه می توان به این مفهوم دست یافت؟ این امر می تواند مبنای مفاهمه بر سر این گونه موضوعات را فراهم آورد برای این کار، عرفان را به عنوان یکی از بارزترین مصادیق این گونه امور برگزیده و هفت فرض در پاسخ به پرسش نخست مطرح و آن ها را با مدل هایی عینی توضیح داده و سپس نقادی کرده است. این هفت فرض، شامل طیفی است که از نظریه های اشتراک در ذات طبیعی شروع می شود و به نظریه اشتراک لفظی صرف ختم می گردد، این مقاله آن فرض را که به وجود نوعی اشتراک معنوی عرفان ها در ذات اسمی می انجامد تأیید و با مدل معروف فیل شناسی در تاریکی، اما با ملاحظات و قیودی خاص، تبیین می کند. بر اساس همین مدل، در پاسخ به پرسش دوم، راه رسیدن به این مفهوم یا وجه مشترک را تحلیل پدیدارشناسانه توصیف ها و تنوعات عرفان با تکیه بر فهم اجمالی و بسیطی که از این گونه پدیده های تجربی مفروض کرده است می داند.
صفحات :
از صفحه 45 تا 60
فلسفه سیاسی شیعه و جامعه مدنی
نویسنده:
علیرضا رجایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فلسفه سیاسی تشیع عنوانی پر از ابهام است ; بویژه که با ظن قریب به یقین می‌توان گفت که تاکنون هیچ نوشته‌ای به معنای واقعی کلمه در این خصوص نگارش نیافته است . با وجود این می‌توان پرسید که آیا نبود متن یا رساله‌ای درباره چنین موضوعی لزوما به معنای امتناع تشیع از فلسفه سیاسی است ؟ رساله حاضر بدون آن که برخوردار بودن یا نبودن از فلسفه سیاسی را پدیده‌ای مثبت یا منفی بداند و بدان از موضعی ارزشی بنگرد، در وهله اول اعتقاد به وجود فلسفه سیاسی تشیع دارد و در این چهارچوب و به دلیل تعدد آراء، به قرائتهای خاصی از فلسفه سیاسی و تشیع توجه داشته است . در خصوص فلسفه سیاسی، محل توجه این رساله، روایت لئواشتراوس است که بر فلسفه سیاسی کلاسیک و نقد تجدد تاکید فراوان داشت و اساس بحران تجدد را بحران در فلسفه سیاسی می‌دانست . روایت اشتراوس کمک می‌کند تا دغدغه ناهمخوانیهای تشیع را با تجدد به یکسو نهیم و این ناهمنوائی را دلیل غیرعقلانی بودن تشیع محسوب نکنیم. در مورد تشیع، تاکید رساله حاضر بر قرائت هانری کربن است که به طور تشیع را مثابه امری معنوی تفسیر می‌کرد و موضع وی با توجه به مشرب هیدگری او در فلسفه، کشف حقایق تشیع از مسیر پدیدارشناسی بود. همچنین در این رساله، آراء کربن که قایل به فلسفه سیاسی نبود، بسط یافته و در چهارچوب روایت اشتراوس به حوزه فلسفه سیاسی تعمیم پیداکرده است . درنتیجه جمعبندی بالا، رساله حاضر چنین نتیجه می‌گیرد که فلسفه سیاسی تشیع، با اتکاء به مفاهیم اساسی آن نظیر امامت ، امت ، غیبت و عدالت ، به دلیل ضداقتدارگرایانه ذاتی موجود در آن، معطوف به نفی دولت - به مثابه دستگاه انباشت و توزیع قدرت - و بسط حوزه‌های جامعه مدنی در عصر غیبت است . از سوی دیگر معیار تشیع در نقد عناصر اقتدارگرایانه جامعه عصر غیبت ، "زیبائی‌شناسی" است که باعث می‌گردد با پدیده‌های دولت از موضع نفی برخورد کند و در بسط حوزه‌های معنوی جامعه مدنی بکوشد. مرحله بازپسین فلسفه سیاسی تشیع به زعم رساله حاضر، پایان دوران غیبت و به تبع آن نفی جامعه مدنی - درکنار نفی دولت - است . در واقع با حضور امام غایب و تشکیل امت ، هر دو پدیده دولت و جامعه مدنی منتفی می‌گردند و در کنار آنها فلسفه نیز که اساس محل ظهور آن جامعه مدنی است ، به پایان می‌رسد; زیرا به دلیل تحقق "حضور"، فلسفه که بیان غیبت حقیقت است ، منتفی می‌گردد و درواقع به تعبیر هیدگر، آن حوالت تاریخی وجود که غیبت حاصل آن بود به انتها می‌رسد.
  • تعداد رکورد ها : 79