جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 244
عرضه نظر بوعلی سینا درباره نظام احسن بر آیات و روایات
نویسنده:
محمدمهدی مردانی ولندانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظام، مجموعه اجزاء بهم پیوسته‌ای است که یک واحد را تشکیل می‌دهد و یک هدف دارد "حسن " و"احسن" عبارت از: هر چیزی که بهت آورد وانسان بسوی آن رغبت کند. از ترکیب این دو عبارت یعنی نظام احسن که مورد معرکه آراء متفکران در طول تاریخ بشریت گردیده است، گروهی منکر چنیین نظری می‌باشند، اما اغلب متفکران الهی بر این باورند که نظام هستی نظامی احسن است از جمله اندیشمندان یونانی با نامیدن عالم به جهانی "زیبا " وتوجیه شرور توسط ارسطو، اعتقاد به نظام احسن دارند. همچنیین مکتب‌های دیگر بویژه مکتب‌های فلسفی مانند مشاء وحکمت متعالیه با الهام از آموزه های دینی نیز بر این باورند. آیات قرآن و روایات بسیاری با استفاده از عباراتی مانند: "غایت صواب"و " احسن صور" و "نهایت استحکام ودرستی که بالاتراز آن تصور نمی‌شود" و " اتقن و احسن “به تبیین مولفه‌های نظام احسن پرداخته اند. مکتب‌های فلسفی با الهام از این آموزه‌ها سعی و تلاش کرده اند تا این نظریه را برهانی کنند و از طریق برهان انّ ولمّ برای اثبات آن دلیل آورند و اشکالات وارده بر آن را دفع نمایند و به آن پاسخ دهند. ما در این پایان نامه نظر و آراء حکیم الهی ابن سینا را مورد بحث و بررسی قرارداده و سپس آن را بر آیات و روایات عرضه کرده ایم و به این نتیجه رسیده ایم که نظام احسن در آموزهای دینی اعم از آیات کریمه و روایات معصومین (ع) بیان شده است و ا بن سینا سعی نموده است آن را برهانی کند اگر چه ادله او بعدا مورد نقد قرار گرفته است اما این حکیم بزرگ راه را برای بحث و تحقیق دیگران باز نمود. و نظام احسنی که حکما اسلامی از جمله ابن سینا معتقدند شواهد قرآنی و روایی آن را تأیید می‌کند.
علم پیشین الهی در حکمت متعالیه و بررسی آن در روایات
نویسنده:
علی زارعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مساله علم پیشین حق تعالی،از جمله مسائل مهم در حوزه معرفت دینی است. پیش فرض عقاید دیگر و اساس تشریع و ارسال رسل می باشد، حل شبهات قضا و قدر، جبر و اختیار وابسته به تبیین صحیح علم پیشین خداوند می باشد.سوال اصلی در این باب این است که چون علم از صفات حقیقی ذات الاضافه است پس برای تحقق نیا زمند وجود معلوم است بنابراین چگونه می توان گفت خداوند قبل از خلقت موجودات در مقام ذات به انها عالم است.در متون دین یعنی قران و روایات معصومین : اصل ان مورد تا کید قرار گرفته است و ان اینکه خداوند در مقام ذات،به نحو تفصیل به موجودات قبل از پیدایش انها عالم است.اما به نظر می رسد تبیین و تفسیر روشنی ازان ارائه نشده است که می توان گفت این عدم تبیین ان به خاطر غموض و دشواری ان است زیرا نیازمند مقدماتی است که هنوز برای اصحاب ائمه :در ان دوران واضح ومبرهن نبوده است، اما سخنان و معارف ناب ائمه هدی : راهگشای اندیشمندان مسلمان در طول تاریخ بوده است،و چه بسا هر دوره وزمانی گوشه ای از ان توسط متکلم یا حکیمی مبرهن وتبیین شده ا ست .متکلمین امامیه بر خلاف همتایان اشعری خود که قائل به زیادت ذات و صفات هستند با دریافت هایی که از سخنان بلند اهل بیت : گرفتند وان را سرمایه دریافت عقلی خود قرار دادند،قائل به عینیت ذات و صفات شدند و در محذورات متعدد قول اشاعره گرفتار نشدند،و سپس از راه ایات افاقی و انفسی صفت علم را برای خداوند اثبات کردند.حکمای بزرگی مانند شیخ الرئیس قدمهای دیگری برای اثبات علم پیشین خداوند به همه موجودات برداشتند اما شیخ الرئیس نتوانست این علم را در مقام ذات خداوند چنانکه که مطلوب روایات است اثبات نماید.همچنین شیخ اشراق علم حضوری خداوند به تمام موجودات را تبیین نمود،اما تفسیر وتصویری که ارائه کرده تنها برای علم فعلی حضرت حق قابل دفاع است و تبیین برای علم پیشین حق تعالی از کلمات او استفاده نمی‌شود.سر انجام صدرالمتالهین توانست با استفاده از قاعده بسیط الحقیقه به انچه مقصود اموزه های دین در باب علم پیشین است دست یابد.مضمون این قاعده در روایات مورد تاکید قرار گرفته است،روایاتی که خداوند را با اسماء احد، واحد، صمد معرفی می کند دلالت برصرافت و بسیط الحقیقه بودن حضرت حق دارند. بعلاوه روایات متعددی نیز بر عدم ترکیب وجزءپذیری خداوند صراحت دارند که نشان میدهد قاعده بسیط الحقیقه نقطه محوری برای نشان دادن هماهنگی کلام صدرا با روایات معصومین : در باب علم پیشین حق تعالی است.
بررسی و تحلیل معاد جسمانی از دیدگاه مرحوم آقا علی مدرس و حکیم رفیعی قزوینی
نویسنده:
عبدالحسین رحیمی ترکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این نوشتار بعد از تعریف، جایگاه و ضرورت معاد از دیدگاه بعضی از دانشمندان و فیلسوفان اسلامی به ادله امکان معاد پرداخته می‌شود که عبارتند از قدرت خداوند، زنده شدن زمین و نمونه‌های عینی معاد. از جمله مطالبی که مورد بررسی قرار می‌گیرد دلائل عقلی ضرورت معاد است که به دلیل عقلی اجمالی و تفصیلی تقسیم می‌شود در فصل دیگری از این نوشتار دلائل عقلی و نقلی معاد جسمانی مورد بحث قرار می‌گیرد. کیفیت معاد جسمانی از دیدگاه حکیم مدرس زنوزی و رفیعی قزوینی از مطالب اصلی این نوشتار می‌باشد که قبل از بررسی دیدگاه این دو حکیم، نظریه سه فیلسوف برجسته عالم اسلام یعنی ابن‌سینا، شیخ اشراق و صدر المتألهین (ره) مورد بررسی قرار می‌گیرد که ابن‌سینا معتقد است در معاد جسمانی نفس به اجرام آسمانی تعلق می‌گیرد و بدن نفس همان اجرام آسمانی خواهد بود. حکیم سهروردی بر این باور است که نفس به بدنهای مثالی در عالم مثال یا برزخ تعلق می‌گیرد و ملا صدرا براساس اصولی که در معاد جسمانی مطرح و مبرهن کرده است اعتقادش بر این است که بدن دنیوی با حرکت جوهری به بدن برزخی و یا مثالی که الطف و اشرف از این بدن مادی است، تبدیل می‌شود در نظر ایشان بدن اخروی همان بدن دنیوی است ولی نه با وصف مادی بلکه با وصف اخروی. حکیم زنوزی براساس اصول سه‌گانه خود که عبارتند از 1- فرق داشتن مرکب حقیقی و اعتباری 2-ترکیب نفس و بدن ترکیب حقیقی اتحادی است 3- بعد از مفارقت نفس از بدن نفس به استکمال ذاتی و غایت وجودی خود رسیده، با فاعل و منشأ وجودش متحد می‌شود اما بدن از آن جهت که حامل آثار و ودایع نفس است، با حرکت جوهری به طرف نفس در حرکت خواهدبود و به تبع او حکیم رفیعی قزوینی، معتقدند که بدن با حرکت جوهری با جمیع اجزای بدن به سمت و طرف روح در حرکت است و به سوی نفس مجرد صعود می‌کند نگارنده پس از بررسی و اشکال به دیدگاه این دو حکیم، بر این باور است که در کیفیت معاد جسمانی راه حل صحیح و قابل تبیین راه حلی است که صدر المتألهین (ره) ارائه داده است و دیدگاه این دو حکیم در صورتی قابل دفاع خواهد بود که به نظریه صدر المتألهین بر گردانده شود در غیر این صورت قابل خدشه بوده و راه به جایی نمی‌برد.
معنای زندگی، مبانی کلامی و پیامدهای آن در آموزه های شیعه با تاکید بر نهج البلاغه
نویسنده:
نسیم سرلک
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
پژوهش حاضر به بررسی معنای زندگی، مبانی و پیامدهای کلامی آن در آموزه‌های شیعه پرداخته و سعی بر این داشته است که معنای زندگی را در هندسه معرفتی شیعه ترسیم و تبیین کند. در این رابطه نظریه ها و مکاتب مختلف دیدگاه های گوناگون اما ناقصی در باره معنای زندگی مطرح کرده اند. لذا پرداختن به این مقوله از منظر اسلام به عنوان جامع‌ترین و کاملترین دین الهی ضروری می‌باشد. این تحقیق با روشی تحلیلی-توصیفی و با جمع‌آوری اطلاعات به روش کتابخانه‌ای و بهره‌گیری از نهج‌البلاغه، احادیث و آیات قرآنبه تبیین این مهم پرداخته است و پس از بررسی سه معنای زندگی یعنی هدف، ارزش و کارکرد به این نتیجه دست یافته است که آموزه‌های شیعی هر سه معنا را تایید می‌کند.اما درعین حال برمبنای اعتقاد به توحید، معاد و مرگ‌آگاهی است که انسان جهان هستی را هدفمند می‌یابد. معنای زندگی انسان در این جهان، سعادتی است که در پرتو رسیدن به خداوند محقق می‌شود. از سوی دیگر در پرتو هدفمند شدن زندگی، حیات بشر صاحب ارزش شده و به دنبال آن، کمالات، فضائل و اخلاقیات معنی و مفهوم پیدا می‌کند.
استفاده کاربردی علامه طباطبائی از قواعد محالات در حل مسائل فلسفی
نویسنده:
زکیه آذرمهر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
قواعد محالات در فلسفه یکی از پر کاربرد ترین قاعده‌های مباحث فلسفی و از ارکان ضروری شناخت محسوب می‌شود که با ارجاع به وجود شناسی مجوز ورود به مباحث فلسفی یافته و فیلسوفان با این قاعده‌ها توانسته‌اند به بسیاری از پرسشهای کلامی و فلسفی پاسخ دهند. قاعده‌های مهم محالات که پژوهش حاضر به آنها پرداخته عبارتند از: قاعده «استحاله اجتماع مثلین»، قاعده «استحاله تناقض»، قاعده «استحاله دور»، قاعده «استحاله تسلسل»، قاعده «استحاله علیه کل شیءِ لِنفسه»، قاعده «استحاله انفکاک معلول از علت تامه»، قاعده «استحاله توارد العلتین علی معلول واحد»، قاعده «استحاله ترجیح بلامرجح»، قاعده «استحاله اعاده معدوم»، قاعده «استحاله انتقال الاعراض». که علامه‌طباطبائی از این ده قاعده در حل مباحثی نظیر تجرد نفس ناطقه و علم حضوری آن به خود، اثبات واجب‌الوجود و صفاتش، افعال واجب‌الوجود و معاد استفاده نموده است. او با این کار نشان داده که قاعده‌های محالات قابلیت این را دارند که در حلّ بیشتر معضلات فلسفی به کار گرفته شوند. در راستای همین هدف در ابتداء برای ایضاح مفهومی محالات مراد از محال و کاربرد آن روشن شده است و سپس کاربرد این محالات در حل مسائل فلسفی از آثار علامه‌طباطبائی اخذ و گزارش شده است.
نسبت میان آگاهی و آزادی در فلسفه هگل
نویسنده:
کاوه خورابه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسئله شناختو به تبع آن نظریه‌ی شناخت ، هماره مسئله‌ای مهم برای اذهان فلسفیِ فیسلوفانی بوده است که بر آن بوده‌اند تا با مواجهه با جهان واقعیت بیرون فرایند شناسایی و تعامل آن را با ذهن یا سوژه‌ی اندیشنده دریابند. لذا در فرایند شناخت همواره با دو سوی «واقعیت» موجود و ذهن کنشگرِ آماده برای شناسایی روبه‌روییم. از این لحاظ ، شناخت واقعیت، نحوه و نوع شناخت آن درنهایت بستگی به درک صریح واقعیت دارد . بنابراین به نظر می‌رسد در فرایند شناخت آنچه مقدم بر شناخت می‌گردد همانا مسئله هستی‌شناختی واقعیت موجود است.به عبارت دیگر تاریخ فلسفه همانا تعامل سوژه‌ی اندیشنده با جهان بیرون بوده است. به نظر هگل فیلسوفان همواره میان شناخت و واقعیت فاصله انداخته اند و از این رو شناخت را چونان ابزار و رسانه ای به منظور دستیابی به حقیقت و واقعیت در نظر گرفته‌اند.هگل با نقد این نگرش ها بر آن است تا با در نظر داشتِ شناختبه مثابه علم به تعریفی نوین از آن دست یابد.او با رد دو پاره ساختن واقعیت موجود از سوی کانت به دو حوزه‌ی پدیداری و ناپدیداری،گذار شناخت از مرحله آگاهی طبیعی تا دستیابی به شناخت مطلق را که از ابتدابا امر مطلق سرو کار دارد ،ممکن می سازد. در این میان آزادی خود را به مثابه مقوله ای بنیادین در فرایند مسیر آگاهی تثبیت می‌کند.اینکه هگل را فیلسوف آزادی لقب داده‌اند به این معنا است که آزادی در ذات و کنه تفکر او قرار گرفته است و حذف این مقوله از تفکر او به معنای طرد و نفی فلسفه‌ی او خواهد بود.هگل آزادی را عالی‌ترین و والاترین محتوا و مضمونی می‌داند که هر سوژه یا کنشگری می‌تواند آن را در خود به وجود آورد؛ به عبارت دیگر هگل منزل‌گاه و سرنوشت نهایی روح را آزادی می‌داند، بنابراین آنگاه کهروح در مراحل گذار آگاهی ره می‌پوید، منزل‌به منزل با آزادی مواجه می‌گردد و هرآینه در می یابد که در رویارویی با اشکال مختلف آگاهی میان او و آزادی هیچ امر بیگانه‌ای وجود نخواهد داشت. لذا آزادی همانا خودآگاهی است به این معنا که دستیابی به آزادی واقعی برای انسان میسر نمی‌شود مگر با وقوف به این امر که جهان همانا خود اوست. هدف اصلی هگل نشان دادن این است که آزادی عبارت است ازگذر آگاهی به خودآگاهی و سپس نایل شدن به دانش مطلق که در آن به جهان به‌مثابه خود نگریسته می‌شود. پرسش بنیادین در این پژوهش همانا چگونگی نمود این مفهوم آزادی در خلال گذر ازمنزلگاهای متعدد آگاهی تا شناخت مطلق است.
نقد و بررسی نظریات امکان علم دینی
نویسنده:
قدرت‌الله قربانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
علم ذاتا موضوعی خنثی نیست زیرا آن در صورتی دارای هویت است که در عالمبه عنوان فاعل شناسایی قرار داشته باشد، یعنی وحدت و پیوستگی علم و عالم یک امر ذاتی و اولیه می باشد. از این رو علم بدون عالم وجود ندارد. با این ملاحظه هم علم سکولار امکان پذیر است و هم علم دینی، که بستگی به زمینه ها و عوامل گوناگونی دارد. لذا مسألهامکان علم دینی می تواند دارای اهمیت خاصی بوده و یکی از پرسش های مهم پیش روی ما باشد چرا که پاسخ به پرسشامکان علم دینی، نه تنها هویت جدیدی به علم تجربی مدرن داده ، حتی آن را از برخی بحرانها نجات می دهد،و هم یکی از کارکردهای دین را در زمانه ما آشکار می کند. علاوه بر این، این پاسخ بخشی از انتظاراتدینداران از دین را تامین می کند.بنابراین مسالهامکان علم دینی می تواند یکی از مشغله های اساسی فلسفه ، کلام و دانشمندان علوم تجربی در جهان کنونی باشد که البته هریک با پیش زمینه ها و روش ها و رویکرد های خاص خود به آن می نگرند. اما در این امر اشتراک دارند که امکان یا امتناع علم دینی در سرنوشت هر دو تاثیر مهمی دارد. از این رو نظریات موافق و مخالف مهمی درباره امکان یا امتناع علم دینی در جهان غرب، بالاخص جهان اسلام مطرح است.با توجه به تعدد نظریات امکان یا امتناع علم دینی مشخص می شود که در علم دینی متغیرهایی چون : موضوع، مبانی، نظریه، روش، فرضیه، مشاهده، آزمون، هدف و مسائلی از این دست دخالت دارند که هرگونه ویژگی هریک از اینها می‌توانند در ممکن یا ممتنع بودن و ماهیت علم دینی دارای نقش بسیار مهمی باشند.برای نمونه اگر تنها ذاتی بودن روش تجربی برای علم و فراتجربی بودنرا برایدین، در نظر بگیریم می‌توان ترکیب علم و دین را در قالب علم دینی در مواردی چون تجربی بودن روش علم و دینی بودن هدف و غایت آن، تجربی بودن روش و دینی بودن موضوع علم،تجربی بودن روش و دینی بودن پیش فرضهای متافیزیکی آن، تجربی بودن روش و دینی بودن فرضیه‌ها و نظریه‌ها،تجربی بودن موضوع و دینی بودن روش،تجربی بودن موضوع، و تجربی و دینی بودن روش، و تجربی بودن مقام گردآوری و دینی بودن مقام داوری ماحظه کرد.در این میان، برخی از طرفداران علم دینی ، بر نقش باورهای دینی و متافیزیکی در مقام داوری نسبت به گزاره های علمی، و نقش آنها در ایجاد پیش فرضها و ذهنیات ما، در مقام گردآوری و نیز اهمیت گزاره های دینی و متافیزیکی در ارزش سنجی داده ها و نتایج علمی تاکید دارند. بنابراین با در نظر گرفتن متغیر های فوق و ملاحظه ویژگی وحیانی دین و خصوصیت انسانی و تجربی علم،مسئله اصلی پیوند این دو در عبارت علم دینی است که به نظر می رسد این امر از نحوه نگرش به مسائلی مانندرابطه علم و دین، کارکردهای دین و علم ، و میزان انتظارات ما از علم، و بالاخص دین ارتباط مستقیمدارد. لذا بررسی این مسئله مستلزم پاسخ به سه پرسش فوق از دید نظریات امکان علم دینی از سوی فیلسوفان و دانشمندان مهم این دو حوزه است.با این ملاحظات سوال اصلی تحقیق این است که:نظریات امکان علم دینی دارای چه ویژگی هایی هستند؟ نقاط ضعف و قوت این نظریات در چه مواردی است و آیا با نظریات موجود می توان به الگویی از علم دینی که کاربردی باشد رسید؟ اهمیت این تحقیق، در تقریر واضح و ارزیابی نقادانه نظریات علم دینی برای مشخص کردن نقاط قوت و ضعف آنها به منظور تعیین این است که آیا اصلا اصطلاح علم دینی معقول و معنادار است یا نه ؟ اگر جواب بله است چه راه کارهایی را برای برطرف کردن نقص نظریات موجود یا ارائه یک نظریه بدیل می توان پیشنهاد کرد که پاسخ گوی نیازهای جامعه علمی ما باشد. چرا که پاسخ به امکان یا امتناع علم دینی دارای نقش و اهمیت کاربردی حداقل در جوامع دیندار می باشد.توصیف ، تحلیل و مقایسه به منظور کشف روابط پنهان یا پدیده های جدیدعلم دینی یک امر مسلم و امکانپذیر است، هرچند نظریات امکان علم دینی در تلفیق جامع و مانع از کارکردهای دین و علم، و انتظارات ما از آن دو گامهای موثری را برداشته اند، اما الگوهای ارائه شده آنها برای علم دینی نمی تواند کارایی چندانی داشته باشد.از این رو می توان با نقادی آنها به الگوی مناسبتری از علم دینی رسید یا الگوی بدیعی را ارائه داد.برای استدلال به امکان و سپس تحقق علم دینی بایستی از واقعیت های علم تجربی مدرن گذر کرد، یعنی توانمندی ها و محدودیت های آن را درنظر گرفت تا با کمک آموزه های دینی آنها را رفع کرده و علم مزبور را جهت دهی کرد.
بررسی انتقادی جایگاه خدا در جهانشناسی پویشی وایتهد
نویسنده:
رستم شامحمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آلفرد نورث وایتهد 1861-1947) در دوره سوم حیات فکری خویش، نظام جهان‌شناسانه‌ای رابر پایه ارکانی مانند نگرش اندام‌وار (ارگانیستی)، پویشی دیدن جهان، درهم تنیدگی تمام موجودات، دو قطبی بودن موجودات، نظریه دریافت و تعامل همه جانبه موجودات، تأسیس نمود. در این نظام جهان‌شناسانه، حضور خداوند است که می‌تواند از عهده تبیین گسترش خلاقانه جهان برآید.وایتهد به ویژه در پویش و واقعیت، خداوند را به مثابه هستی بالفعلی معرفی می‌نماید که تابع و مشمول مقولات حاکم بر جهان یکسره پویشی است. هستی بالفعل بودن خداوند ایجاب می‌نماید که مانند سایر هستی‌ها، دو قطبداشته باشد، یکی قطب ذهنی یا عقلیکه حکایت از ذات ازلی خداوند داشته و دیگری قطب فیزیکی است که حاکی از ذات تبعی است. با نظر به این دو قطبی بودن خداوند است که او از یک‌سو ثابت و غیر زمانمند بوده و از دیگر سو زمانمند و تابع تحولات جاری در جهان است. هماهنگی مقولات مابعدالطبیعی و درهم تنیدگی هستی‌ها، زمینه تعامل دو جانبه خدا و جهان را فراهم می‌نماید. از مهمترین پیامدهای این تعامل می‌توان به سازگاری میان حلول و تعالی، نفی قدرت مطلقه خداوند، خلّاق بودن همه هستی‌ها، زمانمندی خداوند، نفی کمال مطلق از خداوند و غیره اشاره نمود. این مدل خدای وایتهد از دو منظر قابل نقد است: یکی نقد درون سیستمی و دوم نقد درون سیستمی. محور نقد درون سیستمی این نکته است که برخلاف ادعای وایتهد (خداوند استثنایی بر اصول حاکم برجهان نیست و تابع مقولات است)، خداوند در نظام جهان‌شناسی او از جهاتی اساسی با سایر هستی‌ها تمایز دارد (مانند ازلی بودن، فناناپذیری خداوند، تقدم قطب عقلی بر فیزیکی و...) که موجب می‌گردد خدای وایتهد به معنای دقیق کلمه مشمول مقولات واقع نشده و تمایز‌هایی بنیادی با سایر هستی‌ها داشته باشد. در نقد برون سیستمی، چالش‌هایی که از منظر الهیات مسیحی فراروی خداشناسی وایتهد مطرح شده، قابل اشاره است.به هرحال با نظر به چنین انتقاداتی، شاید تلاش وایتهد در عبور از مادی‌گرایی علمی دوره جدید موفقیت‌آمیز بوده و خدا را در متن و بطن جهان قرار داده اما این تلاش با کاستیها و تعارضاتی روبروست.
تبیین ماهیت دعا از دیدگاه وینسنت برومر
نویسنده:
لیلا خدامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از ویژگیهاي نهفته در ذات انسان، نیایش است. پژوهش درباره ي این خصیصه از زمانی که مطالعهدرباره ي انسان آغاز شده تا کنون، ادامه یافته است؛ اینکه نیایش چیست و علل آثار و پیامدهاي آن کداماست، با عنایت به رهیافت هاي مختلف دین پژوهی مورد توجه قرار گرفته و هر یک از صاحب نظران ازمنظر خاصی بدان پرداخته اند. در این پایان نامه، ماهیت دعا از دیدگاه وینسنت برومر، بر اساس بخش اولکتاب او، هنگامی که دعا می کنیم چه کاري انجام می دهیم، مورد بررسی قرار گرفته است. او در این کتاب،تحلیل فلسفیِ جامعی از مسائل محوري راجع به ماهیت و عمل دعا ارائه و تعدادي از معماهاي فلسفیمربوط به دعا را مورد بحث قرار می دهد. همانند اینکه آیا دعا کردن ایجاب می کند که ما نگرش خاصی رانسبت به وجود و ماهیت خداوند و نحوه ي دخالت او در جهان، داشته باشیم آن طور که کانت و دیگرانمی گویند، دعا صرفا یک تمرین ذهنیِ فردي است که هیچ باور متافیزیکی را پیش فرض نمی گیرد. هنگامیکه از مردم چیزي درخواست می کنیم، از آنها تشکر یا تمجید می کنیم، پشیمانی خود را براي کاري کهانجام داده ایم ابراز کرده از آنها طلب بخشش می کنیم، در این مواقع در حقیقت چه کاري انجام می دهیم ؟و هنگامی که این کارها را در ارتباط با خداوند انجام می دهیم چه تفاوتهایی ایجاد می شود و چه پیامدهاییدرمورد وجود و ماهیت خداوندي که به درگاهش دعا می کنیم به دنبال دارد ؟ چگونه دعاي استغاثه کهخطاب به خداوندي می شود که عالم مطلق قادر مطلق و خیر کامل است، می تواند معنادار باشد. برومرارتباط دعا با زندگی اخلاقی و ارتباط بین دعا و اعتقادات دینی را بررسی می کند و از اینکه چگونه د عا،ما را براي درك خدا باز می کند. « چشم ایمان »ما همچنین سعی نموده ایم دیدگاه تعدادي فیلسوف یا الهیدان، همانند کانت، ویلیا م جیمز، فر ی دریشهایلر را که برومر اشاراتی به نظرات آنها درباب دعا داشته است، با تفصیل بیشتري بیان کرده، حتی المقدورنقد و بررسی نمائیم.
بررسی نظریات آلبر کامو و جان هیک در باب معنای زندگی
نویسنده:
آسیه حاجی محمدجعفر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مواجهه انسان با وجود و زندگی خود همواره یکی از مهمترین دغدغه های او بوده است. هدف این رساله یافتن پاسخ دو متفکر، آلبر کامو و جان هیک، به سوال معنای زندگی است. یعنی پاسخ به این سوال که آیا زندگی به رغم تمام سختیها و رنجها، در نگاهی کلی، ارزش زیستن دارد یا خیر.شیوه پاسخ‌گویی به سوال از معنای زندگی، مبتنی بر مبانی و پیش‌فرضهای جهان‌شناختی و انسان‌شناختی کسانی است که به این بحث می‌پردازند، و بالتبع درنوع پاسخهای مطرح شده، اختلاف نظر وجود دارد پاسخ هیک به عنوان یک فیلسوف پلورالسیت و دینی، پاسخی اوبژکتیو و دین مدارانه است. زندگی انسان در نسبت با آینده ای که بدان منتهی میشود، معنا می یابد. او باید برای بالفعل شدن پتانسیلهای شخصیتی اش تلاش کند و تشبه به مسیح، آرمان او خواهد بود.در مقابل، پاسخ کامو به عنوان فیلسوفی که به حضور خدا در جهان باور ندارد، پاسخی سوبژکتیو است. به عقیده او، جهان به طور ذاتی، عاری از هر نوع معنا و هدفی است اما انسان باید با عصیان علیه وضعیت اسف بار خود و دیگر انسانها و تلاش برای مرمت بنای آفرینش، زندگی خود را معنادار کند.
  • تعداد رکورد ها : 244