جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 49
بررسی مبانی معرفت شناسی لیبرالیسم از دیدگاه جان لاک و نسبت آن با مبانی معرفت شناسی اسلامی از دیدگاه شهید مطهری
نویسنده:
عبدالبصیر نبی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نوشتار حاضر به بررسی تطبیقی مبانی معرفت شناسی غرب و اسلامی از منظر جان لاک و استاد شهید مرتضی مطهری می‌پردازد، که هر یک از این دو فیلسوف در حوزه جغرافیایی و زمانی خویش، افرادی تأثیرگذار در حیطه فرهنگ و اندیشه محسوب شده، ومبانی فکری و سیاسی آنان نقشی تعیین کننده در پیشبرد اهداف جامعه آنان داشته است. نویسنده در قالب پنج فصل به دنبال پاسخ مناسبی برای این پرسش اساسی است که: چه نسبتی میان مبانی معرفت شناسی غربی جان لاک و مبانی معرفتی اسلام از دیدگاه شهید مطهری برقرار است؟ وی در یک یک فصل های پژوهش خود ضمن بیان مولفه‌های معرفت شناسی غرب و اسلام، به تشریح تفاوت‌ها و اشتراک های فکری جان لاک و شهید مطهری در این زمینه می‌پردازد. در فصل اول ابتدا به بیان مفاهیم کلیدی تحقیق، مانند لیبرالیسم، معرفت شناسی، پیشینه تاریخی لیبرالیسم، عرصه‌های مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی لیبرالیسم، فرآیند تاریخی و گونه‌های لیبرالیسم و مبانی فکری آن همچون: اومانیسم، فرد گرایی، تجربه گرایی، نسبی گرایی اخلاقی، عقلانیت و آزادی پرداخته، سپس مفهوم معرفت شناسی، گونه‌های معرفت شناسی، پیشینه تاریخی آن، تطور مفهوم معرفت شناسی و مبانی آن، یعنی: حس و ادراک حسی، عقل، دل (الهام و اشراق) را شرح می‌دهد. نگارنده در فصل دوم ضمن واکاوی مبانی معرفت شناسی لیبرالیسم کلاسیک، دیدگاه جان لاک، اسپینوزا، هابز، هیوم، دکارت، ولایبنیتس را درباره عقل گرایی و تجربه گرایی، که مبانی معرفت شناسی لیبرالیسم غرب را منعکس ساخته، و سایر مبانی آن، مانند اومانیسم، فرد گرایی، اصالت سود و نسبت گرایی اخلاقی را تبیین می‌نماید. در فصل سوم ضمن تحلیل اجمالی زندگانی و افکار جان لاک، مبانی معرفت شناسی وی را بررسیده و دیدگاه‌هایش در زمینه تصور، ادراک، افکار، ادراکات و تصورات فطری، اقسام تصورات، نسبت بین تصورات و کیفیات، مفاهیم کلی، گستره و قلمرو معرفت و رابطه میان مبانی معرفت شناسی و لیبرالیسم جان لاک را شرح می‌دهد. در فصل چهارم به مبانی معرفت شناسی اسلامی از منظرشهید مطهری پرداخته و اندیشه سیاسی و اجتماعی و مبانی معرفتی وی، مانند مراحل ادراک و مراتب و فرآیند آن، اقسام معرفت حصولی و حضوری، منشأ و منبع معرفت، انواع مفاهیم عقل و میزان اعتبار آن و ویژگی‌های معرفت عقلی و حسی و کارکردهای آن از دیدگاه ایشان بررسی گردیده است. فصل پنجم به مقایسه نظریات شهید مطهری و جان لاک در مبانی معرفت شناسی و نیز بیان تناقض های اندیشه معرفتی جان لاک اختصاص دارد.
محسوسات از نظر ابن سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
محمدباقر صداقت
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر تلاش نموده است تا حقیقت ادراک حسی را از منظر بزرگ‌ترین فلاسفه اسلامی بررسی نموده، و نقش و جایگاه آن را در حصول معرفت بشری تبیین نماید. ادراک حسی به‌ معنای کسب معرفت از راه یکی از حواس پنج‌ گانه ظاهری در انسان می‌ باشد. پدیده ادراک شامل چهار مرحله حسی، خیالی، وهمی و عقلی است، که سه مرحله نخست تنها مدرک جزئیات بوده، و مرحله ادراک عقلی مربوط به کلیات می‌باشد. تمامی حکما، ادراک عقلی را ادراکی مجرد می‌ دانند اما درباره ادراک حسی و خیالی، اختلاف وجود دارد؛ ابن‌سینا ادراک حسی و خیالی را نیز مجرد دانسته، شیخ اشراق در تجرد ادراک خیالی با صراحت سخن نگفته، و شارح حکمت اشراق، ادراک خیالی را مادی دانسته است. در پژوهش حاضر به تبعیت از صدرالمتألهین، از تجرد ادراک حسی دفاع شده است. ادراکات حسی به لامسه، ذائقه، شامه، سامعه و باصره تقسیم می ‌شود، که درباره حقیقت آن، به‌ویژه حس باصره، بین فلاسفه اسلامی اختلاف نظر وجود دارد. از نظر ابن‌سینا، درک محسوسات با انطباع صور اشیای خارجی در چشم، محقق می ‌شود؛ اما برخی از حکما خروج شعاع از چشم را حقیقت حس باصره دانسته ‌اند. نظر شیخ اشراق این است که محسوسات، به علم حضوری قابل درک بوده، و همان صورت خارجی اشیا مدرک بالذات است. اما صدرالمتألهین معتقد است که مدرک اصلی و بالذات، صورت ذهنی صادره نفس است نه آن صورت شی ء خارجی؛ و صورت خارجی با علم حصولی قابل درک خواهد بود. از نظر علامه طباطبایی، حس همان حقیقت اشیای خارجی را فی‌ الجمله درک می ‌کند، و صورت شی ء خارجی مدرک بالذات است. بر این اساس، حس در تصورات جزیی و مفاهیم ماهوی نقش دارد، ولی در مفاهیم ثانوی منطقی، مفاهیم فلسفی و تصدیقات، نقش مستقیم ندارد؛ زیرا تصدیق، تصور همراه با حکم است، و حکم کار عقل می‌ باشد.
انسان شناسی از دیدگاه علامه سید محمد حسین طباطبایی (رضوان الله علیه)
نویسنده:
مراد آیدوغدو
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
همه موجودات مشهود ظاهر عالم باطن است. و ناظرین را به ماورای خود یعنی به علت شان که همان باطن است سوق می دهند. از این جهت همه آنها از ویژگی کلمات برخوردارند. زیرا ویژگی اصلی کلمات این است که مخاطب را به ما واری خود سوق می دهند. پس می توان هم موجودات را به عنوان کلمه خدا تلقی کرد. انسان هم از آن جهت که موجودی از موجودات کلمه خدای متعال و از آن جهت که ظاهر کننده اسمایی از اسمای خدای متعال است که موجودات دیگر توانایی ظاهر کردن آنها را ندارند کلمه تامه خدای متعال می باشد. از این لحاظ می توان همه موجودات را به سه قسم تقسیم کرد موجودات مجرد محض مادی محض و مرکب از هر دو انسان موجودی از موجودات قسم سوم است. بنابراین حقیقت انسان ثنائی و دو بعدی است. یک بعد او ملکوتی و آسمانی است بعد دیگرش ملکی و زمینی. حکمت آفرینش انسان از یک طرف به خدای متعال بر می گردد و از طرف دیگر به خود انسان از آنجا که خدای متعال واجب الوجود و دارای همه صفات کمالیه از جمله رحمانیت و جوادیت است به خدای متعال باز می گردد و از آنجا که انسان از موجوداتی که قابلیت بهره مند شدن از نور وجود را دارد به انسان بر می گردد. پس چون انسان از موجوداتی است که قابلیت بهره مند شدن از نور وجود را دارد خدای متعال به او وجود بخشید. خلقت انسان از ساختار وجودی خاصی برخوردار است این ساختار وجودی موجب شده است که انسان هم از قابلیت صعود و هم از قابلیت سقوط برخوردار باشد. برای اینکه انسان راه صعود را انتخاب کند خدای متعال به انسان لطف نمود و با اراده اختیاریش او را راهنمایی کرد. و در این راستا رسولان را فرستاد. مهمترین و اصلی ترین عنصری که موجب صعود و سقوط انسان می شود نحوه نگرش و انسان شناسی انسان است که یا خود را موجودی مخلوق و وابسته دانسته و به خالقش توجه دارد یا خیر. انسان با نحوه نگرشش مقامی را در عالم امکان برای خود انتخاب می کند و در راستای نحوه نگرش اوست که هویت انسانی انسان شکل می گیرد. خدای متعال برای ظاهر ساختن هویت انسانی انسان که در راستای نگرش او در درونششکل یافته انسان را مورد امتحان و آزمایش قرار می دهد تا اینکه هر وقت خدای متعال او را در جایگاه انتخاب شده اش قرار داد در اعتراض برای او باز نباشد حقیقت و هویت انسانی انسان در این عالم برای قلیلی از افراد مثل اولیاء الهی ظاهر است و بعد از عالم دنیا برای همه افراد انسان بالعیان ظاهر خواهد شد.
رابطه دین و اخلاق از نظر علامه طباطبایی و شهید مطهری
نویسنده:
رحمت‌الله فاضلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این رساله عهده دار بیان بررسی رابطه دین و اخلاق از دیدگاه مرحوم علامه و شهید مطهری است. طرح موضوع رابطه ی دین و اخلاق به طور مستقل در جهان اسلام سابقه چندانی ندارد و بیشتر در مسیحیت به آن پرداخته شده است در بررسی اصل موضوع رساله لازم بود که مفردات موضوع کاملا روشن گردد لذا به مباحث مورد نظر در طی چند فصل که شامل تعریف دین و اخلاق به صورت مستقل تعریف دین و اخلاق از منظر علامه شهید مطهری و سپس به بررسی انواع رابطه دین و اخلاق و رابطه آن دو از دیدگاه علامه و شهید مطهری پرداخته شده است که مهمترین مباحث این رساله در فصل چهارم که شامل انواع رابطه ای دین و اخلاق تباین نسبیت اخلاقی و معرفتی اتحاد دین و اخلاق تعامل دین و اخلاق و در این فصل به این نتیجه می رسیم که در بحث نسبیت اخلاق شهید مطهری علامه را از نسبی گرایان قرار می دهند و از انواع رابطه ای دین و اخلاق فقط تباین مورد قبول نیست و در فصل پنجم که شامل رابطه دین و اخلاق از دیدگاه علامه و شهید مطهری، حسن و قبح از منظر علامه و شهید مطهری می باشد. و در این فصل به این نتیجه می رسیم که حسن و قبح از منظر علامه اعتباری است اما از منظر شهید مطهری اعتباری ثابت است که به نوعی همان ذاتی بودن حسن و قبح را می رساند. طبق دیدگاه علامه و شهید مطهری اخلاق جزء دین است و از انواع رابطه ی دین و اخلاق رابطه ی اتحادی به معنی جزئی بودن اخلاق نسبت به دین) را علامه و رابطه تعاملی را شهید مطهری می پذیرند گرچه در برخی موارد با هم اتفاق نظر دارند و هر دوی ایشان فقط دین را پشتوانه اخلاق و قانون می دانند و در این جا لازم است یادآوری کنیم که مفهوم رابطه دین و اخلاق از منظر علامه و شهید مطهری به دو گونه قابل تفسیر است که اول ارتباط محتوایی و گزاره ای بدین معنا که دستورات و قواعد اخلاقی با مراجعه به متون دینی کتاب و سنت استنباط و استخراج می شوند و با صرف نظر از دین اخلاق به عنوان مجموعه ای گفتارهای مبتنی بر باید و نباید و خوب و بد تحقق نخواهد داشت. که می توان گفت نظریه علامه ناظر به همین نوع نگرش است گرجه علامه در برخی موارد رابطه تعاملی را قبول دارند که به نوعی استقلال اخلاق از دین را می رساند. دومین تفسیر ارتباط مبنای و پشوانه ای است یعنی دستورات اخلاقی از دین زاییده نمی شوند بلکه از ناحیه ای فطرت وجدان عقل عملی و یا هر ابزار دیگری غیر از متون دینی به دست می آیند. ولی نقش دین خصوصا اعتقادات دینی و مهمتر از همه اعتقاد به جدا و معاد در ضمانت اجرایی ایجاد انگیزش و یا در مواردی تعیین مصادیق و انطباق بر موارد دستورات اخلاقی جزء یاعین دین است ولی بنابر تفسیر دوم اخلاق و دین مستقل از یک دیگرند و دین یا اعتقادات دینی به عنوان مبادی تصدیقی گزاره های اخلاقی شمرده می شوند.
معاد جسمانی از منظر صدرالمتألهین و بوعلی سینا
نویسنده:
قربان علی فهیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پایان نامه ابتدا مفهوم معاد و جسمانیت را از نگاه اهل لغت و اصطلاح، معنا نموده و نیز واژه هایی مثل روح، برزخ، نفس و عالم مثال تبیین شده است. آنگاه دیدگاه ابن سینا درباره معاد جسمانی بیان شده است ایشان اصل معاد جسمانی را قبول داشته و از ضروریات دین می‌داند. ادله نقلی منطقی را از زبان ابن سینا بیان کرده و این مطلب توضیح داده شده است که ابن سینا عود روح به بدن دنیایی را با استدلال عقلی، قابل اثبات نمی‌داند که مشکلات این امر از گفته های ابن سینا نقل گردیده است. بعد از بیان دیدگاه ابن سینا به بیان نظریه ملاصدرا پرداخته شده است و ابتدا اصل دیدگاه ملاصدرا و ادعای او مبنی بر اینکه معاد جسمانی و کیفیت عود روح به بدن عنصری را با عقل قابل اثبات دانسته است تبیین شده است. انگاه دلیل عقلی ایشان که مبتنی بر یازده اصل است تحت عنوان اصول یازده گانه ملاصدرا برای اثبات معاد جسمانی شرح داده شده است و در مرحله بعد مشکلاتی که اصول ملاصدرا برای اثبات مدعایش دارد تبیین نموده است. در نهایت با یک جمع بندی و یادآوری نکات مشترک بین صدرا و ابن سینا ذکر شده است که در حقیقت معاد جسمانی ملاصدرا نتیجه اش با گفته ابن سینا یکی است. گرچه ملاصدرا در میدان عمل و کوشش برای اثبات فلسفی این موضوع تلاشهای قابل تقدیری انجام داده و مباحث درخور ملاحظه ای را در حوزه عقلی مطرح کرده است.
اجابه القرآن لحاجات البشریه العامه
نویسنده:
محمود المومن
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پژوهش از قدرت قرآن کریم مبنی بر پاسخ‌گویی به انواع نیازهای بشر امروز سخن رفته و جامعیّت و جاودانگی کتاب خدا از این حیث ثابت شده است. نویسنده می کوشد تا عظمت و چند بُعدی بودن قرآن را از لِحاظ دربرداشتن امور مختلف فقهی، اعتقادی، عرفانی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... را که برای رشد و کمال همه جانبه بشر ضرورت دارد تبیین کرده و با توجّه به نیازهای متنّوع بشر، پاسخگویی قرآن کریم به چنین نیازهایی را از منظری قرآنی و روایی وا می رسد. وی بدِین منظور مباحث مربوط به موضوع تحقیق حاضر را در شش فصل تدوین وارائه نموده است. در فصل اوّل نخست تعریفی از قرآن کریم از جنبه لغوی و اصطلاحی ارائه شده و تواتر قرآن و محفوظ بودنش از تحریف اثبات گردیده است. در فصل دوم نگارنده از منظری قرآنی و روایی کتاب خدا را از حیث دربرداشتن همه نیاز مندی های بشر، به بحث گذاشته و به شرح دَه روایت و چندین آیه در این زمینه می پردازد. وی قرآن را بیان کننده همه مباحث مورد نیاز بشر معرفی کرده و مهم ترین احتیاج های مادّی و معنوی انسان در جهان امروز به ویژه نیاز مبرم به آرامش روحی را بیان کرده است. او با توجّه به نیاز آدمی به غذا، ارضای غریزه جنسی، خواب و استراحت و... به برخی آفات اجتماعی، همچون: سرقت، زنا و رباخواری اشاره کرده و نیاز به قانونی الهی برای برون رفت از آفاتی چنین را کاویده است. سپس با ذکر نمونه هایی از اعجاز علمی قرآن، و قدرت کتاب خدا را در پاسخگویی به نیازهای علمی و عقلی بشر بررسیده است. در فصل سوم ابعاد مختلف قرآن از جهت هدایتگری و دربرداشتن قول ثقیل و مظاهر و مصادیق هدایتگری آن را در بر می گیرد. در فصل چهارم نمونه هایی از پاسخگویی قرآن کریم به نیازهای مختلف بشر همچون: مسایل خانوادگی، راهکارهای رفع اضطراب از خانواده ها، مسوولیت والدین در محیط خانه در اسلام و مقایسه آن با جوامع غربی و نقش زن در جامعه و خانواده کاوش شده است. در فصل پنجم اصول و مبانی سیاسی اسلام و قرآن تبیین شده و الهی بودن حکومت و دخالت اسلام در امور سیاسی و اجتماعی مردم و پاسخ به نیازهای آنان در این زمینه به بحث نهاده شده است. در فصل ششم از موضعگیری قرآن کریم در برابر فرهنگ جاهلیت در زمان پیامبر اسلام? و جاهلیت مدرن امروزی سخن رفته و شبهه هایی مانندِ مفهوم نزول قرآن به زبان قوم و منافات آن با جامعیت و جاودانگی قرآن، طرح خاتمیت نبوّت پیامبراسلام? در کتاب خدا و منافات داشتن آن مبنی بر پاسخگو بودن دین اسلام به نیازهای کنونی بشر را مطرح و پاسخ آن ها را ذکر کرده است.
گستره عقلانیت در پرتو وحیانیت
نویسنده:
محمدعلی موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عقل اگرچه در قلمرو روابط انسان با خود، خدا، مردم و طبیعت، نیازی حیاتی و لازم به‌شمار می‌آید، و قلمرو شناخت و کارآیی آن نیز از حس فراتر می‌رود، اما نسبت به شهود قلبی و داده‌های وحیانی نارسا بوده، و با فقر ذاتی که دارد برای هدایت انسان کافی نیست. البته عقل و خرد در هماهنگی همه‌جانبه با وحی می‌تواند انسان را به سعادت و امنیت برساند. انسان‌ها در اصل برخورداری از عقل یکسان هستند، اما تعقل و خردورزی آن‌ها متفاوت است. معرفت، عمل نیک، درخواست از خدا و تجربه می‌تواند عقل انسانی را افزایش دهد. همچنین در اندیشه اسلامی به کسی خردمند گفته می‌شود که عقل را در تمام ابعادش به‌کار اندازد و پرورش دهد. بر این اساس، آنان که نسبت میان وحی و عقل را انکار می‌کنند، در حقیقت از معرفت وحی و عقل و ابعاد متنوع آن دو بی‌بهره هستند. عقل گاهی نقش زیربنایی را نسبت به دین ایفا می‌کند، و گاهی وسیله شناخت و ارتباط با خدا محسوب می‌شود. عقل در برخی موارد، نقش ملاک را عهده‌دار می‌شود، و در مواردی دیگر، جوهر و اصل دین شمرده می‌شود. اما در هر زمانی تلازم میان عقل و دین ثابت است. میزان بهره‌وری عقل از وحی، کشف و صدور حکم شرعی، و صدور فتوای محض عقلی و نسبت‌سنجی قضایای نقلی و شرعی می‌باشد. حجیت عقل ذاتی بوده، و فقهای شیعه برای استنباط حکم شرعی، در کنار کتاب و سنت همواره بر عقل تکیه کرده‌اند. بر اساس آموزه‌های اسلامی، ملازمه حکمی وسیعی میان عقل و نقل وجود دارد، تا جایی که صدور حکم یکی از آن دو، عین فتوای دیگر دانسته شده است. البته در حوزه ملاک احکام، توقیفی بودن احکام عبادات و مانند آن، عقل از توانایی کافی و لازم برخوردار نیست، و در این موارد، تنها اطاعت و فرمان‌برداری از شرع می‌تواند موجب نجات و راهنمایی عقل باشد.
نظریه المعرفه الدینیه
نویسنده:
یعقوب سلیمان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این تحقیق ضمن بررسی ماهیت دین و معرفت دینی، دیدگاه‌های مختلف در این زمینه مطرح شده و شرایط تحقق معرفت دینی و مراحل و مراتب آن مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش، ابعاد این مسأله در سه فصل بررسی شده است: در فصل اول، کلیاتی از تحقیق و مفهوم دین و معرفت دینی، تاریخچه نظریه معرفت دینی و مفردات تحقیق حاضر، خصوصیات و قیودی که در تعریف دین و معرفت دینی لحاظ شده، بیان گردیده و مبانی تصوری و تصدیقی بحث مطرح شده است. همچنین در این فصل ماهیت معرفت دینی و تعاریف مختلف ارائه شده از مفهوم دین مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته است و اشکالات وارد شده بر برخی از این تعاریف به ویژه تعریف صاحب تئوری قبض و بسط معرفت دینی مطرح شده و مورد مناقشه قرار گرفته است. نویسنده روش تفکیک بین عقل و نص و روش جمع بین عقل و نقل و عرفان را در زمینه معرفت دینی و مفهوم دین نیز بررسی کرده و ویژگی‌های هر یک از این دو روش را تبیین نموده است. در فصل دوم، شرایط تحقق معرفت دینی مطرح گردیده و سه شرط اساسی در این زمینه تحلیل شده است. مباحثی در زمینه تحول و ثبات در معرفت دینی، میزان تغییر و ثبات در معرفت دینی، تاریخچه بحث در مورد معرفت دینی و ادله آن، اثبات تحول و تغییر در معرفت دینی به نحو کلی و ثبات در آن به نحو جزئی، از دیگر مطالب این نوشتار محسوب می‌شود. نویسنده همچنین اقوال مختلف در زمینه ثبات و تغییر در معرفت دینی در عرصه‌های اعتقادات، اخلاق و احکام دینی را مطرح کرده و به نقد و بررسی تئوری قبض و بسط تئوریک شریعت (معرفت دینی) دکتر سروش پرداخته و مبانی وی در مورد تحول در معرفت دینی را مخدوش کرده است.
معرفت شناسی فلسفه ی ملاصدرا و دلالت های تربیتی آن
نویسنده:
زهره احمدی‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده ندارد.
نقش حکام و حاکمیت در پیدایش و گسترش مذاهب کلامی
نویسنده:
عباس مطهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از آنجا که تاریخ نگاری، بر خلاف نظر بسیاری از افراد، کار ساده و آسان نیست و تاریخ نویس اگر بهره کافی از شجاعت و آزاد اندیشی نداشته باشد، بجای آنکه برای آیندگان کار را آسان و حل شده بکند به مشکل آنها می‌افزاید چرا که آنچه بوسیله او نقل خواهد شد، سیمای مسخ شده آنچه است که او در پی نقل آنها بوده است و آیندگان و نسل‌های بعدی نه تنها به این طریق به راه راست هدایت نخواهد شد بلکه گاهی سبب شده که آنها راه‌های بسیار کج را پیش بگیرند و از راه اصلی و حق خیلی منحرف باشند. تاریخ نگارانی که در عقاید و تاریخ مذاهب قلم فرسایی کرده‌اند متأسفانه غالباً، بیش از همه ریسمان تعصب به دست و پای اندیشه پیچیده‌اند لذا بی‌طرفی و بی‌غرضی کمتر در آنها دیده می‌شود البته در این میان افراد انگشت شماری هم وجود دارند که طلسم تعصب را شکسته و حقیقت نگاری را بر خرسندی صاحبان زر و زور مقدم داشته‌اند. بنابراین اگرچه تحقیق مطالب تاریخی، آنهم درباره تاریخ مذاهب اسلام، علاوه بر آن که خود کاری بسیاری مشکل و پر تلاش است،‌ برای افرادی همچون بنده که سابقه‌ای در چنین چیزی از قبل ندارند، مسایل و مشکلات دیگری را هم همراه دارد. اما باز هم در این رساله ناچیز بسیار کوشش شده است که در راستای حفظ اصول امانت داری در بیان مطالب تاریخی و عقایدی از کتاب‌های همان مذهب استفاده شود تا این که این مجموعه بر اساس گفتار پیروان هر مذهب نسبت به مذهب‌شان، ترسیم گردد. در این نوشتار ما دنبال این عنوان هستیم که حکام و حاکمیت در پیدایش و گسترش برخی مذاهب کلامی اسلامی چه نقش داشته‌اند، کدام مذاهب تحت حمایت حاکمیت پرورش یافتند و کدام‌شان همیشه یا بیشتر اوقات تحت فشار سیاسی حکومت‌ها بوده‌اند، کدام‌شان صدمه‌های فراوانی دیدند اما در صحنه باقی ماندند و کدام‌شان گسترش فراوان پیدا کردند و رواج یافتند و...؟ البته لازم به ذکر است که مقصود ما از مذاهب کلامی همه مذاهب کلامی اسلامی نیست و ما در این رساله فقط نسبت به شش مذهب (یعنی شیعه، خوارج، مرجیه، معتزله، اشاعره و وهابیت) بعنوان اهم مذاهب کلامی سخن خواهیم داشت.این رساله مختصر مشتمل بر هفت فصل و یک خاتمه است که فصل اول آن در بیان کلیات تحقیق است. فصل دوم متعلق به شیعه است که در آن چگونگی پیدایی و گسترش این مذهب پرداخته شده است. در این فصل نقش حکام و حاکمیت از زمان رحلت پیامبر اکرم (ص) تا عصر امام صادق (ع)، که عصر گسترش و جهانی شدن شیعه است، پرداخته شده و بیان شده است که نقش حاکمیت در این دوره نسبت به این مذهب جز فشار سیاسی چیزی دیگری نبوده است. فصل سوم رساله به مذهب خوارج اختصاص دارد در آن به چگونگی ظهور این گروه و نقش حاکمیت شام در پیدایی آن پرداخته شده و خوارج بعد از صفین با امیرالمومنین علی (ع) چگونه روابط داشتند همچنین روابط آنان با دولت بنی امیه و بنی عباس چگونه بوده است و بالاخره علت نابودی آنها چه بوده و...؟فصل چهارم مشتمل بر چگونگی پیدایی مرجیه، روابط سیاسی آنان با دولت بنی امیه و بنی عباس، تحلیل تدریجی این فرقه است. فصل پنجم مربوط به بحث از چگونگی پیدایی معتزله، گسترش معتزله و افول تدریجی معتزله است و این که در این میان حاکمیت‌های بنی امیه و بنی عباس چه نقشی را ایفا کرده‌اند. فصل ششم متعلق به پیدایی مذهب اشعری یا اشاعره است که در چه شرایطی به وجود آمد و آیا حاکمیت در پیدایش آن و بخصوص در اشاعه و نشر و ترویج آن چه کوشش‌ها داشته است و...؟آخرین فصل این تحقیق متعلق به مذهب وهابیت است. در این فصل هم بعنوان ارتباط بحث اول به اختصار مقداری از احوال و عقاید ابن تیمیه آورده شده است و بعد به ارتباط عقیدتی بین او و شیخ نجدی اشاره شده و چگونگی ایجاد مذهب وهابیت و نقش دولت‌های غربی در پیدایی و حفظ و گسترش آن مذهب بحث شده است و ...البته گهگاهی در همه این فصل‌ها اجمالاً از برخی مسایل جانبی که به نحوی با عنوان رساله ارتباط داشته‌اند یا برخی دیگر که برای شناخت اجمالی خود مذهب بسیار اهمیت داشته‌اند،‌ هم ذکری به میان آمده است.در خاتمه از مباحث گذشته جمع‌بندی و نتیجه‌گیری صورت گرفته است
  • تعداد رکورد ها : 49