جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 199
تمهيد الأصول في علم الكلام
نویسنده:
محمد بن حسن طوسي
نوع منبع :
کتاب , شرح اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: رائد,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تمهيد الأصول في علم الكلام، اثر ابوجعفر محمد بن حسن طوسى، با تصحيح و مقدمه دكتر عبدالمحسن مشكوةالدينى، شرح بخش نظرى رساله «جمل العلم و العمل»، تأليف سيد مرتضى على بن حسين موسوى است كه به زبان عربى و در قرن پنجم قمرى، نوشته شده است. در ابتداى كتاب، مقدمه مفصلى از مصحح آمده كه به بيان خصوصيات كتاب و روش كار شيخ طوسى در آن، پرداخته شده است. شيخ طوسى نام اين كتاب را در فهرست كتب خويش، «شرح جمل العلم و العمل» ذكر كرده و در اول همين كتاب و در كتاب «الاقتصاد في ما يجب على العباد» كه گاهى به اين كتاب ارجاع داده، به همين اسم آن را نام برده است. اما در پشت نسخه قديمى اين كتاب كه به شماره 54 مخطوطات در كتابخانه آستان قدس رضوى نگهدارى مى‌شود، نامش «تمهيد الأصول» و يك جا، «تمهيد في الأصول» نوشته شده است و پاره‌اى از نويسندگان اخير نيز به همين اسم آن را عنوان كرده‌اند و معلوم نيست از چه هنگامى اين نام بر آن نهاده شده است. در اثر حاضر، قسمت عمده‌اى از معارف دقيق و اصول كلى علمى و فلسفى گنجانده شده است و معتقدات شيعه با فرق ديگر مسلمانان و غير مسلمانان مقايسه گرديده و آنچه بر مبناى اصول تشيع خالص درست به نظر آمده، با ذكر دليل و سند محكم، به اثبات رسيده است و به اعتراضات مخالفين، پاسخ گفته شده است. در تبيين روش شيخ در تنظيم كتاب حاضر، توجه به اين نكته ضرورى است كه علم كلام در آغاز توسط گروه معتزله به وجود آمد و مسائل اصلى آن در پنج اصل، تنظيم شدند و همه آنان متعهد بر اين شدند كه همگى متفق بر اين پنج اصل باشند و به ديگران هم آن را بقبولانند. اين پنج اصل عبارتند از: توحيد و بحث صفات؛ عدل؛ وعد و وعيد؛ منزلت بين‌المنزلتين و امر به معروف و نهى از منكر. هدف اصلى آنان از اين كار، جلوگيرى از برخوردهاى قولى و عملى و زدوخورد بين فرقه‌هاى مسلمانان بود. به همين ملاحظه در هر موضوعى حد متوسطى از عقايد گوناگون را گرفتند تا همه را بر آن متفق و متحد گردانند و به اين وسيله، آشتى و صلح برقرار نمايند. اما شيخ طوسى كه هدفى دقيق‌تر از اين داشت، به اين مسئله توجه نمود كه انسان موجودى متعهد و ملتزم به اداى تكليف است و بايد او را به آنچه پيش خود، تعهد ذاتى و فطرى دارد، متوجه گرداند تا همه مردم به رفتار كردن آنچه بر حسب فطرت بر آن متعهد و ملزم هستند، متفق و متحد باشند. به همين منظور در اثر حاضر، موضوع علم كلام را تكليف قرار داد و مسائل مربوط به آن را در اين علم، مورد بحث نهاد و مسائل مهمى كه علل يا معاليل و آثار و نتايج عمل كردن به تكليف يا سرپيچى از آن است، در چهار بخش آورد و پنج اصل معتزله را كه مسائل مهم علم كلام است، در اين چهار بخش كتاب، گنجانيد: بخش اول، در توحيد و اثبات صفات خداوند كه نتيجه آن، ثابت كردن صفت عدل الهى است؛ بخش دوم، در ماهيت كلام خداوند و تشريع است كه راهنمايى به تكليف است و از صفت عدل، حاصل مى‌شود؛ بخش سوم، وعد و وعيد است كه از دنباله برانگيختن پيامبران، حاصل مى‌شود و نتيجه عمل كردن به تكليف يا دست بازداشتن از آن است؛ بخش چهارم، در به‌پاداشتن حكومت دينى و عدل اسلامى براى اجراى شرع و نتايج حاصل از آن است كه در بحث امامت ذكر مى‌شود. بنابراین، تنظيم كتاب در اين چهار بخش، منطبق بر چهار ركن اساسى تكليف است كه عوارض ذاتيه و علل و معاليل آن مى‌باشند و بنا بر آنچه ذكر شد، موضوع علم كلام در نظر شيخ، تكليف است و اينكه موضوع علم كلام را وجود، بماهووجود، يا وجود واجب مى‌دانند، بر خلاف روش شيخ در اين كتاب است؛ زيرا شناختن وجود خداوند و صفات كماليه او بنا بر آنچه شيخ تصريح كرده است، همگى مقدمه براى شناختن تكليف و عمل كردن به آن است. شيخ در بيشتر جاهاى كتاب، ريشه و پايه استدلال‌ها را حسن و قبح عقلى و تعهد ذاتى و درونى انسان را به عمل كردن شايسته‌ها و دست بازداشتن از ناشايسته‌ها، قرار مى‌دهد. علاوه بر آن، شيخ گفتگو از تكليف ذاتى را چند جا مستقلا عنوان كرده است: يكى در اول كتاب كه كسب معارف را براى پى بردن به تكاليف ذاتى بيان مى‌كند و ديگرى در فصل معارف لازمه است و در جاى ديگر، مستقلا و به‌تفصيل، همين گفتگو را عنوان مى‌نمايد و باز در فصل نبوت و امامت، مطالبى را كه نام برده شد، با شرح زياد روشن مى‌گرداند و در چند جاى كتاب، ثابت مى‌كند كه اگر كسى در مناطق غير مسكون، پرورش يابد و از هيچ‌كس چيزى نياموزد و متدين به هيچ دينى و فرمان‌بر هيچ قانونى نباشد، خود را ترسان مى‌بيند كه مبادا كارى ناشايست از او سر بزند؛ پس خود را متعهد و پيش خود مسئول مى‌يابد كه بايد كارهايى را انجام بدهد و از انجام دادن كارهايى دست باز دارد؛ هرچند خود آن كارها، برایش مبهم و از يكديگر مشخص نيست و فطرتا در صدد جستجو است كه به شناسايى خوب و بد پى ببرد و خوب و بد همان شايسته و ناشايسته است. بنا به گفته شيخ در اول كتاب، نخستين وظيفه انسان، انديشيدن است براى شناختن كسى كه شايستگى آموزندگى و راهنمايى او را داشته باشد و براى شناختن او در آغاز بايد از دقت كردن در طبيعت و علوم طبيعى كمك گرفت. شيخ علاوه بر صفحات اول كتاب، در صفحات 438 تا 44 متذكر مى‌شود كه آنچه را انسان پيش خود متذكر مى‌شود، كه بايد آن‌ها را بداند تا آموزنده اصلى را بشناسد، سه بخش است كه در سه مرحله بايد آموخته شود و در هريك از دوره‌ها كوتاهى كند، براى رسيدن به مرحله سوم كه شناختن آموزنده است، فرصتى را از دست داده است. شيخ در صفحه 437 متذكر گرديده كه اگر كسى زمان‌هايى را كه بايد در آن دانستنى‌هاى مقدماتى همگانى و متوسط را كه رشد فكرى از آن حاصل مى‌شود و به دانش نهايى كه شناختن آموزنده اصلى است مى‌كشاند، بيهوده از دست داده باشد و اكنون كه بايد از عهده تكاليف عملى خود برآيد، آموزنده اصلى را نشناخته باشد، تا راه از عهده برآمدن تكاليف را از او بگيرد، در اين وقت كم، چه بايد بكند. در صفحه 684 مى‌گويد پيامبران كه تعاليم خدايى را از راه مهربانى كردن به مردن برایشان مى‌آورند و از سوى خداوند به آنان مى‌آموزند، همان چيزهايى را براى مردم توضيح مى‌دهند كه خود مردم از آن آگاه هستند و در صفحه 686 آمده است كه پيامبران آنچه را خود مردم مى‌دانسته‌اند كه بايد انجام بدهند، به آن‌ها يادآورى مى‌كنند. از جمله ويژگى‌هاى كتاب، روش شيخ در عنوان كردن مطالب و نيز خصايص استدلالى او در اين اثر است كه مى‌توان آن را در موارد زير، خلاصه نمود: الف)- شيخ در آغاز هر فصل، خلاصه مطالبى را كه در آن عنوان مى‌كند، فهرست‌مانند مى‌آورد و مشخص مى‌نمايد كه چه چيزهايى ذكر خواهد كرد. ب)- هنگام شروع به مطلب، نخست قضيه مورد بحث را عنوان مى‌كند و پس از تعريف موضوع و كليات مربوط به آن، دليل اثبات قضيه را مى‌آورد، پس از آن نظر ديگران و قضاياى فرعى و ابهاماتى كه شايد پيش بيايد يا پيش آمده باشد، به‌طورى‌كه در مصاحبه‌هاى حضورى مطرح مى‌شود، در قالب سؤال و جواب مى‌آورد و چنان مجسم مى‌كند كه گويى دو نفر روبه‌رو نشسته‌اند، يكى چيزى مى‌پرسد و ديگرى به او پاسخ مى‌دهد و اين روش تا آن زمان كمتر به كار مى‌رفت. ج)- شيخ براى تحقيق در اثبات مسائل، دو راه پيش گرفته است و در بيشتر جاها، از هر دو روش استفاده مى‌كند: يكى استخراج تعريف براى موضوع قضايا از تتبع موارد و از مشاهدات و تجربه‌هاى درونى و ديگرى، روش تحليل مفهوم موضوع، به اجزاى ذهنى و جستجو از لوازم عينى آن است؛ زيرا نخست بر حسب روش تجربى خود، به تتبع موارد استعمال نام موضوع پرداخته و مفهوم معينى را برایش قطعى مى‌كند و سپس، تعريف منطقى آن مفهوم را به دست مى‌آورد و اجزاى مفهومى و حدى، يا رسمى آن را، با شاهد گرفتن موارد عرفى و اصطلاحى، استخراج مى‌كند و پس از تعيين اجزا و لوازم عقلى و عرفى آن، به توضيح رابطه مابين موضوع با لوازم كه محمولات بر آن موضوع باشند، مى‌پردازد تا آنهايى كه رابطه على و معلولى ميانشان موجود است و در حال وجود و عدم، همراه با يكديگرند، از محمولات ديگر مشخص كند و از اين راه، قضاياى مطلوب را اثبات يا نفى مى‌كند. گاهى نيز براى ثابت كردن رابطه على و معلولى، يا رابطه تضاد و نفى كردن آن، موضوع را از راه نفى و اثبات تقسيم مى‌كند تا شماره اقسام و اصناف را قطعى نمايد؛ وى پس از آن به بررسى يكايك آن اصناف مى‌پردازد تا ثابت كند كه در همه اصناف، آيا رابطه عليت يا تضاد ميان آن‌ها موجود هست يا نيست، تا نفى و يا اثبات قضيه مورد نظر را مسلم نمايد. د)- شيخ در هرجا از اين روش منطقى نتوانسته قضيه‌اى را ثابت كند، نظر عمومى اهل تحقيق را سند گرفته و هر قضيه‌اى را همه فرق اسلامى بدون شك و ترديد، پذيرفته باشند، زير عنوان اجماع، سند قرار داده است. ه)- شيخ چون در پى‌جويى از صفات روحى و معنوى كه محسوس نيستند، براى نوع انسان هيچ راهى جز اين نمى‌يابد كه آنچه را در خود مى‌بيند، مقياس و ملاك تعريف و شناخت آن صفت قرار دهد و تعاريف مربوط به اين‌گونه صفت‌ها را نخست از مشاهداتى كه در شخص خودش دارد، استخراج مى‌نمايد، سپس جنبه‌هاى اختلاف و مغايرت وجودى خود را كه موضوع آن صفات است، با موجود برتر از خود به دست مى‌آورد و آنچه را لوازم موجوديت جسمانى وحدت موضوع مى‌بيند، از آن صفت حذف مى‌كند، تا مفهوم كلى‌ترى كه عارى از آن خصوصيات جسمانى و حدوث باشد و منافاتى با اثبات هميشگى و بلاآغاز بودن وجود موضوع نداشته باشد، به دست آورد و پس از آن به ثابت كردن ملازمه مابين آن صفت تجريدى با موجود غير جسمانى مى‌پردازد و در مورد اثبات هريك از صفات ثبوتى و سلبى خداوند اين روش را چنين اعمال مى‌كند كه نخست، مفاهيم جزئى مربوط به افراد انسان را به دست مى‌آورد و سپس به تجريد و تعميم آن مفاهيم مى‌پردازد تا قسم برترى از آن را استخراج مى‌كند كه منافاتى با وجوب ذاتى خداوند، نداشته باشد. پس هر صفتى را برایش ثابت مى‌كند، به اين دليل است كه از تجزيه و تحليل مفهوم وجوب ذاتى و تماميت وجود، به دست مى‌آيد و هر چه از او سلب مى‌شود، براى اين است كه با وجوب ذاتى و تماميت وجود، تناقض دارد و اين همان راهى است كه ملا صدراشش‌صد سال پس از او پيش گرفته است. و)- بنا بر آنچه گفته شد، چون ادراكات انسان از محسوسات آغاز مى‌شود و از مشاهده امور مشابه و غير مشابه، موفق به تجريد مفاهيم كلى و جدا كردن عوارض صنفى و مشخصات فردى مى‌گردد، تا به خود ماهيات و عناوين ذاتى اشياء برسد. شيخ با رعايت همين سير تكاملى ذهنى و ادراكات انسانى، برخلاف ديگران، نخست به ثابت كردن وجود ذات الهى نمى‌پردازد، بلكه در آغاز، به اثبات نحوه‌هاى كمال ذاتى كه استقلال و غناى ذاتى، چيزى جز آن‌ها نيست، مى‌پردازد و پس از ثابت كردن برترين مصداق براى هريك از مفاهيم صفات، نتيجه آن مى‌شود كه برترين ذات يا موجودى هست كه مصداق موجود بالذات يا قديم بالذات يا واجب بالذات است؛ زيرا موجود غنى بالذات، كه از هيچ جهتى وابستگى به ديگرى ندارد، هيچ تصورى از او نمى‌توان كرد، جز آنكه، وجود ذاتش عين موجوديت برترين مصداق، براى اين صفات باشد و شيخ اين قسمت اخير را، در فصل جداگانه‌اى عنوان كرده است. بنابراین، روشى كه شيخ در مورد شناختن خداوند، انتخاب كرده است، بر طبق امكان پيشروى ذهن و سير تكاملى ادراكات انسان است كه هميشه از يك مفهوم ناقص، به‌سوى مفهوم كامل‌ترى پيش مى‌رود و كامل‌ترين مفهومى كه پس از پيش رفتن گام‌هاى بسيار، شايد براى افراد انگشت‌شمارى تصور كردنش ميسر شود، همان مفهوم غناى همه‌جانبه مطلق و استقلال همه‌جانبه است كه از آن به وجوب يا قدم ذاتى تعبير مى‌شود. شيخ مطالب خود را بر طبق اين سير تكاملى ذهن، در چندين فصل تنظيم نموده و خلاصه‌اش از اين قرار است كه مى‌گويد: در مرحله اول، نخستين چيزى كه ادراك مى‌شود، دگرگونى‌هاى محسوس است كه در جهان كلى بزرگ ديده مى‌شود و شيخ ثابت مى‌كند كه اين دگرگونى‌ها حقيقى است، نه آنكه تخيلى و موهوم باشد. مرحله دوم، به اثبات اين قضيه مى‌پردازد كه هيچ دگرگونى، خودبه‌خود در چيزى پديد نمى‌آيد و هيچ جسمى، تغيير حالت نمى‌دهد مگر آنكه نيرويى از خارج بر آن وارد شده باشد و كارى روى آن انجام گرديده باشد و اين، همان اصلى است كه ارسطو از آن، وجود محرك اولى را ثابت مى‌كند. نتيجه از آن دو مقدمه، اين است كه سرزدن كار و تأثير، به نيروى مؤثر نياز دارد كه صفت قدرت و قوت نام دارد و شيخ از اينجا ثابت مى‌كند كه نيروى انجام كار، يا قدرت، در عالم موجود است، هرچند وجود ذات و چيزى كه اين نيرو متعلق به آن باشد، هنوز مسلم نيست. ذهن انسان پس از رسيدن به اين مرحله، به جدا كردن وقايع متناسب و مرتبط با يكديگر و يا متضاد با يكديگر، مى‌پردازد و آن‌ها را از هم جدا مى‌بيند و ملاحظه مى‌كند كه با تغيير دادن شرايط، گاهى كارى با كار ديگر متناسب يا غير متناسب مى‌شود و اين را، دليل بر وجود نيروى تطبيق و مقايسه و ادراك و محاسبه مابين كارها مى‌بيند و آن نيرو از صفت دانايى حكايت مى‌كند، بدون توجه به اينكه ذاتى موجود باشد و اين صفت، به او وابستگى داشته باشد. سپس از اينكه مى‌بينيم صفت توانايى و دانايى، بدون صفت زندگى پيدا نمى‌شود، به وجود اين صفت پى مى‌بريم، بدون توجه به وجود ذاتى كه داراى اين صفت‌ها باشد. پس از آن پى مى‌بريم كه چون با صفت دانايى، كارها را با يكديگر متضاد يا متناسب درك كرديم، پس انجام شدن يكى از آن كارها در هر موردى، نياز به نيروى انتخاب و برگزيدنش دارد؛ پس كارهاى جبرى و طبيعى را از ارادى، جدا مى‌كنيم و به وجود صفت اختيار، از آن پى مى‌بريم. پس از پيمودن اين مرحله، چون كسانى به وجود ارباب انواع، اعتقاد داشتند و براى هريك از صفات، وجود جداگانه‌اى مستقل و غير متعلق به هيچ ذاتى مى‌پنداشتند، شيخ براى از بين بردن اين عقيده، از راه تضايف، پيش رفته و مى‌گويد: ميان هر قضيه دانسته‌شده و توانسته‌شده و برگزيده‌شده، با ذاتى كه دانا و توانا و برگزيننده باشد، تضايف حاصل است و اين دو، در تصور و در وجود، از يكديگر جداشدنى نمى‌باشند. در پايان مى‌توان گفت چنين روشى كه شيخ انتخاب كرده، اختصاص به خود او دارد و چون منطبق با سير تكاملى ذهن انسان است، بسيار منطقى و محكم به نظر مى‌رسد. برخلاف روش امكان و وجوب كه نخست فلاسفه از آن به اثبات ذات واجب مى‌پردازند و صفات را از آن استخراج مى‌كنند.
كشف الغطاء عن الحق بالتحقيق
نویسنده:
هاشم بن أحمد آل سلمان احسائي؛ مترجم: احمد بن حسین عبیدان احسائی
نوع منبع :
کتاب , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
مسلم و معتقداته
نویسنده:
ايوب حائري
نوع منبع :
کتاب , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دار الثقلین,
چکیده :
کتاب المسلم و معتقداته توسط ایوب الحائری به رشته تحریر درآمده است. شکی نیست که دفاع از حریم دین و مذهب و عقیده و ولایت و دفع شبهات مسئولیت شرعی بزرگی است. در ایام حج شبهات بزرگ و بی شماری از سوی وهابیت بر مذهب تشیع وارد می شود. نویسنده در این كتاب برخی مباحث اعتقادی اسلام با استناد به آیات قرآن كریم، و روایات به زبان عربی را بیان و تشریح می‌کند. مطالب کتاب از 6 فصل تشکیل شده است که اجمال آنها از این قرار است: 1. مواردی که مخصوص و متعلق به خداوند است مانند صفات خدا و عدل الهی 2. بیان بعضی از شبهات و ردیه های آنها در مسائل اختلافی شیعه و وهابیت مانند تبرک، شفاعت، توسل به انبیاء و بزرگان و... 3. مواردی که مخصوص پیامبر و بعضی از همسران آن حضرت می باشد مانند شخصیت حضرت، عصمت حضرت 4. موارد متعلق به اهل بیت پیامبر و بیان احادیثی در این مورد. 5. صحابه و خلفاء و بیان اقسام صحابه در کتاب و سنت. 6. مسائل اعتقادی مورد اختلاف مانند تقیه، رجعت، گریه بر میت و... نویسنده در خاتمه فلسفه حج در کتاب و سنت و ابعاد حج را بیان می کند. نویسنده در پایان بحث های مطرح شده، پس از ذکر دلایل مخالفین به نقد و رد ادله آنان می پردازد و مخالفین شیعه را از بدعت گزاران می داند که موارد فراوانی را که در زمان رسول الله جایز بود، تحریم نمودند.
توحيد العبادة
نویسنده:
نزار آل سنبل قطيفي
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
کتاب توحید عبادت توسط شیخ نزار آل سنبل القطیفی به رشته تحریر درآمده است . توحید اساس دین مبین اسلام است و آیات فراوانی در کتاب شریف در تبیین و اهمیت این موضوع وارد شده است و در اهمیت این موضوع همین بس که هر مسلمان حداقل ده مرتبه در نماز خود به آن اذعان می نماید . لکن با این حال می بینیم امروزه همین اصل مشترک باعث اختلاف بین مسلمین گردیده است . نویسنده این کتاب درصدد بیان بخشی از این مهم به نام توحید عبادت می باشد چرا که توضیح وتبیین محدوده این مهم می تواند راهگشای بسیاری از اختلافات باشد . این کتاب شامل یک مقدمه و سه بخش به شرح ذیل می باشد. بخش اول مراتب توحید (ذات، عبادت، خالقیت، ربوبیت) را بررسی و تبیین می کند. بخش دوم اقسام توحید نزد اتباع ابن تیمیه را بیان می کند. بخش سوم اقسام کفر و شرک را سر فصل خود قرار داده و در ضمن آن برخی مفاهیم چون عبادت ، خضوع و طاعت را بررسی نموده است . در بخش پایانی کتاب هشت مساله با موضوعات: توسل، استغاثه به غیر خدا، طلب شفاعت، بنائ بر قبور، ایجاد مساجد نزد قبور اولیائ الهی، قسم به غیر از خدا خوردن و نامگذاری اولاد به نامهایی چون عبدالرسول و... بیان شده است. نویسنده پس از بررسی مسائل فوق به این نتیجه می رسد که هر چند مساله توحید از اساسی ترین ارکان شریعت اسلامی است و به علت کج فهمی و مشخص نبودن دقیق مفهوم توحید در اعتقادات برخی از این فرقه ها باعث بروز این اختلافات شده است .
شرح الأسماء الحسنى
نویسنده:
حسين همداني درودآبادي؛ محقق: محسن بیدارفر
نوع منبع :
کتاب , حاشیه،پاورقی وتعلیق
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: بیدار,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
شرح الأسماء الحسنى، نوشتۀ علامه سيد حسين همدانى درودآبادى، اثرى است كه مؤلف آن را به عنوان مقدمۀ تفسيرى كه بر قرآن كريم نگاشته، تصنيف كرده است. وى در مقدمه اين اثر، به بيان امور هشتگانه‌اى كه در شرح اسماء حسنى بدان‌ها نياز است مى‌پردازد. اين امور عبارتند از: 1.
عقائدنا بين السائل و المجيب
نویسنده:
محمدعلي حلو
نوع منبع :
کتاب , پرسش و پاسخ , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار القارئ,
چکیده :
کتاب عقائدنا بين السائل و المجيب نوشته محمدعلی حلو درباره عقاید شیعه می باشد. مطالب کتاب که در قالب پرسش و پاسخ به زبان عربی تدوین شده این موضوعات را شامل می شود: توحید, قرآن, نبوت, عصمت, امامت, عدل, معاد, اهل بیت, شیعه, فرق و مذاهب, نماز, روزه و متفرقات.
رابطه ی خودشناسی باخداشناسی در قرآن و روایات
نویسنده:
مرضیه اشرفی مشهود
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مهم‌ترین موضوعاتی که در قرآن بسیار به آن سفارش و توصیه‌شده، خودشناسی است. آدمی به‌ واسطه‌ی خودشناسی به موقعیت، شخصیت و ارزش خود پی می‌برد. انسان تا زمانی‌که موقعیت خود را در جهان آفرینش نشناسد، نمی‌تواند به ارزش وجودی خود دست یابد و در نیل به آن‌که هدف غایی خلقت است سعی و کوشش نماید. خداوند متعال نیز به مسأل? شناخت نفس اهمیت داده است و در آیه‌ی 14 سوره‌ی مبارکه‌ی قیامت می‌فرماید: «بَلِ الأنسانُ علی نَفسِهِ بَصیره». پروردگار بلند مرتبه با فرستادن آیاتش برآن است که انسان خود را کشف و شخصیتش را درک کند؛ زیرا شناخت انسان موجب شناخت و معرفت خداست و نهایت شناخت نفس، رسیدن به ذات باری تعالی است؛ و این معنای همان کلام الهی است: «وَ إلیهِ المُنتهی» که منتها، بازگشت و آخرین نقطه مقام کمال انسانیت، خداست و بس. پژوهش حاضر بر آن است که مسأله‌ی خودشناسی(معرفت نفس)، اهمیت، موانعی و آثار آن را مورد واکاوی قرار دهد و این‌که معرفت نفس، چگونه ما را به سمت خداشناسی و معرفت رب می‌کشاند و چگونه معرفت نفس، مستلزم معرفت حق است. در این راستا راه‌های خداشناسی، آثار و موانع آن نیز مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. یکی از راه‌های شناخت خداوند، شناخت نفس است و خود فراموشی عامل اصلی خدا فراموشی است. پیامبر گرامی اسلام(ص) در نهج الفصاحه، در مورد شناخت حق‌تعالی فرموده‌اند: «مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرفَ رَبَّهُ» که از آن مفهوم می‌شود «هر کس خودش را بشناسد، پس قطعاً پروردگارش را شناخته است». از این حدیث، دو قرائت امتناعی و امکانی ارائه‌ و گفته‌شده است که برخی آن را تعلیق به محال دانسته‌اند و برخی به طرق گوناگون درصدد توجیه و تبیین کیفیت معرفت رب از راه معرفت نفس برآمده‌اند.
چگونگی فاعلیت خداوند در عالم طبیعت از دیدگاه قرآن و بررسی اشکالات منکران آن
نویسنده:
فاطمه توحیدی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در قرآن کریم آیات بسیاری درباره‌ی فاعلیت خداوند در عالم طبیعت وجود دارد. منظور از فاعلیت خداوند، پدیدآورنده بودن، علت بودن و موثر بودن او نسبت به تمام پدیده‌های هستی است. آیات پیرامون فاعلیت را به‌طور کلی در این موضوعات می‌توان دسته بندی کرد که شامل: خالقیت خداوند، رازقیت، جاعلیت، إحیاء و إماته و سایر افعالی است که به او منسوب شده‌اند. قرآن در عین این‌که پدیده‌های طبیعی را به خداوند نسبت می‌دهد و او را در همه‌ی امور فاعل می‌داند؛ ولی وجود روابط علت و معلولی میان آن‌ها را انکار نکرده و برآن صحه گذاشته است. قرآن کریم، هستی، عوارض و آثار وجودی همه‌ی پدیده‌های مادی و نیز روابطی که میان آن‌ها وجود دارد و اتفاقاتی که در عالم طبیعت رخ می‌دهد را به خداوند نسبت داده و فعل او می‌داند. عده‌ای از دانشمندان مادی‌گرا رویکرد خداباورانه‌ی مذهب به طبیعت را ناشی از جهل به علل مادی پدیده‌ها تلقی کرده‌اند. با بررسی توصیفی-تحلیلی آیات فاعلیت در قرآن به‌عنوان یک کتاب مهم و ارزشمند مذهبی، وجود رابطه‌ی علت و معلولی مادی میان پدیده‌ها در عین وجود فاعلیت خداوند، اثبات می‌گردد.
بررسی و مقایسه زهدیات ابوالعتاهیه و ممحصات ابن عبدربه
نویسنده:
مرضیه صداقت
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل آثار(دانشنامه آثار) , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در زندگی انسان، تعقل و خردورزی و سپس انتخاب اعتقاد درست، بسیار اهمیت دارد، زیرا انتخاب هر اعتقاد و تفکری قطعاً در سرنوشت و اعمال انسان اثر می گذارد و می توان گفت که رفتار آدمی، جلوه بیرونی همان باورهاست. اصولاً تفاوت اساسی بین افراد صالح و غیرصالح به اعتقاد و تفکر آنها بر می گردد. از این روست که قرآن انسان را بسیار به اندیشه ورزی و انتخاب راه و اعتقاد صحیح و احسن و التزام به آن، دعوت می کند؛ به گونه ای که بدترین جنبندگان نزد خدا کسانی هستند که کر و لال اند و اصلاً تعقل نمی کنند. بنابراین قبل از هر چیز انسان باید درباره ی اموری که در زندگی اش سرنوشت ساز است به تفکر بپردازد. از مسائل مهم و سرنوشت ساز در سعادت آدمی، تفکر در باب انسان، خدا و معاد است. آدمی اگر به درستی خود را بشناسد و توانایی ها و گنجینه های فطری خود را کشف کند می تواند به سعادت و کامیابی نائل گردد. بنابراین اولین وظیفه انسان، این است که خود را بشناسد، از چه آفریده شده است و چه کسی او را آفریده است و چه توانایی هایی در نهاد او قرار دارد، خودشناسی او اگر به درستی انجام گیرد می تواند به شناخت خدا و معاد نیز بینجامد. اعتقاد به خدا و معاد، چهره زندگی انسان را دگرگون می کند.
  • تعداد رکورد ها : 199