جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 159
نسبت مفهوم تجربهٔ دینی در اندیشهٔ شلایرماخر با مفهوم تجربهٔ زیسته در اندیشهٔ دیلتای
نویسنده:
نویسنده:نسرین عرب عامری؛ استاد راهنما:فاطمه موسوی بایگی؛ استاد مشاور :شهناز حجتی نجف آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
دو مفهوم تجربهٔ دینی و تجربهٔ زیسته امروزه به طور گسترده در فلسفهٔ دین و علوم انسانی به کار می‌روند. با این حال، با توجه به کاربردهای کاملاً متفاوت آنها در این حوزه‌ها، ابتدائاً به نظر نمی‌رسد که نسبتی میان آنها برقرار باشد. مدعای پژوهش حاضر این است که اگر تعریف این دو مفهوم از حیث فلسفی در اندیشه‌های مبدعان آنها، یعنی به ترتیب فردریش شلایرماخر و ویلهلم دیلتای، مد نظر قرار بگیرد، وجوه اشتراک مهمی میان آنها یافت خواهد شد. چنین مطالعه‌ای با توجه به موضوع باید با کمک روش‌های تاریخی و هرمنوتیکی صورت بگیرد. با بررسی ریشهٔ مشترک آنها در فلسفهٔ استعلایی کانت و به ویژه در تحلیل آگاهی نزد کانت، می‌توان مشاهده کرد که چطور شلایرماخر و دیلتای با پیگیری لوازم تحلیل استعلایی آگاهی به دو مفهوم تجربهٔ دینی و تجربهٔ زیسته رسیده‌اند که هر دو بر نوعی آگاهی بی‌واسطه نسبت به رابطهٔ خود با دیگری ابتنا دارند و نوع خاصی از تجربهٔ درونی هستند که به سبب بی‌واسطگی خود می‌توانند مبنایی استوار برای الهیات و علوم انسانی فراهم بیاورند. در نتیجهٔ مقایسهٔ این دو مفهوم می‌توان گفت که تجربهٔ دینی نزد شلایرماخر معادل با گونهٔ خاصی از تجربهٔ زیسته نزد دیلتای است. به علاوه، با نظر به تأثیرپذیری عمیق دیلتای از شلایرماخر، این احتمال تاریخی را می‌توان در نظر گرفت که او حتی مفهوم تجربهٔ زیستهٔ خود را با بسط مفهوم تجربهٔ دینی شلایرماخر به دست آورده باشد. این یافته‌ها نشان می‌دهد که دو مفهوم تجربهٔ دینی و تجربهٔ زیسته و دو حوزهٔ فلسفهٔ دین و علوم انسانی که در بدو امر بیگانه از هم به نظر می‌رسند، می‌توانند نسبتی با هم برقرار کنند، و حتی از یک جنس باشند، که این امر می‌تواند تأثیرات مهمی در گسترش افق‌های مطالعات فلسفهٔ دین و همچنین در ایجاد پیوندی سازنده میان الهیات و علوم انسانی داشته باشد.
نقد مباني هرمنوتيكي نظريه قرائت‌هاي مختلف از دين
نویسنده:
قربانعلي هادي
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , کتابخانه عمومی
روایت گادامر از تفکر هرمنوتیکی افلاطون
نویسنده:
نبی الله سلیمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بن‌مایه‌های راهبرد هرمنوتیکی گادامر متأثر از فلسفه یونان و به‌ویژه دیالوگ و گفتگوهای افلاطونی است. اما درحالی‌که به عقیدۀ افلاطون، حقیقت از راه روش و آن هم از طریق دیالکتیک قابل حصول است، به عقیدۀ گادامر حقیقت با اینکه از راه دیالکتیک حاصل می‌شود از راه روش به‌دست نمی‌آید. در این مقاله تلاش خواهیم کرد تا از رهگذر اندیشه هرمنوتیکی گادامر به تأثیرپذیری وی از اندیشه افلاطون و نقاط اشتراک و افتراق وی با افلاطون بپردازیم.
صفحات :
از صفحه 89 تا 109
تفسیر از آن خویش کنندۀ اخلاق نیکوماخوس به مثابۀ راهبر پدیدارشناسی هرمنوتیک هایدگر جوان
نویسنده:
جمال سامع، محمد جواد صافیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ارسطو از فلاسفه تأثیرگذار بر روی تفکر هایدگر جوان است. هدف مقاله حاضر روشن کردن بخشی از این تأثیرگذاری است. هایدگر در خلال سال‌های ۱۹۲۲-1926 عمیقا به فلسفه ارسطو می‌اندیشد. اخلاق نیکوماخوس اثری از ارسطو است که بیش از سایر آثار، مورد توجه هایدگر قرار گرفته است. برای درک مواجهه هایدگر در این سالها با تفکر ارسطو بر روی سه اثر مهم این دوره « پدیدارشناسی در ارتباط با ارسطو» به سال ۱۹۲۲، «مفاهیم بنیادین ارسطو » به سال ۱۹۲۴ و « افلاطون: محاوره سوفسیت» متمرکز می‌شویم. استدلال مقاله این است که تفسیر هایدگر از ارسطو در این سالها در زمرۀ اولین تلاش‌ها و تمرین‌های روش‌شناسی خاص وی، پدیدارشناسی هرمنوتیک است. به طوری‌که می‌توان بالیدن پدیدارشناسی هرمنوتیک و بسیاری از مفاهیم بنیادین اندیشه هایدگر در هستی و زمان مانند تخریب پدیدارشناسی، پروا، وجدان را حاصل تأمل هایدگر بر روی اندیشه های ارسطو در خلال این سال‌ها دانست. سه گام اصلی این مقاله برای روشن کردن تفسیر از آن خویش کننده اخلاق نیکوماخوس عبارتند از پرداختن به حقیقت، بررسی مواجهه پدیدارشناسانه هایدگر با اخلاق نیکوماخوس و بررسی تخنه به مثابه افق آشکارگی تکنولوژی. در هر یک از این سه گام سعی می‌کنیم تأثیر تفکر ارسطو بر هایدگر را بررسی کنیم.
صفحات :
از صفحه 7 تا 31
من العلم العلماني الى العلم الديني
نویسنده:
مهدي گلشني؛ مترجم: سرمد طائي؛ ناظر: صادق عبادي
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار الهادي,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
کتاب " من العلم العلماني الى العلم الديني" ترجمه کتاب "از علم سکولار تا علم دینی " اثر دکتر مهدی گلشنی می باشد این کتاب حاصل کوششی برای نقد رویکرد سکولار به علم و دعوت به رویکرد دینی به علم است. مولف در نقد رویکرد سکولار دو گام اساسی برمی دارد. نخست، استدلال می کند که علم نیازمند جهت است؛ جهتی که از جهان بینی دانشمند حاصل می شود. در ضمن این استدلال، مولف به نقد دیدگاه اثبات گرایی (پوزیتیویسم) می‌پردازد و می‌کوشد نشان دهد که علم پیش فرض‌های متافیزیکی دارد. دوم این که علم در مقام کاربرد یافته‌ها محتاج اخلاق است و بدون آن به تخریب می انجامد در این اثر مباحثی چون علم سکولار، رابطه علم و دین در دنیای معاصر، نسبت اسلام با علوم طبیعی، وحدت حوزه و دانشگاه و دانشگاه اسلامی مورد بحث قرار می گیرد.مولف برداشت های نا درست درباره رابطه علم و دین و علم دینی را ناشی از محدود کردن معنای دین و غفلت از محدودیت های علم و نیز ناشی از عینیت دادن به همه آن چیزهایی است که به نام علم تعلیم داده می شود، می داند. لذا از نقشی که پیش فرض های فلسفی، اجتماعی و روانشناختی در کاوش های علمی و تفسیر داده های تجربی دارند، غفلت می شود. مساله این است که اگر دانشمندان صرفاً به دنبال توضیح یافته های تجربی می بودند، تمایز دینی و غیر دینی یا شرقی و غربی در مورد علم منتقی بود.اما دانشمندان بزرگ همواره در مقام یک توضیح کل نگرانه در باره جهان طبیعت بوده اند و کوشیده اند از تعمیم یافته های محدود خود، نظریه های جهانشمول بسازند؛ نظریه هایی که بسیار فراتر از حوزه قابل دسترسی آنها بوده است، و این جاست که پای تعصبات دینی و فلسفی به میان آمده است
تحول هرمنوتیکی پدیدارشناسی: هایدگر و ریکور
نویسنده:
میثم دادخواه، علی نقی باقرشاهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هستی­شناسی و هرمنوتیک در قرن بیستم تعاملاتی جدی با هم داشته­ اند؛ تعاملی که البته از طریق پدیدارشناسی ممکن شد و اوج این ارتباط را در آثار سه فیلسوف مطرح این قرن یعنی هایدگر، گادامر و ریکور می‏توان مشاهده کرد. در این مقاله مروری بر ویژگی های برجسته خط سیر فلسفی ریکور ارائه می­شود؛ مسیری که او با گرفتن سرنخ از متفکران هرمنوتیک آلمان از جمله دیلتای، هایدگر و گادامر سعی در تلفیقی منطقی از دو شق عمده هرمنوتیک، یعنی هرمنوتیک رمانتیک و پدیدارشناختی دارد؛ تلفیقی که به دنبال آن است تا حق هر دو نگاه هرمنوتیکی را ادا نموده، در عین حال نقاط ضعف آنان را نیز تا حدودی پوشش ­دهد. درحقیقت ریکور در روند فلسفی خویش به جای اینکه همانند هایدگر مستقیماً به مسئله هستی ­شناسی بپردازد، با گذار از سطح معناشناسی و تلفیق آن با فلسفه تأملی درنهایت هستی ­شناسی را نیز مورد توجه خویش قرارمی­دهد؛ ازاین­رو برای ریکور نیز هستی ­شناسی مسئله بنیادین بود؛ اما او مسیری طولانی­تر را برای رسیدن به این هدف برگزید؛ مسیری که در آن لازم بود پدیدار­شناسی نیز در ساختاری جدید و به شکلی متفاوت از هوسرل و هایدگر مطرح شود. تلاش این نوشتار بررسی این مسیر طولانی­تر در مقایسه با نگاه مستقیم هایدگر به مسئله هستی­ شناسی و بیان این ادعاست که برگزیدن این راه با وفادارماندن به هستی­ شناسی هم ممکن و هم لازم بوده است؛ از سوی دیگر بررسی و ایضاح نقش هایدگر و ریکور در تحول پدیدارشناسی هوسرل از طریق تزریق هرمنوتیک به آن، بخش دیگری از این نوشتار را تشکیل می­دهد؛ همچنین این موضوع را نقد و ارزیابی خواهیم کرد که ریکور تا چه میزان توانسته است تاریخی‏بودن فهم انسان را در کنار جنبه عینی ­گرایانه معرفت­ شناسی حفظ کند و رویکرد او در تلفیق میان تبیین و فهم با چه چالش­هایی روبروست.
صفحات :
از صفحه 109 تا 138
مقولات الحداثة ، قراءة في الجذور ومناقشة في النتائج
نویسنده:
الشیخ سعید الکیلی
نوع منبع :
کتاب , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
جمعیه العرفان للثقافه الاسلامیه,
  • تعداد رکورد ها : 159