جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 48
معرفت‌شناسی نزد ابن‌سینا و علامه طباطبایی
نویسنده:
حسین صفی الدین
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
شناخت شناسی جایگاه مهمی را در فلسفه اسلامی به خود اختصاص داده است که اوج آن در مکتب فلسفی"حکمت متعالیه" در اندیشه‌های فیلسوف شهیر صدرالدین شیرازی و همچنین در اندیشه‌های فلسفی علامه سید محمدحسین طباطبایی تجلی یافته است به طوری که با ضرس قاطع می‌توان گفت که علامه طباطبایی در این محال صاحب ابتکارات عدیده‌ای است در این پایان‌نامه تحلیل مفصلی در این مورد ارائه شده است که همراه با شرح دقیق بسیاری از اصطلاحات بکار رفته در این مباحث می‌باشد که این اصطلاحات غالبا" دچار ابهام و تشویش شده است از قبیل تعریف " شناخت شناسی" فرق بین " شناخت " و علم تعریف رئالیسم: ایده‌الیسم و "موضوعیت " و " نسبیت " همچنین در این پایان‌نامه تحلیلی از انگیزه‌ها و اسباب تاریخی، که منجر به ظهور اندیشه‌های " شناخت شناسی" شده است نیز ارائه شده است و همچنین پاسخها و راهکارهایی که مکاتب مختلف فلسفی " مسائل شناختی" داده‌اند را نیز ارائه و بررسی شده است .
رابطه عقل و دین از دیدگاه ابن سینا و توماس آکوئیناس
نویسنده:
نجمه خراشادی‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پایان نامه پیش رو، بررسی افکار دو فیلسوف شرق وغرب (ابن سینا و توماس آکوئیناس)، درباره رابطه عقل و دین است. برای ورود به بحث رابطه عقل ودین ابتدا تعریفی از عقل و دین، از نظر آن‌ دو، ارائه می‌گردد.ابن سینا قائل به عقل نظری و عقل عملی است که عقل عملی در اعمال مستلزم تامل ،مبدء حرکت و عمل است . ابن سینا معتقد است که عقل و وحی، در گزاره‌های خود بر هم منطبقند. به تعبیر دیگر، گزاره‌های عقل مورد تأیید وحی است؛ و بایدها و نبایدهای وحی با عقل قابل تائید و اثباتند. حتی عقل خدمتگزار و ابزار وحی دانسته می شود.این تطابق عقل و وحی در نظر ابن سینا استثنائاتی دارد، و آن در مسائلی همچون مسأله معاد جسمانی و همچنین مسأله قِدَم عالم است. این نوع گزاره‌ها عقل‌گریزند. به اعتقاد او قضیه‌ای که عقل‌ستیز باشد وجود ندارد. او تعارض میان عقل و دین را ظاهری می داند. توماس آکویناس که بسیار متأثر از ابن سینا می‌باشد، در تعریف عقل بیان می دارد که: منظور از عقل، عقلی است که امور روزانه را تدبیر و امر معاش را سامان می دهد. او در تعریف وحی معتقد است که منظور از وحی آئین مقدس مسیح است که شامل بایدها و نبایدهایی می باشد که عمل به آنها سعادت را بدنبال دارد.در بیان رابطه عقل و دین ، توماس هم به تطابق و تعامل آنها معتقد است و او هم گزاره های دینی را عقل پذیر می داند. اما برای آنها استثنائاتی قائل است که از آن جمله در باب تثلیث توماس معتقد است که وحی به تثلیث حکم می کند و حال آنکه عقل به توحید و وحدانیت دستور می دهد. توماس را بیشتر از آنکه یک فیلسوف بدانیم می توانیم یک متدین بخوانیم زیرا که در مقام تعارض عقل و دین، احکام وحی را یقینی می داند و گویی عقل را بعنوان وسیله برای توجیه دین معرفی می کند.از نظر توماس هم تعارض عقل و دین ، یک تعارض ظاهری است یعنی این که در واقع تعارضی میان آن دو وجود ندارد. ا ز نظر او نیز راه حل تعارض، تأویل می باشد. لذا دراین باب بسیار متأثر از ابن سیناست. در این تحقیق بعد از بیان تفکرات و آراء توماس و ابن سینا، نگاهی تطبیقی به موضوع خواهیم داشت.
بررسی تطبیقی عقل به عنوان مهمترین منبع شناخت از دیدگاه ابن سینا و دکارت
نویسنده:
صدیقه شهدادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از راه های شناخت و کشف مجهولات راه عقل و اندیشه است. در این تحقیق به بیان نظرات دو فیلسوف نامدار شرق و غرب (ابن سینا و دکارت) در رابطه با عقل به عنوان مهمترین منبع شناخت پرداخته شده است. ابن سینا هر انسانی را واجد عقل هیولانی می داند که این عقل، برای شناختن حقایق عالم، حرکت خود را در یک جریان و بستر زمانی آغاز می- کند. سرمایه اولی این عقل،اولیات و بدیهیات عقلی است که از جانب حق تعالی به او الهام می شود، سپس قوای ادراکی به حرکت می افتد و عقل از طریق استنباط برهانی سیر خود را آغاز می کند و غایت مطلوبش، رسیدن به درجه عقل مستفاد و برقراری ارتباط و اتصال با عقل فعال است وقتی عقل به این مرتبه که برترین مرتبه شناخت عقلی و منتهای کمال انسان است، رسید با افاضه و اشراق عقل فعال به صور همه حقایق دست می یابد. دکارت یگانه مرجع معتبر شناخت و معرفت عقلی را عقل و روش عقلی یعنی ریاضی محض معرفی نمود و اظهار داشت هر آن چه را عقل به طور واضح و متمایز ادراک کند، صحیح است وی برای دستیابی به معرفت یقینی براساس عقل مستقل بشری حرکت می کند و هیچ گونه مرجعیتی برای هیچ چیز بیرون از قلمرو عقل قائل نشد. با همین عقل سعی کرد از شک فرضی به یقین رسد و وجود کائنات را با آن اثبات کند نه تنها نفس و عالم خارج، بلکه خدا را نیز با ادله همینعقل اثبات کرد.هدف پژوهش آشنایی با دیدگاه ابن سینا و دکارت در رابطه با عقل به عنوان مهمترین منبع شناخت و مقایسه دیدگاه دو فیلسوف یاد شده در این موضوع است. روش تدوین پژوهش حاضر به صورت توصیفی – تحلیلی صورت گرفته است .
تأثیرپذیری و فراروی ابن سینا از ارسطو در مسأله نفس
نویسنده:
سعیده خورسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارسطو اولین فیلسوفی بود که رهیافتی تجربی نسبت به مسأله ی نفس داشت و بحث از آن رادر طبیعیات مطرح کرد. از این جهت اندیشه ی ارسطو بر فیلسوفان بعد از خود خصوصاً بر فیلسوفانمسلمان و مشخّصاً بر شخص ابن سینا بسیار تأثیر گذاشته است . اما ابن سینا تنها به پذیرش آراءارسطو و شرح آن ها، مباحث جدیدی نیز در علم النّفس ارائه کرده است . ارسطو نفس را کمال او?لبرای جسم طبیعی دارای حیات بالقوه می دانست . بر این اساس نفس از نظر او در پیوند با جسم لحاظمی شد . او مفاهیمی چون صورت ، مایه ی حیات ، اصل حیات و علّت را بر آن اطلاق کرده است .اطلاق این مفاهیم بر نفس با هویت اضافی آن سازگار نیست ؛ ازین رو ، نوعی تعارض در این باره دراندیشه ی ارسطو باقی می ماند و تبیین جوهری?ت نفس نیز نزد او ناتمام مانده است . ابن سینا افزون برهویت اضافی به هویت استقلالی نفس نیز روی آورده و بر جوهریت آن استدلال کرده است .نظر بهاینکه رسالت اصلی این رساله بیشتر تبیین فراروی ابن سینا از ارسطو در باب نفس است ، می توانگفت از جمله فراروی های ابن سینا نسبت به او مورد رابطه نفس و بدن است . ارسطو رابطه ی این دورا از نوع رابطه ی ماده و صورت می دانست که از مصادیق ترکیب اتّحادی است . لذا در تبیین بقاینفس طبیعتاً با مشکل مواجه می شد ؛ چرا که با از بین رفتن بدن ، نفس نیز باید از بین برود . ابنسینا برای برون رفتن از چالشی که ارسطو در آن گرفتار شده ، با تفکیک حیث ذاتی و حیث فعلینفس این مشکل را برطرف می کند و با تکیه بر بخش ناپذیری محلّ صور معقول و نیز بر پایه ی علمحضوری نفس به خود ، تجرّد نفوس شخصی را اثبات نموده است و اشارات ارسطو مبنی بر تجرّد راتبیین و به زیبایی گره ذهنی ارسطو در این زمینه را باز کرده و کاستی های سخنان او را جبران نمودهاست .
بررسی تطببیقی مجموعه دیدگاهها و آموزه‎های تربیتی دانشمندان مسلمان (غزالی، ابن سینا، مطهری) و تحلیل و کاربرد آنها بر فعالیت‏های معلمان و مربیان کشورمان
نویسنده:
لیلا افضلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
به منظور بررسی تطبیقی و تحلیلی مجموعه دیدگاهها و آموزه های تربیتی دانشمندان مسلمان (غزالی ، ابن سینا ومطهری ) و تحلیل و کاربرد آنها بر فعالیت های مربیان کشورمان تحقیقی با روش توصیفی و با رویکرد تطبیقی انجام شد .سؤالاتاصلی این تحقیق عبارتند از :1)اندیشۀ تربیتی غزالی چیست و کدام دلالت های تربیتی در خصوص ارکان تربیت از آن می توان استنتاج کرد ؟2)اندیشۀ تربیتی بوعلی سینا چیست و کدام دلالت های تربیتی در خصوص ارکان تربیت از آن می توان استنتاج کرد ؟3)اندیشۀ تربیتی مطهری چیست و کدام دلالت های تربیتی در خصوص ارکان تربیت از آن می توان استنتاج کرد ؟4)تحلیل تشابهات و تفاوت های موجود در دیدگاههای تربیتی غزالی ،بوعلی و مطهری در زمینۀ تعلیم و تربیت به طور کلی و ارکان تربیت به طور اخص چیست ؟5)توصیه ها و آموزه های تربیتی دانشمندان مورد مطالعه ،در فعالیت های تربیتی معلمان و مربیان امروز کشورمان چیست ؟این تحقیق با روشفرانک هیگلر که یک روش مطلق و انتزاعی است انجام شده است.که مراحل این روش بدین صورت بوده (توصیف ،تعبیر ،همجواری و مقایسه ).در سؤال اول اندیشۀ تربیتی غزالی بررسی شده است و نتایج حاصل از آن نشان داد که غزالی به جنبۀ پرورشی و اخلاقی و اخروی تربیت توجه میکند و همین طور برای تعلیم و تربیت جنبۀ سلب و ایجابی قائل است و تعلیم و تربیت را تدبیر نفس و باطن از طریق اعتدال بخشی تدریجی به قوا و تمایلات به وسیلۀ معرفت ، ریاضت و استمرار برای نیل به انس و قرب الهی می داند . و اهداف تربیت را به غائی ، میانی و جزئی تقسیم می کند و همینطور برنامۀ آموزشی اش را بر اساس شرع قرار داده و در روش تربیت روش های زیادی را بر شمرده از قبیل آموزش ، تحریک انگیزه ، تکرار و تمرین و... و برای معلم جایگاه خاصی قائل است و در اصل می توان گفت معلم محور است و به آموزش دختران توجه کرده است .در سؤال دوم اندیشۀ تربیتی ابن سینا بررسی شده است و نتایج حاصل نشان داد که ابن سینا به تعلیم و تربیت در کتابی جداگانه ( تدابیر المنازل ) پرداخته و تربیت را بر اساس شکل گیری عادت ها می داند و تعریفی که از تربیت ارائه میدهد این گونه است :برنامه ریزی و فعالیت جامعه و فرد در جهت سلامت خانواده ، رشد کودک و تدبیر شؤن اجتماعی برای وصول انسان به سعادت در دنیا و پس از مرگ .همین طور اهداف تربیت را به غائی و میانه ای و واسطه ای تقسیم می کند و به سه برنامه توجه خاص دارد ؛ آموزش قرآن و تلفیق مبانی دینی ، آموزش اصول و قوائد زبان از 4 منظر ( روانشناسی ، زبان شناسی ، بیولوژی و تعلیم و تربیت) ، آموزش هنر و پیشه . و به 4 روش در تربیت اشاره دارد (ایجاد عادات مطلوب ، تشویق و تنبیه ، پند و نصیحت ، داشتن دوست و همنشین خوب ) و به نقش الگوئی معلم توجه دارد و به تربیت معلمان حساسیت خاصی نشان داده است و برای دانش آموز مراحل سنی در نظر گرفته است .و در سؤال سوم اندیشۀ تربیتی مطهری بررسی شده است و نتایج حاصل از آن نشان داد که مطهری تربیت صحیح را زمانی متحقق می داند که به رشد و پرورش استعدادهای انسانی توجه شود و تعادل و هماهنگی میان استعدادهای انسانی برقرار شود و استعدادها در حد عالی از فعلیت به ثمر برسند و تربیت را پرورش دادن و به فعلیت رساندن تمامی استعدادها ( عقلی ، اخلاقی ، دینی ، هنری و خلاقیت ) و ایجاد تعادل و هماهنگی میان آنها تا متربی به حد کمال برسد . اهدافی که برای تربیت در نظر گرفته با اهداف تعلیم و تربیت اسلامی مطابق است از قبیل : فرد و اجتماع هدف تعلیم و تربیت اسلامی ، شناخت خدا و نزدیک شدن به او ، برقراری عدل و قسط در جامعۀ اسلامی و در برنامه تربیت به عمل و عاقبت بینی توجه کرده و برنامه را بر اساس علائق و حکمت های ذوقی قرار داده و روشهای چندی را برشمرده از قبیل تبشیر و انذار ، تذکر ، روش تعقلی ، ایجاد انس و... و در بحث معلم از انبیاء الهی به عنوان کاملترین معلمان بشریت نام می برد و به بلوغ روحی و جسمی دانش آموز توجه خاص کرده است .و در سؤال چهارم تحلیل تشابهات و تفاوت های موجود در دیدگاه دانشمندان ( غزالی ، ابن سینا و مطهری)بررسی شده است و نتایج حاصل نشان داد که :هر سه دانشمند نگاهی مشابه به تعلیم و تربیت به طور کلی و ارکان آن به طور جزئی داشته اند و از منظر دین به تربیت نگاه کرده اند . هر سه جنبۀ اخروی تربیت را در نظر گرفته اند (قرب الهی ،سعادت و کمال ).ابن سینا و مطهری مستقیما ًبه بحث تربیت پرداخته اند ولی غزالی به صورت غیرمستقیم و در لابلایآثارش از تربیت صحبت کرده است .غزالی و مطهری در تعریف تربیت به بحث اعتدال و تعادل توجه کرده اند ولی ابن سینا آن را مطرح نکرده است .مطهری در مقایسه با ابن سینا و غزالی می توان گفت یک بحث جدید در تربیت را مطرح می کند که فطرت نام دارد . و در تعریف تربیت ابن سینا به خانواده توجه کرده است . وتعریف مطهری از تربیت این گونه است پرورش دادن و به فعلیت رساندن تمامی استعدادها و ایجاد تعادل در هماهنگی میان آنها استتا متربی به حد کمال برسد .اهداف تربیتی مربیان یک جامعه با فرهنگ و مذهب مشترک معمولا ًمشابه می باشد .و اهداف تربیتی با کمال نهایی انسان سازگار است و هر سه دانشمند هدف غایی تعلیم و تربیت را نزدیکی به خدا می دانند .ـ در بحث برنامه هم می توان گفت ؛گر چه هر سه دانشمند تقسیم بندی متفاوتی از علوم ارائه دادند و مواد درسی پیشنهادی آنها کمی متفاوت بود ولی هر سه اندیشمند قرآن و احادیث را در برنامه شان مد نظر داشتند و فقط غزالی می گوید فقط فیزیک و فلسفه و ریاضی را تحریم کرده است در صورتی که در قرآن موردی نیست که علوم تجربی را تحریم کرده باشد و آنچه را که غزالی در مورد تحریم فیزیک ،فلسفه و ریاضی می گوید نظر شخصی اوست و نه اسلام (حسینی علی اکبر ،ص 68 ،1379 ) .در مورد روش ها می توان گفت :برخی از دانشمندان مورد مطالعه به برخی روش ها اهمیت بیشتری داده اند و به برخی دیگر کمتر ، مثلا ًمطهری و غزالیبیشتر به تعقل اهمیت داده است درروش تربیتی ایجاد عادات مطلوب را هر سۀ دانشمندان مسلمان به آن پرداخته اند وهمین طور به روش تشویق و تنبیه هر سه توجه نشان داده اند که از تشابهات نظریه های آنان محسوب می شود ،هر سۀ دانشمندان ـحتی المقدور ـ از تنبیه بدنی کودک بر حذر می داشتند و در مرحلۀ آخر آن را روا می داشتند و مطهری از لزوم آگاهی از علت تشویق و تنبیه نیز صحبت می کند که اگر مشخص نباشد اثر سوء تربیتی دارد .غزالی نسبت به ابن سینا و مطهری به روشهای زیادی اشاره کرده است مثل آموزش ،بر انگیختن انگیزه ،نمونۀ برتر،عبرت آموزی، تشبیه معقول به محسوس ،استفاده از مثال و داستان و حکایت و شعر ،خلوت گزینی ،تضعیف ،تقویت، تخویف ،اقناع ،القا ، تلقین ،ایجاد عادت ،تزکیه ،مجاهدت و ریاضت و...درروش پند و اندرز غزالی و ابن سینا تشابه نظر دارند و مطهری زیاد به این بحث نپرداخته ودر جایی دیگر از مراقبه و محاسبه مطهری به عنوان برنامه ای برای تربیت نام برده در حالی که غزالی از آن به عنوان یک روش تربیت استفاده می کند .و در سؤال پنجم به توصیه ها و آموزه هائی که میتوان از آراء دانشمندان ( غزالی ، ابن سینا و مطهری)بدست آورد اشاره شده است و می توان گفت از هر عبارت و از هر جملۀ این دانشمندان می توان آموزه هائی را بدست آورد ولی فقط به موارد چندی اشاره شده است .از نظر هر سه اندیشمند معلم جایگاه والایی دارد و متعلم باید به او احترام بگذارد .در بحث معلم ،غزالی و ابن سینا دقیقا ًدر یک عبارت تأثیر گفتار و رفتار معلم بر دانش آموزان تشابه نظر دارند ولی مطهری همین را در عبارت دیگری عامل بودن معلم قبل از ناصح بودن آن عنوان می کند .غزالی و ابن سینا از والدین به عنوان مربیان و معلمان کودک یاد می کنند ولی مطهری مطرح نکرده است . می توان گفت غزالی معلم محور می باشد و به عدم دریافت مزد تأکید کرده است که ابن سینا و مطهری مطرح نکرده اند . در دیدگاه دانشمندان مورد مطالعه به موارد زیادی اشاره شده ولی از هر کدام به چند مورد اشاره می شود ؛از موارد مهم در دیدگاه غزالی آموزش در جهت کسب رضای خدا و عدم دریافت مزد و اجرت و هیبت معلم میباشد .در دیدگاه ابن سینا شناخت تفاوت های فردی و تخصص در تعلیم و تربیت است و در دیدگاه مطهری روح علمی دادن به متعلم و رفق و لینت و پرهیز از خشونت می باشد .در بحث دانش آموز غزالی و ابن سینا به بحث سختی ها در دوران کودکی اهمیت زیادی قائل شده اند ولیابن سینا به آن نپرداخته است .و مواردی که غزالی به آن اشاره می کند عبارتند از حس تقلید و اهمیت کودکی، دور نگه داشتن کودک از دوستان و همسالان و همنشینان بد ،توجه به همکاری و دوستی بین دانش آموزان و احترام و اطاعت از معلم ،توجه به کودکان ناشایست و هدایت آنان ،تأکید به آموزش دختران ،تأکید به عمل به آموخته ها توسط دانش آموزان و همین طور مواردی که ابن سینا به آن اشاره می کند وجود مراحل سنی ، رعایت تفاوت های فردی و آموزش گروهی است و مواردی که مطهری به آن اشاره کرده است آزادی متعلم هنگام یادگیری ،توجه به بلوغ روحی و جسمی متعلم در فرایند یادگیری و لزوم توأم بودن عقل و علم است . و در آخر می توان گفت هر سه این اندیشمندان راجه به هدف ،برنامه ،روش ،معلم و دانش آموز نظرات مشابهی داشتند و فقط در برنامه بود که غزالی مخالفت خود را با علوم طبیعی بیان کرده است ، در حالی که دو اندیشمند با آن مخالفتی نداشتند.
خدا از دیدگاه ارسطو و ابن سینا
نویسنده:
حسین قاسمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این رساله که تحت عنوان خدا از دیدگاه ارسطو و ابن سینا است ، تلاش شده تا نظریات این دو فیلسوف را نسبت به خدا بلحاظ تصدیقی و تصوری بیان نمائیم . در فصل اول کوشش شده تا بر زمینه های تاریخی و فلسفی که بر الهیات ارسطو تاثیر نموده ، اشاره داشته باشیم . در زمینه های تاریخی ، به ظهور و پیدایش سه گروه از فلاسفه یونانی ، یعنی فلاسفه طبیعی ، فلاسفه انسان گرا و فلاسفه الهی اشاره می شود. سپس با بیان اندیشه الهی افلاطون به اصل تمایز ماده و صورت در فلسفه ارسطو در طرح تمایز منطقی وجود و ماهیت پرداخته خواهد شد. در ادامه با اشاره به تعریف حرکت در فلسفه ارسطو بعنوان تغییر تدریجی موجود بالقوه به مو جود بالفعل ، اشکالات پارمیندس و زنون را جواب داده ، و تفسیر علت غایی ارسطو را براساس این تعریف مبتنی می نمائیم . سپس علت فاعلی ارسطویی را به علت فاعلی طبیعی و امکان ارسطوئی را امکان استعدادی معدفی می کنیم. همچنین با استفاده از اصل تمایز ماده و صورت ، دیدگاه ارسطو را در تمایز میان انیات محسوس و نامحسوس بیان می کنیم . در ادامه به تقریر برهان حرکت و ارزیابی آن پرداخته خواهد شد. پس از اثبات شرک آمیز بودن خداشناسی ارسطو ، تمام صفات خدای ارسطو را منتزع از علت غایی و انکار فاعل ایجادی می دانیم. در فصل دوم نیز پس از اشاره به تاثیرپذیری ابن سینا از منابع وحی و نظریات فلاسفه اسلامی پیش از خود ، تاثیر نظریه مساوقت وجود با تشخص را براصل تمایز وجود و ماهیت مورد تحلیل قرار داده و در ادامه اصل تمایز واجب و ممکن را بر اصل مذکور متفرع می نمائیم .در فصل سوم نیز مقایسه ای میان آرا الهی این دو فیلسوف بررسی خواهد شد.
کیفیت ارتباط انسان با خدا در سایه علت و معلول از نظر ابن سینا و سهروردی
نویسنده:
زهرا استیفانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در میان موجودات انسان تنها موجودی است که با خداوند ارتباط بر قرار می کند.ارتباط و پیـوند با خداوند بزرگترین سعادت انسان است . ازنظر فلاسفه هدف از حیات انسان حـــــرکت صعودی و سیــر تکاملی می باشد و در این حرکت صعودی انسان مشکل های بســـــیاری در راه دارد که باید از رهبـــر بهره جوید. این حرکت صعودی غریزی و طبیعی است و عروج انسان از عالم مادی به جهان مـــــعقول امر اجتنا ب ناپذیراست. و خداوند نیز با انسان ها ارتباط دارد ولی همه انسانها به این درجــــــه قرب نمیرسند. فقط کسانی به این درجه میرسند که نفس آنها ازتمام خواســـــــته ها ی بد نی باشد و در مراتب معرفت به معرفت واجب رسیده باشند و این استـــعداد در بعضــی انسانها هست و از این استعداد به حدس و الهام تعبیر می شود.و اینکه این ارتباط خدا با انسان و انسان با خدا چگونه است و فـــواید و آثاری بر موجود دارد یا نه در این جا بررسی شده اســــت وبه این نتیجه رسیده است که این ارتباط ها ( خـــدا با انسان و بالعکس) به چهار طریق صورت می گیرد. الف:ارتباط خالق و مخلوقیب:رابطه تــبلیغی و ارتباطی ج: رابطه بنده و پروردگار د: رابطه اخلاقی در این چهار ارتباط فوایدی برای انسان هست. در ارتباط خدا انسان ( رابطه خالق و مخلوقی و وحی و رابطه اخلا قی ) فــوایدی برای انســـان است به این صورت که در اولی انسان تمام هستی خود را ازخدا دارد و دردومی انسان از طرف خداوند توسط پیامبر راهنمایی وهدایت می شود که اگراز راهنمای خود اطاعت کند مورد رحمت خداوند واقع می شود که همان رابطه اخلا قی می با شد .در ارتباط انسان با خدا ( دعا و نماز و ...) فوایدی شامل حال انسان می شود یعنی انسان با انجام اعمالی مانند دعا و نماز و حج و... باخداوند ارتباط بر قرارمی کند که موثر در آخرت می باشد.
نقش عقل در شناخت خدا از دیدگاه ابن سینا و توماس اکوئیناس
نویسنده:
معصومه خاکزاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عالی‌ترین سطح شناخت انسان، شناخت عقلانی است که این امر، در خصوص معرفت عالی‌ترین موجودات یعنی مبدأ هستی، جایگاه مهم‌تری دارد.رساله حاضر در باب نقش عقل در اثبات وجود خدا از دیدگاه ابن‌سینا و توماس آکویناس در پنج فصل تدوین شده که در آن به بیان اهمیت شناخت عقلی خداوند پرداخته‌ایم، سپس آراء و افکار و براهین این دو بزرگوار به صورت مجزا و مفصّل بیان شد. در ادامه به تأثیرپذیری توماس و ابن‌سینا از ارسطو که پیش زمینه فکری آن‌ها بوده، و تاثیر پذیری توماس از ابن سینا پرداخته‌ایم و در نهایت هم به مهم ترین مقایسه جنبه‌های اشتراک و اختلاف آراء این دومتفکر پرداخته شده است ،که مهم ترین اشتراک آن هادر باب امکان پذیر بودن اثبات عقلی خداوند و مهم ترین اختلاف آن ها در زمینه عقل فعال و براهین بوده است.
بررسی مبانی «امکان فقری» صدرالمتألهین در تفکر حکمای مشاء (با تأکید بر ابن سینا و محقق دوانی)
نویسنده:
مهدی حسام هرندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهنظریه ی امکان فقری از مهم‌ترین نظریات فلسفی، درحکمت متعالیه است. صدر فلاسفه ی مکتب متعالیه، صدرالمتألهین شیرازی، معتقد است که به واسطه ی این نظریه،فلسفه را تکمیل و حکمت را تتمیم نموده است. وی ملاک نیازمندی ممکنات به علت را، با اصطلاح امکان فقری تعبیر می‌کند. امکان فقری، از ربط محض بودن و تعلقی بودن ممکنات نسبت به واجب تعالی حکایت دارد؛ اما سوال اینجاست که مبانی این نظریه ی اساسی با این اهمیت در چه بستر فلسفی وتحت تاثیر تفکرات چه کسانی به وجود آمده است. این نوشتار با جستجو در آثار فلسفی گزیده ای از حکمای مشاء، تفکرات و مباحث فلسفی ایشان را که زمینه ساز شکل گیری نظریه ی امکان فقری است بررسی کرده و در ادامه به تأثیر اندیشه های فلسفی بعضی از حکمای مشاء، در ایجاد و شکل گیری این نظریه پرداخته و در نهایت به این مسأله پاسخ داده که اگر این دسته از حکما به این مبانی‌ دسترسی داشته اند، نقش ملاصدرا را در این نظریه چگونه می توان تبیین کرد.
سعادت و شقاوت در فلسفه (ابن سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا) و قرآن
نویسنده:
صدیقه تقی‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نوشتار حاضر جهت تبیین سعادت از نظر سه فیلسوف مسلمان، ابن سینا، شیخ اشراق و درا و قرآن می باشد.فلاسفه مذکور سعادت و شقاوت را بر دو نوع عقلی و حسی می دانند. منظور از سعادت عقلی، تعقل و ادراک کامل ترین موجودات می باشد و شقاوت حقیقی به معنای محجوب ماندن از پروردگار و تهی بودن از کمالات مناسب نفس است.ایمان، عمل صالح و اخلاق حسنه از نظر قران اسباب سعادت دنیا و آخرت محسوب می شود و کفر و شرک و نفاق عوامل شقاوت ابدی هستند.
  • تعداد رکورد ها : 48