جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 201
فلسفه اخلاق اپیکتتوس با تأکید بر دستینه
نویسنده:
عفت جهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مسائل مهم فلسفی، بررسی نسبت نظر و عمل است. شاید بتوان آراء اندیشمندان در این مسأله را در دو موضع اصلی شناسایی کرد. یکی گسست نظر و عمل و دیگری پیوند نظر و عمل. گروه اول، هر گونه ارتباط میان نظر و عمل را انکار کرده و این دو قلمرو را مستقل از یکدیگر می‌شناسند. گروه دوم که از ارتباط نظر و عمل سخن می‌گویند به دو گروه تقسیم می‌شوند: دسته‌ای از تقدم نظر بر عمل سخن می‌گویند و دسته‌ای دیگر به تقدم عمل بر نظر باور دارند.در باب موضع رواقیان در این مسأله به نظر می‌رسد این رأی غالب باشد که رواقیان به پیوند نظر و عمل قائل هستند اما در باب نحوه تقدم این دو بر یکدیگر میان رواقیان دوره متقدم و متأخر تفاوت وجود دارد: در دوره متقدم به تقدم نظر بر عمل صحه می‌گذاردند در حالیکه در دوره متأخر به تقدم عمل بر نظر توجه داشتند.بنابراین در خلال بررسی و تحلیل آراء اپیکتتوس در فلسفه اخلاق، به رأی وی در مسأله نظر و عمل نیز توجه شده است. بنابراین برای این مقصود، یکی از فرضیه‌هایی که در این پایان‌نامه مد نظر قرار گرفته است، موضع اپیکتتوس در مقام اندیشمند رواقی دوره متأخر در این مسأله است و اینکه اگر وی به «تقدم عمل بر نظر» باور داشته است، چگونه فلسفه اخلاق خود را با آراء زنون کیتیومی، بنیانگزار رواقیان در دوره متقدم که به «تقدم نظر بر عمل» قائل بوده است، پیوند می‌داده است.اگر قرار باشد اهمیت این مسأله به طور بسیار مختصر از طریق کوشش برای سازگاری سخنان اپیکتتوس با زنون کیتیومی نشان داده شود، می‌توان به نمونه زیر اشاره کرد:بررسی اینکه آیا این سخن اپیکتتوس که می‌گوید: « طالب آن مباش که امور آن‌چنان که تو آرزو می‌کنی، رخ دهند بلکه آن امور را آن‌چنان که رخ می‌دهند، آرزو کن(آنگاه) زندگی‌ات آرام بدان‌سو پیش خواهد رفت.» با سخن زنون کیتیومی که می‌گوید: «غایتِ (telos) زندگی انسان در هماهنگی با طبیعت است» می‌تواند هم افق باشد و در نتیجه گسستی که میان رواقیان متقدم و متأخر به نظر رسیده است، از میان برداشته شود؟از سوی دیگر، در میان آموزه‌های اخلاقی جایگاه اندیشمندان رواقی هم در شناخت عمل نیک و سعادت آدمی و هم چگونگی تحقق و قرار گرفتن در مسیر عملی این دو شایان توجه است. به ‌نظر در میان رواقیان، اپیکتتوس در پیوند دادن میان عمل نیک و سعادت آدمی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار باشد. وی ضمن بهره‌گیری از آراء پیشینیان خود نظیر زنون کیتیومی، کلئانتس، خروسیپوس، سقراط، افلاطون و ارسطو کوشیده است دغدغه فکری خود را بر چگونگی تحقق عمل خیر و فعل مبتنی بر فضیلت اخلاقی متمرکز کند. کوشش برای تحلیل مبادی فکری اپیکتتوس در زمره پژوهش‌های این پایان‌نامه بوده است.در باب روش تحقیق در این پایان‌نامه باید اشاره کرد که در یک پژوهش فلسفی، پس از گردآوری منابع دست اول (بر پایه ترجمه آثار اپیکتتوس به انگلیسی و همچنین ترجمه آلمانی زیر نظر استاد محترم راهنما) و منابع دست دوم ( عمدتاً بر پایه پژوهش‌های انگلیسی و برخی منابع فارسی)، کار اصلی بر پایه «تحلیل محتوای متون» صورت گرفته است. کوشش بر این بوده است تا آراء اپیکتتوس به طور نظام‌مند تحلیل شود و با آنکه تحقیق در حوزه فلسفه اخلاق یا به عبارت عام‌تر فلسفه عملی بوده است، با این حال حتی المقدور به مبادی هستی‌شناسی و شناخت‌شناسی این آراء نیز توجه شده است. برای نمونه پیوند فلسفه اخلاق با منطق، طبیعیات، علم‌النفس، و الهیات در مباحث «حیطه اختیار انسان»، «خصلت اخلاقی»، «تقدیر»، «انطباع بیرونی»، «خویشاوندی با خداوند» و «وظیفه» تا آنجا که ممکن بوده است، بررسی شده است.یکی دیگر از مسائل مهم در این پایان‌نامه، نسبت «تکلیف» با «تقدیر» است. به عبارت دیگر اگر کسی در حوزه فلسفه اخلاق، برای انسان قائل به تکالیف اخلاقی باشد و همچنین همه رخدادهای این جهان را از پیش مقدر بداند، آنگاه چگونه می‌تواند بین این دو مفهوم پیوند برقرار کند چرا که «تقدیر» در بادی امر نافی «تکلیف» به نظر می‌رسد.
چرایی و چگونگی ناکامی انسان در التزام اخلاقی از دیدگاه علاّمه طباطبایی (ره)
نویسنده:
مریم چراغی ساروقیه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از جمله مسائل‌اساسی‌در مباحث اخلاقی، عدم التزام انسان به‌اخلاق می باشد؛ یعنی فرد باور به درستی حکمی‌ اخلاقی‌دارد ولی‌عملی مغایر با آن انجام می‌دهد.پژوهش‌حاضر با هدف‌ بررسی چرایی این فرایند‌از‌دیدگاه علامه طباطبایی‌که‌در‌این‌ رابطه متأثر از ارسطو است،صورت-گرفته‌است. نگارنده در بدو امرضمن تبیین مفهوم «آکراسیا» به تحلیل آراء فیلسوفان پیرامون این مسئله پرداخته‌است.ارسطو با طرح «آکراسیا‌ »به مخالفت با دیدگاه عقل گرایی سقراط مبنی بر اینکه هر‌فرد‌عاقلی مطابق معرفت عقلانی‌ خود عمل می‌کند و انحراف اخلاقی ناشی از جهالت است،برخاست.افلاطون نیز‌ علت موثر برعمل ‌رامعرفت می‌دانست، زیرا هیچ علتی در مقابل‌ معرفت حقیقی نمی‌تواند مانع عمل‌ گردد.ارسطو با قبول تأثیر معرفت بر‌عمل‌ معتقد بودکه میل‌ انسان می تواند،‌گاهی به‌رغم معرفت‌اخلاقی،مانع انجام عمل صحیح شودو فرد ‌در لحظه عمل،علم خود را به دست فراموشی ‌سپارد.این‌دو‌رویکرد متفاوت در‌فلسفه اخلاق مخالفان و موافقانی‌داشته-است..علامه در‌سلک موافقان‌ ارسطویی قرار‌گرفتند‌.ولی نحوه تبیین ایشان از این مسأله با ارسطو متفاوت بوده است.در‌این نوشتارمبانی فلسفی‌دینی‌علامه با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر-آراءاخلاقی ایشان، مورد بررسی قرار‌گرفته است. نگارنده به بیان شرایط‌اخلاقی فاعل پرداخته وبنا به لزومی‌که‌در‌تحلیل عناصری‌که درعمل ارادی سهم دارند،احساس می شد، ضمن تشریح مبحث اعتباریات، به تبیین مبادی فعل‌ارادی پرداخته‌است.یافته‌های حاصل از این نوشتار‌حاکی‌از‌آن است، اولاًمعرفتی که مورد غفلت واقع می شود، از نوع ادراکات حقیقی و ادراک اعتباری حسن وقبح افعال فی نفسه است نه ادراک اعتباری حسن و قبح در مقام صدور. ثانیاً صرف داشتن علم به چیزی که مخالف اراده انسان است،موجب نمی شود اراده ای موافق با آن علم پیدا شود،چرا که علم شرط لازمِ عمل و از مقدمات ضروری عمل است،ولی‌ کافی نیست.‌بلکه علمی ملازم با اراده موافق است که از شهوت و غضب نشئت نگرفته و توام با التزام قلب نسبت به آن باشد.ایمان در بالایرین مرحله یعنی ایمان تفصیلی و یقینی که با فراموشی سازگار نیست،عامل و محرک اصلی التزام به اخلاق می باشد.
استکمال نفسانی از طریق نظر و عمل، از منظر حکما و عرفای اسلامی
نویسنده:
حسین غفاری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه تهران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تأمل نظری و اندیشه ورزی از دیرباز نزد حکیمان همچون کمال ویژه نوع انسانی محسوبمی‌شد و به این جهت فیلسوفانی چون ارسطو و ابن‌سینا اندیشه ورزی را بالاترین فعالیت سعادت بخش برای آدمی می‌دانستند. در مقابل، اشراقیون و عارفان در جهان اسلامی، حکمت نظری را جز از جهت مقدّماتی و برای حصول مکارم و فضایل اخلاقی وقعی نمی‌نهادند و به اصطلاح حکمت عملی را تنها شاخصة لازم برای نیل به سعادت عملی می‌دانستند.<br /> بررسی نظریه‌های ارائه شده از سوی فیلسوفان اسلامی جهت توجیه استکمال نفس آدمی از طریق دانش و علوم نظری، موضوع بحث این مقاله است. عمده‌ترین نظریه توجیهی در این زمینه، نظریة اتّحاد عاقل و معقول است که به عنوان یک میراث از حکمت نوافلاطونی، توسّط ملاصدرا احیاء شده است که با ملاحظة نظریة وجود ذهنی به عنوان یک نظریة تکمیلی می‌‌تواند به عنوان مبنای نظریة استکمال نفسانی محسوب شود. با این حال، در متن مقاله نشان داده خواهد شد که بیانات صدر المتألهین نیز در این باب منقّح نبوده و در معرض انتقادات جدّی قرار دارد و سرانجام نیز با بازسازی مدل صدرایی نظریه عرفا و حکمت متعالیه بطور چشمگیری به یکدیگر نزدیک خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 1 تا 34
بررسی تطبیقی رابطه وجودی انسان با عالم از دیدگاه هایدگر و ملاصدرا
نویسنده:
حسین زمانیها
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مجتمع آموزش عالی شهید محلاتی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از نظر هایدگر، نحوه وجود انسان به­ گونه ­ای­ است که در بیرون از خویش قیام دارد. لذا هایدگر با عنوان دازاین از آن یاد می ­کند. از دید هایدگر همین نحوه وجود استعلایی انسان که ریشه در برون­ خویشی­ های سه ­گانه دازاین در امتدادهای سه­ گانه زمانی دارد، بنیان رابطه ناگسستنی بین ساختار وجودی انسان و عالم است. با نگاهی عمیق­ تر به فلسفه ملاصدرا می ­توان به این نتیجه رسید که این نحوه وجود استعلایی (برون­خویشی) ریشه در حالتی تناقض ­آمیز در وجود انسان دارد. انسان موجود محدودی است که واجد نوعی التفات و تعلق وجودی به وجود نامحدود و بی­نهایت است. لذا همواره در تلاش است تا با تقرب به آن حقیقتِ مطلق، وجود خویش را معنا بخشد. به عبارت دیگر، در وجود انسان قوا و استعدادهای نامحدودی است که با رسیدن به فعلیت معنا می ­یابد، و عالم، افق یا عرصه ­ای است که در آن فعلیت ­های مختلف به­ نحو تفصیلی ظهور می­ یابند. همین التفات و تعلق وجودی به غیر، بنیان رابطه ناگسستنی انسان با عالم است.
صفحات :
از صفحه 81 تا 103
قاعده قبح نقض غرض در کلام اسلامی
نویسنده:
محمدجواد دکامی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه شهید بهشتی,
چکیده :
میان متکلمان و حکمای مسلمان در خصوص وجود یا عدم غایت و غرض در افعال باری تعالی اختلاف نظر وجود دارد. اشاعره وجود هر گونه غایت و غرض در افعال الهی را با کمال ذاتی او متعارض می دانند و آن را انکار می کنند. در مقابل، حکمای الهی و متکلمان عدلیه معتقدند که حضرت باری تعالی در افعالش غایت و غرض دارد و هیچ فعلی از او سر نمی زند مگر اینکه متوجه غایت و غرض خاصی باشد، اما در اینکه غایت و غرض در افعال الهی به چه کسی یا چه چیزی بر می گردد میان این اندیشمندان اختلاف نظر وجود دارد. متکلمان عدلیه معتقدند که غرض باید به غیر خدا برگردد تا او از هر گونه نقص و کاستی مبرا باشد، اما حکما می گویند غرض باید به خود خدا برگردد تا با قاعده «العالی لا یلتفت الی السافل و لا یستکمل بِه» در تعارض نباشد. آنچه همه صاحب نظران بر آن اتفاق نظر دارند این است که «نقض غرض قبیح است»، زیرا منجر به اجتماع خواستن و نخواستن فعل واحد می شود که محال است. قاعده قباحت نقض غرض» در کلام عقلی کاربرد زیادی دارد و کمتر قاعده ای از لحاظ کاربرد به پای این قاعده می رسد. اهمیت این قاعده تا بدان حد است که در تمام اصول دین از آن بحث می شود. اصل وجود غایت در افعال الهی در مباحث مربوط به توحید اثبات می شود و سپس به عنوان مقدمه در اثبات اصول دیگر یعنی عدل، نبوت، امامت و معاد به کار می رود.
صفحات :
از صفحه 75 تا 98
اتحاد عمل و عامل در اندیشه دینی
نویسنده:
اسحاق حسینی کوهساری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه تهران,
چکیده :
نقش عمل (پراکسیس) انسان در ساختن وی سابقه دیرینه در اندیشه بشری داشته و در اندیشه اسلامی اصول فلسفی و تفسیری زیر نقشه راه اثبات آن است: اتحاد نفس و بدن (روح جسمانیه‏ الحدوث و روحانیه ‏البقاء)، ترکیب اتحادى قوه و فعل در نفس انسان، علم و عمل هم جوهرند و هم انسان‌ساز، عملکرد انسان نمودار شخصیت وی است، تجسُّم عمل یا تجسد عمل (أن العمل نفس الجزاء)، عمل از منظر قرآن دارای هویت باطنی است، و استمرار عمل در نسل آینده. این‌ موارد از جمله اصولی‌اند که بر مبنای آنها به بررسی تطبیقی موضوع پرداخته شده و در پایان نتایج بحث حسن ختام مقاله است.
صفحات :
از صفحه 163 تا 186
حدوث و قدم عالم در اندیشه ارسطو و ابن سینا
نویسنده:
یداله رستمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مساله «حدوث و قدم عالم» در اندیشه ارسطو و ابن سینا، پرسش اصلی تحقیق حاضر است. در این مقاله به نگرش این دو فیلسوف مشایی در مورد حدوث و قدم عالم پرداخته می شود. ارسطو با تکیه بر برهان طبیعی و متوسل شدن به مقوله حرکت، به اثبات محرک نامتحرکی دست می یابد که شارحان وی آن را خدا نامیده اند. از نظر وی محرک نامتحرک علت غایی همه حرکات عالم است. در حالی که در اندیشه ابن سینا با تاثیر پذیری از متون مقدس دینی خدا به عنوان واجب الوجود، وجود محض و معطی وجود مطرح است. از دیدگاه ارسطو خداوند علت است؛ لیکن علیت او تنها تحریکی است. از دیدگاه ابن سینا این علیت، فاعلی (ایجادی) است نه تحریکی. وی با تقسیم موجود به واجب و ممکن و همچنین اثبات نیازمندی ذاتی ممکنات به واجب، نمونه متفاوتی از حدوث و قدم عالم را مطرح ساخت که براساس آن جهان با ویژگی حدوث ذاتی از خالق سرمدی، فیض هستی دریافت می کند. خدای ارسطو خالق جهان نیست و طبعا جهان نامخلوق او قدیم و ازلی خواهد بود.
صفحات :
از صفحه 132 تا 151
تحلیل فاعلیت و عنایت در متافیزیک افلاطونی، ارسطویی و سینوی
نویسنده:
مهدی امامی جمعه، وحیده حداد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: حوزه معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه اصفهان,
چکیده :
آیا نظام عالم فعلی- فاعلی است؟ و اگر فاعلیتی در کار است و عالم و مافیها را باید به عنوان فعل نگریست، آیا می‌توان نظام عالم را یک نظام عنایی دانست؟ در یونان باستان دو نظام بزرگ فلسفی توسط ارسطو و افلاطون برپا شد تا بتواند برای پرسش‌های فوق الذکر پاسخی داشته باشد. در عالم اسلام نیز فارابی و بعد از او ابن سینا با پی گرفتن فلسفه فارابی، اولین افرادی بودند که یک نظام فلسفی بنا کردند تا پاسخی بنیادین برای این پرسش‌ها بیابند. اما آنچه مهم است و ضروری می‌نماید، این است که یک بررسی تحلیلی- تطبیقی بین این سه نظام فلسفی به عمل آید. هر سه نظام فلسفی، نظام عالم را فعلی- فاعلی دیدند. به طور کلی، ارسطو به یک نظام عنایی قائل نبوده، اما افلاطون با وجود قائل شدن اراده و عنایت برای آفریدگار، فاعلیت او را ایجادی نمی‌داند؛ این در حالی است که در عالم اسلام، ابن سینا در سیر تفکر خود به یک نظام عنایی دست یافت که فاعلیت آن را کاملاً ایجادی می‌داند. چند و چون این اختلافات موضوع بحث این مقاله است. نتیجه نهایی و بنیادین که این مقاله به آن دست یافت، این بود که اختلافات ابن سینا با افلاطون و ارسطو ریشه در وجودشناسی دارد که شیخ به آن رسیده بود و این بر اصالت فلسفی وی در برابر تفکر یونانی دلالت می‌کند.
صفحات :
از صفحه 29 تا 40
تأثیرپذیری فلوطین از ارسطو در مسئلۀ صدور
نویسنده:
محمد حکاک، محمدرضا موحدی نجف آبادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران ,
چکیده :
نظریۀ صدور فلوطین (نظریۀ فعالیت دوگانه)، حاصل تلاش او برای پاسخ دادن به انتقاد های ارسطو بر افلاطون، در مسئلۀ بهره مندی اشیا از مثل است. فلوطین نه تنها در اصل ایجاد مسئله برای او، بلکه در زبان و اصطلاحاتی که برای بیان آرای خویش به کار می گیرد (مانند مادۀ معقول، دویی نامتعین و فعالیت)، تحت تأثیر ارسطو است. همچنین، نظریۀ فعالیت دوگانه، از جنبه های مهمی تحت تأثیر نظریۀ قوه و فعل ارسطو و فاعلیت غایی محرک اول است. بر اساس این تأثیرپذیری ها، می توان گفت فلوطین به همان میزان که نوافلاطونی است، نوارسطویی هم هست و فلسفۀ او نه تقلیدی صرف، بلکه ترکیب مبتکرانه ای میان آرای افلاطون و ارسطو است.
صفحات :
از صفحه 217 تا 242
مفهوم «محرک نخستین» در اندیشه ارسطو
نویسنده:
رضا برنجکار
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارسطو از راه حرکت وجود محرک نامتحرک نخستین را اثبات و نام خدا را بر آن اطلاق می کند او ویژگی هایی چون محرک بودن از طریق معشوقیت تعقل، علم ، سرمدیت ، فعلیت تام و کامل ترین موجود را در مورد خدا می پذیرد اما ارسطو در مورد وحدت یا کثرت محرک های نامتحرک در تردید به سر می برد و در نهایت بر اساس علم نجوم زمانش، 49 محرک نامتحرک را اثبات می کند و همه آن ها را محرک های نامتحرک نخستین می نامد. اما گاه تنها در مورد یکی از این محرک ها از واژه نخستین استفاده می کند و دیگر محرک ها را دومین و سومین و... می نامد. موضوع اصلی این مقاله روشن ساختن معنای «نخستین» در این عبارت هاست. پس از نقد و بررسی برخی احتمال ها و نظریات پیشنهاد این نوشتار آن است که واژه نخستین به دو صورت و در نتیجه به دو معنا به کار رود: گاه بدون لحاظ ارتباط محرک های نامتحرک بر همه آنها واژه نخستین اطلاق می شود و گاه برای بیان ارتباط آن ها. در صورت اول نخستین بودن همه محرک های نامتحرک از آن روست که همه آن ها مبدا حرکت های نخستین در سپهر های نخستین اند چرا که سپهرها و حرکت هایشان نسبت به موجودات زمینی و حرکت هایشان نخستین اند. اما سپهرها نسبت به یکدیگر از لحاظ مکانی نخستین و دومین و سومین هستند و به این لحاظ مبدا حرکت سپهر نخستین محرک نخستین نامیده می شود و مبدا حرکت سپهر دومین محرک دومین و همین طور سایر مبداهای حرکت سپهرهای بعدی محرک های بعدی نامیده می شود.
صفحات :
از صفحه 33 تا 48
  • تعداد رکورد ها : 201