جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 49
تحلیل ساختاری داستان‌های فارسی سهروردی بر مبنای شیوه پراپ
نویسنده:
مهدیه جوادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از راه های شناخت ادبیات داستانی کلاسیک فارسی ، بررسی آن با شیوه های علمی نو و اعمال تحلیل های ساخت گرایانه بر روی متون روایی است . نتیجه به کار بستن چنین شیوه هایی ، علاوه بر احیای سنت های ادبی کهن ، شناخت هر چه بیشتر ساختارهای داستانی متون و کشف شگردهای داستان پردازی نویسندگان و نیز تبیین نکات برجسته آثار آنان است . در موردجنبه های گوناگون معناییو بررسی تمثیل های سهروردی ، شارحان و محققانمباحث به نسبت زیادی را طرح کرده اند ، اما در مورد قابلیت های داستانی برخی آثار وی ونیزساخت های داستانی- نمایشی این آثار، به ندرت مطلب در خور توجهی یافت می شود .در این پایان نامه نگارندهنخست ، هشت رسالهفارسی شیخ اشراق را که با محور داستانی تمایز یافته اند برگزیده و سپس به بررسی این هشت داستان جامع و نیز حکایات درونیآن هاپرداختهو با عنایت به عناصر تشکیل دهنده ساختار آن ها ( اعم از تعداد حوادث ، چگونگیرخ دادن حوادث ، اشخاص داستان‌،‌اعمال خرق عادت و جادو ، عناصر مکانی و زمانی و احیانا نتیجه گیری انتهای داستان ) به تفکیک ساختار ها و طبقه بندی آن ها همت گمارده است . شیوه مورد کاربرد ، روشی است که به تسامح می توان آن را ریخت شناسی بر اساس نظریه " پراپ " نامید ؛ سپس الگوهای روایی استخراج گردیدهو حکایات در این الگوها سامان یافته اند . داستان های جامع و حکایات درونی آنها ابتدا بر اساس 31 کارکرد پیشنهادی"‌ پراپ"‌تجزیهو تحلیل شدند و الگوهای آنها استخراج گشت. در بخش های انتهایی هر داستان در این رساله با ترسیم جداول درباره کارکردها والگوهای حکایات بررسی شده سخن گفته ایم. بر اساس الگوهای کارکردی می توان به چند طرح کلی دست یافت که ساختار اصلی این داستان ها را تشکیل می دهند. این طرح ها یا الگوهای اصلی برمبنای نوع های پربسامد داستانها تنظیم شده اند و شامل 4 دسته اند : الف) دور شدن از ملجاء و مآوای اصلی( دوری )ب) فراموش کردن ملجاء و ماوای اصلی ( فراموشی )ج)جستجو برای فهم مساله یا نیل به کمال مطلوب ( جستجو ) د )حضور مداوم شر ( شر )تمام افسانه های جادویی را می توان پس از شناسایی و استخراج جفت های کارکردی شان، در یکی از الگوهای چهارگانه یادشده جای داد. به این طریق ساختار کلی روایت در داستان های فارسی شیخ اشراق به دست می اید. نتایج حاصل از این پژوهش، می تواند به عنوان ماده اولیه در تحقیقات و بررسی های مرتبط با مطالعات علوم انسانی ،از جمله مردم شناسی، جامعه شناسی و روان شناسی به کار گرفته شود. آنچه در این رساله بعنوان ساختارگرایی در نظر گرفته شده است در حقیقت ترکیبی ست از شناسایی عناصر داستان در متون، نیم نگاهی به شکل تمثیلی آنها، بررسی ساخت های روایتی و بررسی نهایی داستان ها بر اساس شیوه های یاد شده در بالا و حاصل کار نشان دادن عناصر داستان در میان مفاهیم فلسفی و عرفانی داستان های فارسی شیخ اشراق است
پساساختارگرایی و روش
نویسنده:
تاجیک محمدرضا
نوع منبع :
مقاله
صفحات :
از صفحه 43 تا 70
بررسی مقایسه‌ای بُعدِ معرفتی تجربه عرفانی از دیدگاه ذات گرایان و ساخت گرایان با دیدگاه ابن عربی
نویسنده:
زهرا شریف
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تجربه عرفانی از منظر ذات‌گرایان و ساخت‌گرایان غربی و ابن‌عربی چه سنخ معرفتی بوده، دارای چه هویتی است و دیدگاه این دو گروه، چه تشابهات و تفاوت‌هایی با دیدگاه ابن‌عربی دارد؟ دیدگاه‌ها و نظریات صاحب‌نظران غربی در این زمینه، عبارت‌اند از: الف) ذات‌گرایی: ذات‌گرایان معتقدند تجربه عرفانی خالص و قابل تفکیک از تفسیر وجود دارد و این تجربه، حائز ویژگیهایی مشترک در همه فرهنگهاو سراسر جهان است. ذات‌گرایی، به سه گروه از نظریات تقسیم می‌شود: 1) احساسی و عاطفی بودنِ تجربه عرفانی (احساس‌گرایی)؛ این احساس و عاطفه در متن خود حاوی نوعی آگاهی بی-واسطه است. در این نظر، احساسهای مختلفی به عنوان ماهیت تجربه عرفانی بیان شده است: احساس وابستگی مطلق، احساس ارتباط با فوق طبیعت، احساس وحدت با واقعیت متعالی و احساس اتحادی حضور؛ 2) متناظر بودن تجربه عرفانی و تجربه حسی: ساختار و ماهیت معرفت‌شناختی تجربه عرفانی و حسی، همسان است و بر اساس نظریه ادراک می‌توان اعتبار معرفت و تجربه عرفانی را اثبات نمود؛ 3) نظریه یافت مستقیم و اتحادی: ماهیت و سرشت اساسی تجربه عرفانی، نوعی آگاهی یا شناختِ وحدت‌نگر و اتحادی است. ب) ساخت‌گرایی: تجربه و معرفت عرفانی، بسان دیگر تجارب و شناختها از سوی پیش‌زمینه‌ها، ساخت‌یافته تلقی می‌شود و این ساخت‌یافته‌بودن در مورد تجربه عرفانی، شدید‌تر است و به علت اختلاف پیش‌زمینه‌ها در فرهنگهای مختلف، باید از تفاوت ماهیت تجارب عرفانی در سراسر جهان سخن گفت نه اشتراک آنها. دیدگاه ابن‌عربی و اتباع وی در مورد ماهیت تجربه و معرفت عرفانی، فراحسی و فراعقلی بودن، نوری و وجودی بودن، بی‌واسطه بودن و اتحادی بودن معرفت عرفانی است که ساختار معرفت عرفانی را در یک طیف تشکیکی، از دو وجهی تا تک‌وجهی ترسیم می‌کند. در مقام مقایسه این نظریات، به طور خلاصه باید گفت در ذات‌گرایی، احساس‌گرایان، ماهیت تجربه عرفانی را نسبت به دیگر شناختها دگرسان می‌دانند و ساختار آن را بی‌واسطه و دو وجهی می‌شمرند و به ارزش معرفت‌شناختی آن اعتقاد دارند؛ نظریه تناظر معرفت عرفانی با معرفت حسی، ماهیت معرفت‌شناختی تجربه و شناخت عرفانی را سه‌وجهی ترسیم می‌کند و از ارزش معرفتی تجربه عرفانی دفاع می‌کند. نظریه یافت مستقیم، تجربه و شناخت عرفانی را کاملاً دگرسان و تک‌وجهی می‌شمرد ولی از داوری نهایی در باب ارزش و اعتبار معرفت-شناختی‌ِ تجربه عرفانی، خودداری می‌ورزد. اما در ساخت‌گرایی، ماهیت تجربه و شناخت عرفانی، ساخت‌یافته و دارای ساختار سه‌وجهی معرفت تلقی می‌گردد و ارزش آن نیز به دلیل ساخت‌یافتگی، مورد انکار است. از دیدگاه ابن‌عربی، معرفت عرفانی نسبت به دیگر شناختها، دگرسان است و از ساختار دو وجهی تا تک‌وجهی را شامل می‌شود و به دلیل نبود هیچ‌گونه واسطه در آن، ارزش و اعتبار مطلق دارد. هریک از این دیدگاه‌ها دارای نقاط قوت و ضعفی است که به‌تفصیل به آنها پرداخته شده است. در نهایت، حل این مسأله، با اتخاذ رهیافت متافیزیکی متفکران مسلمان، در عینِ توجه به قرائن انضمامی (روشِ اندیشمندان غربی) ممکن است و به‌هیچ‌وجه رویکرد غیرمتافیزیکیِ غربیان در این خصوص، کارساز نیست و از ارائه تحلیل زیربنایی از موضوع، عاجز است.
از ساختارگرایی تا پساساختارگرایی
نویسنده:
حقیقت سیدصادق
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
ساختارگرایی با تکیه بر اصولی همانند کل گرایی، سعی در کشف ساختار در پس واقعیت اجتماعی، سرایت قواعد زبانی به فعالیت های اجتماعی، حل نظام های فرهنگی با تقابل های دوگانه، بی اعتنایی به تاریخ و زمان، نفی سوژه محوری، قیاس ناپذیری ساختارها، مطالعه هم زمان ساختارها و توجه به عمق ساخت ها نسبت به روساخت ها در دو مکتب فرانسوی (ساختارهای زبانی) و آمریکایی (ساختارهای اجتماعی) شناخته شده است. ساختارگرایی و پسا ساختارگرایی در وجهه انتقادی از فاعل شناسا (سوبژه) و تاریخ گرایی اشتراک دارند. در گذار از ساختارگرایی به پسا ساختارگرایی، که به بیانی گذرا از مدرنیسم به پسامدرنیسم هم بود، ویژگی های زیر قابل اشاره است: زبان، به عنوان یک رسانه غیر شفاف، واقعیت را شکل می دهد، و پدیده ای اجتماعی و جایگاهی برای مبارزه سیاسی تلقی می شود، سوژه ها در منشا خود اجتماعی هستند، و به نقش گفتمان و متن توجه جدی می شود.
صفحات :
از صفحه 91 تا 110
دیدگاه معناشناختی در باب ساختار نظریه های علمی
نویسنده:
صمدی هادی
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
مقاله حاضر هفت بخش دارد. در بخش اول، مقدمه ای در مورد رویکرد معناشناختی ارایه می شود. بخش دوم به تفاوت های رویکردهای سنتی و معناشناختی اشاره می کند. در رویکرد معناشناختی، مدل ها نقشی اساسی دارند. جوهر اصلی این دیدگاه این است که نظریه ها چیزی بیشتر از مجموعه ای از مدل ها نیستند و بنا بر این، شاخصه نظریه ها و فهم اینکه آنها چگونه جهان را بازنمایی می کنند، در صورتی که چنین کنند، به مفهوم مدل وابسته است. در بخش سوم، به نقش مدل ها در این رویکرد اشاره شده و در بخش چهارم، به معرفی دو شاخه معروف تر رویکرد معناشناختی یعنی ساختارگرایی و حالت - فضا پرداخته می شود. بخش پنجم به این موضوع می پردازد که بر خلاف تصور رایج در مورد غیر واقع گرایانه بودن دیدگاه معنایی می توان همانند فیلسوفانی نظیر ساپی و گی یر تعبیری واقع گرایانه از این رویکرد داشت. بخش ششم به نقدهایی که به رویکرد معناشناختی وارد آمده، و بخش آخر به برخی رویکردهای جایگزین اشاره می کنند.
صفحات :
از صفحه 63 تا 88
در باب امکان ریالیسم ساختاری
نویسنده:
منصوری علیرضا
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
در این مقاله، دیدگاهی را بررسی می کنیم که به «رئالیسم ساختاری» شهرت دارد که بر اساس آن، ما در بهترین حالت تنها، به ساختار جهان فیزیکی می توانیم شناخت پیدا کنیم. سعی شده است یک نمودار اجمالی از تحولات رئالیسم ساختاری ترسیم شود، و تفاوت روایت های مختلف آن و اهم انتقادات وارد به آن بررسی شوند. در این مقاله روایت های مختلف رئالیسم ساختاری را در قالب دو گروه عمده بررسی می کنیم. گروه اول شامل انواع رئالیسم ساختاری است که با رئالیسم ساختاری راسل شباهت خانوادگی و به رئالیسم ساختاری علیا شهرت دارند. گروه دوم رئالیسم ساختاری از نوع وارل است که به رئالیسم ساختاری سفلی شهرت دارد. همچنین به طور مختصر، رئالیسم ساختاری وجودی را خواهیم کرد.
صفحات :
از صفحه 93 تا 123
 مساله ساختار/ کارگزار در علوم اجتماعی
نویسنده:
حقیقت سیدصادق
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
چکیده فارسی:در تبیین پدیده های اجتماعی، نظریه های مختلف را به لحاظ تاکید بر کارگزار یا ساختار، می توان به چند دسته تقسیم کرد: نظریه های کارگزارمحور، نظریه های ساختارمحور، و نظریه هایی که سعی دارند راه حل بینابینی انتخاب کنند. اراده گرایان (و از آن جمله نظریه پردازان نظریه انتخاب عقلایی) بر کارگزار تاکید می کنند و، ساختارگرایان و پساساختارگرایان بر ساختار، و نظریه هایی همانند ساخت یابی و نظریه واقع گرایی انتقادی، بر راه سوم و بینابینی تاکید می ورزند. نقطه ضعف اراده گرایی، تحویل مسائل پیچیده به نقش افراد در جامعه و تاریخ است. نظریه های گفتمانی به خوبی توضیح می دهند که چگونه سوژه در دل گفتمان به ابژه تبدیل می شود. ضعف ساختارگرایی هم نادیده گرفتن نقش افراد و تمایل به جبر است. برعکس، نظریه های بینابینی (دسته سوم) از محدودیت هایی که برای دو دسته نخست وجود دارد، رنج نمی برند و درمجموع، قابل دفاع تر به نظر می رسند.
صفحات :
از صفحه 147 تا 166
تقابل فرهنگ و طبیعت در آیین تعزیه
نویسنده:
رشیدی صادق
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
یکی از ویژگی های رویکرد ساختارگرایی در تحلیل متن توجه به تقابل های دوگانه است. در حقیقت تقابل بین فرهنگ و طبیعت نوعی ساختار محسوب می شود، بر این اساس دو سوی این تقابل اغلب در حین اجرا در رابطه سیال، تنشی و دیالکتیک قرار دارند که رابطه ای سلبی و هم ایجابی است. بنابراین، از این منظر می توان گفت که در آیین تعزیه، فرهنگ و طبیعت درهم آمیخته اند و پیوسته همدیگر را تعریف می کنند.تعزیه فی نفسه پدیده ای فرهنگی است، اما در بطن آن (به مثابه متن) طبیعت قرار دارد. حال اگر طبیعت را در تحلیل تعزیه در نظر نگیریم، تعزیه هویت متنی خود را از دست می دهد، زیرا عناصر طبیعت از جمله لایه های درون متنی آن محسوب می شوند. از این رو، طبیعت و فرهنگ در چارچوب تعزیه به شکلی پویا در حال تعریف و بازتعریف یکدیگر هستند. بدین منظور در این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی به نگارش درآمده، تعامل و دیالوگ بین فرهنگ و طبیعت، تطبیق آنها و نوع رابطه و جایگاه آنها با رویکردی ساختارگرایانه بررسی و تحلیل شده است. بنابراین نشان دادن چگونگی کنش متقابل بین فرهنگ و طبیعت در فرایندی تعاملی و دیالکتیک، هدف این مقاله محسوب می شود.
صفحات :
از صفحه 163 تا 180
جدال خیر و شر؛ درونمایه شاهنامه فردوسی و کهن الگوی روایت
نویسنده:
طالبیان یحیی, صرفی محمدرضا, بصیری محمدصادق, جعفری اسداله
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
در تحلیل و طبقه بندی ساختاری انجام شده بر شاهنامه فردوسی، تضاد، دوبنی یا جدال نیک و بد را درونمایه اصلی شاهنامه می یابیم که همچون یک روح بر اجزای این اثر سترگ سایه افکنده است. بسامد داستانهایی که در شاهنامه به طور مستقیم جدال عملی خیر و شر را در بر می گیرند، دست کم دو برابر داستانهایی است که به درونمایه دیگر مربوط است. از یک سو گستردگی و قدمت بنیادهای اساطیری «تضاد دوبنی» یا جدال نیک و بد در فرهنگ و تمدن جهانی از این اسطوره، کهن الگویی فراگیر ساخته است و از سوی دیگر، ساختارگرایان - با تاثیر مستقیم یا غیرمستقیم از این اسطوره - برای روایت و داستان تعریفی ارایه داده اند که آگاهانه یا ناآگاهانه ریشه در ساخت روایی این اسطوره دارد. بر این اساس جدال خیر و شر (درونمایه عمده در شاهنامه) می تواند به عنوان ژرف ساخت الگوی روایت در ناخودآگاه جمعی ذهن بشر، کهن الگوی روایت به شمار آید.
صفحات :
از صفحه 101 تا 116
بررسی قصه های «دیوان» در شاهنامه فردوسی (بر اساس نظریه ریخت شناسانه ولادیمیر پراپ)
نویسنده:
روحانی مسعود, عنایتی قادیکلایی محمد
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
امروزه نقدهای زیادی وجود دارند که بر کارکردهای ساختاری استوارند. ساختارگرایان همواره در پی آن بودند که به الگوهای روایتی مشخص دست یابند تا به کمک آنها، قصه ها و داستان ها را مورد بررسی قرار دهند. از بین آثار به وجود آمده، کار ولادیمیر پراپ از همه مهمتر بود؛ وی با تجزیه و تحلیل قصه های روسی پریان، نموداری شامل سی و یک خویشکاری ارایه کرد و معتقد بود، این الگو را می توان در مورد سایر قصه های عامیانه و حتی رمان ها به کار برد. روش پراپ بعدها توسط محققان دیگر مورد استفاده قرار گرفت و گاهی نقدهایی بر آن وارد شد.شاهنامه فردوسی از جمله آثاری است که در آن داستان ها و داستان واره های فراوانی دیده می شود. از جمله آنها، داستان-هایی است که در آنها دیوان از نقش ورزان اصلی هستند. در این مقاله سعی شد تا نمودار خویشکاری های پراپ و روش ریخت شناسانه وی در داستان های دیوان پیاده شود تا مشخص گردد، نظریه پراپ تا چه اندازه بر این داستانها انطباق دارد. بررسی ها و تجزیه و تحلیل این داستان ما را به این نتایج رسانده است که قصه های دیوان در شاهنامه قابل بررسی با کارکردهای ریخت شناسانه پراپ است و توالی کارکردهای مورد نظر پراپ نیز در این داستانها دیده می شود. حرکت های موجود در این داستانها از نظر موضوع و محتوا، بیشتر از نوع اول حرکت های پراپ یعنی بسط از طریق خویشکاری ( H-Iجنگ و کشمکش) هستند و خویشکاری «طلسم» یا «افسون» در اکثر داستانها حضور دارد. در برخی داستانهای دیوان، بعضی کارکردها تکرار شده اند که این امر علاوه بر تاکید بر اهمیت حادثه ای که رخ می دهد و توانایی های خاص قهرمان، نوعی حالت تعلیق در قصه به وجود می آورد.
صفحات :
از صفحه 105 تا 122
  • تعداد رکورد ها : 49