جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 45
اضواء البيان في ايضاح القرآن بالقرآن المجلد 7
نویسنده:
محمدامين شنقيطي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اضواء البيان في ايضاح القرآن بالقرآن نوشته محمدامین بن محمدمختار شنقیطی می باشد. این تفسیر از جهت نسبت به مولف ناتمام است: زیرا تا جلد هفتم (آخر سوره مجادله) را خود نویسنده تفسیر كرده است و بقیه را شاگردش، عطیه محمد سالم كه مجموعا 9 جلد می‏شود و جلد دهم نیز در حقیقت ربطی به تفسیر ندارد ومجموعه‏ای است از دیگر نگارش‏های مولف. موضوعات این رساله‏ها عبارت‏اند از: ناسخ و منسوخ، دفع ایهام اضطراب از آیات قرآن و منع جواز مجاز در قرآن. مفسر از روش تفسیر قرآن به قرآن بهره جسته است و بر مذاق مذهب سلفیه رقم زده است و عقاید شیعه و دیگر مذاهب اهل سنت را مورد حمله قرار می‏دهد. در تفسیر آیات بیشتر از آنكه به شرح مفردات ومباحث لغوی بپردازد به تبیین محتوای آیات همت می‏گمارد. بحث‏های فقهی و كلامی همه مذهب‏های چهارگانه اهل سنت را با مقایسه و نقد و انتخاب ذكر می‏كند. از ویژگیهای این تفسیر، بحثهای زبانشناسی و قواعد لفظی مرتبط با قواعد تفسیر است كه در مقدمه ذكر شده است. از جمله این مباحث، بحثی درباره انواع بیان در قرآن است. مثلا بیان‏های مجمل قرآن را به چند قسم تقسیم می‏كند: اجمالی كه به خاطر اشتراك لفظی حاصل شده است؛ مجمل‏هایی كه بخاطر وجود احتمالات و ضمایر نامشخص آن حاصل شده است؛ بیان‏هایی كه در آن پرسش شده و در جای دیگر پاسخ آن آمده و... در جلد هفتم به تفسیر سوره‌های ص، زمر، غافر، فصلت، شوری، زخرف، دخان، جاثیه، احقاف، محمد، فتح، حجرات، ق، ذاریات، طور، نجم، قمر، رحمن، واقعه، حدید و مجادله پرداخته شده است.
نفحات الرحمن في تفسير القرآن المجلد 5
نویسنده:
محمد بن عبدالرحيم نهاوندي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مؤسسة البعثة,
چکیده :
نفحات الرحمن في تفسير القرآن تأليف محمد نهاوندى، شامل تفسير تمام سوره‌هاى قرآن است. تأليف كتاب در چهار جلد در سال 1369ق به پايان رسيده و در سال 1370ق چاپ آن كامل گرديده است. اين تفسير به دو زبان فارسى و عربى نگاشته شده است تا از اين رهگذر استفاده و بهره‌گيرى از آن براى همگان ميسر گردد. مفسر محترم پس از نقل آيات، ابتدا به تفسير فارسى مى‌پردازد و آنگاه مطالب را به‌گونه مفصل به زبان عربى بيان مى‌كند. تقريباً يك چهارم مجموعه كتاب را بخش فارسى آن به خود اختصاص داده است كه مى‌تواند به‌صورت مستقل چاپ و براى فارسى‌زبانان مورد استفاده قرار گيرد. مؤلف گرانمايه، قبل از ورود به تفسير، مباحثى از علوم قرآن را به عنوان مقدمه و با نام «طرفه» بيان كرده است كه مجموع آن به چهل بحث مى‌رسد. اهم آن مباحث عبارتند از: اعجاز قرآن، نزول قرآن، جمع‌آورى قرآن، نام‌هاى قرآن، صيانت قرآن از تحريف، ترتيب و تقسيم‌بندى و نام‌هاى سور، محكم و متشابه و تفسير و تأويل، حروف مقطعه، نسخ در قرآن، ظهر و بطن قرآن، رفع تناقض در آيات، برترى قرآن بر ساير كتب آسمانى، تعليم و تعلّم، تلاوت و حفظ قرآن، برترى برخى سور و.... مفسّر گرانقدر همانند تفسير صافى، آيات را با بيانات تفسيرى پيوند داده و در هر يك از قسمت‌هاى آيه، به تناسب از بحث‌هاى ديگر استفاده كرده است؛ به عنوان نمونه در ذيل آيه 4 سوره بقره چنين آورده است: و الذين يؤمنون و يصدقون تصديقاً حقيقياً لسانياً و جنانياً بما أنزل من السماء متدرجاً إليك من القرآن و جميع احكام شريعتك...و ما أنزل من الكتب على ساير الانبياء من قبلك . و بدين‌شكل تفسير قرآن كريم را با بيانات تفسيرى، شأن نزول‌ها، روايات و به تناسب با ذكر مباحث فقهى و كلامى به پايان مى‌برد و در ضمن بيان اين مباحث، نظرات خود را نيز بيان مى‌دارد. استفاده گسترده مرحوم نهاوندى از روايات گوناگون، جلوه‌اى خاص به تفسير بخشيده است. وى در پيشگفتار كتاب مى‌گويد: من كوشش فراوانى را براى نقل روايات وارده از طريق عامه و خاصه نموده‌ام «بالغت في الجد بنقل ما وصل الىّ بطرق الخاصة و العامة من الروايات». بهره‌گيرى فراوان مؤلف محترم از روايات به‌گونه‌اى است كه اين تفسير را مى‌توان تفسير روايى دانست. روايات نقل شده در اين كتاب تنها روايات تفسيرى نيست بلكه به هر مناسبتى از روايات بهره برده است؛ مثلاً ذيل آيه امر به معروف و نهى از منكر روايات متعددى نقل مى‌كند كه قطعاً جنبه تفسيرى نداشته و صرفاً تأكيدى بر مفهوم آيه و اهميت و فضيلت اين فريضه الهى است. هچنين از اين نمونه است، رواياتى كه در بيان تاريخ امم گذشته آورده است. در نقل روايات از منابع فراوانى سود جسته است كه خود در خاتمه مقدمه از آنها نام برده است: 1.جوامع الجامع 2.بحار الانوار، 3.حاشيه كتاب اسرار التنزيل، 4.تفسير صافى، 5.مفاتيح الغيب، 6.الاتقان، 7.اسرار التنزيل، 9.روح البيان و 10.وسائل الشيعة. مرحوم نهاوندى در ارتباط با روايات و اخبار اسرائيلى به شدت موضع‌گيرى مى‌نمايد و آنها را با معيار عقل و كتاب سنجيده و مردود مى‌شمارد؛ به عنوان نمونه ذيل آيه «و اتّبعو ما تتلوا الشّياطين على ملك سليمان و ما كفر سليمان و لكنّ الشياطين كفروا يعلّمون النّاس السحر...» پس از نقل برخى از روايات در اين زمينه مى‌گويد: «لا يخفى انّ الروايات التي تكون موافقة لما اشتهر بين العامه لا بدّ من حملها على التقيّه لمخالفتها للكتاب و العقل و قال بعض العامة إنّ مدارها ماروته اليهود و أما توجيهها بالذى تكلّفه الفيض و بعض العامة ففى غاية البعد و حملها على كونها أسرارا لا يناسب رواتها كعطاء و ابن الكوّاء لبداهة عدم كونهما من أهل السر و الفهم. و الحاصل أنّ الروايات الدالة على عصيان الملكين بالشرك و الزنا و شرب الخمر و قتل النفس و مسخ الزهرة مما يجب ردها او رد علمها إليهم عليهم‌السلام». يكى از مواردى را كه مفسر مورد توجه قرار داده است ذكر شأن نزول‌هاى وارده است و چون شأن نزول‌ها به‌صورت روايت مى‌باشند لذا اين خود بخشى از مسأله بهره‌گيرى از روايات به‌حساب مى‌آيد. آنچه لازم به ذكر است، اين‌كه اصولاً مؤلف پس از نقل روايات در هر قسمت در صورتى‌كه بين آنها تعارض و اختلافى باشد درصدد جمع بين آنها برمى‌آيد و به‌گونه‌اى تخالف و تضاد بين آنها را برطرف مى‌سازد. يكى ديگر از برجستگى‌هاى اين تفسير تلاش گسترده مفسّر، در بيان ارتباط سور و آيات است امّا اين‌كه تا چه اندازه در اين جهت موفق بوده است، مجال ديگرى مى‌طلبد.اين امر ناشى از انديشه مفسّر در اين بحث است، چه اين‌كه در مسأله جمع‌آورى قرآن و اين‌كه آيا قرآن به‌صورت موجود و با همين ترتيب در زمان شخص پيامبر اكرم(ص) شكل گرفته يا اين ترتيب پس از آن‌حضرت توسط اصحاب صورت پذيرفته، دو ديدگاه وجود دارد: برخى بر اين باورند كه ترتيب سور و آيات در زمان پيامبر اكرم(ص) و با نظارت حضرتش صورت نپذيرفته و اصحاب قرآن را بدين‌شكل جمع‌آورى كرده‌اند. در مقابل برخى اعتقادى جز اين دارند و اصرار مى‌ورزند همان‌گونه كه اصل قرآن وحى الهى است و در مطالب آن هيچ‌گونه تصرّفى صورت نگرفته است، در چينش آيات و سور نيز امر الهى دخالت داشته و نظارت پيامبر اكرم(ص) بر اين امر مانع هرگونه تصرّف در نظم و ترتيب آيات و سور شده است و به اصطلاح معتقدند كه ترتيب آيات و سور توقيفى است (گر چه همگان بر اين واقعيت اذعان دارند كه شكل موجود قرآن طبق نزول آن نيست) و مرحوم نهاوندى(ره) از دسته دوّم به‌شمار مى‌رود و بحثى را در مقدمه كتاب در همين جهت به ميان آورده و در فرازهايى از آن چنين مى‌گويد: «لا ريب أنّ لآيات الكتاب العزيز و سوره ترتيباً مرضياً عندالله ثابتاً في اللوح المحفوظ منزّلاً على النبي صلي اللّه عليه و اله بواسطة جبرئيل عليه‌السلام لأنّ حسن الترتيب و النظم ممّاله مدخل تام في حسن الكتاب و في القرآن المجيد الذي هو أحسن الكتب و مطالبه أحسن الحديث و على هذا لابدّ أن يكون نظمه و ترتيبه من قبل الله و لا يكون من البشر...». و تا آنجا پيش مى‌رود كه به نقل از برخى بزرگان مى‌گويد: «اكثر لطائف القرآن مودعة في الترتيبات و الروابط و قال آخر من تأمل في لطائف نظم السور و في بدايع ترتيبها علم أنّ القرآن كما أنّه معجز بحسب فصاحته و شرف معاينه فهو ايضاً معجز بسبب ترتيبه و نظم آياته». بديهى است كه چنين انديشه‌اى در عمل تأثير به‌سزايى گذاشته و مفسر را بر اين داشته است كه كوشش فراوانى در جهت ارتباط سور و آيات بنمايد. به عنوان نمونه در پايان سوره نساء و قبل از شروع در تفسير سوره مائده مى‌گويد: «و من لطائف هذه السورة المباركة...» خداوند اين سوره را با بيان قدرت كامل خويش آغاز نمود، آنجا كه مى‌فرمايد: «خلقكم من نفس واحدة» و در پايان سوره، علم كامل خويش را بيان كرد «و هو بكل شي عليم» و اين دو صفت، مرجع تمامى صفات خداوند و ثابت كننده الوهيت و ربوبيّت است و از آنجا كه اين دو (الوهيت و ربوبيت) اطاعت و انقياد كامل عبدرا موجب مى‌شود، لذا به دنبال آن، سوره مائده را آورده كه در آن امر به اطاعت جميع احكام شده است، چرا كه احكام خود عقد و عهد الهى است». و بدين‌شكل در هر سوره‌اى، سعى در ايجاد ارتباط با سوره قبلى دارد و همين ارتباط را در آيات نيز دنبال مى‌كند مثلاً: در ارتباط آيه: «و آتوا اليتامى اموالهم...» با آيه بعد از آن كه مى‌فرمايد: «و إن خفتم أن لا تقسطوا في اليتامى فانكحوا ما طاب لكم من النساء...» سخنان گوناگون و مختلفى گفته شده است امّا مرحوم نهاوندى چنين مى‌گويد: «لمّا كان تولي امر اليتيم و حفظ ماله في الأغلب لازماً لكفالته و عشرته... فانكحوا و تزوّجوا ما طاب لكم و من يوافق ميل قلوبكم من النساء فا شأنهنّ حضانة الاطفال...» يعنى از آنجا كه سرپرستى يتيم و حفظ اموال وى غالباً ملازم با معاشرت اوست و اين روشن است كه بچه كوچك نوعاً پيشنهادات و خواسته‌هايى دارد كه در بسيارى از موارد موافقت با آنها امكان ندارد و مردان نمى‌توانند او را از خواسته‌هايش منصرف نمايند، به‌ويژه اگر بچه لجباز و بد اخلاق باشد. اينجا است كه مرد به ستوه آمده و چه بسا يتيم را بزند، دشنام دهد و بالاخره بر او تعدى روا دارد لذا خداوند راه فرار از اين مشكله را نشان داده و فرموده است اگر ترس از اين داريد درباره ايتام عدالت را رعايت نكنيد پس با هر زنى كه مايليد و مورد رضايت شما است ازدواج كنيد كه شأن و كار زن نگهدارى بچه‌ها و مدارا با آنان و نيز تدبير و به كارگيرى روشهاى گوناگون در راضى نگه داشتن بچه‌ها و منصرف نمودن آنان از خواسته‌هايشان است...». و در پايان مى‌گويد: «اعلم أنّ ما ذكرته من وجه النظم هو الذي سنح بخاطري و قوى في نظري». آنجا كه سخن از بحث‌هاى كلامى به ميان مى‌آيد، مفسر از اين فرصت بهره جسته و به تفصيل وارد اين‌گونه بحث‌ها مى‌شود و در اين بين سخنان فخر رازى را نقل و سپس درصدد ردّ آنها برمى‌آيد؛ براى نمونه مى‌توان به بحث عصمت انبيا ذيل آيه: «فتلقّى آدم...» و بحث جبر و اختيار ذيل آيه «ختم الله على قلوبهم...» و مسأله امامت و ولايت ذيل آيه «أطيعوا الله و أطيعوا الرسول و أولوالامر منكم...» اشاره كرد كه همت مؤلف مصروف بيان نظرات و ديدگاه‌هاى مذهب شيعه گرديده است. نظر به اينكه بخش عمده‌اى از قرآن كريم را آيات احكام تشكيل مى‌دهد، طبيعى است كه بسيارى از مفسران به تناسب به مباحث فقهى بپردازند و در اين بين برخى به تفصيل و پردامنه اين مباحث را دنبال كرده‌اند تا آنجا كه تفسيرشان چهره تفسيرى فقهى به خود گرفته است.امّا مفسر گرانقدر تفسير نفحات الرحمن در بحثهاى فقهى، ابتدا چند روايات را ذكر و سپس به استناد آنها نظر خود را بيان مى‌كند.مثلا ذيل آيه «و للّه على الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا» [۶]پس از نقل برخى از روايات درباره استطاعت، مى‌گويد:در صورتى كه انسان خرج رفت و برگشت به حج را داشته باشد ولى پس از بازگشت زندگى‌اش با مشقت بگذرد مستطيع نيست؛ و برخى رواياتى را كه به ظاهر مخالف با اين حكم است، حمل به استحباب مى‌نمايد. به هر صورت، گرچه در اين تفسير بحثهاى ادبى بچشم نمى‌خورد ولى بهره‌گيرى مفسر از پاره‌اى نكات و كلمات ديگر مفسران و با توجه به ویژگی‌هاى بر شمرده شده مى‌توان تفسير مذكور را تفسيرى كاملا قابل استفاده براى علاقه‌مندان به پژوهش در قرآن مجيد و بحثهاى تفسيرى دانست. جلد پنجم کتاب به تفسیر سوره‌های قصص، عنکبوت، روم، لقمان، سجده، احزاب، سبأ، فاطر، یس، صافات، ص، زمر، غافر، فصلت، شوری، زخرف، دخان، جاثیه، احقاف، محمد و فتح می‌پردازد.
تفسیر الدر المنثور فی التفسیر المأثور المجلد 7
نویسنده:
عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار الفکر,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
الدر المنثور في التفسير بالمأثور، اثر عربى جلال‌الدين عبدالرحمن سيوطى (متوفى 911ق)، از تفاسير مأثور اهل تسنن در قرن دهم هجرى است كه تفسير آيات را به‌صورت نقل روايى، ذيل آن‌ها ذكر كرده و به سبب عدم اظهار نظر مفسر درباره روايات آن، چنين برداشت مى‌شود كه اين اخبار، مورد تأييد او بوده است؛ لكن در اين تفسير، گاهى اسرائيلات و رواياتى نامقبول به چشم مى‌خورد و مفسر تنها در موارد معدودى در قوت يا عدم قوت حديث، نظر داده است. در حاشيه اين اثر، كتاب تفسيرى ديگرى با نام «تنوير المقباس في تفسير ابن عباس»، مشهور به «تفسير ابن عباس» آمده است. مؤلف روايات را به ترتيب سور و آيات تأليف كرده و آغاز آن را سوره حمد و پايان آن را سوره ناس قرار داده و براى همه سوره‌ها، رواياتى آورده است. وى در تفسير هر سوره، نخست پس از ذكر نام سوره، روايات مربوط به فضائل و ويژگى‌هاى آن را آورده و سپس به ترتيب آيات، آيه و يا جمله‌اى از يك آيه را ذكر كرده و روايات مربوط به آن را در ذيل بيان نموده است. سيوطى در اين تفسير، روايات زيادى را از كتب مختلف گرد آورده است كه مى‌توان آن‌ها را در موضوعات زير، تقسيم‌بندى كرد: * تفاسيرى مانند: تفسير وكيع، تفسير فريابى، تفسير ابن منذر، تفسير جويبر، تفسير القرآن عبدبن حميد، الكشف و البيان ثعلبى، تفسير ابن مردويه، تفسير القرآن العظيم ابن ابى‌حاتم، جامع البيان طبرى و...؛ * صحاح، مانند: صحيح بخارى و صحيح مسلم؛ * مسانيدى مانند: مسند احمد بن حنبل، مسند دارمى و مسند بزّاز؛ * كتاب‌هاى تاريخى، مانند: تاريخ مدينه دمشق ابن عساكر، تاريخ بغداد خطيب بغدادى، تاریخ نیشابور حاكم، تاريخ الاصبهان ابونعيم و تاريخ البخارى؛ * معجم‌هايى مانند: المعجم الوسيط، المعجم الكبير طبرانى، معجم ابوسعيد اعرابى، معجم ابن جميع، معجم الصحابه بغوى و معجم الصحابه ابن قانع؛ * كتاب‌هايى مانند «كتاب الصلاة» مروزى، «المصاحف» ابن انبارى، «أسباب النزول» واحدى، «المصنف» ابن ابى‌شيبه، «دلائل النبوة» ابونعيم، «الأسماء و الصفات»، «دلائل النبوة» بيهقى، «الأدب المفرد» بخارى، «كتاب البسملة» ابن خزيمه، «فضائل القرآن» ابوعبيده، «حلية الأولياء»، «الطب النبوي» ابونعيم، «معرفة الصحابة» ماوردى، «العظيمة» ابوالشيخ، «فضائل القرآن» ابن ضريس، «طبقات» ابن سعد، «معرفة السنن و الآثار» بيهقى، «كامل» ابن عدى، «المصنف» عبدالرزاق، «الأم» شافعى، «الموطأ» مالك، «نوادر الأصول» حكيم ترمذى، «فضائل القرآن» هروى، «زوائد المسند» عبدالله بن احمد، «كتاب الثواب» ابن حبان، «شعب الإيمان» بيهقى، «المختارة» مقدسى، «الغريب» خطابى، «كتاب المسئلة» خطيب، «الأربعين» حافظ و «الدعاء ابن أبي‌الدنيا». اين كتاب، از جامع‌ترين منابع تفسير اثرى در ميان اهل سنت است و شايد بتوان اطمينان داشت كه اغلب روايات تفسيرى اهل سنت، در اين كتاب جمع‌آورى شده است. تنها در سوره حمد، نزديك به سيصد روايت از بيش از هشتاد كتاب اهل سنت نقل شده و جز مقدمه كوتاهى كه در ابتداى اين تفسير آورده، به هيچ مطلبى جز ذكر روايات، پرداخته نشده است. ويژگى‌هاى اثر حاضر را مى‌توان در مؤلفه‌هاى زير، خلاصه نمود: * اين تفسير از نظر جامعيت روايات تفسيرى اهل تسنن، در بين تفاسير معروف، كم‌نظير بلكه بى‌نظير بوده و تفسيرى است كه ما را از روايات تفسيرى بخش عظيمى از كتاب‌هاى اهل تسنن آگاه مى‌كند، به‌ويژه كه بعضى از كتاب‌هايى كه مؤلف از آنها روايت نقل كرده، در دسترس نمى‌باشد و اختلاف و ترديدى نيست كه اين تفسير، مرجع خوبى براى پى بردن به روايات تفسيرى اهل تسنن است. * ديگر ويژگى اين اثر، آن است كه نويسنده همه روايات را با حذف سند از مصادر اصلى آن (كتاب‌هايى كه روايات را از آنها نقل كرده) آورده است و هر روايتى را با تعبير «أخرج» و ذكر نام مؤلف مصدر يا مصادر آن نقل كرده و در غالب موارد، به نام خود مصدر يا مصادر نيز اشاره نموده است. همچنين آنكه تعداد مصادرى كه براى هر روايت ذكر شده، مختلف است؛ در مواردى، مؤلف يك روايت را از يك مصدر و در مواردى از مصادر متعدد و گاهى يك روايت را از يازده مصدر نقل كرده است و در مواردى اندك به وضع سند روايات نيز اشاره كرده است. * امتياز ديگر اين تفسير اين است كه بخشى از روايات فضائل ائمه اطهار(ع) را در بر دارد و براى دسترسى به روايات فضايلى كه در كتاب‌هاى اهل تسنن آمده، منبع سودمندى است؛ براى نمونه، در ذيل آيه «فتلقى ءادم من ربه كلمات فتاب عليه». از طريق ابن نجار از ابن عباس نقل كرده است: «از رسول خدا(ص) كلماتى را كه حضرت آدم از پروردگارش تلقى كرد پرسيدم، فرمود: به حق محمد، على، فاطمه، حسن و حسين از خدا درخواست كرد كه توبه‌ام را بپذير، پس توبه‌اش را پذيرفت. اين تفسير گرچه جامع‌ترين تفسير روايى اهل تسنن است و از كتاب‌هاى زيادى روايات تفسيرى را گرد آورده، ولى بايد توجه داشت كه همه جا، همه روايات را نياورده است؛ براى مثال، در تعدادى از كتاب‌هاى اهل تسنن، مانند «الفصول المهمة» (ص47)، «إحياء علوم‌الدين» (ج 3، ص244)، «كفاية الطلاب» (ص 239) و... روايت شده است كه آيه كريمه «و من الناس من يشتري نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رءوف بالعباد». در مدح على(ع)، در قضيه «ليلة المبيت» نازل شده است، اما سيوطى در اين باره هيچ روايتى را نقل نكرده است. همچنين حاكم حسكانى در «شواهد التنزيل» در ذيل آيه «أطيعوا الله و أطيعوا الرسول و أولي الأمر منكم». رواياتى را دال بر اينكه حضرت على(ع) و امام حسن(ع) و امام حسين(ع) از مصاديق اولي الأمر هستند، آورده، ولى سيوطى آن‌ها را در اين تفسير، ذكر نكرده است. همچنين در ذيل آيه «إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا». سيوطى بيست روايت آورده، ولى حاكم حسكانى در «شواهد التنزيل»، 138 روايت نقل كرده است. بنابراين نبايد تصور كرد كه با مراجعه به اين تفسير، به همه روايات تفسيرى اهل سنت دست يافته و از مراجعه به ساير كتب روايى و يا تفسيرى آنان، بى‌نياز هستيم و حتى از كتاب‌هايى كه در اين تفسير از آن‌ها روايت نقل شده نيز نمى‌توان خود را بى‌نياز دانست؛ زيرا معلوم نيست همه روايات تفسيرى آن كتاب‌ها در اين تفسير آمده باشد. ذكر اين نكته نيز ضرورى است كه همه روايات نقل‌شده در اين تفسير، به‌نحوى با قرآن ارتباط دارند، ولى قسمت زيادى از آنها، روايات تفسيرى و روشنگر معنا و مفاد آيات نيست؛ براى مثال، مؤلف درباره سوره حمد بيش از 290 روايت را نقل كرده، ولى حدود 64 روايت از آنها را قبل از ورود به تفسير و پيش از ذكر «بسم الله الرحمن الرحيم» آورده است كه هيچ‌يك از آنها، تفسيرى نيست؛ بخشى از آنها در بيان فضايل سوره حمد است، از قبيل اينكه اين سوره، از زير عرش نازل شده و شيطان در وقت نزول آن، ناله كرده و اين سوره، معادل ثلث يا دو ثلث قرآن است. هرچند سند بخش زيادى از روايات اين تفسير را مى‌توان از مصادر اصلى به دست آورد، ولى بايد توجه داشت كه صحت سند بيشتر روايات اين تفسير، براى غير اهل تسنن قابل اثبات نيست؛ حتى رواياتى را كه خود سيوطى از وثاقت رجال سندش خبر داده و يا سندش را صحيح يا جيد معرفى كرده و يا تصحيح ديگران را در مورد آن نقل كرده، در نزد غير اهل تسنن، صحيح، جيد و موثق بشمار نمى‌آيد. سيوطى روايات فراوانى از اصحاب پيامبر(ص)، تابعان و تابعان تابعان را در اين اثر نقل كرده است. در ميان روايات تفسيرى موجود، رواياتى نيز از اميرالمؤمنين(ع) يافت مى‌شود. علامه طباطبايى در تفسير «الميزان» برخى از روايات اين كتاب را نقد و رد كرده است؛ از جمله روايت منقول از اميرالمؤمنين(ع) و ساير اصحاب پيامبر(ص) در داستان هاروت و ماروت. در جلد هفتم به تفسیر سوره های فاطر، یس، صافات، ص، زمر، غافر، فصلت، شوری، زخرف، دخان، جاثیه، احقاف، محمد، فتح، حجرات، ق، ذاریات، طور، نجم، قمر و رحمن پرداخته شده است.
عقود المرجان في تفسير القرآن المجلد 4
نویسنده:
نعمت الله جزائري
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: نور وحی,
چکیده :
عقود المرجان في تفسير القرآن اثر سيد نعمة الله جزايرى (متوفى 1112ق)، تفسيرى در حواشى قرآن كريم و برگرفته از تفاسير معتبر خاصه و عامه مى‌باشد، كه نگارش آن به زبان عربى در سال 1102ق به اتمام رسيده است. اين كتاب «العقود المرجان لحواشي القرآن» نيز خوانده شده و شيخ آقابزرگ تهرانى در «الذريعة»، با عنوان «العقود و المرجان» از آن ياد كرده است. در نسخه خطى «الكواكب المنتثرة» به عنوان «تفسير القرآن» نوشته شده، اما در نسخه چاپى (ص788) به «الحواشي على القرآن- العقود و المرجان» تبديل شده است. عنوان صحيح كتاب «عقود المرجان» است كه خود مؤلف نوشته و در نسخه‌هاى متعدد، به آن تصريح شده است. كتاب با دو مقدمه از محققين و مؤلف آغاز و مطالب دربردارنده تفسير تمام سوره‌هاى قرآن كريم مى‌باشد كه در پنج جلد، تنظيم شده است. مؤلف در اين كتاب، تفسير و تأويل، قرآن را از سخنان اهل بيت(ع) و اقوال مفسران گردآورده و در كنار اينها، به اختلاف قرائات و نكات ادبى و مواردى ديگر، اشاراتى كرده است. اين اثر به دست محققان مؤسسه فرهنگى «شمس الضحى» تصحيح و مدرك‌يابى شده است. اين محققان در تصحيح اين اثر نفيس، به نسخه منحصر به فرد علامه سيد محمدتقى بن احمد موسوى حكيم [از نوادگان مؤلف] اعتماد و مصادرى را كه مرحوم مؤلف از آن‌ها نقل كرده، كاملاً مشخص و تصحيفات و دگرگونى‌ها و افتادگى‌ها را تصحيح و موارد ناخوانا در نسخه را با «...» معلوم كرده و عباراتى كه افزودن آن‌ها را لازم ديده‌اند، ميان دو قلاب آورده‌اند. در مقدمه محققين، ضمن اشاره به اقداماتى كه در راستاى تحقيق و تحصيح كتاب صورت گرفته، گزارشى از زندگى نويسنده و آثار وى، ارائه گرديده است. در مقدمه نويسنده، به موضوع كتاب اشاره و توضيح مختصرى پيرامون شيوه كار، داده شده است. در شرح محتواى كتاب، نخست به آنچه مصححان اين اثر به اجمال ياده كرده‌اند، اشاره و سپس مواردى را كه از مطالعه اين كتاب به دست مى‌آيد، همراه با شواهد مربوطه، بيان مى‌كنيم: از قرائن پرشمار آشكار مى‌شود كه بيشتر آنچه در اين كتاب گردآمده، به دست مؤلف آن بوده است. مطالبى نيز يافت مى‌شود كه گردآورندگان آن‌ها، كسانى جز مؤلف‌اند كه ممكن است به دستور مؤلف يا پس از درگذشت او، بدين كار دست يازيده باشند. نام اين كسان چنين است: حسن الموسوى، عصام، سعدالدين، محمدعلى و... مطالب و رواياتى كه در اين اثر آمده، گاه تلخيص و گاه، عباراتى بر آن‌ها افزوده و گاه مضمون آنها نگاشته شده و گاه، مطالب پراكنده در عبارتى واحد، آمده است. از همين روست كه مطالب بسيارى از اين تفسير و روايات منقول در آن، با مصادر آنها مطابق و سازگار نيست. تلخيصات و زيادات در مواردى، ايهام و غلط و افتادگى در مطالب پديد آورده‌اند كه توسط مصححان تصحيح شده است. مؤلف در نقل روايات، فراوان از تفسير «نورالثقلين» اثر عبدعلى حويزى بهره برده و در تفسير آيات الاحكام، از كتاب «مسالك الأفهام إلى آيات الأحكام» اثر فاضل جواد استفاده كرده و در برخى موارد، جملات اين كتاب را عيناً نقل كرده است. مؤلف در اين اثر، در همه سوره‌ها، نخست درباره فضيلت آن سوره و خواص و ثواب تلاوت آن، احاديثى را از معصومان(ع) نقل كرده و سپس به بررسى تك‌تك آيات آن سوره پرداخته و گاه، آيات هم موضوع را به شكل پشت سرهم، تفسير كرده است. وى تا جاى ممكن، در تبيين آيات، از روايات بهره برده و در موارد لزوم، به نكات لغوى و صرفى و نحوى پرداخته است. وى در بيان نكات ادبى، از تفاسيرى چون «مجمع البيان» شيخ طوسى، «الكشاف» زمخشرى، «أنوار التنزيل» بيضاوى و «غرائب القرآن» و «رغائب الفرقان» نيشابورى استفاده نموده است. او همچنين از يادكرد اختلاف قرائات، شأن نزول‌ها و قضاياى تاريخى پيرامون آيات، غفلت نكرده و در بررسى آيات الاحكام، ديدگاه‌هاى فقهى شيعه و اهل سنت را يادآور شده است. ايشان همچنين فوائد و فرائدى را كه زاييده ذهن و انديشه خود اوست، به خوانندگان تقديم كرده است؛ براى نمونه، وى در تفسير آيه «مالك يوم‌الدين» ، پس از يادكرد اختلاف قرائت در آيه مذكور، وجه مرجح را بر اساس لغت و احاديث، ذكر كرده است. وى همچنين در تعيين وجه كاربرد «ذلك» در آيه «ذلك الكتاب لا ريب فيه» به درستى از احاديث استفاده كرده است. وى همچنين از يادكرد لطائف و ظرائف موجود در آيات نيز غفلت نكرده است. جلد چهارم به تفسیر سوره‌های روم، لقمان، سجده، احزاب، سبأ، فاطر، یس، صافات، ص، زمر، غافر، فصلت، شوری، زخرف، دخان، جاثیه، احقاف، محمد، فتح، حجرات، ق، ذاریات، طور، نجم و قمر می‌پردازد.
زبدة التفاسير المجلد 6
نویسنده:
فتح الله بن شكرالله شريف كاشاني
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مؤسسة المعارف الاسلامیة,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
زبدة التفاسير تأليف ملا فتح‌اللّه كاشانى دوره‌ى كامل تفسير قرآن به زبان عربى است، و در حقيقت تفسير متوسط ملا فتح‌اللّه است. بعد از دو تفسير منهج الصادقين و مختصرش، آن را نگاشته و بنابراین حاصل تبحر و تجربه‌ى اوست. در سال 977ق از نگارش آن فارغ شده است و يك سال بعد رحلت نموده است. مقدمه‌ى تحقيق در اين تفسير شامل مباحثى در معناى تفسير از جهت لغت و اصطلاح از ديدگاه، راغب، سيوطى، آيت‌اللّه خويى، شهيد صدر، شيخ طوسى و.... تفاوت تفسير و تأويل، بيان روشهاى تفسيرى، شرايط مفسر و ديدگاه شيعه در تفسيرپذيرى قرآن، زندگی‌نامه و تأليفات مفسر و روش تحقيق مى‌باشد. مقدمه‌ى مفسر نيز در پنج محور تنظيم شده است: 1-عدد آيات قرآن و فايده‌ى شناخت آنها (بيان اعداد كوفى، بصرى، شامى، مكى و انتساب آنها.) مبناى مفسر عدد كوفى آيات است كه منتسب به حضرت على(ع) مى‌باشد؛ 2-اسامى قراء مشهور و راويان آنها؛ 3-جمع و تأليف قرآن در زمان پيامبر اكرم(ص)؛ 4-مصونيت قرآن از تحريف؛ 5-اخبارى در فضل قرآن و اهل آن. مفسر در مقدمه‌ى خود مى‌نويسد: «بعد از تأليف دو تفسير به زبان فارسى، تصميم گرفتم به زبان عربى نيز تفسيرى بنويسم تا اهل اين لغت نيز از آن بهره ببرند، بعد از استخاره تصميم به تأليف آن گرفتم و از چهار كتاب، تفسير كشاف، مجمع البيان، انوار التنزيل بيضاوى و جامع الجوامع، استفاده كردم. در اين تأليف كوشيدم كه لغات و نكات و تركيبات آيات را روشن نمايم، اسباب النزول و ارتباط آنها را ذكر كنم، و به فضائل السور و خواص آيات، قراءات دهگانه متواتر، و توضيح معانى قرآنى بر مبناى مذهب اهل‌بيت(ع)، بپردازم. اشاره‌اى نيز به بطلان عقايد و مذاهب مخالفين و گمراهان، داشته‌ام، مختصرى از قصص و مقدارى از احاديث نبوى و روايات مأثور از ائمه(ع) را نيز يادآور شده‌ام.» تفسير زبده را نمى‌توان در نوع خاصى از شيوه‌هاى تفسيرى محصور كرد، زيرا هم به روش اجتهادى بحث نموده، هم روايات پيامبر(ص) و اهل‌بيت(ع) را نقل مى‌نمايد، هم به مسائل ادبى (به معناى عام) پرداخته است، قصص قرآن را بيان مى‌كند، اشاره‌اى نيز به مسائل كلامى دارد، اما به‌طور كلى مى‌توان گفت، وجهه‌ى ادبى آن كاملاً نمايان است و استفاده‌ى مفسر از تفاسير كشاف، بيضاوى، مجمع البيان و جوامع الجامع نيز مؤيد آن است. روش كلى مفسر در ابتداى سوره‌ها به اين ترتيب است كه ابتدا اطلاعات كلى درباره‌ى سوره را ارائه مى‌دهد، نام سوره، تعداد آيات آن، مكى مدنى بودن با بررسى اقوال مختلف و ذكر قائلين آن سپس به وجه تسميه‌ى سوره و فضل آن از طريق ذكر روايات، مى‌پردازد. ترتيب مباحث در آيات به اين شكل است كه آنها را قسمت به قسمت مطرح مى‌كند، ابتدا دسته آيات را مى‌آورد، سپس فراز آيات را به ترتيب مطرح مى‌كند، در بحث ادبى به صرف، نحو، معانى و بيان اهتمام دارد، در اين مقطع نيز به تبيين لغات و واژه شناسى (در آنجا كه نياز به توضيح است) مى‌پردازد. در اين زمينه از اشعار عرب نيز گاهى استفاده مى‌نمايد. در ذكر اقوال گاهى به نقد آنها تمايل پيدا مى‌كند مانند: ج 1 ص 34 ذيل «غير المغضوب عليهم». استفاده از روش تفسير قرآن به قرآن را در جاى جاى تفسير زبده مى‌توان مشاهده كرد. در تفسير و با تكميل معانى آيات از اين روش بهره مى‌برد. مانند: ج 1 ص 30 و 32 ذيل آيات 6 و 7 سوره‌ى حمد. در تفسير آيات، علاوه بر روش فوق به روايات نيز مى‌پردازد، در اين ميان گاهى به شرح احاديث، اقدام مى‌كند، مانند: ج 1 ص 25 ذيل تفسير الحمدللّه سوره‌ى حمد. توجه به قرائت كلمات و محور قرار دادن قرائت عاصم، ضمن مطرح كردن قرائت‌هاى دهگانه از بخش‌هاى ديگر تفسير زبده است. به شأن نزول آيات نيز توجه دارد و با نقل‌هاى متفاوت اين بخش را نيز پى‌گيرى نموده از اسباب النزول واحدى كمك فراوان مى‌گيرد. مفسر سعى در بيان ارتباط بين دسته آيات دارد، بهمين جهت در موارد فوق بعد از هر دسته آيات، با تعبيراتى كه نشانه‌ى ارتباط مقاطع كلام است مانند «ثم»، «ف»، «لمّا كذا فكذا»، كلام بعدى را آغاز مى‌كند. با اين مبنا بطور طبيعى به ارتباط سور نيز مى‌پردازد و غالباً ابتداى هر سوره به ارتباط آن با سوره‌ى قبل، اشاره دارد. مانند: ج 5 ص 6 ابتداى سوره‌ى شعرا. از نكات قابل توجه تفسير «زبده» اين است كه ضمن پرهيز از نكات موهن در قصه‌هاى قرآن، (كه معمولاً اسرائيليات مملو از آن است.) به جزئيات آنها هم همت مى‌ورزد. مانند: ج 6 ذيل سوره‌ى نمل آيات 15 تا 19 ص 80 به بعد، قصه‌ى نطق پرندگان و جزئيات لشكر سليمان(ع)، جزئيات «نمله»، جزئيات پيام‌رسانى هدهد و هديه بلقيس. در بحث‌هاى فقهى در حد اعتدال و با توجه به فضاى تفسير، متعرض آن مى‌شود و بطور طبيعى در مسائل خلافى، ديدگاه شيعى خود را بيان مى‌دارد. علاوه بر بحث‌هاى فقهى، ديدگاه شيعى او را در مواردى نظير آيه‌ى 33 احزاب و تفسير اهل‌بيت(ع) ج 5 ص 370 به بعد، نيز مى‌توان ديد. مباحث كلامى را نيز به تناسب و لابلاى بحث‌هاى تفسيرى، از ياد نمى‌برد و اشاره‌اى به آنها دارد، مانند: بيان اختلاف معانى صفات خداوند و انسان در مواردى كه نام مشترك دارند، بطور نمونه، تفاوت صفت غضب در خداوند و انسان ج 1 ص 34 ذيل «غير المغضوب عليهم». در بررسى كلى تفسير «زبده» و «منهج الصادقين» مى‌توان گفت، كه زبده خلاصه‌اى از منهج الصادقين است. به كلام عربى با توجه بيشتر به مباحث لغوى، ادبى، معانى و بيانى كه براى مخاطبان آشنا به زبان عربى ملموس‌تر است. در مقدمات دو كتاب نيز با اينكه مقدمات منهج بيشتر است امّا مباحثى مانند، جمع قرآن در زمان پيامبر(ص)، قراء مشهور سبعه و عشره، هر دو كتاب يك گونه‌اند. چاپ اول، كتاب به سال 1423ق در شهر مقدس قم، ارائه گرديد و آن را از كنج كتابخانه‌ها به بازار كتاب، كشاند. چاپ فعلى اين تفسير در هفت جلد به قطع وزيرى، انجام گرفته است. در اين چاپ فهرستى آيات به تفكيك سوره، در آخر هر جلد، ذكر شده، متأسفانه به فهرست اعلام، منابع و... پرداخته نشده است. جلد ششم کتاب به تفسیر سوره‌های ص، زمر، غافر، فصلت، شوری، زخرف، دخان، جاثیه، احقاف، محمد، فتح، حجرات، ق، ذاریات، طور، نجم، قمر، رحمن، واقعه، حدید و مجادله می‌‎پردازد.
تفسير الكاشف المجلد 6
نویسنده:
محمدجواد مغنيه
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار الانوار,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
التفسیر الکاشف، تفسیر کامل قرآن به زبان عربی، اثر عالم شیعه محمد جواد مغنیه، در ۷ جلد. این تفسیر با رویکرد تربیتی و با گرایش تقریب‌گرایانه تألیف شده است. روش مفسر اینگونه است که در آغاز، واژه‌های مشکل را معنا می‌کند، سپس اِعراب و نکات ادبی را توضیح می‌دهد، آنگاه به آیه و معنا و پیام آن می‌پردازد. همچنین مفسر، اهتمام فراوان به کمک گرفتن ازآیات دیگر و تفسیر قرآن به قرآن و احادیث مورد اطمینان دارد. بحث‌های موضوعی (تاریخی، اعتقادی، اخلاقی) درباره آیه هم مطرح شده است. شیخ مغنیه در تفسیر آیات قرآن تا اندازه بسیاری تحت تأثیر مسائل سیاسی و اجتماعی است و از دسیسه‌ها و جنایات دشمنان اسلام در تحریف قرآن و اسلام سخن می‌گوید. وی در تقریب و وحدت بین مذاهب اسلامی کوشیده و خطر تعصب مذهبی برای وحدت اسلامی را بیان می‌کند. دیگر ویژگی‌های ساختاری و محتوایی تفسیر الکاشف: * ساده‌نویسی و روان‌نگاری * حذف تفاسیر برگرفته از روایات جعلی * حذف تفاسیر غیرعلمی و مستند * حذف تفاسیر غیرمرتبط با موضوع و ناکارآمد * پرهیز از پُرگویی در مباحث تخصصی * معتبر بودن اسباب نزول یقین‌آور * قائل بودن به نزول تدریجی قرآن و باور نداشتن به نزول دفعی * بهره‌گیری از پرسش و پاسخ میان خود و مخاطبان * بیان قصص قرآنی * بررسی آیات الاحکام محمد جواد مغنیه به اقوال دیگر مفسران شیعه و سنی، تنها در صورتی اشاره کرده که نظر آنها را قبول داشته. گاهی اقوال آنان را در تایید قول خویش می‌آورد. برخی تفاسیر مورد استفاده وی عبارتند از مجمع البیان طبرسی، تفسیر فخر رازی، المنار، البحر المحیط، تفسیر طبری، آلاء الرحمن شیخ محمد جواد بلاغی، الدرّ المنثور سیوطی، روح البیان بروسوی، بیان السعاده، تفسیر مراغی، فی ظلال القرآن، و الکشاف. مغنیه در تفسیر آیات الاحکام از منابع فقهی مهمی بهره برده است: * مسالک الافهام شهید ثانی * احکام القرآن جصاص * تذکره علامه حلی * الروضة البهیة شهید ثانی * المغنی ابن قدامه * بدایة المجتهد ابن رشد * الفقه الاسلامی فی ثوبة الجدید، اثر شیخ مصطفی زرقا جلد ششم کتاب به تفسیر سوره‌های نمل، قصص، عنکبوت، روم، لقمان، سجده، احزاب، سبأ، فاطر، یس، صافات، ص، زمر، غافر، فصلت، شوری و زخرف می پردازد.
تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب المجلد 12
نویسنده:
محمد بن محمدرضا قمي مشهدي؛ محقق: حسین درگاهی
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: مؤسسة شمس الضحی الثقافیة,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
«تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب»، به زبان عربی، اثر میرزا محمد قمی مشهدی، از علمای حدیث و مفسران امامیه در قرن دوازدهم می‌باشد. مصنف، در بیان انگیزه خود از نگارش این تفسیر، می‌فرماید: در گذشته حاشیه‌ای بر تفسیر زمخشری و حاشیه‌ای بر حاشیه شیخ بهایی بر تفسیر «انوار التنزیل» بیضاوی نگاشتم، پس از آن به فکر افتادم که تفسیری تالیف کنم که هم شامل اسرار تنزیل باشد و هم شامل روایات منقول از ائمه اطهار علیه‌السّلام . آیة الله معرفت، این تفسیر را تفسیری جامع، ما حصل تفاسیر مهم امامیه، شامل روایات اهل بیت علیه‌السّلام، مشتمل بر مباحث قرائت، تنزیل، اعراب، لغت و دقایق ادبی در کنار مطالب فلسفی و عرفانی، دربردارنده حسن تعبیر بیضاوی و اسلوب شیخ طبرسی در «مجمع» و گزیده‌ای از «کشاف» و حواشی شیخ بهایی، جامع بین عقل و نقل و... می‌داند. آقای سید محمد علی ایازی، در باره آن می‌نویسد: «تفسیری است که شامل تمام آیات قرآن می‌باشد، ما حصل مهم‌ترین تفاسیر امامیه و اهل سنت است، آمیخته‌ای است بین نقل و عقل و... از منظری دیگر، این تفسیر، از تفاسیر بلاغی و ادبی و شرح و حاشیه‌ای بر تفسیر بیضاوی نیز محسوب می‌گردد.» به قول برخی از اندیشمندان، مؤلف، روایات منقوله را از تفسیر «نور الثقلین» برداشت کرده‌اند. تحقیقا ایشان بیش از ۹۰ درصد روایات «نور الثقلین» را با ترتیبی که در آن کتاب آمده، در تفسیر خود آورده‌اند؛ به طور نمونه، از ۱۲۰ حدیث ابتدای تفسیر که شامل سوره حمد و مقدار کمی از سوره بقره می‌شود، ایشان فقط ۴ حدیث را نقل نکرده‌اند و ۱۱۶ حدیث دیگر را بدون کم و کاست نقل کرده‌اند و خود ۲۰ حدیث بر آنها افزوده‌اند. احادیث اضافه شده، از تفسیر قمی، تفسیر عیاشی، تفسیر فرات کوفی و تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه‌السّلام می‌باشد. بخشی از احادیث اضافه شده، به نحوی نسبت به روایات نقل شده، تکراری محسوب می‌شوند و احتمالا «نور الثقلین»، به همین دلیل آنها را نقل نکرده است. کتاب دیگری که «کنز الدقائق»، اکثر احادیث آن را نقل می‌نماید، «تاویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة»، تالیف سید شرف الدین علی حسینی استرآبادی غروی از علمای قرن دهم هجری قمری، می‌باشد. «کنز الدقائق»، به سبب در بر داشتن معظم تفسیر بیضاوی و نقل از تفسیر «کشاف» و «مجمع البیان»، به طور طبیعی در کنار روایات اهل بیت علیه‌السّلام، برخی روایات اهل سنت را نیز نقل نموده است، اما این احادیث را مصنف با توجه به تفسیر بیضاوی و «مجمع البیان» نقل کرده است و به معنای نقل احادیث اهل سنت از منابع آنها تلقی نمی‌شود. یکی از برتری‌های تفسیر «کنز الدقائق» نسبت به «نور الثقلین»، مسند بودن آن یا به تعبیری عدم حذف اسانید است؛ البته از آن جایی که بخش اعظم روایات «کنز الدقائق» همان روایات «نور الثقلین» است، تفاوتی بین اسانید روایات آن دو نمی‌باشد، ولی در جایی که «کنز الدقائق» مستقیما از تفسیر فرات کوفی، «تاویل الآیات الظاهرة»، تفسیر قمی و تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه‌السّلام، روایت نقل می‌کند، سند را کامل می‌آورد و احتمال دارد مراد بزرگان از عدم حذف اسناد، همین قسمت باشد. «کنز الدقائق»، علاوه بر نقل روایات، صبغه اجتهادی نیز دارد؛ یعنی در مواجهه با روایات فقط به نقل اکتفا نکرده، بلکه در مباحث مختلف اظهار نظرهای متناسب نموده است. برخی از اظهار نظرهای ایشان چنین است: ۱. تصریح به جعلی بودن برخی از احادیث؛ به عنوان نمونه در جلد ۱، صفحه ۸۸، در آخرین فرازهای تفسیر سوره حمد، بحث «آمین»، در باره نقل احادیث از پیامبر -صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم -و حضرت علی -علیه‌السّلام -، می‌نویسد: «و احادیثنا الصحیحة تدل علی وضع تلک الاخبار»؛ ۲. تصریح به تقیه‌ای بودن برخی از روایات؛ به عنوان نمونه در جلد۱، صفحه ۲۲۲، ذیل آیه ۲۵ سوره صاد، می‌نویسد: «و الروایة التی رواها علی بن ابراهیم، واردة مورد التقیة»؛ ۳. توجیه برخی از روایات؛ ۴. شرح بعضی از فقرات برخی از احادیث؛ ۵. جمع بین برخی از روایات متعارض با شیوه‌های مختلف؛ ۶. ثصریح به اسرائیلی بودن برخی از روایات. چون اکثر مطالب تفسیری «کنز الدقائق» از تفسیر بیضاوی است، غالب بحث‌های ادبی و نقل اقوال ادبا، مباحث علوم قرآنی ابتدای سوره‌ها (مانند تعداد آیات و مکی و مدنی بودن آنها)، بحث‌های کلامی و نقل اقوال اشعریه، خوارج، معتزله، حتی بخشی از «اقول» ‌ها از تفسیر بیضاوی است و گاهی نیز از تفسیر «کشاف» و «مجمع البیان» با ذکر و یا بی ذکر نام آنها؛ البته این، بدان معنا نیست که در این گونه مباحث، مطلبی را اضافه یا کم نمی‌کند، چون وی، گاهی اوقات نظرات بیضاوی را نمی‌پذیرد و یا خود، بسط بیشتری می‌دهد، مانند بحث تخصصی- ادبی راجع به ضمیر فصل، در جلد ۱، ص۱۳۴- ۱۳۵، ذیل آیه ۵، سوره بقره که تفصیل مطلب از خود اوست. این کتاب، در پاره‌ای از مباحث عقلی و عرفانی و تاویلات عقلی قریبه و بعیده، تحت تاثیر تفسیر صافی ملا محسن فیض کاشانی است. کتاب، گوشه چشمی نیز به عقاید صوفیه دارد. گاهی آنها را نقل و نقد می‌نماید؛ مثلا در ج۱، صفحه ۶۶، در ذیل «اهدنا الصراط المستقیم»، می‌نویسد: «و لا یخفی علیک ان هذا و ما سبق من التاویل و ما سیاتی منه مبنی علی ما ذهب الیه الصوفیة من الاصول الفاسدة و الغرض من نقله الاطلاع علی فساده». جلد دوازدهم، شامل سوره زخرف، دخان، جاثیه، احقاف، محمد، فتح، حجرات، ق، ذاریات، طور، نجم، قمر و الرحمن می باشد.
  • تعداد رکورد ها : 45