جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
فرقان في تفسير القرآن بالقرآن و السنة المجلد 27
نویسنده:
محمد صادقي
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: انتشارات فرهنگ اسلامی,
چکیده :
الفُرقان فی تَفْسیر القُرآن بالقُرآن و السُّنّة کتابی در تفسیر قرآن اثر محمد صادقی تهرانی است. این تفسیر در ۳۰ مجلّد و به زبان عربی نوشته شده، که دوره کامل تفسیر قرآن کریم است. این کتاب با استفاده از روش تفسیر قرآن به قرآن نگارش یافته است. تألیف تفسیر الفرقان طی ۱۴ سال، از سال ۱۳۵۳ش در بیروت شروع و در سال ۱۳۶۷ش در قم به پایان رسید. علامه طباطبایی با دیدن چند جلد این تفسیر، آن را موجب روشنی چشم و مایه افتخار دانسته است. نویسنده درمقدمه تفسیر تأکید می‌کند که بایسته‌ترین روش تفسیری، شیوه تفسیر قرآن با قرآن است. وی می‌نویسد: «همه شیوه‌های تفسیری نادرست است، جز شیوه تفسیر قرآن با قرآن واین همان شیوه تفسیر پیامبر(ص) و امامان(ع) است. بر مفسّران لازم است که این روش تفسیری را از معلمان معصوم فراگیرند و در تفسیر آیات به کار بندند.» در مجالی دیگر می‌نویسد: «روش‌های تفسیری، از دو حالت بیرون نیستند؛ یا تفسیر قرآن با قرآن هستند و یا تفسیر قرآن با رأی». وی براین باور است که برآیند تفسیر قرآن با قرآن، دستیابی به نخستین مفاهیم و معارف قرآنی است، مرتبه‌ای از معنا که در چارچوب دلالت مطابقی آیه قرار دارد. درحالی‌که روایات تفسیری بیشتر درصدد نشان دادن نمونه‌ها و معانی پنهان آیات است و چنانکه خود می‌گوید نگاه روایات تفسیری به معانی ژرف‌تر کلام وحی است، با این ویژگی که مفاهیم ژرف، ریشه در معانی و منطوق دارد و در پرتو آن شکل می‌گیرد به‌گونه‌ای که درستی و نادرستی آن‌ها در گرو برابری و نابرابری با منطوق آیات است. چه اینکه به مقتضای محوریت قرآن در ارزشیابی روایات و درستی و نادرستی آن‌ها، منطوق آیات، معیار سازگاری و ناسازگاری روایات با قرآن است. و درنتیجه تفسیر مأثور چیزی جدا از آیه نیست، بلکه برخی از مراتب معنایی آن است که در پرتو سطح ظاهر آیه با یاری جستن از آیات دیگر به دست آمده است. بنابراین تفسیر قرآن با سنّت گونه‌ای از تفسیر قرآن با قرآن است. نوشته علامه طباطبایی درباره تفسیر فرقان * شیوه نگارش نویسنده با بهره‌گیری از صناعت تضمین، سجع و با استفاده گسترده از مصدرهای صناعی، شیوه‌ای را در پیش گرفته است که در تفاسیر موجود، مانند آن کمتر دیده می‌شود. این سبک نو و ناآشنا در آغاز، خواننده را در فهم عبارات و مقصود مفسّر دچار مشکل می‌کند و به نظر می‌رسد نوعی تکلّف و تصنّع در تعبیر و بیان صورت گرفته است، ولی پس ازمدّتی که ذهن با سبک نوشتاری مؤلّف انس گرفت، ظرافت‌ها و دقت‌هایی که مفسّر در انتخاب و به کارگیری واژه‌ها و تعبیرات مورد توجه قرار داده است، پدیدار می‌شود وخواننده را در فهم معانی ومقاصد یاری می‌دهند. * بهره‌گیری از ظرفیت مفهومی واژه‌ها نکته دیگری که در سبک مفسّر دیده می‌شود بهره‌گیری از ظرفیت مفهومی واژه هاست. نخستین چیزی که مفسّر در تفسیر یک آیه بدان توجه نشان می‌دهد حدود و گستردگی مفهومی کلمات است، سعی او برآن است که مفاهیم واژه‌ها را بدون هرگونه محدودیتی و با همان گستردگی طبیعی که در خود کلمه و با توجه به موقعیت کاربردی آن درآیه وجود دارد، به عنوان پایه و سرآغاز تفسیر قرار دهد، وتا اندازه‌ای که توانایی ذهنی وفکری مفسر اجازه می‌دهد به گستردن مفهوم آیه و شناخت مصداق‌ها وواقعیتهای قابل انطباق درآن بپردازد وهرگونه محدودسازی را تا آنجا که ازخود آیه در پرتو آیات تفسیری دیگر پدید نیامده باشد به کنار گذارد. ازهمین رو حجم مواردی که تفسیرهای روایی تحدیدگرا، دراین تفسیر حمل بر جری و تطبیق شده است، به مراتب بیشتر از دیگر تفاسیر است. * به کاربردن واژه‌های مشترک در چند معنا ویژگی دیگر این سبک، حمل واژه‌های مشترک بر چند معنا و اراده مفاهیم متقابل از یک واژه است، تفاسیر دیگر بیشتر در زمینه واژه‌های مشترک، یکی ازمعانی را انتخاب کرده و بقیه را نادیده می‌گیرند، ولی سبک الفرقان جزاین است. هرجا کلمه‌ای از نظر لغوی چند معنای گونه گون و دگرگون داشته باشد و با دستورهای ادبی و جایگاه کاربردی آن درآیه سازگار باشد، الفرقان، آن واژه را برهمه آن معانی حمل می‌کند وهمه آن‌ها را جزء تفسیر آیه می‌داند ودر عرض هم می‌پذیرد. الفرقان درمعرفی این خصوصیت سبک تفسیری می‌نویسد: «اگر آیه‌ای معنی‌های چندی را برتابد که همه آن‌ها صحیح باشد و ناسازی بین آن‌ها نباشد، اشکال ندارد که همه آن‌ها مقصود باشد، چنانکه درشیوه ما دراین تفسیر دیده می‌شود.» * اعتماد برملاک‌ها و اصول خود و محور قرار ندادن آرای تفسیر مفسّران نکته دیگر در سبک نویسنده تکیه بر فهم و برداشت شخصی و بی‌اعتمادی به گفته‌ها و دیدگاههای دیگران است. مفسّر با دقّت و درنگ در مفردات و ترکیبات آیه به صورت مستقیم و با کمک از آیات یا روایات راهگشا به سراغ تفسیر می‌رود وازهرگونه درگیر شدن با گفته‌ها و نظریه‌ها خودداری می‌کند. البته این بدان معنی نیست که هیچ گونه نقل و نقدی نسبت به نظریات ندارد، بلکه مقصود آن است که: درفهم آیه و برداشت تفسیری ازآن، بر دیدگاههای دیگران تکیه ندارد و براین باور است که تفسیر قرآن براساس آرای مفسران، به هرشکل که باشد، گونهٔ از تفسیر به رأی است. * استفاده از روایات سبک تفسیر گرچه تفسیر قرآن با قرآن است و به همین لحاظ اگر از روایات استفاده نمی‌کرد، اما نویسنده از روایات نیز، به صورت گسترده بهره برده است به گونه‌ای که می‌توان گفت افزون بر تفسیر قرآن، یک دوره تفسیر روایی را نیز دربردارد و کمتر صفحه‌ای را می‌توان یافت که به گونه‌ای استشهاد به روایت و استناد به منبع روایی درآن دیده نشود. مهم‌ترین محورهایی که استفاده از روایات درآن صورت گرفته است، یکی تأیید تفسیر آیه ودیگر گسترش ابعاد آیه است، گرچه درمواردی دیگر، مانند شأن نزول یا مباحث علمی نیز به روایات استناد شده است. این روش همان گونه که پیش‌تر اشاره شد، منافاتی با سبک تفسیر قرآن با قرآن ندارد، زیرا درهرحال معیار تفسیر و فهم یک آیه خود قرآن است ونقش روایات درحقیقت، تأیید منطوق ومفهوم ظاهر آیه و یا گسترش دادن همان معناست، فرا‌تر ازآنچه تنها ازمنطوق آیه استفاده می‌شود. به این ترتیب جمع بین تفسیر قرآن با قرآن و بهره گیری گسترده از روایات به گونه‌ای که در غیر تفسیر روایی مانند آن دیده نمی‌شود، یکی از برجستگیهای تفسیرالفرقان به شمار می‌آید. * استفاده از عهدین با زبان عبری ییکی از ویژگیهای تفسیر الفرقان، که چه بسا در هیچ تفسیر دیگری همانند نداشته باشد، استفاده از متون عبری عهدین یعنی تورات و انجیل است. البته نقل ترجمه فرازهای آن در تفاسیر دیگر مانند المنار نیز دیده می‌شود، امّا استفاده از زبان اصلی عبری گویا ویژه این تفسیر است. نقل متون عهدین در راستای دو هدف کلی صورت گرفته است، یکی تأیید مفاهیم وگزارشهای قرآنی مانند بشارتهای پیامبر و داستانهای بنی اسرائیل ودیگر نقل ناهمگونی‌ها و تحریف‌های موجود در عهدین. منابع مورد استفاده * منابع روایی: حدود ۸۰ مأخذ روایی مورد استفاده قرار گرفته است که درمیان آن از صحاح و مسانید اهل سنت گرفته تا ادعیه ائمه(ع) دیده می‌شود. ازآنجا که مفسّر درگزینش روایات، براساس صحت متن حدیث وسازگاری آن با محتوای آیات عمل کرده است ونه صحّت سند آن‌ها، از استناد به مراجع گوناگون و‌گاه سست و بدون سند، خودداری نکرده است. * منابع تفسیری: بیش از ۲۵ تفسیر مورد مراجعه الفرقان بوده است که بیشتر آن‌ها برای نقل روایت و برخی دیگر برای نقل ویا نقد نظریه مفسّر مورد استناد قرار گرفته است. تفسیر نور الثقلین، درالمنثور، قمی و البرهان بیشترین تکیه‌گاه مفسر در نقل روایت است. و تفسیر فخررازی، المنار، صدرالمتألهین، المیزان و طنطاوی از تفاسیری است که مفسّر به نقل ویا نقد نظریات آن‌ها پرداخته است. * منابع لغوی: کتابهای لغوی استفاده شده، عبارتند از: لسان العرب، قاموس، مصباح، تاج العروس، مفردات راغب، نهایه ابن اثیر. این منابع همان گونه که دیده می‌شود متعدد است، امّا از آنجا که مفسّر به بحث لغت بیشتر به صورت آزاد و بدون استناد به منابع لغوی می‌پردازد، مراجعه به منابع لغت و نقل گفته‌های اهل لغت، کمتر به چشم می‌خورد. * منابع پراکنده: بالغ بر ۶۰ کتاب ومقاله در زمینه‌های مختلف مورد مراجعه بوده است، که درمیان آن‌ها کتاب‌های علمی، اجتماعی، تاریخی، دائرة المعارف‌ها و‌گاه مجلاّت و روزنامه دیده می‌شوند، بیشتر آن‌ها برای نقل نظریه و در تأیید یک مطلب تفسیری استفاده شده است، ولی برخی در جهت نقد نظریه نویسنده در پرتو آیات ومفاهیم قرآن نیز مورد استفاده قرار گرفته است. برخی ویژگی‌های محتوایی * سیاق و تناسب مفسّر نسبت به سیاق آیات توجه چندانی ندارد، در هر آیه یا مجموعه ازآیاتی که مورد بررسی قرار می‌گیرد، از سیاق قبل و بعد آن به عنوان یک قرینه یا عنصر دخیل در فهم آیه استفاده نمی‌شود و کمتر مواردی را می‌توان یافت که به لحاظ پیوستگی شدید آیه به زمینه‌های پیش از آن و پس از آن، ازارتباط موجود یا وحدت فضای حاکم برآیات در جهت تفسیر آن بهره برده باشد. ازاین جهت تفسیر (الفرقان) کاملاً در برابر (المیزان) قرار دارد که به صورت گسترده از سیاق، برای تفسیر و فهم آیات استفاده کرده است. * قرائت ازآنجا که مفسّر قرائت مرسوم را قرائت متوا‌تر و معتبر می‌داند و سایر قرائت‌ها را نادرست می‌شمارد، از پرداختن به مباحث قرائت خودداری می‌کند و با نقد کوتاه و گذرا نسبت به مواردی که دیگران اختلاف قراءت را مطرح کرده‌اند، ازآن می‌گذرد. * لغت مفسّر، در تعریف واژه‌ها و تبیین مفاهیم لغوی آن‌ها جز در مواردی که مورد اختلاف و گفت‌و‌گو بوده است، به منابع لغوی استناد نکرده است، بلکه به صورت آزاد و بدون بازگرداندن به منبع مشخصی، به تعریف می‌پردازد، سعی مفسر برآن است که به مفاهیم اولیه و زمان نزول آیات دست یابد و ازاین روی‌ گاه از خود قرآن برای فهم معنای یک واژه یاری می‌جوید. از لحاظ نظری و تئوریک نیز خود بر این نکته تصریح دارد که تفسیر قرآن باید براساس مفاهیم زمان نزول باشد و نه مفاهیمی که در بستر زمان برای لغات پدید آمده است. * مباحث اجتماعی تفسیر الفرقان نسبت به طرح مباحث اجتماعی و واقعیت‌های موجود و مورد ابتلای جامعه اهتمام دارد و در جای جای تفسیر به مناسبت،‌ گاه به صورت فصلی مستقل و گاه در ضمن تفسیر یک آیه به صورت مبسوط، متعرّض مسایلی همچون نظام حکومت، اقتصاد، حقوق و جایگاه زن، شورا، وحدت مسلمانان، طبقه‌های اجتماعی، چند همسری، تاریخ سه‌گانه‌پرستی و… شده است و با استفاده از آیات به اظهار نظر ویا نقد و ردّ دیدگاه‌ها پرداخته است. * گرایش علمی گرایش علمی به معنی اصل قرار دادن فرضیه‌ها و نظریه‌های علمی و تفسیر آیات براساس آن‌ها، چیزی است که در تفسیر مورد اجتناب بوده و به روشنی در مقدمه الفرقان تفسیر به رأی شمرده شده که باید، ازآن اجتناب کرد. در چند مورد از دستاوردهای علم، برای تأیید محتوای یک آیه یا تفسیری که ارائه کرده است، بهره جسته است، چنانکه در مورد امکان معجزه ویا ضرورت خواب برای موجودات زنده، ذیل آیه: (وجعل النوم سباتاً)، گرفتگی خورشید در سوره تکویر، چگونگی پیدایش جنین، انفصال زمین ازخورشید، حرکت زمین، کروی بودن زمین و… از مباحث علوم تجربی تأیید جسته است، در عین آنکه محوریت قرآن را همیشه مدّنظر داشته و نظریات علمی را بر آن تحمیل نکرده است. مفسّر بر این باور است که قرآن برخلاف نظام طبیعت سخن نمی‌گوید، امّا بیانات قرآن در چنین زمینه‌هایی به صورت اشاره است و نه تصریح؛ زیرا شرایط زمان نزول، اجازه نمی‌داده است که به واقعیت‌های علمی تصریح شود. * گرایش شیعی تفسیرالفرقان، تفسیری شیعی است و گرایش شیعی مفسّر در جای جای تفسیر آشکار است. امّا بدان معنی نیست که تفسیر بر مبنای تعصّب مذهبی بنیان یافته باشد. مفسّر در مقدمه تفسیر خود بر این اصل تأکید دارد که تفسیر قرآن براساس رأی شخصی یا مذهبی یا تقلید از دیگران، تفسیر قرآن نیست، بلکه تفسیر رأی شخص است که به آتش دوزخ منتهی می‌شود (کان مصیره الی النّار) و (فلیتبوّء مقعده من النّار) ازاین رو معیار اصلی در فهم آیات را، خود آیات و روایات موافق با آن قرار داده و در گزینش روایات و یا نقد نظریات، هیچ‌گونه تفاوتی بین شیعه و سنی نگذاشته است و به همان میزان از منابع اهل سنّت استفاده کرده که از منابع شیعه و همان اندازه به نقد آرای عالمان و فقیهان شیعه پرداخته که به دیدگاه‌های اهل سنّت پرداخته است. جلد بیست و هفتم مشتمل بر تفسیر سوره های احقاف، محمد، فتح، حجرات، ق، ذاریات، طور، نجم و قمر می‌باشد.
تفسير مقتنيات الدرر المجلد 10
نویسنده:
ميرعلي حائري طهراني؛ محقق: محمدوحید طبسی حائری؛ ناظر: محمدتقی هاشمی
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دار الکتاب الاسلامی,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مقتنيات الدرر و ملتقطات الثمر، اثر على حائرى طهرانى است كه به زبان عربى و در 12 جلد به نگارش در آمده است. ويژگى مهم اين تفسير تربيتى و هدايتى بودن آن است كه مفسر با توجه به نيازهاى اجتماعى مخاطبان خود القا كرده است. كتاب شامل تفسير تمام قرآن است كه مؤلف پس از تدريس شفاهى، اقدام به تدوين آن نموده است. روش وى چنين است كه آراء و نظريات مفسران را در ذيل آيات آورده و سپس نتيجه‌گيرى تربيتى و اخلاقى مى‌كند. اين تفسير جزء تفاسير مختصر و ساده محسوب مى‌شود. مباحث ادبى و نكته‌هاى لغوى و بلاغى كمتر در كتاب به چشم مى‌خورد. قصص قرآن را با ايجاز بيان شده است. شيوۀ ورود و پرداختن به مطالب در هر سوره بدين گونه است كه بعد از نام سوره مكان و زمان نزول و نظرات مختلف دراين‌باره اشاره مى‌كند و مورد بررسى قرار مى‌دهد. دربارۀ فضيلت سوره و قرائت آن، اگر روايتى باشد، ياد مى‌كند و آنگاه با تفسير كلمه به كلمه و آيه به آيه با رعايت اختصار، تفسير خود را ادامه مى‌دهد. سپس به شرح و توضيح معانى آيات مى‌پردازد كه در اين بخش از روايات و اقوال اعلام و مفسرين استفاده نموده است. مؤلف، در نقل روايات سند و منبع آن‌را ذكر نمى‌كند در اقوال نيز اغلب اينچنين است. ايشان بعد از نقل روايات اسباب النزول و فضل قرائت و مرويات از ائمۀ اطهار(ع)«عليهم‌السّلام» به بررسى صحت و سقم آن نمى‌پردازد، حتى اگر مخالف عقيدۀ شيعه باشد. (مانند ج 1 ص 256 دربارۀ عصمت ملائكه.) مفسر در روايات و اخبار جعلى و اسرائيلى بنا را بر رد كامل آنها نگذاشته است، لذا در برخى موارد به نقل روايات مجعول مى‌پردازد. به عنوان نمونه در ذكر قصۀ هاروت و ماروت و اينكه سحر بر آنها نازل شده باشد، و دربارۀ مسخ و افتتان آنها، روايات مؤيد وقوع و عدم وقوع اين امور را با هم نقل نموده در ج 1 تفسير صفحۀ 256 مى‌نويسد: «و لعلّ اختلاف الاقوال من الرموزات و الذى خوطب بالقرآن اعرف به» «شايد اختلاف اقوال، از رموز مسئله باشد، پيامبر(ص) و ائمه(ع) به اين امور آگاهترند.» ايشان هيچ‌گونه بحثى در تطبيق اين قصه و وقايع آن با موازين شرعى و عقلى و ترجيح يكى از دو قول، مطرح نكرده است. وى در مسائل كلامى به اعتبار تفكر شيعى خود، عقايد شيعۀ اماميه را پى‌گيرى و مطرح مى‌كند، در مسائلى مانند خلق قرآن، عدم سهو انبياء، امامت، عصمت، رؤيت الله، افعال عباد و... ديدگاه شيعه را بيان مى‌كند.به عنوان نمونه،ذيل آيه 55 سورۀ مائده در جلد 4 ص 41 بعد از نقل اخبار وارده از ابن عباس، مجاهد و سدى و روايت امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در اينكه اين آيه دربارۀ حضرت على(ع) هنگام صدقه دادن انگشتر در حال ركوع، نازل شده است، به بحث دربارۀ لفظ «ولى» و اينكه در اين آيه معناى آن «ناصر» نمى‌تواند باشد، مى‌پردازد و آن را دليل بر امامت ايشان مى‌داند. همانطور كه اشاره شد ايشان بحث مستقلى دربارۀ مقدمات تفسير، از جمله مسائل علوم قرآنى نداشته‌اند امّا لابلاى مطالب، به تناسب به برخى از آنها مى‌پردازد.مانند بحث قديمى حدوث و قدم قرآن در ج 6 ص 2 ذيل آيه اول سورۀ يوسف(ع) آمده است. بحث فقهى در آيات احكام را به اختصار با ذكر اقوال و استدلال آنها متذكر مى‌شود. از تفسير مجمع البيان و تفسير رازى به تناوب مطالبى نقل مى‌نمايد. مطالب عرفانى را در حد محدود، از تأويلات نجميه (مانند ص 9 ج 1 دربارۀ حروف ذيل بسم الله) و لطائف الاشارات شيخ احمد بونى، نقل مى‌كند. گاه نيز به مقدار خيلى كم از جملات فارسى استفاده مى‌نمايد مانند ج 1 ص 28-29.از تفاسير كهن و نقل اقوال ابن عباس نيز بهره مى‌گيرد. در جلد دهم سوره های شوری، زخرف، دخان، جاثیه، احقاف، محمد، فتح، حجرات، ق، ذاریات، طور، نجم، قمر تفسیر شده است.
مختصر الامثل في تفسير كتاب الله المنزل المجلد 4
نویسنده:
ناصر مكارم شيرازي؛ خلاصه کننده: احمد علی بابایی
نوع منبع :
کتاب , خلاصه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مدرسة الامام علی بن ابی طالب علیه السلام,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مختصر الأمثل في تفسير كتاب الله المنزل، تلخيص تفسيرالأمثل نوشته آيت‌الله مكارم شيرازى با همكارى جمعى از فضلاء و پژوهشگران قرآن مى‌باشد. تفسير مذكور با اهتمام احمدعلى بابايى در پنج جلد خلاصه شده است. از آنجا كه خواننده مى‌تواند با مراجعه به كتاب‌شناسى كتاب «الأمثل في تفسير كتاب الله المنزل» اطلاعات لازم را درباره اين كتاب مطالعه نمايد، در اين مقاله مطالبى درباره شيوه محقق كتاب ارائه مى‌شود. در جلدهاى پنج‌گانه كتاب به ترتيب سوره‌هاى ذيل آمده است: * سوره‌هاى فاتحه، بقره، آل عمران، نساء و مائده؛ * مشتمل بر 10 سوره از انعام تا حجر؛ * مشتمل بر 15 سوره از نحل تا روم؛ * مشتمل بر 22 سوره از لقمان تا طور؛ * مشتمل بر 62 سوره از نجم تا ناس. آيت‌الله مكارم شيرازى در مقدمه‌اش بر كتاب به درخواست بسيارى از مردم به تلخيص «التفسير الأمثل» اشاره كرده و اينكه شيخ احمدعلى بابايى اين امر مهم را با اشراف ايشان به عهده گرفته است. اين كار از ديدگاه ايشان شرح كاملى از آيات شريفه قرآن از جهتى و تفسير مختصرى است براى كسانى كه خواستار يك مطالعه تفسيرى سريع هستند. احمدعلى بابايى به جهت رعايت امانت، تنها خلاصه «الأمثل» را بدون هرگونه دخل و تصرف و اظهار نظر به خواننده ارائه نموده است. در جلد چهارم سوره های لقمان، سجده، احزاب، سبأ، فاطر، یس، صافات، ص، زمر، غافر، فصلت، شوری، زخرف، دخان، جاثیه، احقاف، محمد، فتح، حجرات، ق، ذاریات و طور تفسیر شده است.
برهان في تفسير القرآن المجلد 7
نویسنده:
هاشم بن سلیمان بحراني
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات,
چکیده :
تفسير البرهان اثر علامه سيد‌‎هاشم بحرانى از تفاسير بنام شيعه مى‌باشد. مؤلف با چينش سه مقدمه، انگيزه خود را بيان مى‌دارد: * همه بر شرف و بلندمرتبگى شأن قرآن، واقفند و مى‌دانند كه نجات در تمسك به آن است. بحث، تلاوت و تفكر در معانى آن، سبب حيات قلب‌ها و علم و عمل بدان، سبب تخلص از سختى‌هاست. * به اسرار و حقايق پنهان آن با عقول معمولى نتوان رسيد، بايد از اهل ذكر كه اهل تنزيل و تأويل قرآنند، اخذ نمود. * ديدم كه مفسرين و علما، به آراء ديگرانى غير از اهل‌بيت عصمت(ع) رو آورده‌اند؛ درحالى‌كه بايد در فهم اسرار و حقايق قرآن تا آشكار شدن تأويل و تفسير اهل‌بيت(ع)، توقف نمود؛ به همين جهت برای فهم نظرات تفسيرى و بيان اهل‌بيت(ع) در تأويل و اسرار كتاب الهى، اقدام به جمع‌آورى روايات تفسيرى وارده از آنها نمودم. در دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهى، جلد 1، ص475 درباره شيوه مؤلف آمده: شيوه وى در اين كتاب چنين است كه ابتدا به نام سوره و محل نزول، فضيلت سوره و تعداد آيات، اشاره مى‌كند، آنگاه آياتى را كه داراى روايت تفسيرى‌اند، ذكر كرده، روايات مربوط به هر آيت قرآنى را به دنبال آن نقل مى‌نمايد. البرهان مقدمه‌اى دارد در شانزده بخش كه تكامل‌يافته مقدمه «الهادي» است؛ يعنى تمام آنچه، بحرانى در آنجا آورده، اينجا هم هست، به‌اضافه چند پرسمان ديگر. ضمنا چنين برمى‌آيد كه بحرانى باور باطل «تحريف قرآن» را پذيرفته بوده و اين از البرهان قابل برداشت است. بحرانى در نقل روايات، يك‌دست عمل نمى‌كند؛ در برخى موارد علاوه بر سند روايت به نام كتاب و مؤلف آن نيز اشاره مى‌كند و در بعضى به ذكر نام كتاب و مؤلف بسنده مى‌نمايد و در مواردى فقط نام مؤلف را مى‌آورد. گفتنى است كه در گوشه و كنار از راويان اهل سنت هم نقل حديث كرده است. روى‌هم‌رفته، «البرهان» از نگريستنى‌ترين تفسيرنامه‌هاى روايى شيعه بشمار مى‌رود. بنابراین مصنف بسيارى از روايات اهل‌بيت(ع) را كه در تفسير آيات آمده، رواياتى كه در آن آيات به‌عنوان شاهد و مؤيد مطلبى، آورده شده، رواياتى كه بدون در بر گرفتن نص قرآنى، با مضمون خود، دلالت بر تفسير آياتى بنمايد و رواياتى كه مصداقى از مصاديق آيه را بيان مى‌كند، جمع‌آورى نموده است. در باب نقل اسرائيليات نيز بايد گفت: ايشان سعى نموده از نقل آنها خوددارى نمايد، ولى به‌راحتى مى‌توان ردپايى از اين‌گونه روايات را لابه‌لاى تفسير ايشان مشاهده كرد. در جلد هفتم به تفسیر سوره های غافر، فصلت، شوری، زخرف، دخان، جاثیه، احقاف، محمد، فتح، حجرات، ق، ذاریات، طور، نجم، قمر، رحمن، واقعه، حدید، مجادله، حشر، ممتحنه و صف پرداخته شده است.
مساله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران
نویسنده:
محمد تقی شاکر اشتیجه، رضا برنجکار
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها,
چکیده :
از یک سو آیاتی از قرآن کریم بر اختصاص علم غیب به خداوند دلالت دارد و از سوی دیگر، آیاتی از افاضه علم غیب به انبیا و دیگران خبر می دهد. مفسران در پاسخ به این دوگانگی، با توجه دادن به این نکته که متبادر از علم غیب در عصر رسالت و بعد از آن، علم ذاتی بوده، نه علم عرضی، و ادعای آگاهی از غیب مترادف با ربوبیت بوده است، تاکید نموده اند که بی شک میان خداوند و بندگان - در هر جایگاهی که باشند - تفاوت بسیاری وجود دارد. از این رو شایسته نیست گمان شود که انبیا در صفت علم، شریک خداوندند و علم غیب داشتن انبیا نوعی شرک و غلو به حساب می آید؛ زیرا اوصاف این دو علم مختلف است. آگاهی انبیا و دیگران از غیب منافاتی با اختصاص علم غیب به خداوند سبحان ندارد؛ چرا که علم الهی بالاصاله، استقلالی و غیر متکی به غیر می باشد؛ ولی این آگاهی برای دیگران فعل تبعی قائم بالله و با تعلم و تبعیت از اوست.
صفحات :
از صفحه 65 تا 84
پیامبران اولوالعزم و کتاب‌های آنها کدام‌اند؟ چرا «اولوالعزم» نامیده شده‌اند و چرا زرتشت و داوود(ع) اولوالعزم نیستند؟
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
پاسخ تفصیلی:
کلمه "اولوالعزم" یک بار در قرآن آمده است. خداوند می­فرماید: "مانند رسولان اولوالعزم صبر کن و...".[1] عزم به معناى اراده محکم و استوار است. راغب در مفردات می گوید: عزم به معناى تصمیم گرفتن بر انجام کارى است.[2] در لغت نامه لسان العرب آمده است بیشتر ...