جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 58
بررسی مبانی معرفت شناسی لیبرالیسم از دیدگاه جان لاک و نسبت آن با مبانی معرفت شناسی اسلامی از دیدگاه شهید مطهری
نویسنده:
عبدالبصیر نبی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نوشتار حاضر به بررسی تطبیقی مبانی معرفت شناسی غرب و اسلامی از منظر جان لاک و استاد شهید مرتضی مطهری می‌پردازد، که هر یک از این دو فیلسوف در حوزه جغرافیایی و زمانی خویش، افرادی تأثیرگذار در حیطه فرهنگ و اندیشه محسوب شده، ومبانی فکری و سیاسی آنان نقشی تعیین کننده در پیشبرد اهداف جامعه آنان داشته است. نویسنده در قالب پنج فصل به دنبال پاسخ مناسبی برای این پرسش اساسی است که: چه نسبتی میان مبانی معرفت شناسی غربی جان لاک و مبانی معرفتی اسلام از دیدگاه شهید مطهری برقرار است؟ وی در یک یک فصل های پژوهش خود ضمن بیان مولفه‌های معرفت شناسی غرب و اسلام، به تشریح تفاوت‌ها و اشتراک های فکری جان لاک و شهید مطهری در این زمینه می‌پردازد. در فصل اول ابتدا به بیان مفاهیم کلیدی تحقیق، مانند لیبرالیسم، معرفت شناسی، پیشینه تاریخی لیبرالیسم، عرصه‌های مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی لیبرالیسم، فرآیند تاریخی و گونه‌های لیبرالیسم و مبانی فکری آن همچون: اومانیسم، فرد گرایی، تجربه گرایی، نسبی گرایی اخلاقی، عقلانیت و آزادی پرداخته، سپس مفهوم معرفت شناسی، گونه‌های معرفت شناسی، پیشینه تاریخی آن، تطور مفهوم معرفت شناسی و مبانی آن، یعنی: حس و ادراک حسی، عقل، دل (الهام و اشراق) را شرح می‌دهد. نگارنده در فصل دوم ضمن واکاوی مبانی معرفت شناسی لیبرالیسم کلاسیک، دیدگاه جان لاک، اسپینوزا، هابز، هیوم، دکارت، ولایبنیتس را درباره عقل گرایی و تجربه گرایی، که مبانی معرفت شناسی لیبرالیسم غرب را منعکس ساخته، و سایر مبانی آن، مانند اومانیسم، فرد گرایی، اصالت سود و نسبت گرایی اخلاقی را تبیین می‌نماید. در فصل سوم ضمن تحلیل اجمالی زندگانی و افکار جان لاک، مبانی معرفت شناسی وی را بررسیده و دیدگاه‌هایش در زمینه تصور، ادراک، افکار، ادراکات و تصورات فطری، اقسام تصورات، نسبت بین تصورات و کیفیات، مفاهیم کلی، گستره و قلمرو معرفت و رابطه میان مبانی معرفت شناسی و لیبرالیسم جان لاک را شرح می‌دهد. در فصل چهارم به مبانی معرفت شناسی اسلامی از منظرشهید مطهری پرداخته و اندیشه سیاسی و اجتماعی و مبانی معرفتی وی، مانند مراحل ادراک و مراتب و فرآیند آن، اقسام معرفت حصولی و حضوری، منشأ و منبع معرفت، انواع مفاهیم عقل و میزان اعتبار آن و ویژگی‌های معرفت عقلی و حسی و کارکردهای آن از دیدگاه ایشان بررسی گردیده است. فصل پنجم به مقایسه نظریات شهید مطهری و جان لاک در مبانی معرفت شناسی و نیز بیان تناقض های اندیشه معرفتی جان لاک اختصاص دارد.
منشأ و قلمرو علم امام (ع) و پاسخ به شبهات آن
نویسنده:
عسکری امام خان (هندی)
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از نظر قرآن امام اولی الامر و واجب الاطاعه است. و پیروی از امام جاهل قبیح است و انجام کار قبیح از مبدأ حکیم محال است. بنابراین امام باید در تمام زمینه ها اعم از امور دین و دنیا کلی و جزئی و بالاخره نسبت به همه آن چه مردم به آن نیازمنداند علم داشته باشد. آیات و روایات بیان های گوناگونی دارند از آنجا که ظاهر بعضی از آیات و روایات علم به غیب را منحصر در ذات اقدس الهی می دانند در بین علماء و دانشمندان اختلاف نظر وجود دارد و همچنین موجب شده که بحث گسترده ای در مورد علم غیب امام ع انجام بگیرد. پس در مورد علم غیبت وقتی به قرآن یا کتب روایی و حدیثی مراجعه می کنیم به بخشی از آیات و روایات بر می خوریم که یا صریحا علم غیب را از غیر خدا سلب می کنند یا نشان دهنده عدم علم غیبت پیامبران و امامان ع هستند اما در مقابل بخش بزرگی از آیات و روایات داریم که اولا امکان علم غیب برای غیر خدا از آن به اثبات می رسد. و ثانیا نشانه هایی از علم غیب پیامبران و مخصوصا پیغمبر اسلام و به تبع آن ائمه هدی ع به نحو گسترده ای در آن وجود دارد. تحاشی از نسبت دادن علم غیب به غیر خدا مورد ندارد زیرا همانظور که گفتیم علم خدا ذاتی است وعلم سوای او عنایتی است که از سوی خود او به آنها ارزانی شده است لذا احتمال شرک مردود است و بی مورد پس می توانیم بگوییم که خدا عالم به غیب است و ائمه ع هم عالم به غیب هستند اما به افاضه رحمان و با تعلیم الهی.
محسوسات از نظر ابن سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
محمدباقر صداقت
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر تلاش نموده است تا حقیقت ادراک حسی را از منظر بزرگ‌ترین فلاسفه اسلامی بررسی نموده، و نقش و جایگاه آن را در حصول معرفت بشری تبیین نماید. ادراک حسی به‌ معنای کسب معرفت از راه یکی از حواس پنج‌ گانه ظاهری در انسان می‌ باشد. پدیده ادراک شامل چهار مرحله حسی، خیالی، وهمی و عقلی است، که سه مرحله نخست تنها مدرک جزئیات بوده، و مرحله ادراک عقلی مربوط به کلیات می‌باشد. تمامی حکما، ادراک عقلی را ادراکی مجرد می‌ دانند اما درباره ادراک حسی و خیالی، اختلاف وجود دارد؛ ابن‌سینا ادراک حسی و خیالی را نیز مجرد دانسته، شیخ اشراق در تجرد ادراک خیالی با صراحت سخن نگفته، و شارح حکمت اشراق، ادراک خیالی را مادی دانسته است. در پژوهش حاضر به تبعیت از صدرالمتألهین، از تجرد ادراک حسی دفاع شده است. ادراکات حسی به لامسه، ذائقه، شامه، سامعه و باصره تقسیم می ‌شود، که درباره حقیقت آن، به‌ویژه حس باصره، بین فلاسفه اسلامی اختلاف نظر وجود دارد. از نظر ابن‌سینا، درک محسوسات با انطباع صور اشیای خارجی در چشم، محقق می ‌شود؛ اما برخی از حکما خروج شعاع از چشم را حقیقت حس باصره دانسته ‌اند. نظر شیخ اشراق این است که محسوسات، به علم حضوری قابل درک بوده، و همان صورت خارجی اشیا مدرک بالذات است. اما صدرالمتألهین معتقد است که مدرک اصلی و بالذات، صورت ذهنی صادره نفس است نه آن صورت شی ء خارجی؛ و صورت خارجی با علم حصولی قابل درک خواهد بود. از نظر علامه طباطبایی، حس همان حقیقت اشیای خارجی را فی‌ الجمله درک می ‌کند، و صورت شی ء خارجی مدرک بالذات است. بر این اساس، حس در تصورات جزیی و مفاهیم ماهوی نقش دارد، ولی در مفاهیم ثانوی منطقی، مفاهیم فلسفی و تصدیقات، نقش مستقیم ندارد؛ زیرا تصدیق، تصور همراه با حکم است، و حکم کار عقل می‌ باشد.
انسان شناسی از دیدگاه علامه سید محمد حسین طباطبایی (رضوان الله علیه)
نویسنده:
مراد آیدوغدو
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
همه موجودات مشهود ظاهر عالم باطن است. و ناظرین را به ماورای خود یعنی به علت شان که همان باطن است سوق می دهند. از این جهت همه آنها از ویژگی کلمات برخوردارند. زیرا ویژگی اصلی کلمات این است که مخاطب را به ما واری خود سوق می دهند. پس می توان هم موجودات را به عنوان کلمه خدا تلقی کرد. انسان هم از آن جهت که موجودی از موجودات کلمه خدای متعال و از آن جهت که ظاهر کننده اسمایی از اسمای خدای متعال است که موجودات دیگر توانایی ظاهر کردن آنها را ندارند کلمه تامه خدای متعال می باشد. از این لحاظ می توان همه موجودات را به سه قسم تقسیم کرد موجودات مجرد محض مادی محض و مرکب از هر دو انسان موجودی از موجودات قسم سوم است. بنابراین حقیقت انسان ثنائی و دو بعدی است. یک بعد او ملکوتی و آسمانی است بعد دیگرش ملکی و زمینی. حکمت آفرینش انسان از یک طرف به خدای متعال بر می گردد و از طرف دیگر به خود انسان از آنجا که خدای متعال واجب الوجود و دارای همه صفات کمالیه از جمله رحمانیت و جوادیت است به خدای متعال باز می گردد و از آنجا که انسان از موجوداتی که قابلیت بهره مند شدن از نور وجود را دارد به انسان بر می گردد. پس چون انسان از موجوداتی است که قابلیت بهره مند شدن از نور وجود را دارد خدای متعال به او وجود بخشید. خلقت انسان از ساختار وجودی خاصی برخوردار است این ساختار وجودی موجب شده است که انسان هم از قابلیت صعود و هم از قابلیت سقوط برخوردار باشد. برای اینکه انسان راه صعود را انتخاب کند خدای متعال به انسان لطف نمود و با اراده اختیاریش او را راهنمایی کرد. و در این راستا رسولان را فرستاد. مهمترین و اصلی ترین عنصری که موجب صعود و سقوط انسان می شود نحوه نگرش و انسان شناسی انسان است که یا خود را موجودی مخلوق و وابسته دانسته و به خالقش توجه دارد یا خیر. انسان با نحوه نگرشش مقامی را در عالم امکان برای خود انتخاب می کند و در راستای نحوه نگرش اوست که هویت انسانی انسان شکل می گیرد. خدای متعال برای ظاهر ساختن هویت انسانی انسان که در راستای نگرش او در درونششکل یافته انسان را مورد امتحان و آزمایش قرار می دهد تا اینکه هر وقت خدای متعال او را در جایگاه انتخاب شده اش قرار داد در اعتراض برای او باز نباشد حقیقت و هویت انسانی انسان در این عالم برای قلیلی از افراد مثل اولیاء الهی ظاهر است و بعد از عالم دنیا برای همه افراد انسان بالعیان ظاهر خواهد شد.
رابطه دین و اخلاق از نظر علامه طباطبایی و شهید مطهری
نویسنده:
رحمت‌الله فاضلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این رساله عهده دار بیان بررسی رابطه دین و اخلاق از دیدگاه مرحوم علامه و شهید مطهری است. طرح موضوع رابطه ی دین و اخلاق به طور مستقل در جهان اسلام سابقه چندانی ندارد و بیشتر در مسیحیت به آن پرداخته شده است در بررسی اصل موضوع رساله لازم بود که مفردات موضوع کاملا روشن گردد لذا به مباحث مورد نظر در طی چند فصل که شامل تعریف دین و اخلاق به صورت مستقل تعریف دین و اخلاق از منظر علامه شهید مطهری و سپس به بررسی انواع رابطه دین و اخلاق و رابطه آن دو از دیدگاه علامه و شهید مطهری پرداخته شده است که مهمترین مباحث این رساله در فصل چهارم که شامل انواع رابطه ای دین و اخلاق تباین نسبیت اخلاقی و معرفتی اتحاد دین و اخلاق تعامل دین و اخلاق و در این فصل به این نتیجه می رسیم که در بحث نسبیت اخلاق شهید مطهری علامه را از نسبی گرایان قرار می دهند و از انواع رابطه ای دین و اخلاق فقط تباین مورد قبول نیست و در فصل پنجم که شامل رابطه دین و اخلاق از دیدگاه علامه و شهید مطهری، حسن و قبح از منظر علامه و شهید مطهری می باشد. و در این فصل به این نتیجه می رسیم که حسن و قبح از منظر علامه اعتباری است اما از منظر شهید مطهری اعتباری ثابت است که به نوعی همان ذاتی بودن حسن و قبح را می رساند. طبق دیدگاه علامه و شهید مطهری اخلاق جزء دین است و از انواع رابطه ی دین و اخلاق رابطه ی اتحادی به معنی جزئی بودن اخلاق نسبت به دین) را علامه و رابطه تعاملی را شهید مطهری می پذیرند گرچه در برخی موارد با هم اتفاق نظر دارند و هر دوی ایشان فقط دین را پشتوانه اخلاق و قانون می دانند و در این جا لازم است یادآوری کنیم که مفهوم رابطه دین و اخلاق از منظر علامه و شهید مطهری به دو گونه قابل تفسیر است که اول ارتباط محتوایی و گزاره ای بدین معنا که دستورات و قواعد اخلاقی با مراجعه به متون دینی کتاب و سنت استنباط و استخراج می شوند و با صرف نظر از دین اخلاق به عنوان مجموعه ای گفتارهای مبتنی بر باید و نباید و خوب و بد تحقق نخواهد داشت. که می توان گفت نظریه علامه ناظر به همین نوع نگرش است گرجه علامه در برخی موارد رابطه تعاملی را قبول دارند که به نوعی استقلال اخلاق از دین را می رساند. دومین تفسیر ارتباط مبنای و پشوانه ای است یعنی دستورات اخلاقی از دین زاییده نمی شوند بلکه از ناحیه ای فطرت وجدان عقل عملی و یا هر ابزار دیگری غیر از متون دینی به دست می آیند. ولی نقش دین خصوصا اعتقادات دینی و مهمتر از همه اعتقاد به جدا و معاد در ضمانت اجرایی ایجاد انگیزش و یا در مواردی تعیین مصادیق و انطباق بر موارد دستورات اخلاقی جزء یاعین دین است ولی بنابر تفسیر دوم اخلاق و دین مستقل از یک دیگرند و دین یا اعتقادات دینی به عنوان مبادی تصدیقی گزاره های اخلاقی شمرده می شوند.
اجابه القرآن لحاجات البشریه العامه
نویسنده:
محمود المومن
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پژوهش از قدرت قرآن کریم مبنی بر پاسخ‌گویی به انواع نیازهای بشر امروز سخن رفته و جامعیّت و جاودانگی کتاب خدا از این حیث ثابت شده است. نویسنده می کوشد تا عظمت و چند بُعدی بودن قرآن را از لِحاظ دربرداشتن امور مختلف فقهی، اعتقادی، عرفانی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... را که برای رشد و کمال همه جانبه بشر ضرورت دارد تبیین کرده و با توجّه به نیازهای متنّوع بشر، پاسخگویی قرآن کریم به چنین نیازهایی را از منظری قرآنی و روایی وا می رسد. وی بدِین منظور مباحث مربوط به موضوع تحقیق حاضر را در شش فصل تدوین وارائه نموده است. در فصل اوّل نخست تعریفی از قرآن کریم از جنبه لغوی و اصطلاحی ارائه شده و تواتر قرآن و محفوظ بودنش از تحریف اثبات گردیده است. در فصل دوم نگارنده از منظری قرآنی و روایی کتاب خدا را از حیث دربرداشتن همه نیاز مندی های بشر، به بحث گذاشته و به شرح دَه روایت و چندین آیه در این زمینه می پردازد. وی قرآن را بیان کننده همه مباحث مورد نیاز بشر معرفی کرده و مهم ترین احتیاج های مادّی و معنوی انسان در جهان امروز به ویژه نیاز مبرم به آرامش روحی را بیان کرده است. او با توجّه به نیاز آدمی به غذا، ارضای غریزه جنسی، خواب و استراحت و... به برخی آفات اجتماعی، همچون: سرقت، زنا و رباخواری اشاره کرده و نیاز به قانونی الهی برای برون رفت از آفاتی چنین را کاویده است. سپس با ذکر نمونه هایی از اعجاز علمی قرآن، و قدرت کتاب خدا را در پاسخگویی به نیازهای علمی و عقلی بشر بررسیده است. در فصل سوم ابعاد مختلف قرآن از جهت هدایتگری و دربرداشتن قول ثقیل و مظاهر و مصادیق هدایتگری آن را در بر می گیرد. در فصل چهارم نمونه هایی از پاسخگویی قرآن کریم به نیازهای مختلف بشر همچون: مسایل خانوادگی، راهکارهای رفع اضطراب از خانواده ها، مسوولیت والدین در محیط خانه در اسلام و مقایسه آن با جوامع غربی و نقش زن در جامعه و خانواده کاوش شده است. در فصل پنجم اصول و مبانی سیاسی اسلام و قرآن تبیین شده و الهی بودن حکومت و دخالت اسلام در امور سیاسی و اجتماعی مردم و پاسخ به نیازهای آنان در این زمینه به بحث نهاده شده است. در فصل ششم از موضعگیری قرآن کریم در برابر فرهنگ جاهلیت در زمان پیامبر اسلام? و جاهلیت مدرن امروزی سخن رفته و شبهه هایی مانندِ مفهوم نزول قرآن به زبان قوم و منافات آن با جامعیت و جاودانگی قرآن، طرح خاتمیت نبوّت پیامبراسلام? در کتاب خدا و منافات داشتن آن مبنی بر پاسخگو بودن دین اسلام به نیازهای کنونی بشر را مطرح و پاسخ آن ها را ذکر کرده است.
انواع معقولات و نقش آنها در شناخت‌شناسی
نویسنده:
رجب علی فهیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع رساله حاضر اقسام سه گانه معقولات و جایگاه و ایفاء نقش آنها در منظومه فکری و معرفتی بشر است. معقولات نوع ویژه‌ای از مفاهیم است که با وصف کلیت در مرتبه خاصی از ذهن انسان تحقق می‌بابد. نقش پر اهمیت آنها در رشته فکر و نظام اندیشه انسان تا بدان جا است که بدون آنها می‌توان گفت حلقه بزرگی از مفاهیم تصوری را که عبارت است از تمام مفاهیم کلی و همچنین تمام تصورات نظری را که از ترکیب و تالیف مفاهیم کلی بدیهی به شیوه مخصوص پیدا می‌شود. نیز دست کم بخش بیشتری از تصدیقات و کاربردی ترین قضایا را نداشتیم. به علاوه اینکه در شناخت حقیقی از خود معرفت به بن بست رسیده و یقین به حقیقت بودن آن و برقرار بودن رابطه واقعی بین ذهن و عالم خارج را نمی‌توان با اطمینان اثبات کرد زیرا برگرداندن شناخت معرفت از طریق مفاهیم نامبرده‌است که به علم حضوری که تا به این زمان مطمئن ترین مسیر شناخته شده است امکان پذیر می‌باشد. در صورت فقدان مفاهیم کلی پیامد دیگرش نیز این بود که تعریف حقیقی از هر امری و اقامه دلیل بر هر چیزی امکان ناپذیر می‌گردید، بلکه بیشتر از آن می‌توان گفت اگر مفاهیم کلی را نداشتیم فکرکردن هرگز ممکن نبود به تعبیر از استاد شهید مطهری در صورت نداشتن معقولات، انسان در شناخت خودش در حد حیوان تنزل می‌کرد تنها با داشتن شناخت علمی و عمقی است که انسان، انسان گفته می‌شود. شناخت علمی نیز مساوی با کلیت است یعنی معقول بودن است که مساوی با کلی بودن است.
بررسی ماهیت حیات و مرگ
نویسنده:
عوضعلی اعتمادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از نزدیک‌ترین و ملموس‌ترین پدیده‌های اسرارآمیز جهان خلقت، راز مرگ و زندگی است. اندیشمندان و پژوهش‌گران مختلف، از منظر علم، عقل و دین آثار فراوانی را در این خصوص خلق نموده‌اند؛ اما هیچ‌کدام نتوانسته‌اند به ماهیت آن دست یابند. مرگ و زندگی از جمله مقولاتی است که مکاتب مختلف الهی و غیرالهی درباره آن به اظهار نظر پرداخته‌اند؛ خداوند در قرآن کریم به روند خلقت موجودات، به‌ویژه انسان، اشاره نموده و توضیحات گزارش‌گونه و آگاهی‌دهنده‌ای را مطرح کرده است. اما از مطالعه هیچ آیه‌ای نمی‌توان به ماهیت حیات پی برد. در قرآن آمده است که حیات هر موجودی به دست خداوند است و او بر همه مراحل زندگی موجودات، چه در ابتدای حیات و چه در روند تکامل آن، اشراف دارد. مرگ نیز همانند حیات دارای رمزواره‌های ناگشوده است. یکی از مقولات فهمیده شده در مورد این دو پدیده، آن است که از قانون‌های آفرینش بوده و در پیدایش آن‌ها نظم خاصی وجود دارد. مرگ در آینه احادیث، شستشوی چرک و کثافات، و انتقال از نشئه‌ای به نشئه دیگر تعبیر شده، و به انواع مرگ نباتی، حیوانی و انسانی تقسیم می‌شود. هرچند در بعضی از آیات قرآن، خداوند گرفتن جان را به خود نسبت می‌دهد، اما این به‌معنای تدبیر خداوند و مدیریت او در پدیده مرگ موجودات می‌باشد، و در حقیقت این کار توسط مأموران او صورت می‌گیرد. ترس از مرگ، واقعیتی است که همواره انسان‌ها با آن دست به‌گریبان بوده‌اند. علت ترس از مرگ، سوالی است که از زبان بزرگان دین و در احادیث متعدد به آن جواب داده شده، و علت‌های مختلف این پدیده به‌شکل طبقه‌بندی شده مورد بررسی قرار گرفته است. آگاه نبودن انسان از زمان مرگ خود، قدری از این هراس می‌کاهد، و گرنه آگاهی انسان از اجل خود، انگیزه‌ای برای زندگی او باقی نمی‌گذاشت، و چه بسا از ترس مرگ، پیشاپیش قالب تهی می‌نمود.
  • تعداد رکورد ها : 58