جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 418
فلسفه زندگی در مکتب رواقیون و علامه طباطبایی
نویسنده:
مجتبی شاکری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
به طور کلی می توان گفت که مکاتب فلسفی به سعادت بشر می اندیشند، و هدف زندگی را رسیدن به سعادت می دانند اما در تعریف و مصداق سعادت نظرهای متفاوتی وجود دارد. بعضی از مکاتب سعادت را به دنیا محدود کرده اند و رسیدن به لذت مادی را اوج سعادت بشر دانسته اند و بعضی از مکاتب گرایش به رهبانیت و دنیاگریزی را سعادت بشر دانسته اند و بعضی از مکاتب همچون مکتب ارسطو راه اعتدال در زندگی را، لازمه رسیدن به سعادت دانسته اند و آن ها اعتقاد دارند سعادت در شرایط دوری از افراط و تفریط حاصل می شود.مکتب رواقی، به عنوان یک مکتب اخلاقی که مبانی جهان شناختی کاملا ماتریالیستی دارد، فلسفه و هدف زندگی را در زندگاني مطابق با طبیعت می داند؛ بدین معنا که این مکتب معتقد است: اگر انسان مطابق با طبیعت زندگی کند، به سعادت خواهد رسید و نباید از اتفاق‌هاي ناگوار که به وسیله طبیعت ایجاد مي‌شود، شکوه نمايد و انسان باید بداند که طبیعت می‌تواند آنچه رابه او بخشیده است، باز پس گیرد.همچنین مکتب علامه طباطبایی ـ که برگرفته از قرآن مجید و معارف اهل بیت است ـ با استفاده از مبانی جهان شناختی، بر سعادت فردی و اجتماعی تاکید می کند؛ این مکتب، معتقد است که انسان باید اهدافی همچون: کسب علم، عبادت، خدمت به خلق را در جهت رسیدن به خدا داشته باشد. بنابراین، چون در این مکتب، همه چیز در نهایت به سوی خداوند باز می‌گردد انسان بايد، اهدافی را که در جهت بازگشت متعالی به سوي خداست را دنبال ‌کند.این دو مکتب ازجنبه تقدیرگرایی و اینکه منشا آفرینش جهان خدا است، تشابه دارند و وجه افتراقات این دومکتب این است که در مکتب رواقی اصالت با ماده است وخداوند و جهان مادی هستند و در مکتب علامه طباطبایی اصالت با روح است و خداوند از هرگونه ویژگی مادی مبرا است و در بحث فلسفه زندگی هیچگونه تشابهی ندارند.
مبانی فلسفی وحی در فلسفه اسلامی با تاکید بر دیدگاه حکمت مشاء
نویسنده:
علیرضا حاج‌حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نوشتار حاضر به موضوع «مبانی فلسفی وحی در فلسفه اسلامی با تأکید بر دیدگاه حکمت مشاء» اختصاص یافته است. از آنجا که وحی به‏عنوان حلقه‏ی اتصال عالم الوهی با دنیای زمینی قلمداد می‏شود جایگاه ویژه‏ای را در پژوهش‏های دینی به خود اختصاص داده است. در میان پژوهشگران این حوزه‏ی معرفتی شاهد حضور برخی از فلاسفه‏ی مسلمان نیز هستیم که در پیشاپیش ایشان فلاسفه‏ی مشائی قرار دارند. از میان حکمای مشائی مورد بررسی در این نوشتار برخی صرفاً به ارائه‏ی بخشی از مبانی فلسفی وحی پرداختند بدون اینکه مسأله‏ی وحی را بر آن بنا نمایند، بعضی به تبیین حقیقت وحی بر اساس مبانی فلسفی مورد پذیرش خود همت گماشتند و عده‏ای نیز همان تبیین‏های ارائه شده را دنبال نمودند یا تبیینی ارائه نکردند. با صرف نظر از نتایجی که فیلسوفان مشائی در این عرصه کسب نموده‏اند نمی‏توان از تأثیر این تلاش در قبال هجمه‏ی منکرین وحی و نیز اینکه مدت‏ها فکر دانشمندان اسلامی را به خود مشغول داشت و هم اکنون نیز بخشی از پژوهش‏های اسلامی را به خود اختصاص داده است چشم پوشید. آنچه در این اثر خواهید خواند تحقیقی است حتی‏الامکان جامع در نظریات حکیمان مسلمان مشائی پیرامون موضوع وحی. در این تحقیق سعی بر آن است تا دیدگاه حکمای مشائی از کندی تا میرداماد را در رابطه با این موضوع تبیین نماییم و با مقایسه‏ا‏ی مختصر میان آرای مهم ایشان خواهیم یافت که نظر حکمای شاخص مشائی در بیان وجه مشخصه‏ی وحی نبوی یک‏دست نیست بلکه برخی کمال قوه‏ی متخیله‏ی نبی را وجه تمایز وی با دیگران دانسته‏اند و گروهی کمال قوه‏ی عاقله‏ی نبی و رسیدن به عقل قدسی را نیز ضمیمه کرده‏اند و برخی دیگر فقط بر کمال قوه‏ی عاقله‏ی نبی اصرار ورزیده‏اند و نقشی برای قوه‏ی متخیله در این باب قایل نشده‏اند.
بررسی فاعلیت واجب تعالی از دیدگاه فلسفه مشاء، حکمت اشراق و حکمت متعالیه
نویسنده:
فاطمه علیدوست
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله حاضر، به بررسی سه نظریه فاعلیت بالعنایه، بالرضا و بالتجلی که به ترتیب از سوی حکمای مشاء، اشراق و حکمت متعالیه در مورد فاعلیت حق‌تعالی مطرح شده و همچنین دیدگاه متکلمان خواهد پرداخت.از دیدگاه مشاء، با توجه به این‌که علم حق‌تعالی به ماسوا به صور مرتسمه یا معقوله در ذات و منشأ صدور موجودات است، فاعلیت حق‌تعالی فاعلیت بالعنایه خواهد بود. اما حکمت اشراق و حکمت متعالیه، فاعلیت بالعنایه را مورد نقد قرار داده‌اند. شیخ اشراق معتقد به فاعلیت بالرضا است چون علم حق‌تعالی به موجودات را همان حضور عینی آن‌ها نزد خداوند می‌داند نه صور مرتسمه.ملاصدرا هرچند طریقه شیخ اشراق را بهترین می‌خواند اما انتقادهایی بر آن وارد کرده‌است از این رو حق‌تعالی را فاعل بالتجلی و علم او را به موجودات، اجمالی در عین کشف تفصیلی می‌داند
معیت ذات الهی با موجودات در فلسفه مشاء و حکمت صدرا
نویسنده:
الهه رحیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در مباحث تقسیمی فلسفه موجودات به دو دسته واجب و ممکن تقسیم می‌شوند. اگر هر یک از دو گروه، به خوبی، تحلیل شده، جایگاه هر یک در نظام هستی تبیین ‌شود، روابط بین آنها و نقشی که در مقابل یکدیگر ایفا می‌کنند، روشن می‌شود. واجب، وجودی است که از نهایت شدت وسعه وجودی، هستی را پر کرده، جایی برای غیر، نگذاشته است. اما وجود کثرات و اغیار و حقایق امکانی ماهوی، امری بدیهی و تصدیق آن، مرز بین فلسفه و سفسطه است. ممکن، ذاتی است که هیچ‌گونه اقتضاء برای وجود ندارد. ولی واجب، ذاتی است که از شدّت وجودی ،خواهان بروز و ظهور خویش شده، اغیار و ماسوی را متلّبس به لباس وجودی امکانی کرده است.این تلبس وجودی از طرف واجب بالذات از مناظر مختلف فلسفی، متفاوت است.مشاء فاعلیّت او را بالعنایه گویند. به این صورت که علم او عین اراده و نفس تصور اشیاء، خلق و ایجاد آنهاست.ولی صدرا فاعلیت و علیت او را به تشأن و تجلی و ظهور تعبیر کرده، ممکنات را حاضر به علم حضوری می‌داند که واجب به اضافه اشراقیه-اضافه‌ای که در اثر آن مضاف الیه ایجاد می‌شود-به آنها تجلی می‌کند.به دنبال ایجاد اشیاء،توسط واجب،مفهوم معیّت پیدا شد. اگر واجب به عنایت خویش،به امکان ذاتی،وجوب بخشیده،او را موجود کند،همراهی دو واجب را که یکی بالذات و دیگری به سبب او می‌باشد، معیت علمی گویند. به گونه‌ای که فاعل در این معیت،هر موقع تصور شی و فعلی را بکند،ایجاد او را به همراه دارد.ولی اگر واجب بالذات در این ایجاد،به صورت تجلی فاعلیّت خویش را تحقق بخشد،معیت قیومیه متحقق می‌شود.در این معیت-که فراتر از معیت علی یعنی معیت علت و معلول که در آن علت به خاطر علیتش مقدم بر معلول به دلیل معلولیتش می‌باشد- ممکن، واجبی است که وجوبش به قیومیّت واجب ذاتی و همراهی او حاصل شده است. و ذات واجب، به سبب تشأن، اشراق، اضافه و ارتباط، مضاف الیه خویش یعنی ممکن را وجود بخشیده است. ممکن، حقیقتی جز ربط و فقر و تعلق محض، نبوده، وجودی غیر از ارتباط و اضافه به تنها حقیقت هستی یعنی واجب بالذات ندارد و در معیت او به سر می‌برد. تحلیل واجب و ممکن به این مفاهیم که واجب، یعنی ذات قائم به خویش و ممکن، یعنی ذات قائم به غیر، دلیلی است بر اینکه ذات قائم به غیر، حتماً غیری را می‌طلبد که به او تکیه کند، و ذات قائم به خویش، مستلزم غیری است که به آن غیر، قوام دهد، غیری که بدون آن ذات نمی‌تواند ایجاد شده، مستقل از او باشد. چون ذاتی او، قیام به غیر است و شی، هیچ‌گاه ذاتی خویش را از دست نخواهد داد، که اگر از دست دهد، چیز دیگری خواهد شد
عقل و مراتب تعقل از نظر حکمای اسلامی
نویسنده:
محمد حقیقی راد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نفس ناطقه ی انسان دارای قوای مدرکه ای است که از جمله ی آنها، عقل است دراین رساله معنای لغوی واصطلاحی عقل بیان می گردد. وسپس اقسام عقل و مراتب عقل نظری مورد بررسی قرار می گیرد ودیدگاههای فلاسفه ی اسلامی پیرامون این موضوع بیان می شود . چون سیر انسان در مراتب عقل یک سیر تکاملی می باشد،تا به عقل فعال برسد بنابر این ،قوس صعود ونزول عقل نیز از جمله مباحث این رساله به شمار می رود.واز آنجایی که یکی از معانی عقل ،موجودات مجرد (فرشتگان) می باشد به بحث درباره ی عقول ونحوه ی کثرت عقول نیز پرداخته شده است. ازدیگر مباحثی که به آن پرداخته شده است،علم واقسام آن می باشد.در قسمت پایانی نیز مساله اتحاد عاقل ومعقول که یکی از مهمترین مباحث فلسفی است وبراهینی نیز بر اثبات آن بیان گردیده،و عده ای نیز برآن اشکال نموده اند، مطرح می گردد.در این رساله از کتابهای معتبر فلسفی در زمینه ی مباحث مذکور استفاده گردیده است.
بررسی و تحلیل قاعده سنخیت علت و معلول، گستره و نتایج آن در فلسفه و کلام اسلامی
نویسنده:
حجت‌اله مرزانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اصل‌علیّت که بر اساس آنشاهد وابستگی و ارتباط ‌واقعی میان اشیاء و موجودات عالم هستی می‌باشیم دارای فروع چندی است. در بعد ایجابی یکی از این فروع قاعده‌سنخیّت علّت و معلول است. اصل‌سنخیّت بیانگر آن است که ارتباط میان علّت و معلول یک ارتباط خاص و واقعی است. هر علّتی به ‌واسطه خصوصیت و جهت وجودی که داراست موجب وجودمعلولی‌خاص می‌گردد. بر این اساس هر علّت، علّتِ شئ‌خاصی است و هر معلول نیز به علّت‌خاص‌اش تعلّق ‌دارد و لذا چنین نیست که در جهان هرچیزی به هر چیز دیگر تعلّق و وابستگی داشته‌باشد. در فلسفه‌اسلامی فیلسوفان معتقد به حکمت ‌متعالیه بیش از دیگران به قاعده‌سنخیّت پرداخته و در باب آن به نظریه‌پردازی پرداخته‌اند. در حکمت ‌متعالیه با توجّه به مبانی خاص آن از جمله اصالت ‌وجود و تشکیک ‌وجودتفسیرنوینی از علیّت و فروع آن ارائه‌شد. در مسئله مورد بحث ما- سنخیّت علت و معلول – نیز تفسیرجدیدی مطرح‌گشت. اصل سنخیّت در حکمت ‌متعالیه چنین تفسیر می‌شود که آن خصوصیتی که در وجود علّت است و موجب صدور معلول‌خاصّی می‌گردد عبارت‌است از وجود اعلی و اتم‌ معلول که در مرتبه وجود علت تحقّق‌دارد به عبارت دیگر وجود معلول همچون مرتبه نازله و عکس و ترشح وجود علتش می‌باشد.مهم‌ترین مخالفان قاعده سنخیّت علت و معلول متکلمان هستند. ایشان بر اساس آیات و روایاتی که دال بر مباینت خالق و مخلوق است به نقد قاعده سنخیّت اقدام کرده‌اند اما فیلسوفان و بطور خاص حکیمان معتقد به حکمت متعالیه در عین اعتقاد به تباین خالق و مخلوق آن را متعارض با اصل سنخیّت ندانسته و از هر دو مسئله دفاع کرده‌اند.
چرا مکاتب فلسفی به وجود آمدند؟ و مکاتب فلسفی اسلامی کدامند؟
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
پاسخ تفصیلی:
برای پاسخ به این‌که چرا مکاتب فلسفی مختلف پدید آمده‌اند، ابتدا باید به دیدگاه فیلسوفان نسبت به فلسفه که سبب اختلاف در اصول و در نتیجه پایه گذاری مکاتب شده است، توجه کنیم. در یونان باستان هر مکتبى براى فلسفه تعریفى داشته است. دیدگاه رواقیان از فلسفه غ بیشتر ...
ماهیت وحی از دیدگاه فلسفه مشاء و کلام امامیه
نویسنده:
محمدعلی جوادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله حاضر با عنوان ماهیت وحی از دیدگاه فلسفه مشاء و کلام امامیه در چهار فصل و ذیل عناوین کلیات، ماهیت وحی از دیدگاه فلسفه مشاء، ماهیت وحی از دیدگاه کلام امامیه و جمع‌بندی و نتیجه تنظیم شده است. در فصل اول کلیاتی نظیر طرح کلی تحقیق و برخی واژگان کلیدی نظیر فلسفه مکتب مشاء کلام و وحی بررسی شده است. فصل دوم و سوم که حجم اصلی این رساله را تشکیل می‌دهند به بررسی وحی در دو دیدگاه فلسفه مشا و کلام امامیه می‌پردازد. فارابی و ابن‌سینا به عنوان دو تن از بزرگترین فیلسوفان مشا ب نمایندگی از این مکتب فکری برگزیده شده‌اند تا آرای آنان در باب وحی مورد بررسی قرار گیرد. در هر بخش سعی شده تا آرای این دو فیلسوف در کنار یکدیگر مورد بررسی قرار گیرد.فارابی و ابن‌سینا با تکیه بر کاربرد قوای باطنی پیامبر به ویژه قوه متخیله و قوه ناطقه، به تفسیر وحی می‌پردازند. در این رساله به تبیین فارابی و ابن‌سینا از دو مرحله تلقی و دریافت معارف و حیائی و نیز نزول معارف و حیائی پرداخته شده و تفاوت آرای آنان مورد بررسی قرار گرفته است. و سپس با توجه به موضع آنان در باب حقیقت وحی به برخی ویژگی وحیو نیز برخی مباحث ثانوی نظیر نبی و فیلسوف، ارکان وحی، وحی و دیگر اقسام کشف و موهبتی بودن یا اکتسابی بودن وحی پرداخته شده است. در فصل سوم وحی از نظرگاه کلام امامیه مورد مورد بررسی قرار گرفته و پس از طرح برخی مباحث مقدماتی نظیر کلام و مبانی فلسفی، حقیقت نبوت، تاریخچه بحث د رکلام اسلامی و محورهای بحث ، موضع متکلمین شیعی در باره حقیقت کلام الهی حدوث و قدم کلام الهی نحوه انتساب آن به خداوند و وصف فعل بودن صفت کلام مطرح شده و سپس به بیان برخی ویژگیهای وحی بر اساس موضع متکمین امامی نظیر عصمت، اطمینان بخش بودن سرشت وحی و منزل بودن آن اشاره شده است. سپس مباحثی همچون حقیقت واسطه‌های وحی در دیدگاه کلامی، وحی و اقسام دیگر کشف و نزول دفعی و تدریجی قرآن مطرح شده و در پایان فصل به ارزیابی این نظریه پرداخته است. در پایان نیز مقایسه‌ای اجمالی میان دو دیدگاه صورت گرفته است و نشان داده شده که چگونه تفاوتهای موجود میان این دو نظریه از تفاوت در چشم‌انداز هر یک از آنها به بحث نشات گرفته است.
جایگاه علیت سینوی: بررسی تاریخی
نویسنده:
مریم سالم
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع) پردیس خواهران ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علیت که در فلسفه مشا، از ارسطو تا ابن سینا، نقش سرنوشت­ ساز و محوری به خود اختصاص داده بود و نه تنها وجود اشیا خارجی، بلکه هرگونه تبیین و توضیح اشیا بدون در نظر گرفتن اصل علیت و رابطه علی غیرممکن بود، در مکاتب مختلف فکری و فلسفی جهان اسلام و دنیای غرب سرنوشت متفاوتی یافت و گاه اثبات شد و بال و پر گرفت و در حد یک اصل فلسفی در نظام های فلسفی پذیرفته شد و گاه تا مرز انکار پیش رفت. ارسطو نخستین بار با نگاهی فلسفی به تحلیل علیت در قالب علل اربعه پرداخت و ابن سینا این نظریه را بر اساس تمایز وجود و ماهیت تبیین کرد. در حالی که فلاسفه مسلمان و فلاسفه عقل گرای غربی با اصل این نظریه مخالفتی نکردند، اما متکلمان مسلمان و مسیحی و برخی فلاسفه مسلمان و نیز تجربه گرایان و تحصلی مذهبان به گونه ای دیگر به اصل علیت و توابع آن نگریستند، گاه این اصل را رد کردند و گاه با قبول آن توابعش را نپذیرفتند و یا آن را در حد یک قانون ریاضی که در خارج واقعیتی ندارد، تنزل دادند.
صفحات :
از صفحه 55 تا 76
نقدهای شیخ اشراق بر نظریه مشائیان درباره ادراک ذات
نویسنده:
سید حسن سعادت مصطفوی,مهران رضایی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع) پردیس خواهران ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ادراک و بررسی زوایای مختلف آن در طول تاریخ، از جمله مباحث پرتقابل در فلسفه بوده است. یکی از جلوه های این موضوع، مسئله ادراک ذات است؛ تقریر مسئله بدین گونه است که در چه صورت یک موجود می تواند خود را ادراک کند؟مشائیان قائل اند که هر موجودی که مجرد از ماده شود، عالم به ذات خویش است؛ در مقابل، از منظر شیخ اشراق فقط امری می تواند عالم به ذات خود باشد که نور لنفسه است. شیخ اشراق اظهار می کند با فرض قبول نظریه مشائیان، لازم است که هیولی عالم به ذات خود و عالم به تمام صور قائم به خود و با توجّه به ماهیت نداشتن هیولی هم چون واجب الوجود عالم به تمام اشیا باشد و از سوی دیگر واجب الوجود نیز هم چون هیولی، افتقار به صور داشته باشد. البته سهروردی تمام این نتایج و لوازم را باطل می داند.در مقام دفاع از نظریه مشائیان، به عنوان نظریه مطبوع، اشکالات شیخ اشراق مردود شمرده می شود و منشأ آن به ضعف شیخ در فهم سخنان مشائیان برمی گردد؛ زیرا مشائیان هیولای مجرد را در خارج محقق نمی دانند (بلکه هیولی را قوه صرف می دانند که در خارج فعلیتی مستقل و ماسوای از صورت ندارد) و همین طور قائل نیستند که هیولی وجودی محض و بی ماهیت (هم چون خدا) است؛ در نتیجه، اشکالات شیخ اشراق وارد نیست.
صفحات :
از صفحه 5 تا 25
  • تعداد رکورد ها : 418