جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
دریدا و ساختار شکنی
نویسنده:
محمود خاتمی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تبریز: دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز,
چکیده :
ژاک دریدا (2004-1930) بنیانگذار مکتب ساختارشکنی است. اندیشه وی نخست در حوزه نقد ادبی موثر افتاد و سپس وجود فلسفی آن برملا شد. این مقاله به اختصار به مبانی اصلی اندیشه ساختارشکنی نزد دریدا از وجهه نظر فلسفی می پردازد.
صفحات :
از صفحه 213 تا 223
منطق پارادوکسی اندیشه ژاک دریدا
نویسنده:
امیرعلی نجومیان
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه شهید بهشتی,
چکیده :
مقاله حاضر با توصیف این پیش فرض آغاز می شود که فلسفه غرب همواره با گفتمان تقابلی سخن گفته است. یعنی همواره تعاریف بر اساس غیاب و حضور و این که پدیده های عالم دو قطبی هستند شکل گرفته اند. در برابر، نگارنده ادعا می کند که ژاک دریدا (Jacques Derrida) فیلسوف فرانسوی (2004-1930) با به چالش گرفتن منطق کلامی فلسفه غرب از عصر افلاطون تا به امروز، منطقی نوین برای طرح مباحث فلسفی خود بر می گزیند. این منطق را منطق پارادوکسی (منطق تناقض نما) نامیده ام و در این تحقیق به تشریح آن از طریق شرح چند اصطلاح مهم در فلسفه واسازی (deconstruction) دریدا خواهم پرداخت. طرح این مسئله (این که منطق کلامی اندیشه دریدا چیست و با منطق کلامی متداول در فلسفه غرب چه تفاوتی دارد) می تواند پایه نخست و در واقع پیش نیازی برای طرح فلسفه واسازی محسوب گردد.
صفحات :
از صفحه 119 تا 127
بررسی نظریه ساختارشکنی دریدا و نقد پیامد های آن در تعلیم و تربیت
نویسنده:
مهدی قربانیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده هدف این پژوهش بررسی نظریه ی ساختارشکنی دریدا و نقد پیامد های آن در تعلیم و تربیت می باشد. روش انجام این تحقیق، توصیفی-تحلیلی است. سوالات پژوهش عبارتند از:1-مبانی فلسفی نظریه ساختارشکنی دریدا چه می باشند؟2-چه نقد هایی بر مبانی فلسفی نظریه ساختارشکنی دریدا وارد است؟3-دلالت های تربیتی نظریه ساختارشکنی دریدا چه می باشند؟4-چه نقد هایی بر دلالت های تربیتی نظریه ساختارشکنی دریدا وارد است ؟نتایج تحقیق حاکی از آن است که دیدگاه فلسفی دریدا عمدتاَ بر زبان و گفتمان مبتنی است، به همین جهت دریدا هستی شناسی را محصول گفتمان حاکم بر هر دوره ی تاریخی می داند و وجود حقیقت مطلق را نفی کرده و معتقد است که حقیقت ساختنی است نه کشف کردنی. دریدا در حوزه معرفت شناسی، رسیدن به شناخت قطعی را رد می کند و به نسبی گرایی معرفت شناسی روی آورده است. وی با ردّ تقابل های دوتایی در فلسفه ی غرب، ارزش ها را نسبی و وابسته به متن می داند. از انتقاداتی که به مبانی فلسفی دریدا وارد شده است، می توان به ترویج فرهنگ نیهیلیستی، نقد تکثر گرایی، نقدهای مربوط به حوزه ی فلسفه و ادبیات و سیاست و اخلاق، اشاره کرد. دلالت های تربیتی استنباط شده از دیدگاه دریدا در بخش اهداف تربیتی، تعلیم و تربیت نقادانه ، تعلیم و تربیت چند فرهنگ گرا، آموزش و پرورش جامع، خود کفایی و استقلال، حمایت از محلی شدن آموزش و پرورش و خود ابرازی و خلاقیت می باشد. روش های مورد نظر دریدا در تعلیم و تربیت عبارتند از: ساختارشکنی، روش قرائت مضاعف، روش پرسشگری، گفتمان، روش تفکر انتقادی و روش یادگیری مشارکتی. از انتقادات وارد بر دلالت های تربیتی دریدا می توان به زیر سوال بردن ارزش های اخلاقی، نداشتن ملاک مشخص برای احترام به دیگری، نفی تمام مرزبندی های موجود، نسبیت گرایی افراطی، ارزش یکسان قائل شدن برای معلم و دانش آموز و ترویج نیهیلیسم سازمانی اشاره کرد. واژه های کلیدی: پست- مدرنیسم، پساساختارگرایی، ساختارشکنی، بنیان فکنی، دریدا ، تعلیم و تربیت
دریدا و هوسرل : تعلیق یا تمکین
نویسنده:
مهدی خبازی کناری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از منابع فکری دریدا و رویکرد ساختارزدایی ، اندیشه های هوسرل و روش پدیده شناسی است .دریدا از منتقدان جدی هوسرل و در عین حال به طور آشکار وپنهان تحت تاثیر عمیق وی نیز است . نقد عمده وی به هوسرل، به چالش کشیدن این ادعا است که بایستی در ساحت معرفت شناسی تمامی پیش فرض ها را به یک سو نهاد . من استعلایی به عنوان فاعل چنین فعلی است . دریدا مدعی است که خود این من استعلایی از دایره فرایند به تعلیق در آوردن پدیده شناسی بیرون می ماند . دریدا بر این باور است که هوسرل نیز یکی از بانیان متافیزیک حضور در قرن بیستم است. اوج متافیزیک حضور هوسرل در تلقی وی از نشانه ظهور پیدا کرده است .با این حال وی در تکوین ساختارزدایی ، هم به لحاظ ساختاری و هم به لحاظ محتوا از پدیده شناسی بهره های فراوان برده است . به اجمال اینکه این مقاله از دو بخش تشکیل شده است. دربخش اول نقد دریدا به هوسرل مورد ارزیابی قرار می گیرد و در بخش دوم تاثیرات هوسرل و پدیده شناسی بر دریدا و ساختارزدایی بررسی می شود .
فلسفه اخلاق لویناس در نگاه دریدا
نویسنده:
سعید اسمعیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
الف: موضوع و طرح مسئله (اهمیت موضوع و هدف):در این رساله ضمن بررسی اجمالی اندیشه‌های امانوئل لویناس به خوانش مقاله‌ی طولانی «خشونت و متافیزیک» نوشته‌ی ژاک دریدا می‌پردازیم، که نگاهی ژرف‌تر به استلزامات تفکر بدیع لویناس درباب امر اخلاقی را میسر می‌کند. نقد دریدا بر فلسفه‌ی اخلاق لویناس که ناظر بر جنبه‌های ناپیدا و لوازم و نتایج ناخواسته‌ی فلسفه‌ی اوست، گامی موثر در پیشبرد پروسه‌ی لویناس و تنقیح آن است. لویناس در حکمی غریب اعلام می‌دارد اخلاق فلسفه‌ی اولی است و نه هستی‌شناسی. او همچون بسیاری از فیلسوفان پس از نیچه، در پی گریز از محدودیت‌های سوژه‌گرایی در تفکر غربی ست. لویناس سوژه‌گرایی را بنیان جنگ با دیگری می‌داند و در این میان بر هایدگر خرده می‌گیرد که هستی شناسی ابزارِ مناسبی برای غلبه بر متافیزیک غربی، که اساسش بر سوژه‌محوری و خودگرایی ست، نیست. لویناس با تکیه بر اخلاق می‌کوشد تا بر این متافیزیک که همه چیز را در قیاس با «خود» و بر اساسِ تمامیتِ هویتِ «من» درک می‌کند فائق آید. دریدا به واسازینظریات اخلاقی لویناس می‌پردازد، او برآن است که «بیرون» همان «درون» است و اساساً هیچ جایی در بیرون برای تفکر وجود ندارد، در واقع نمی‌توان قائل به یک «بیرون» برای سنت اروپایی شد چرا که در نهایت هر اندیشه‌ی متعارض با آن در دام استعاره پردازی‌های آن می‌افتد و به حیطه‌ی متافیزیکِ آن درمی‌غلتد. لویناس در پیِ رهایی از سلطه سنت یونانیِ «امرهمان» و «فرد» است، اما تفکر خود او نیز سرانجام خود را یک متافیزیک تعریف می‌کند که البته مفهومی یونانی است.ب: روش تحقیقمطالعه‌ی آثار اصلی و مهم دریدا و لویناس، برای درک کلیت نظری و فلسفه‌ورزی این دو فیلسوف. ترجمه مقالات و شرح‌های انگلیسی درمورد مقاله‌‌ی خشونت و متافیزیک. رجوع به متون متفکرانی که دریدا در مقاله‌ی خود مورد مداقه قرار می‌دهد، به ویژه آثار افلاطون، هایدگر و هوسرل، مطالعه‌ی آثار نیچه، کریچلی، رورتی، بدیو و غیره برای دست یافتن به فهمی بهتر از نظریات دریدا، سعی در تبیین و تحلیل موضوع مورد بحث و توجه به ارتباطات و پیوستگی موضوعات مطرح شده در این آثار. ج: نتیجه‌گیری و پیشنهادها:باید پیش از اظهار نظر درباره‌ی متفکران غربی از جمله دریدا، و فهم کلی آنها با قرار دادن‌شان زیر چارچوبی کلی همچون پست‌مدرنیست یا پساساختارگرا، آثارشان را با دقت و سخت‌کوشی خواند. خواندن خلاقانه تنها راه برای فلسفه‌ورزی است. ما نیز در جامعه‌ی خود و در دانشکده‌های فلسفه به جای انتخاب‌های جهت‌مند باید خواندن خلاقانه و صبورانه را اشاعه دهیم. تفکری پیش از خواندن وجود ندارد که بخواهیم از تفکرِ خودمان یا تفکرِ آن‌ها سخن بگوییم. مطالعه‌ی آثار دریدا ما را با نمونه‌ای از این خوانش خلاقانه آشنا می‌کند که از مرزهای تفکرِ آگاهانه و موجود فراروی می‌کند، و تفکر چیست جز همین فراروی؟
هوسرل ـ دریدا: جدال بر سر زبان
نویسنده:
فتح زاده حسن
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
به نظر دریدا، هوسرل برای بنا کردن پدیده شناسی به خلوص منطقی معنا نیاز دارد و این مهم را از همان ابتدای کار خویش با تفکیک نشانه های بیانی از نشانه های اخباری تضمین می کند. در بیان، قلمرو معانی افلاطونی به رسمیت شمرده می شود و زبان در این جا وظیفه بیان حقایق ایده ال پدیده شناختی را بر عهده می گیرد. اما دریدا با رد استدلال های هوسرل در تفکیک بیان از اخبار و نشان دادن وجوه ناسازه وار برنامه هوسرل، پروژه پدیده شناسی را ناممکن اعلام می کند. در این مقاله می خواهیم به نقد و ارزیابی تحلیل های دریدا بپردازیم.
صفحات :
از صفحه 23 تا 37
واسازی به منزله یک استراتژی
نویسنده:
مصلح علی اصغر, خانقاه پارسا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مفهوم واسازی ژاک دریدا در بیشتر موارد مورد بدفهمی قرار گرفته و اکثرا در درک درست آن ناکام بوده اند. معمولا واسازی را نقد ساختارشکنانه یا شالوده شکنانه متون فلسفی به حساب می آورند و این امر در ترجمه های فارسی این اصطلاح دریدا نیز دیده می شود. این گونه دریافت با اینکه بخشی از حقیقت را بیان می کند اما از بیان بخش مهمتر حقیقت غافل است. در این تحقیق این ادعا را مطرح می کنیم که واسازی یک روش یا یک نظریه نیست، بلکه یک استراتژی و یک عمل است؛ همچنین این ادعا را مطرح می کنیم که واسازی تنها دارای وجه منفی نیست و وجه ایجابی قدرتمندی نیز در آن وجود دارد. سپس سعی می کنیم این ادعاها را با ارجاع به متون دریدا و شارحان وی بسنجیم اثبات کنیم. در نهایت به این نتیجه خواهیم رسید که عمل واسازی نظریه ای مربوط به متون و بی ارتباط با واقعیت بیرونی نیست، بلکه رویکردی اخلاقی نسبت به جهان است. دانش واسازانه رویکرد عملی ما نسبت به جهان و استراتژی زیستن ما را تغییر می دهد.
صفحات :
از صفحه 59 تا 72
خاستگاه های واسازی در نیچه
نویسنده:
مصلح علی اصغر, پارساخانقاه مهدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
واسازی دریدا در نسبت با جریان های فلسفی مختلفی شکل گرفته که اگزیستانسیالیسم، پدیدارشناسی و ساختارگرایی از آن جمله است. این پژوهش می کوشد خاستگاه های واسازی را در آثار و فلسفه نیچه جستجو کند و نشان دهد که تفکر دریدا تا حد زیادی بسطی از تفکر نیچه است. می توان پروژه واسازی را دنباله ای از نقد متافیزیک نیچه دانست. مفاهیم دریدایی متافیزیک حضور، دیفرانس و نقد لوگوس محوری، ریشه ای نیچه ای دارند. وی به تفکر فلسفی بسیار بدبین بود و تفکری غیرفلسفی و غیرنظری را جستجو می کرد. نیچه از هنر به عنوان نگرشی به جهان نام می برد که از محدودیت های تفکر فلسفی مبراست. در دریدا نیز این بدبینی به تفکر فلسفی وجود دارد اما وی معتقد است که این بدبینی در درون تفکر فلسفی ایجاد شده است. او از تفکری عملی به جای تفکر نظری سخن می گوید و تلاش می کند آنچه را نیچه بدان حمله می کرد، به طور نظام مند نقد کند. این پژوهش می کوشد تا نشان دهد که واسازی دریدا تلاشی برای فاصله گیری از تفکر نظری است و بنابراین حرکتی کاملا نیچه ای است. این تلاش برای جستجوی راهی در فلسفه که نظریه باور نباشد، از نیچه آغاز شد و در دریدا به سرانجام رسید.
صفحات :
از صفحه 93 تا 113
ماهیت دانش و ضرورت مطالعات بین رشته ای با تاکید بر اندیشه های پست مدرن دریدا
نویسنده:
سعید ضرغامی
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
هدف پژوهش حاضر، بررسی ماهیت دانش و به تبع آن، تحلیل ضرورت مطالعات بین رشته ای از منظر دریدا، نماینده مشهور فلسفه پست مدرن است. دریدا بر آن است که در طی تاریخ اندیشه غرب، حوزه هایی ازدانش، همچون فلسفه، ریاضیات، و منطق، خردمندانه و در نتیجه، مهم معرفی شده است و در مقابل، ادبیات، شعر، و هنر نابخردانه انگاشته شده و به حاشیه رانده است. او با بهره گیری از ساخت شکنی نتیجه می گیرد که حوزه های گوناگون دانش، جلوه ها و نظام های گوناگون زبانی است و از آنجا که زبان ذاتا استعاری، تفسیری، تاریخی، و تغییرپذیر است. با توجه به یافته های پژوهش، طراحی دانش بر مبنای ارتباط افقی رشته ها، به جای ارتباط عمودی، طراحی بین رشته ای و چند رشته ای و طراحی دانش بر مبنای موضوعات، به جای طراحی بر مبنای رشته ها، به متخصصان و سیاست گذاران پیشنهاد شده است.