جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 26
بررسی مبانی و مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با آموزه های قرآنی (با تأکید بر آراء اندیشه‌وران معاصر شیعی)
نویسنده:
محسن منصوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آن چه در اعلامیه های حقوق بشر آمده ، کاملاً مربوط به جنبه های مادّی حیات بشر بودهو در قلمرو حقوق اخلاقی و معنوی بشر دچار نقصان مشهودی است ؛ در حالی که مکتب اسلام هویت اجتماعی بشر را در اخلاق و اعتقادات او دانسته و معتقد است که اگر قواعد اخلاقی و معنوی به عنوان حقوق حیات روحی در انسان تثبیت شود ، حقوق مادی او را نیز به نحو مطلوبی حفظ خواهد کرد .مبدأ حقوق برای انسان نمی تواند خواستگاهی انسانی داشته باشد . برای بررسی بیشتر موضوع باید انسان را که موضوع این حقوق است ، با دقت مورد پژوهش قرار داد . آیا می توان درباره حقوق انسان ها سخن گفت ، ولی شناخت دقیقی از انسان در اختیار نداشت ؟ تعیین حدود برای انسان ها برای دستیابی به هدفی است آیا تعیین هدف برای انسان ها در یک عصر ، با قدرت محدود ، علم محدود و محدودیت های بسیار دیگری امکان پذیر است ؟بشر امروز از منظر مادی نمی تواند به شمارش کامل نیازمندی های بشر اقدام کند ؛ جهت مداری مادی در غرب در تمام ابعاد زیست انسانی است که به توسعه سامانه مادی یا نفس پرستی منجر می شود . بشر مطلوبِ تمدنِ مذکور در انسان محوری و هم عرض با خدا و حق مدار در برابر اللّه تعریف شده و از آن تعبیر به آزادی می شود . در این بستر ، حق و نظریه های مرتبط با آن تغییرات بنیادینی در بستر دینی پیدا کرده است .از این دریچه ، « اومانیسم ( انسان مداری )، هویت فرهنگی عصر جدید غرب است . بر اساس این اصل ، انسانمدار و محور همه اشیا و خالق ارزش ها و ملاک تشخیص خیر و شر است . در واقع انسان جای خدا می نشیند و قادر است بدون در نظر گرفتن دین و ارتباط با ماورای طبیعت ، مشکلات زندگی خود را حل و فصل کند . دیگر انسان با دو اهرم عقل و علم نیازی به دین ندارد ... آن چه اصالت دارد ، انسان است و خداوند صرفاً در جهت رفع آلام روحی می تواند مورد توجه قرار گیرد و از اصالت برخوردار نیست » .در این منظر، انسان تعریف شده با انسان معنامندِ فرمانبردار رب در جوامع اسلامی کاملاً متفاوت است . در این میان حتی الفاظ و عبارات دارای معانی متفاوتی در مقایسه با آن چه در دیگر فرهنگ ها مطرح می شود ، هستند . عقل انسانی در این نگاه قادر است همه مسائل را درک کند و به حل آن ها بپردازد . داوری نهایی در حل منازعات به عهده عقل است و عقل ، مستقل از وحی و آموزش های الهی ، توان اداره زندگی بشر را دارد و این مفهوم ریشه در اندیشه دکارت دارد . در جهان کنونی ، بنیان اومانیستی بر اندیشه حقوقی حاکمیت دارد و با شعار ارج نهادن به بشر ، خود را مبدأ حقوقی ـ انسانی و تنها مرجع آن می داند . در این خصوص از کرامت انسانی مطرح در حقوق بشر رایحه مذکور استشمام می شود .در جهان بینی اسلامی ، منابع قانون جهانی بشر و حتی واضع آن و مبدائیت آن کاملاً تعیین شده است . بر اساس این جهان بینی ، مبدائیت انسان هم عرض ربوبی قابل پذیرش نیست ؛ زیرا انسان برای اثبات علوم امروز نیز محدود در عصر و زمان و قدرت و علم است و بسیاری از راه های درمانی او برای جوامع بشری در مسیر روحانی انسانی کار آیی ندارد .
تبیین و بررسی تطبیقی مبانی نظری تربیت سیاسی از منظر اسلام و لیبرالیسم و دلالتهای تربیتی آنها
نویسنده:
حسین شرفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پژوهش نگاهی بنیادین و تطبیقی به مبانی فلسفی تربیت سیاسی از منظر دو مکتب فکری موثر و حاکم بر جهان اندیشه و سیاستامروزین، یعنی اسلام و لیبرالیسم شده است. در حقیقت مسئله اصلی پژوهش این بوده که چه نقاط افتراق و اشتراکی در مبانی فکری تربیت سیاسی از دیدگاه این دو مکتب وجود دارد؟ بر این اساس ،می توان گفت، تربیت سیاسی یکی از حوزه های تربیتی انسان است که در راستای افزایش قدرت ادراک و تحلیل سیاسی افراد جامعه و به تبع آن ثبات و پایایی نظام سیاسی حاکم به کار گرفته می شود و متاثر از فلسفه و ارزش های حاکم بر هر جامعه ای می باشد . در این پژوهش که از نوع تحلیلی- توصیفی است، در ابتدا به بررسی مبانی فلسفی مکتب لیبرالیسم پرداخته شده است. بر اساس یافته های پژوهش، لیبرالیسمبر بنیان های اومانیستی ، سکولاریستی وعقل گرایی استوار بوده و مبتنی بر ارزش هایی همچون آزادی و برابری است. در امر تربیت سیاسی ، به دنبال تربیت شهروندی سیاسی است که معتقد به دموکراسی منهای دین باشد. دموکراسی و نظام سیاسی که بیش ترین سود مادی و لذت را برای اکثریت فراهم سازد.از طرفی در بررسی مبانی اسلام این نتیجه حاصل شد که، از آنجا که فلسفه اسلامی بر محوریت خدا و دین در همه عرصه های زندگی تاکید دارد، تربیت سیاسی را منطبق بر فطرت پاک الهی دانسته و به دنبال تربیت شهروندی سیاسی است که در همه فعالیت های سیاسی و شهروندی خود، عالم را محضر خدا بداند. مواضع سیاسی و مشارکت سیاسی چنین شهروندی ، در عین آزادی با معنای حقیقی آن ، در همه حال در راستای رضای خدا و قرب الهی می باشد . چنین شهروندی پاسدار نظام ولایی خواهد بود که به گفته امام خمینی(ره)، استمرار حکومت انبیاء است.همچنین در این پژوهش نهایتا از مبانی فکری این دو مکتب ، دلالت های تربیتی در حیطه اصول و اهداف تربیت سیاسی استخراج و با نگاهی تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته است.به طور کلی از با هم نگری مبانی این دو دیدگاه ، می توان نتیجه گرفت که ضمن وجود نقاط اشتراک ظاهری و لفظی فراوان در این دو دیدگاه،از نقطه نظر مبانی فکری کاملا در تقابل با یکدیگر بوده و از این حیث، به هیچ وجه قابل جمع نمی باشند. این امر در باب اصول و اهداف تربیت سیاسی مستنتج از مبانی آنها نیز صدق می کند.
انسان شناسی از دیدگاه مرتضی مطهری و اریک فروم
نویسنده:
انسیه سعادت فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده ندارد.
بررسی و نقد تعدد قرائت‌ها از دین
نویسنده:
محمدعلی رستمیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بحث تعدد قرائت‌ها از دین یکی از بحث‌های معرفت‌شناختی است که بر زمینه معرفتی مدرن در عالم غربی شکل گرفته و در سایر جوامع بشری نیز گسترش یافته است. هر چند که این بحث حیطه گسترده‌ای را شامل می‌شود، اما یکی از مهم‌ترین بحث‌های آن به کثرت فهم و معرفت‌ها، یعنی تفسیرهایی می‌پردازد که از متون دینی در یک دین خاص حاصل می‌شود. این پایان‌نامه به این بحث از منظر اسلامی و با توجه به سر منشأهای غربی آن می‌پردازد.با توجه به موضع‌گیری‌ها در مورد بحث تعدد قرائت‌ها از دین، چه در جامعه اسلامی و چه جوامع غربی، به نظر می‌رسد که می‌توان یک نگرش غالب که راه میانه‌ای را می‌جوید، یافت که کثرت را در چهارچوبی خاص می‌جوید. در راستای این جستجو نگرش‌های مختلف در جامعه اسلامی را که به طور مستقیم به بحث تعدد قرائت‌ها از دین پرداخته‌اند، بررسی کردیم، تا تلقی‌ها و نگرش‌های مختلف از بحث روشن شود. از این بررسی‌ها مشخص شد که تلقی‌های مختلف از بحث در تایید و انکار اصل تعدد قرائت‌ها از دین تأثیر زیادی داشته است. همچنین به بیان اختلاف‌های فکری در جامعه اسلامی و منشأ شکل‌گیری این اختلاف‌ها پرداختیم. دراین بررسی مشخص شد که ریشه اختلاف‌های فکری به نوعی نسبیت پذیرفته شده در معرفت دینی باز می‌گردد که از طریق نسبیت آموزه‌های دینی، تفسیرپذیری متون دینی، اختلاف مبانی و اصولموثر در معرفت یا تکافو ادله حاصل می‌شود.اما این نسبیت هیچگاه مطلق نیست و در محدوه خاصی رخ می‌دهد. برای شناخت حد و مرز این اختلاف‌ها به بحث ثابت و متغیر در دین اسلام پرداختیم. در این رابطه به بررسی و نقد راه‌کارهای مختلفی پرداختیم که در این باره طرح شده است و طرح تعدد قرائت‌ها از دین در چهارچوب ضروریات دین و روش‌ اجماعی در استنباط آموزه‌های دین را پی ریزی کردیم. در این طرح با توجه به اختلاف‌هایی که در ضروریات دین مطرح است، عناصر ثابتی از ضروریات دین را بررسی کردیم که در آنها اختلافی وجود ندارد و با وجه اختلاف در حدود و ثغور این ضروریات باز هم چهارچوب ثابتی را برای فهم آموزه‌های دینی تشکیل می‌دهد.اما باید توجه داشت که از منظر اندیشه اسلامی، پذیرش محدوده قرائت‌پذیر از دین، به معنای تایید تمام دیدگاه‌های مطرح در این محدوده نیست. هیچ دلیلی بر این وجود ندارد که باید به کثرت گردن نهاد، بلکه می‌توان ادله‌ای را اقامه نمود که وحدت بهتر از کثرت است. بنابراین با توجه به امکان ارزیابی قرائت‌های مختلف، ضرورت بازنگری در اختلاف‌ها و شناسایی راه شکل‌گیری وحدت همواره باید صورت گیرد. اما از آنجا که اصولا قرائت‌های مختلف از اسلام در چهارچوب نظریات مختلف از کل دین به عنوان یک مجموعه مطرح می‌شود، این بررسی‌ها همواره به یک داوری قطعی در باره قرائت‌ها و درستی و نادرستی آنها منجر نمی‌شود. از این جهت ممکن است که هر چند بعضی از ابعاد یک یک قرائت از دین ابطال شود، اما این به معنای طرد کل نظریه و تئوری نیست، راه رتبه‌بندی قرائت‌های مختلف، به معنای نزدیکی یا دوری از آموزه‌های دین فراهم می‌شود.
بررسی و نقد اومانیزم در اندیشه نیچه
نویسنده:
حسین شوروزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نیچه متفکری است که همه تمدن غرب را مورد انتقاد قرار می‌دهد و هیچ امر را استثنا نکرده است، عقل، دموکراسی، اخلاق و... با این همه یکی از موثرترین متفکران سده اخیر است. وی زبان وجود را زبان اراده معطوف به قدرت می‌داند والبته مراد او از قدرت آن نیست که در روانشناسی مطرح می‌شود، بلکه اراده و تفکر در او عین وجود و موجود است یعنی وجود با اراده تشخص پیدا می‌کند. این اراده مساوی با قدرت است و برای تثبیت و تحکیم خود اقدام به تاسیس ارزش‌ها می‌کند. اما یکی از مهم‌ترین مسائلی که در فلسفه نیچه مطرح می‌شود اومانیسم است، این اومانیسم در ابر انسان تحقق پیدا می‌کند. باید توجه داشته باشیم که اومانیسم در اندیشه‌ی نیچه به معنای خاصی مربوط می‌شود، در واقع اومانیسم نیچه با ارزش‌مداری پیوند تنگاتنگی دارد. دلیل اصلی مطرح شدن اومانیسم در اندیشه نیچه تاسیس ارزش‌ها می‌باشد و آن نیز به خاطر بحرانی است که انسان معاصر را فراگرفته است و آن بحران نیهیلیسم و به تعبیری بی‌معنایی است.
حوزه های معنایی مشترک در آثار جبران خلیل جبران و میخائیل نعیمه
نویسنده:
سلیمه سلیمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
جبران خلیل جبران و میخائیل نعیمه، دو ادیب برجسته‌ی مهجری، دارای ایده‌ها و افکار مشترکی هستند. این اشتراک دیدگاه‌ها حاکی از آن است که میخائیل نعیمه در تالیف آثار فکری‌اش، چه مستقیم و چه غیر مستقیم از اندیشه جبران اثر پذیرفته است. اشتراکاتی که این دو نویسنده در حیطه‌های فکری هم‌چون مرگ و زندگی، عشق و محبت، خیال، معرفت نفس، عرفان، تناسخ، اومانیسم، انترناسیونالیسم و ناتورالیسم داشته‌اند، میزان تاثیری‌گذاری جبران خلیل جبران را بر میخائیل نعیمه بیشتر آشکار می‌کند. بیشترین حوزه اشتراکاتی این دو ادیب در باب تناسخ، اومانیسم و مرگ و زندگی می‌باشد. این تاثیر را می‌توان تا اندازه‌ای به شرایط زمانی و مکانی و همچنین مکتب ادبی که این دو ادیب به آن تعلق دارند، نسبت داد. نگارنده در پایان نامه حاضر به مقایسه و تطبیق پاره‌ای از آثار این دو نویسنده پرداخته و از نمونه‌های نثری مختلفی استفاده کرده است.
انسان محوری دینی
نویسنده:
سولماز کاراندیش
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله سخن از انسان است و مقام، تکریم، چگونگی محوریّت و حقوق وی در اسلام، تنها دین توحیدی (به معنای واقعی) در عصر حاضر. این معانی بلند را با عقاید سخیفی که مکاتب مادی در مورد انسان ارائه داده‌اند، مقایسه کرده‌ایم؛ عقایدی که با وجود شعارهای غلوآمیز در مورد انسان و محور دانستن میل او در همه‌ی امور، آدمی را از مقام بلندش به حقارت و فرودستی می‌کشاند. نشان داده‌ایم که دین توحیدی بالاترین مقام ممکن را برای انسان در نظر گرفته و وی را برای رسیدن بدان راهنمایی کرده است. به عبارت دیگر انسان در پرتو آموزه‌های توحیدی به محوریّت حقیقی در جهان و به کرامت واقعی دست می‌یابد و بالاترین حقوق برای وی در نظر گرفته می‌شود.در این رساله طیّ سه بخش به تبیین موضوع پرداخته‌ایم:بخش نخست: خلافت اللّهی انسان، بخش دوم: نشانه‌های محوریّت انسان در اسلام و بخش سوم: تفاوت محوریّت انسان در اسلام با انسان‌محوری غربی.در بخش نخست اصلی‌ترین مسأله و عامل کرامت انسان در نظام توحیدی و پیامدهای آن را بررسی می‌کنیم. در بخش دوّم شواهد دالّ بر محوریّت و تکریم انسان در این نظام بررسی می‌شود و در نهایت به بررسی اومانیسم و تفاوت آن با محوریّت انسان در دین می‌پردازیم و به چند شبهه در این زمینه پاسخ می‌دهیم و نتیجه می‌گیریم که محوریّت، کرامت و ارزش واقعی انسان تنها در پرتو آموزه‌های بلند اسلام و در گرو عمل به دستورات این دین مبین است.
نقد و بررسی اخلاق فمینیستی از دیدگاه اسلام
نویسنده:
زهرا خسروجردی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در میان همه اموری که به انسان و جنبه های انسانی مرتبط است ، مسئله زن همواره با پیچیدگی و ظرافت بیشتری همراه بوده است.زنان در طول تاریخ از موقعیت و مقام لازم و کافی برخوردار نبوده اند و با رشد علم بشری و افزایش آگاهیهای زنان، این مشکل به طور جدی مطرح شده است که شأن واقعی زنان در خانواده ، جامعه و نظام هستی کدامست .فمینیسم فعالیتهای سازمان یافته برای احقاق حقوق زنان است و اخلاق فمینیستی اصطلاحی فراگیر است که بر نظریات متنوعی دلالت دارند.این نظریات پابه پای پیشرفت تفکر درباره مسائل زنان ، دستخوش تحول و تطور بوده اند.اینکه زنان از نظر اخلاقیویا ذاتی با مردان برابرند و یا بر آنان برتری دارند متفاوت بودن تعقل و استدلال اخلاقی وتفکر مردانه و زنانه ، داوری های متنوعی است که با پذیرش یا عدم پذیرش آنها ، انواعنظریات اخلاق فمینیستی از هم جدا می شوند. بسیاری از آنان معتقدند جامعه پدر سالارانه است و دانش پژوهی ، فلسفه و اخلاق حامی پدر سالاری است و زنان در آن شریر به حساب می آیند. بدین ترتیب مسلم است فمینیسم و اسلام دو دنیای متفاوت هستند اگر قصد توجیه و تفسیر اخلاق فمینیسمی در آموزه های اسلام را داشته باشیم با سیستم نظام مند حقوقی اسلام مواجه می شویم که برای هر یک از زن و مرد و با توجه به ویژگیها و تفاوتهایشان حقوق مشخصی قائل است . اصل عدالت و تطابق حقوق با نقشها و تکالیف متفاوت جنسیتی از اصول مبنایی اسلام در روابط زن و مرد است .فضایل و ارزشهای اخلاقی اموری واقعی هستند که زمان و مکان مشمول بوده و همه انسان ها را شامل می شوند در حالی که براساس اخلاق فمینیستی زن از شان و جایگاه والاتری نسبت به مرد برخوردار است و اگر کرامت و حرمت مرد در پایی زن قربانی شود اشکالی ندارد. اما عکس این مطلب ضد ارزش و رذیلت است و این زن بودن زن است که فضیلت ساز است و فضایلی چون عدالت و عفت آنگاه که با زن بودن و اقتضائات آن ناسازگار باشد ، باید کنار گذاشته شود. از اینرو در بحث از احقاق حقوق زنان و بررسی تکالیف و اخلاقیات ایشان همواره باید جانب احتیاط رعایت شود که با نفی هرگونه سنت صحیح، هر تفکر ضد اخلاقی جدید، تأیید نگردد.
مقایسه دیدگاه روان‌شناسی انسان‌گرا با قرآن در مورد ویژگیهای انسان سالم
نویسنده:
عبدالعلی ترشیزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پژوهش ویژگی های انسان سالم از دیدگاه انسان گرایی و قرآن مورد بررسی قرار گرفته است. شیوه کار به این صورت است که ابتدا از طریق مطالعه و فیش برداری از کتب مرتبط با موضوع، اطلاعات و مطالب لازم در فصل دوم به نگارش در آمد. سپس براساس روش تحلیل محتوا مطالب مربوط به ویژگی های انسان سالم جمع آوری و به تایید متخصصین هر دو دیدگاه رسید. مطالب تأیید شده، در هر دو دیدگاه به عنوان افق انسان گرایی و قرآن در نظر گرفته شدند و افق سوم که افق محقق است بر مبنای امتزاج دو افق دیگر مشخص و تبیین شد.بر اساس امتزاج دو افق، از نظر پژوهشگر انسان سالم دارای ویژگی های زیر است:1. علاوه بر تکیه بر عینیت، به عالم غیب و مصادیق آن نیز اعتقاد دارد. 2.به خاطر بهره مندی از یک پشتوانه قوی اعتقادی و عقلی در زندگی خود احساس امنیت دارد. 3.در برابر تأخیر در ارضاء نیازهایش چه آنها که از کنترلش خارج است، و چه آنها که اختیاری و در جهت اطاعت از پروردگار و ریاضت شرعی است، صبور است، و هیجانات خود را کنترل می کند. 4.معتقد است، زندگی او محدود به همین دنیا نیست، و بعد از مرگ در جهانی دیگر پروردگارش را ملاقات می کند، و به زندگی خود ادامه می دهد. 5.از یک هماهنگی وجودی برخوردار است، بین اعتقاد، فکر و کلامش با عملش هماهنگی وجود دارد. 6.در زندگیش دارای یک هدف اصلی است که تمام اهداف فرعی و اعمال گوناگونش در راستای آن هدف است. 7.از تمام امکانات مادی و معنوی خود، بدون چشم داشت در راه آرمانش و کمک به مردم هزینه می کند. 8.در راه رسیدن به اهدافشو حل مشکلاتش انسانی فعال، خلاق و انعطاف پذیر است. 9.از آزادیش در انتخاب آگاه است، لذا از این فرصت استفاده می کند و انتخاب صحیح و آگاهانه ای انجام می دهد. 10.توانایی درک، پذیرش و هماهنگی با حقیقت را دارد. او اهل تفکر و تعقل است. 11.دارای روحیه قدردانی است او در برابر خداوند به خاطر نعمتهایش شاکر است و از بندگان او نیز به خاطر یاریشان تشکر می کند. 12.اگر مرتکب خطا شود، پشیمان می گردد، بازگشت می نماید، خطایش را ترک می کند و آن را جبران مینماید. 13.نسبت به خدا و بندگان صالحش محبت دارد و از دستورات الهی پیروی می کند. 14.در زندگی خود هدف دارد، لذا خود را درگیر کارهای بیهوده و بی هدف نمی نماید.15. انسانی وارسته است، خود را از بند آنچه که او را از رسیدن به حقیقتش باز می دارد می رهاند.
نقد و مقایسه ویژگی های انسان کامل در اسلام، ادبیات عرفانی و اومانیسم
نویسنده:
آرزو امین خندقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله به بررسی نظرگاه هر یک از سه تفکّر اسلامی ،عرفانی و اومانیستی در باره‌ی انسان، جهان، خدا، غایت و کمال انسان پرداخته شده است. کمال ، در هر یک از مکاتب یاد شده تعریف شده و عوامل و موانع رسیدن به آن نیز طرح شده است. ضرورت وجود انسان کامل و جایگاه او در جهان و در ارتباط با خدا، انسان‌ها و موجودات دیگر نیز، مطلبی است که در این جستار، بیان شده است.در پایان، پس از نقد اومانیسم، به عنوان مکتبی که مدّعی انسان مداری و حمایت از انسان می‌باشد، به مقایسه و نقد مولّفه‌هاییاد شده در باره‌ی کمال ،انسان کامل و مسایل پیرامون آن در سه مکتب یاد شده با روش عقلی و استدلالی و استفاده از آیات و روایات پرداخته شده است. بهترین الگوی انسان کامل ، انسان کاملی است که اسلام، معرّفی می‌کند.انسان کامل اومانیسم، سیمایی مادّی دارد؛ قدرتمندِ لذّت پرستی است که دست به حیوانی‌ترین اعمال و رفتار می‌زند. انسان کامل صوفیّه هر چند قرب خدا را پیش چشم دارد ولی سر در گریبان خویش است و اهل افراط و تفریط در امور دنیا و آخرت.انسان کامل اسلام هم برای دنیایش تلاش می‌کند و هم برای آخرت.صالح و مصلح است و صفات عالی انسانی در او به اوج خود رسیده است.
  • تعداد رکورد ها : 26