جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 168
رسائل ابن حزم الأندلسي المجلد 1
نویسنده:
أبو محمد علی بن أحمد بن سعيد بن حزم الأندلسی
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ابن‌حزم شخصيتى است كه فرقه ظاهريه را در فقه و كلام به اوج رساند. اين فرقه را على بن داود اصفهانى پديد آورده بود، ولى بى‌شك شاخص‌ترين چهره آن ابن‌حزم است و فرقه ظاهريه را بيشتر با نام او مى‌شناسند. او در واقع هم فقيه متبحر و بزرگى بود و هم در زمينه مباحث كلامى صاحب نظر محسوب مى‌شد. هنگامى كه انديشه كلامى ابن‌حزم اندلسى بزرگ‌ترين متفكر فرقه ظاهريه را مورد بررسى قرار مى‌دهيم، در اولين نگاه چنين به ذهن مى‌رسد كه ابن‌حزم به نوعى ميان دو نقيض جمع كرده است. او از سويى يك نص‌گراست كه نوعى زبانشناسى ظاهرگرايانه را ارائه كرده و هيچ‌گونه تأويل عقلانى يا غيرعقلانى از ظاهر متون دينى (قرآن و روايات) را اجازه نمى‌دهد و از سوى ديگر در مخالفت با شكاكيت، اثبات توحيد و نبوت، حمايت از علوم يونان؛ مانند فلسفه، منطق، پزشکى، رياضى و... و ارائه برخى از تأويل‌ها چهرهاى كاملاً استدلالى و عقل‌گرا از خود بروز مى‌دهد. اين مسأله باعث شده كه در طول تاريخ افراد زيادى ابن‌حزم را به تناقض در افكارش متهم كنند. او براى مطرح كردن انديشه‌هاى كلامى خود، طرحى جامع در نظر داشته كه بحث اديان را نيز ضمن اين طرح جامع آورده است. وى بعد از اثبات وحدت و يگانگى خداوند و اثبات ضرورت نبوت، به اديان پرداخته تا با اثبات عدم كفايت هر يك از اديان حقانيت دين اسلام را به اثبات رساند. بدين‌رو هر كجا كه در آثار وى بتوان رد پايى از اين طرح جامع يافت، در مورد اديان نيز مطالبى وجود دارد. اكنون خلاصه مطالبى كه در رسائل ابن‌حزم آمده است، به ترتيب مقالات ارائه مى‌گردد: در اين رساله، ابن‌حزم كوشيده است كه علوم را دسته‌بندى كرده و ترتيب يادگيرى آنها را براى متعلمان مشخص نمايد. ضمن اين بحث، او به مطالعه اديان نيز پرداخته است. تلاش ابن‌حزم در مطالعه اديان بيشتر مصروف گزارش و نقد آنها شده است. در عين حال نكات جالب و ارزشمندى در مطالعات اديان وى وجود دارد كه مطالعه آثارش را در اين زمينه ضرورى مى‌سازد. اينكه ابن‌حزم در بخش توصيف‌هاى خود چه ميزان صائب بوده است و تا چه حد تصويرى كه از ديگر اديان مى‌دهد، دقيق است و بحثى بسيار مفصل مى‌طلبد كه مى‌بايست از طريق كارهاى تطبيقى نوشته‌هاى او با كتاب‌هاى مقدس و نيز تاريخ و فرق ديگر اديان مقايسه جدى شود. اهم مطالب این مجلد: رسائلی در مداوت بر نفس ، رساله ای در غنای الهی و فصلی در معرفت نفس
واقفية المجلد 2
نویسنده:
رياض محمد حبيب ناصری
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مشهد: المؤتمر العالمي للامام الرضا عليه السلام,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
الواقفية دراسة تحليلية از آثار ارزنده رياض محمد حبيب ناصرى است كه در آن، فرقه انحرافى واقفى‌ها را از نظر روايى، رجالى و تاريخى به صورت مستند و تحليلى بررسى كرده است. اين كتاب با مقدمه مختصرى از ناشر و بدون مقدمه نويسنده و در ده فصل به ترتيب ذيل تنظيم شده است: فصل 1- مقدمات (شامل: هدف تأليف، مقصود از واقفيه، اقسام وقف، نظرى بر پيدايش اختلاف و نقش امامت در آن، علت اينكه واقفيه به نام «الكلاب الممطورة» (سگهاى باران‌خورده) ناميده شده‌اند، خبر دادن أئمّه(ع) از وقوع وقف قبل از پيدايش واقفيه و تفاوت واقفيه و فطحيه از نظر اعتقادى)؛ فصل 2- واقفيه در تاريخ اسلام؛ فصل 3- عوامل وقف؛ فصل 4- چند بحث (شامل: امام كاظم(ع) در چند سطر و امامت و عبادت و اخلاق او، امام كاظم(ع) و مصيبت و گرفتاريش در بين طاغوتها و يارانش، امام رضا(ع) در چند سطر، پديده كثرت روايات در مورد زيارت قبر امام رضا(ع) و تحليل ابعاد اين پديده)؛ فصل 5- روش مقابله؛ فصل 6- روايات واقفيه در ترازوى سنجش؛ فصل 7- درباره وكيل؛ فصل 8- درباره فرقه واقفيه؛ فصل 9- نقشها و حركتها و فصل 10- مطالبى درباره واقفيه (واقفى‌هايى كه وقفشان ثابت شد ولى برگشتند و واقفى‌هايى كه وقفشان ثابت شد ولى برگشتشان ثابت نشد). نويسنده در اين اثر از روش تحليلى، روايى، تاريخى استفاده كرده است. درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است: نويسنده، وقف به معناى واقفى‌گرى را به سه قسم تقسيم كرده است: 1- وقف عادى و ساده تابع احساسات، 2- وقف اعتقادى همراه با تأويل و ايهام، 3- وقف برنامه‌ريزى شده همراه با انگيزه‌هاى قبلى و سازماندهى شده. نويسنده محترم بر آن است كه همه يا اكثر كسانى كه در دو قسم اول و دوم قرار گرفتند، هر چند در آغاز گرفتار و منحرف شدند ولى بعد از مدتى آگاه شدند و از واقفى‌گرى برگشتند و توبه كردند، و امّا منحرفان اصلى كه خطرى براى اساس تشيع شمرده شدند و اهل‌بيت(ع) با آنان مبارزه كردند و آنان را كافر، مشرك، زنديق و جهنمى شمردند، عبارت از همان كسانى بودند كه در قسم سوم قرار گرفتند. نويسنده در مورد سبب نامگذارى اين فرقه به (سگهاى باران‌خورده)، نوشته است: أئمه اطهار(ع) چون احساس مى‌كردند كه اين فرقه براى اساس تشيع خطرساز است و واقفى‌ها براى رسيدن به مطامع دنيوى مى‌كوشند كه خيالات پليد خود را در بين مردم تبليغ كنند، با اين فرقه منحرف (واقفيه) به‌صورت صريح و شديد مقابله كردند و همين روش در بين شاگردان أئمه(ع) هم منعكس شد و آنان هم به مبارزه علنى پرداختند. روزى على بن اسماعيل ميثمى و يونس بن عبدالرحمن با يكى از واقفى‌ها مناظره كردند و بحثشان شديد شد و به اوج خود رسيد؛ در اين هنگام على بن اسماعيل ميثمى به آن واقفى گفت: «ما أنتم إلّا كلابٌ ممطورة»: شما جز سگانى باران‌خورده نيستيد! منظورش اين بود كه شما از مردار متعفن‌تريد! و اين لقب بر روى واقفى‌ها ماند و اكنون با همين لقب شناخته مى‌شوند و اگر در مورد كسى گفته شود كه «إنّه ممطورٌ». فهميده مى‌شود كه او واقفى است و بر امامت حضرت امام موسى كاظم(ع) توقف كرده است. نويسنده در بحثى جالب، تفاوت بين فطحيه و واقفيه را از نظر اعتقادى و عملى به اين صورت بيان كرده است: علامه محمدتقى مجلسى در روضة المتقين گفته است كه فطحيه از واقفيه نزدیک ‌تر به حقّ بودند؛ زيرا فطحيه امامت دوازده امام(ع) را مى‌پذيرفتند و امامت هيچ يك از آنان را انكار نمى‌كردند. علامه مامقانى هم گفته است كه در بين مذاهب اسلامى، فطحيه به اماميه نزدیک ‌تر از ديگران هستند به دو دليل: از نظر اعتقادى همه دوازده امام را پذيرفته‌اند جز آنكه در بين امام صادق(ع) و امام كاظم(ع)، عبدالله افطح را به عنوان امام افزوده‌اند و روايت دوازده امام را حمل بر دوازده امام از نسل اميرالمؤمنين(ع) مى‌كنند. عبدالله افطح، تا هفتاد روز بعد از وفات امام صادق(ع) زنده بود و بعد رحلت كرد و البته اگر كسى از فطحى‌ها در اين مدت هفتاد روزه از دنيا رفته باشد مشمول روايت «من مات و لم يعرف امام زمانه فقد مات ميتة جاهلية» مى‌شود. و از نظر عملى نيز فطحيه از عبدالله افطح هيچ حكم فرعى فقهى ذكر نكرده‌اند و همان احكام فقهى روايت شده از دوازده امام(ع) را عمل مى‌كنند. پس اشتباه فطحيه فقط در افزودن عبدالله افطح به دوازده امام(ع) است. نويسنده، عوامل پيدايش پديده وقف به معناى واقفى‌گرى را چند گونه دانسته است: يك- اسباب مادى و نفسانى مانند طمع و حبّ مال و دنيا و پيروى از هواى نفس، دو- شبهات فكرى، سه- علل احساسى و عاطفى؛ كه در مورد هر يك از اين‌گونه‌ها و مصاديق و موارد آن، توضيحات و مثالهايى ذكر كرده است. نويسنده در تحليل پديده كثرت نصوص در مورد ترغيب به زيارت امام رضا(ع) بر اين نكته تأكيد كرده است كه به نظر مى‌رسد منظور از اين همه روايات، مبارزه با واقفيه است كه انحرافى در مسير تشيع پديد آوردند و درصدد بيان و تثبيت اين نكته است كه مسير صحيح تشيع، همان ولايت و پذيرش همه امامان دوازده‌گانه است و امام رضا(ع)، شاخص هدايت به راه راست را نشان مى‌دهد. نويسنده در بحثى مفصل، چگونگى برخورد امام رضا(ع) را با پديده واقفى‌گرى توضيح داده و نوشته است: آن حضرت، بر اساس مسئوليت شرعيش در هدايت امت به راه راست، در برابر واقفى‌گرى ايستاد و به مبارزه شديدى با آن پرداخت. از جمله روشهاى امام رضا(ع) در اين زمينه، اين بود كه با سران و هواداران واقفيه مناظره كرد و بطلان ادعایشان را روشن ساخت. ايشان همچنين از عوامل ديگر همچون مكاتبه و نهى از همنشينى با واقفيه و حتى از جنگ اقتصادى نيز بر ضدّ آنان استفاده كرد. نويسنده، فهرستى از کتاب‌هايى كه به ردّ و انتقاد از واقفيه پرداخته (هشت كتاب) و همچنين فهرستى از کتاب‌هايى كه به يارى واقفيه رفته (سه كتاب) آورده و بعد توضيح داده است كه هيچ يك از کتاب‌هايى كه به نفع يا به ضدّ واقفيه نوشته شده، اكنون موجود نيست و همه از بين رفته است. نويسنده، سه عامل براى زوال کتاب‌هاى واقفيه و همچنين آثارى كه به صورت ردّ بر آن نوشته شده؛ بيان كرده است. البته نويسنده يك استثناء براى مطلب مذكور آورده است: در كتاب غيبت شيخ طوسى، برخى از روايات على بن احمد علوى صاحب كتاب «نصرة الواقفة» آمده و شيخ طوسى آن روايات را مورد نقد و بررسى قرار داده است. سپس نويسنده نقد و اشكالى به شيخ طوسى از نظر روشى و رجالى مطرح كرده و در پايان نظر خودش را نيز آورده است. به نظر نويسنده، روايات مذكور از صاحب كتاب «نصرة الواقفة» چون از باب روايات «نصرة المذهب» و رواياتى است كه مدعى يك فرقه به نفع آن فرقه آورده، مورد اتهام و فاقد حجيت و بدون اعتبار است و كسى آن را نمى‌پذيرد. بنا بر تحقيق نويسنده: بسيارى از كسانى كه در آزمايش وقف لغزيدند و واقفى شدند، به تدريج از وقف برگشتند و معتقد به امامت حضرت امام رضا(ع) شدند و اين مطلب به خاطر چند دليل بود: 1- همان طور كه در اقسام وقف روشن شد، برخى از واقفى‌ها فريب خورده بودند و به خاطر اشتباه به واقفيه پيوسته بودند و چون به اشتباه خود و دروغگويى واقفيه پى بردند و اطلاعاتشان بيشتر شد، بازگشتند؛ 2- معجزاتى كه به دست حضرت امام رضا(ع) رخ داد باعث هدايت برخى شد. شيخ طوسى برخى از اين‌گونه افراد را نام برده است؛ 3- برخى از شیعیان ، تصوير نادرستى از عقايد صحيح و يقينى شيعه مانند: امامت و مهدویت و... داشتند و آنگاه كه معناى درست آن را فهميدند، از واقفى‌گرى برگشتند. نويسنده سپس 18 نفر (1- اسماعيل بن ابى سمال، 2- ابوخالد سجستانى، 3- عثمان بن عيسى رواسى، 4- احمد بن محمد بن نصر بزنطى، 5- حسين بن بشار، 6- حسين بن عمر بن يزيد...) را معرفى كرده كه نخست منحرف شدند و به وقف گراييدند ولى بعد از مدتى هدايت شدند و بازگشتند. نويسنده همچنين اسامى 74 نفر را ذكر كرده و در مورد هر كدام اطلاعات و توضيحاتى روايى، رجالى و تاريخى عرضه كرده كه منحرف و واقفى شدند ولى توبه و برگشتشان معلوم و ثابت شده نيست. از جمله اين افرادند: 1- حسين بن سعيد هاشم مكارى، 2- على بن حسن طاطرى، 3- محمد بن بشير، 4- حيدر بن أيوب، 5- حسن بن على بن ابى حمزة بطائنى، 6- أبو جعدة، 7- أبو جبل، 8- محمد بن بكر بن جناح، 9- محمد بن عبدالله بن صاعد، 10- محمد بن عبدالله جلاب بصرى. نويسنده در مورد زياد بن مروان قندى، توضيحاتى مفصل نوشته و بعد به بررسى وثاقت يا عدم وثاقتش پرداخته و نوشته است: محققان و عالمان در مورد او اختلاف كرده‌اند چون نصوص در موردش گوناگون و داراى اضطراب است و برخى از آن، وثاقت را و برخى ديگر عدمش و بلكه جحد و انكارش را برداشت كرده‌اند. نويسنده سرانجام اظهار نظر كرده است كه: بسيار شگفت‌آور است كه صاحب مستدرك و آيت‌الله خوئى، شخصى مانند زياد بن مروان قندى را با اين همه فساد و افسادش مورد بررسى قرار داده و بعد به توجيه پرداخته و بگويند كه معلوم است ورعش از بين رفته ولى وثاقتش ثابت است و معلوم نيست از بين رفته باشد! در حالى كه نصوص متضافرى كه در اين زمينه وجود دارد براى ما روشن كرده است كه: يك- زياد بن مروان قندى از اركان وقف بود همان‌طور كه در روايت كشى آمده است؛ دو- همان‌گونه كه در غيبت شيخ طوسى آمده، او گرفتار طمع دنيا شد و اموال امام(ع) را سرقت كرد؛ سه- او مردم را گمراه كرد و آنان را به توسعه حركت واقفى‌گرى با بذل مال دعوت كرد همان‌طور كه در غيبت شيخ طوسى آمده است؛ چهار- او نصّ را پنهان كرد و لعنت بر وى در زمان امام موسى كاظم(ع) آشكار شد؛ پنج- او درحالى‌كه واقفى و زنديق بود مرد؛ شش- او اصرار بر دروغگويى داشت.
واقفية المجلد 1
نویسنده:
رياض محمد حبيب ناصری
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مشهد: المؤتمر العالمي للامام الرضا عليه السلام,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
الواقفية دراسة تحليلية از آثار ارزنده رياض محمد حبيب ناصرى است كه در آن، فرقه انحرافى واقفى‌ها را از نظر روايى، رجالى و تاريخى به صورت مستند و تحليلى بررسى كرده است. اين كتاب با مقدمه مختصرى از ناشر و بدون مقدمه نويسنده و در ده فصل به ترتيب ذيل تنظيم شده است: فصل 1- مقدمات (شامل: هدف تأليف، مقصود از واقفيه، اقسام وقف، نظرى بر پيدايش اختلاف و نقش امامت در آن، علت اينكه واقفيه به نام «الكلاب الممطورة» (سگهاى باران‌خورده) ناميده شده‌اند، خبر دادن أئمّه(ع) از وقوع وقف قبل از پيدايش واقفيه و تفاوت واقفيه و فطحيه از نظر اعتقادى)؛ فصل 2- واقفيه در تاريخ اسلام؛ فصل 3- عوامل وقف؛ فصل 4- چند بحث (شامل: امام كاظم(ع) در چند سطر و امامت و عبادت و اخلاق او، امام كاظم(ع) و مصيبت و گرفتاريش در بين طاغوتها و يارانش، امام رضا(ع) در چند سطر، پديده كثرت روايات در مورد زيارت قبر امام رضا(ع) و تحليل ابعاد اين پديده)؛ فصل 5- روش مقابله؛ فصل 6- روايات واقفيه در ترازوى سنجش؛ فصل 7- درباره وكيل؛ فصل 8- درباره فرقه واقفيه؛ فصل 9- نقشها و حركتها و فصل 10- مطالبى درباره واقفيه (واقفى‌هايى كه وقفشان ثابت شد ولى برگشتند و واقفى‌هايى كه وقفشان ثابت شد ولى برگشتشان ثابت نشد). نويسنده در اين اثر از روش تحليلى، روايى، تاريخى استفاده كرده است. درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است: نويسنده، وقف به معناى واقفى‌گرى را به سه قسم تقسيم كرده است: 1- وقف عادى و ساده تابع احساسات، 2- وقف اعتقادى همراه با تأويل و ايهام، 3- وقف برنامه‌ريزى شده همراه با انگيزه‌هاى قبلى و سازماندهى شده. نويسنده محترم بر آن است كه همه يا اكثر كسانى كه در دو قسم اول و دوم قرار گرفتند، هر چند در آغاز گرفتار و منحرف شدند ولى بعد از مدتى آگاه شدند و از واقفى‌گرى برگشتند و توبه كردند، و امّا منحرفان اصلى كه خطرى براى اساس تشيع شمرده شدند و اهل‌بيت(ع) با آنان مبارزه كردند و آنان را كافر، مشرك، زنديق و جهنمى شمردند، عبارت از همان كسانى بودند كه در قسم سوم قرار گرفتند. نويسنده در مورد سبب نامگذارى اين فرقه به (سگهاى باران‌خورده)، نوشته است: أئمه اطهار(ع) چون احساس مى‌كردند كه اين فرقه براى اساس تشيع خطرساز است و واقفى‌ها براى رسيدن به مطامع دنيوى مى‌كوشند كه خيالات پليد خود را در بين مردم تبليغ كنند، با اين فرقه منحرف (واقفيه) به‌صورت صريح و شديد مقابله كردند و همين روش در بين شاگردان أئمه(ع) هم منعكس شد و آنان هم به مبارزه علنى پرداختند. روزى على بن اسماعيل ميثمى و يونس بن عبدالرحمن با يكى از واقفى‌ها مناظره كردند و بحثشان شديد شد و به اوج خود رسيد؛ در اين هنگام على بن اسماعيل ميثمى به آن واقفى گفت: «ما أنتم إلّا كلابٌ ممطورة»: شما جز سگانى باران‌خورده نيستيد! منظورش اين بود كه شما از مردار متعفن‌تريد! و اين لقب بر روى واقفى‌ها ماند و اكنون با همين لقب شناخته مى‌شوند و اگر در مورد كسى گفته شود كه «إنّه ممطورٌ». فهميده مى‌شود كه او واقفى است و بر امامت حضرت امام موسى كاظم(ع) توقف كرده است. نويسنده در بحثى جالب، تفاوت بين فطحيه و واقفيه را از نظر اعتقادى و عملى به اين صورت بيان كرده است: علامه محمدتقى مجلسى در روضة المتقين گفته است كه فطحيه از واقفيه نزدیک ‌تر به حقّ بودند؛ زيرا فطحيه امامت دوازده امام(ع) را مى‌پذيرفتند و امامت هيچ يك از آنان را انكار نمى‌كردند. علامه مامقانى هم گفته است كه در بين مذاهب اسلامى، فطحيه به اماميه نزدیک ‌تر از ديگران هستند به دو دليل: از نظر اعتقادى همه دوازده امام را پذيرفته‌اند جز آنكه در بين امام صادق(ع) و امام كاظم(ع)، عبدالله افطح را به عنوان امام افزوده‌اند و روايت دوازده امام را حمل بر دوازده امام از نسل اميرالمؤمنين(ع) مى‌كنند. عبدالله افطح، تا هفتاد روز بعد از وفات امام صادق(ع) زنده بود و بعد رحلت كرد و البته اگر كسى از فطحى‌ها در اين مدت هفتاد روزه از دنيا رفته باشد مشمول روايت «من مات و لم يعرف امام زمانه فقد مات ميتة جاهلية» مى‌شود. و از نظر عملى نيز فطحيه از عبدالله افطح هيچ حكم فرعى فقهى ذكر نكرده‌اند و همان احكام فقهى روايت شده از دوازده امام(ع) را عمل مى‌كنند. پس اشتباه فطحيه فقط در افزودن عبدالله افطح به دوازده امام(ع) است. نويسنده، عوامل پيدايش پديده وقف به معناى واقفى‌گرى را چند گونه دانسته است: يك- اسباب مادى و نفسانى مانند طمع و حبّ مال و دنيا و پيروى از هواى نفس، دو- شبهات فكرى، سه- علل احساسى و عاطفى؛ كه در مورد هر يك از اين‌گونه‌ها و مصاديق و موارد آن، توضيحات و مثالهايى ذكر كرده است. نويسنده در تحليل پديده كثرت نصوص در مورد ترغيب به زيارت امام رضا(ع) بر اين نكته تأكيد كرده است كه به نظر مى‌رسد منظور از اين همه روايات، مبارزه با واقفيه است كه انحرافى در مسير تشيع پديد آوردند و درصدد بيان و تثبيت اين نكته است كه مسير صحيح تشيع، همان ولايت و پذيرش همه امامان دوازده‌گانه است و امام رضا(ع)، شاخص هدايت به راه راست را نشان مى‌دهد. نويسنده در بحثى مفصل، چگونگى برخورد امام رضا(ع) را با پديده واقفى‌گرى توضيح داده و نوشته است: آن حضرت، بر اساس مسئوليت شرعيش در هدايت امت به راه راست، در برابر واقفى‌گرى ايستاد و به مبارزه شديدى با آن پرداخت. از جمله روشهاى امام رضا(ع) در اين زمينه، اين بود كه با سران و هواداران واقفيه مناظره كرد و بطلان ادعایشان را روشن ساخت. ايشان همچنين از عوامل ديگر همچون مكاتبه و نهى از همنشينى با واقفيه و حتى از جنگ اقتصادى نيز بر ضدّ آنان استفاده كرد. نويسنده، فهرستى از کتاب‌هايى كه به ردّ و انتقاد از واقفيه پرداخته (هشت كتاب) و همچنين فهرستى از کتاب‌هايى كه به يارى واقفيه رفته (سه كتاب) آورده و بعد توضيح داده است كه هيچ يك از کتاب‌هايى كه به نفع يا به ضدّ واقفيه نوشته شده، اكنون موجود نيست و همه از بين رفته است. نويسنده، سه عامل براى زوال کتاب‌هاى واقفيه و همچنين آثارى كه به صورت ردّ بر آن نوشته شده؛ بيان كرده است. البته نويسنده يك استثناء براى مطلب مذكور آورده است: در كتاب غيبت شيخ طوسى، برخى از روايات على بن احمد علوى صاحب كتاب «نصرة الواقفة» آمده و شيخ طوسى آن روايات را مورد نقد و بررسى قرار داده است. سپس نويسنده نقد و اشكالى به شيخ طوسى از نظر روشى و رجالى مطرح كرده و در پايان نظر خودش را نيز آورده است. به نظر نويسنده، روايات مذكور از صاحب كتاب «نصرة الواقفة» چون از باب روايات «نصرة المذهب» و رواياتى است كه مدعى يك فرقه به نفع آن فرقه آورده، مورد اتهام و فاقد حجيت و بدون اعتبار است و كسى آن را نمى‌پذيرد. بنا بر تحقيق نويسنده: بسيارى از كسانى كه در آزمايش وقف لغزيدند و واقفى شدند، به تدريج از وقف برگشتند و معتقد به امامت حضرت امام رضا(ع) شدند و اين مطلب به خاطر چند دليل بود: 1- همان طور كه در اقسام وقف روشن شد، برخى از واقفى‌ها فريب خورده بودند و به خاطر اشتباه به واقفيه پيوسته بودند و چون به اشتباه خود و دروغگويى واقفيه پى بردند و اطلاعاتشان بيشتر شد، بازگشتند؛ 2- معجزاتى كه به دست حضرت امام رضا(ع) رخ داد باعث هدايت برخى شد. شيخ طوسى برخى از اين‌گونه افراد را نام برده است؛ 3- برخى از شیعیان ، تصوير نادرستى از عقايد صحيح و يقينى شيعه مانند: امامت و مهدویت و... داشتند و آنگاه كه معناى درست آن را فهميدند، از واقفى‌گرى برگشتند. نويسنده سپس 18 نفر (1- اسماعيل بن ابى سمال، 2- ابوخالد سجستانى، 3- عثمان بن عيسى رواسى، 4- احمد بن محمد بن نصر بزنطى، 5- حسين بن بشار، 6- حسين بن عمر بن يزيد...) را معرفى كرده كه نخست منحرف شدند و به وقف گراييدند ولى بعد از مدتى هدايت شدند و بازگشتند. نويسنده همچنين اسامى 74 نفر را ذكر كرده و در مورد هر كدام اطلاعات و توضيحاتى روايى، رجالى و تاريخى عرضه كرده كه منحرف و واقفى شدند ولى توبه و برگشتشان معلوم و ثابت شده نيست. از جمله اين افرادند: 1- حسين بن سعيد هاشم مكارى، 2- على بن حسن طاطرى، 3- محمد بن بشير، 4- حيدر بن أيوب، 5- حسن بن على بن ابى حمزة بطائنى، 6- أبو جعدة، 7- أبو جبل، 8- محمد بن بكر بن جناح، 9- محمد بن عبدالله بن صاعد، 10- محمد بن عبدالله جلاب بصرى. نويسنده در مورد زياد بن مروان قندى، توضيحاتى مفصل نوشته و بعد به بررسى وثاقت يا عدم وثاقتش پرداخته و نوشته است: محققان و عالمان در مورد او اختلاف كرده‌اند چون نصوص در موردش گوناگون و داراى اضطراب است و برخى از آن، وثاقت را و برخى ديگر عدمش و بلكه جحد و انكارش را برداشت كرده‌اند. نويسنده سرانجام اظهار نظر كرده است كه: بسيار شگفت‌آور است كه صاحب مستدرك و آيت‌الله خوئى، شخصى مانند زياد بن مروان قندى را با اين همه فساد و افسادش مورد بررسى قرار داده و بعد به توجيه پرداخته و بگويند كه معلوم است ورعش از بين رفته ولى وثاقتش ثابت است و معلوم نيست از بين رفته باشد! در حالى كه نصوص متضافرى كه در اين زمينه وجود دارد براى ما روشن كرده است كه: يك- زياد بن مروان قندى از اركان وقف بود همان‌طور كه در روايت كشى آمده است؛ دو- همان‌گونه كه در غيبت شيخ طوسى آمده، او گرفتار طمع دنيا شد و اموال امام(ع) را سرقت كرد؛ سه- او مردم را گمراه كرد و آنان را به توسعه حركت واقفى‌گرى با بذل مال دعوت كرد همان‌طور كه در غيبت شيخ طوسى آمده است؛ چهار- او نصّ را پنهان كرد و لعنت بر وى در زمان امام موسى كاظم(ع) آشكار شد؛ پنج- او درحالى‌كه واقفى و زنديق بود مرد؛ شش- او اصرار بر دروغگويى داشت.
الاباضية في موكب التأريخ المجلد 2
نویسنده:
الشيخ علي يحي معمر
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
أجوبة المسائل في الفکر و العقيدة و التاريخ و الأخلاق المجلد 2
نویسنده:
سيد محمد صادق روحاني
نوع منبع :
کتاب , پرسش و پاسخ , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم ایران: ماهر,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مجموعه‎ای دو جلدی از «استفتائات» صورت گرفته در زمینه «مسایل اعتقادی»، تاریخی و اخلاقی و پاسخ آن‎ها طبق فتاوای آیت الله سید«محمدصادق حسینی روحانی» است. در این نوشتار مجموعه‎ای از سوال و جواب‎های فقهی در زمینه مسایل اصول دین مانند توحید و معرفت خداوند، عدل، اثبات وجود خدا، نبوت، امامت و معاد، فضایل معصومین، استعانت جستن از اهل‎بیت (علیهم السلام) و مشروعیت آن، ولایت تکوینی ائمه، مقام و منزلت اخروی آنان نسبت بین اهل‎بیت و ولایت آنان با توحید، رجعت اهل‎بیت و عظمت وجودی آنان خصوصیات منحصر به فرد پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و چهارده معصوم (علیهم السلام)، تاریخ انبیا و ائمه، شبهاتی در مورد مهدویت، علوم مندرج در قرآن کریم، زیارت معصومین و ادعیه وارده از جانب آنان. اوصاف قرآن و نسبت آن با اهل‎بیت مطرح شده و بر اساس دیدگاه‎های فقهی و کلامی آیت الله سیدمحمدصادق روحانی پاسخ آن‎ها مطرح شده است. "جلد دوم" به سوالاتی پیرامون اسلام و ایمان، ادیان و مذاهب، شعائر حسینیه، علوم اسلامی، حوزه علمیه و مرجعیت و تربیت و اخلاق و معنویت پاسخ داده شده است.
كتاب المقالات و الفرق
نویسنده:
سعد بن عبدالله اشعری قمی؛ مصحح: محمدجواد مشکور
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: موسسه مطبوعاتی عطایی,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
المقالات و الفرق كتابى است به زبان عربى، نوشته سعد بن عبداللّه ابى خلف الأشعرى القمى (متوفاى 299 يا 301ق.) و با تصحیح و تعلیق دکتر محمّد جواد مشكور در معرفى فرقه‌ها و نحله‌هاى شيعه. كتاب ياد شده، اينك سال‌هاست كه مورد گفتگو است و هنوز محقّقان درباره چگونگى ارتباط آن با كتاب فرق الشيعه از حسن بن موسى نوبختى، وحدت نظر ندارند. برخى مانند عباس اقبال بر اين باورند كه فرق الشيعه نوبختى و كتاب حاضر، هر دو يك كتابند و مآلا كتاب معروف فرق الشيعه از نوبختى نيست؛ ولى كسانى، مانند شيخ فضل‌اللّه زنجانى معتقدند، فرق الشيعه از نوبختى است. نكته قابل توجه، تشابه فراوان اين دو كتاب است. گو اينكه شيوه نقل و اقتباس در ميان پيشينيان بسيار معمول بوده است؛ امّا تشابه و تقارن به اين گستردگى نمى‌تواند با توجيه نقل و اقتباس موجه باشد. استاد محمّدرضا حسينى جلالى ضمن مقاله پژوهش‌گرانه‌اى، به اين نتيجه رسيده كه فرق‌الشّيعه از نوبختى نبوده و نسخه‌اى ناقص از همان كتاب المقالات و الفرق است. گفتنى است كه نوبختى در اين زمينه كتابى داشته كه شيخ مفيد مطالبى را از آن در العيون و المحاسن آورده است، كه آن مطالب شباهتى با فرق الشيعه موجود ندارد و اين خود دليلى است بر اينكه فرق‌الشيعه از آن نوبختى نيست. ابن نديم كتابى با عنوان الآراء و الديانات از نوبختى ياد مى‌كند؛ ولى اضافه مى‌كند كه وى به اتمام آن موفّق نشده است. در صورتى كه كتاب چاپ شده، فرق شيعه را تا پايان آن، يعنى بعد از امام حسن عسکری(ع) دارد. با اين حال گويا كتاب نوبختى در دسترس بوده است. اشعرى احتمالا كتاب را بين سال‌هاى 265 تا 289ق. نگاشته است؛ زيرا در يك مورد مسائل بعد از امام حسن عسکری(ع) را آورده و در موردى ديگر عدم شوكت قرامطه را تصريح كرده است كه با حمله سال 289ق. قرامطه و بستن راه‌ها و گرفتن مكّه سازگارى ندارد. اثر حاضر از جمله منابع كهن و بسيار قابل توجّه در زمينه شناخت فرقه‌ها و نحله‌هاى شيعه است. پس از مقدّمه، متن كتاب از اختلاف امّت بر سر امامت آغاز مى‌شود و با نقل ديدگاه‌هاى مختلف معتزله و مرجئه و ديگران در اين باره، تمامى فرق را در چهار فرقه شيعه، مرجئه، معتزله و خوارج خلاصه مى‌كند. پس از آنچه ياد شد، كتاب يكسره درباره فرقه‌ها و جريان‌هاى شيعى است. نخست مسأله امامت مطرح شده و ديدگاه‌هاى مختلف زيديّه و اماميّه و...در اين باره بررسى شده است. تفرق فرق شيعه پس از على(ع) در اين كتاب آمده و نسبت به برخى از فرقه‌ها توضيحاتى سودمند ياد شده است. از جمله موارد سودمند كتاب، اطّلاعات گران‌قدرى است كه نسبت به ائمه شيعه، عقايد غُلاۀ شيعه و منشأ اسماعيليه در لابلاى صفحات آن توان يافت. مقدّمه و تعليقات ارزشمند محقق كه در تكميل و يا توضيح متن نگاشته‌اند، بر سودمندى كتاب افزوده است. به هر حال كتاب ياد شده؛ از جمله متونى است كه در شيعه شناسى كار آمده است و هيچ پژوهش‌گر و شيعه‌شناسى از در نگريستن و بهره گرفتن از آن بى‌نياز نيست. به هر حال آقاى مشكور مقايسه‌اى بين فرق الشيعه نوبختى و المقالات و الفرق انجام داده كه روشن مى‌سازد، المقالات و الفرق در بسيارى موارد اضافاتى بر فرق الشيعه نوبختى دارد. ايشان دراين باره مى‌گويد: متن اين دو كتاب از نظر ابواب و توالى بحث و حتى عبارات تقريبا يكى است و پيداست كه يكى از ديگرى گرفته شده است. فرقى كه دارند آنست كه كتاب المقالات و الفرق سعد بن عبدالله در بسيارى از موارد اضافاتى بر فرق الشيعه نوبختى دارد و روى هم بالغ بر سى صفحه زايد بر آن است. ايشان اين اضافات را با ذكر صفحه به تفصيل در مقدمه‌اى كه بر كتاب المقالات و الفرق به عربى نوشته شرح داده‌است كه اينك به بعضى از آن‌ها اشاره مى‌شود. در آغاز كتاب المقالات و الفرق مقدمه‌اى است، در نه سطر كه فرق الشيعه نوبختى فاقد آنست. متأسفانه از اول كتاب المقالات و الفرق چند صفحه‌اى ساقط شده كه احتمال مى‌رود، قسمتى از آن بقيه همين مقدمه و مطالبى زائد بر فرق الشيعه نوبختى بوده باشد. در فقره 131 (صفحه 67 كتاب المقالات چاپى) مطلبى ذكر شده كه از نظر تاريخ بسيار مهم است و در هيچ يك از كتب تاريخى نيامده و آن خبر خودكشى عبدالله بن المقفع (در گذشته در 143ه‍) مترجم كتاب كليلة و دمنة و ديگر كتب قديم است. در اين فقره سعد بن عبدالله مى‌نويسد: «چون سفيان بن معاويه مهلبى كه از طرف ابوجعفر منصور عامل بصره بوده، مأمور فرستادن عبدالله بن المقفع براى كشته شدن به نزد منصور شد، عبدالله بن مقفع پيش از آنكه دستگير شود، خود را بكشت. گويند زهر خورد و بمرد و بقولى خويشتن را (بدار آويخته) خفه كرد». خبر انتحار ابن مقفع تنها خبر و قديمى‌ترين خبرى است كه قريب يك‌صد و پنجاه سال پس از مرگ وى توسط سعد بن عبدالله ابى خلف اشعرى به ما رسيده است. در فقره 111 قريب چهار صفحه مطلبى درباره فرقه مخمسه يا پيروان ابوالخطاب كه معتقدان به الوهيت محمد و على و فاطمه و حسن و حسين بودند، آمده كه در ديگر كتب فرق از آن فرقه به آن تفصيل ذكرى نرفته است. عدد فرقه‌هاى شيعه اماميه، پس از وفات حضرت امام حسن عسکری(ع) كه در كتاب فرق الشيعه نوبختى سيزده فرقه ذكر شده، در كتاب المقالات و الفرق دو فرقه بيشتر، پانزده فرقه آمده كه با كمال تأسف فرقه پانزدهم آن از آخر كتاب ساقط گرديده است. اختلافات فراوان ديگرى نيز بين اين دو متن وجود دارد كه خوانندگان محترم مى‌توانند، به مقدمه آقاى مشكور (صفحه، ك - كد) بر كتاب المقالات و الفرق مراجعه نمايند. المقالات و الفرق اوّلين بار بر اساس دو نسخه موجود آن، به تحقيق و تعليق محمّد جواد مشكور به سال 1341ش. منتشر شد. محقق، مقدّمه‌اى مفصّل بر كتاب نوشته و در ضمن آن افزون بر زندگانى مؤلّف، راجع به كتاب نيز توضيحاتى آورده است و تعليقات مفصلى نيز به كتاب افزوده است. اين كتاب مشتمل بر پاورقى‌هايى به قلم محقق و فهرست‌هاى ذيل مى‌باشد: آيات، احاديث، برخى از اصطلاحات و كلمات در كتاب، قوافى، ملل و فرق و مذاهب و اهل مذاهب، نام زنان و مردان، كنيه‌ها، شهرها و مكان‌ها.
مصنّفات الشیخ المفید المجلد 4
نویسنده:
محمد بن محمد مفيد؛ محقق: ابراهیم انصاری
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مصنفات الشيخ المفيد مجموعه‌ای از آثار شیخ مفید می‌باشد. محمد بن محمد بن نعمان بغدادی (336–413ق) معروف به شیخ مفید، از علمایی است که دارای تألیفات بسیار در موضوعات متنوع است. از آن تألیفات بسیار می‌توان به سه کتاب در حدیث، چهار کتاب در تاریخ، پنج کتاب در اصول فقه، دوازده کتاب در علوم قرآن، 41 کتاب در فقه و بیش از هفتاد کتاب در علم کلام اشاره کرد[۱] حدود نصف آثار شیخ مفید در موضوع کلام و از این تعداد کتاب، نصف آن در مبحث امامت می‌باشد[۲] برخی از آثار ایشان از قبیل «التمهيد»، «الانتصار»، «الافتخار»، «الرسالة العلوية» و... که قریب به چهل اثر می‌باشد متأسفانه مفقود شده و موضوع آن مشخص نمی‌باشد[۳] این کتاب در 14 مجلد تهیه شده است که مجلد اول آن (که شماره این جلد از کتاب صفر می‌باشد) با عنوان حياة الشيخ المفيد منتشر شده است و محتویات آن شامل زندگی‌نامه شیخ مفید، شمردن آثار او از قبیل آثار موجود، مفقود و منسوب و توضیحاتی کامل درباره هرکدام از آن آثار است. برای هر عنوان از کتب شیخ مفید، مقاله‌ای درخور تولید شده است. محتویات جلد چهارم: أوائل المقالات، تعليقات علی أوائل المقالات (شیخ فضل‌الله زنجانی و واعظ چرندابی)، تعليقات علی أوائل المقالات (شیخ ابراهیم انصاری زنجانی خوئینی)؛ «اوائل المقالات»، یکی از مهمترین کتب کلامی شیعه به حساب می‌آید. بلکه می‌توان ادعا کرد برای این کتاب نظیری بین کتب کلامی نیست به طوری که با حجم بسیار کم بر صدها مساله کلامی و اعتقادی مشتمل باشد. و مثل آن در بین دیگر کتب مثل خود مولف است بین علماء که از جامعیت ویژه‌ای برخوردار است. از آنجا که شیخ مفید این کتاب را در اواخر عمر شریف خود نگاشته است لذا در بین نوشته‌های او نیز از اهمیت بسزائی برخوردار است. مباحثی که مولف در این کتاب مطرح کرده عمیق تر و براهین اقامه شده از اتقان بیشتری برخوردار است. از این رو می‌بینیم که این کتاب از همان زمان حیات مولف شهرت می‌یابد و تا به امروز علماء در نوشته‌های متعدد خود به آن استناد می‌کنند. در طول این هزار سال هرگز این کتاب در حوزه‌های علمیه مترک و مغفول واقع نشده است. به همین دلیل الان از جمله کتبی به حساب می‌آید که نسخ خطی متعددی دارد. این کتاب را مولف در اثبات فرق بین شیعه و معتزله نوشته است. او در مقدمه می‌گوید «فانی بتوفیق الله و مشیته مثبت فی هذا الکتاب ما آثر اثباته من فرق ما بین الشیعه و المعتزله و...»
کنز الولد
عنوان :
نویسنده:
إبراهيم بن حسين حامدي؛ محقق: مصطفى غالب
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار الاندلس,
چکیده :
كنز الولد نوشتۀ ابراهيم بن حسين الحامدى دومين داعى مطلق طيبى، كتابى است از جمله كتب سرّى فرقۀ اسماعيليه شاخۀ طيبيه است كه به بيان عقايد اين گروه مى‌پردازد.در اين كتاب عقايد اسماعيليه طيبيه و اسرار التوحيد اسماعيلى به‌خوبى ترسيم مى‌شود. ابراهيم بن حسين در اين كتاب جهان‌شناسى نوافلاطونى-اسماعيلى داعى کرمانى(از داعيان اسماعيلى) را به گونه‌اى مبتكرانه با نظريات اساطيرى درهم آميخته و براساس آن جهان‌شناسى خاصى را بنيان نهاده كه به عنوان نمونه مورد استفاده متفكران متأخر طيبى واقع شد و رسائل اخوان الصفا نيز توسط همين داعى به محافل طيبيان يمن راه يافت.مستعلويان طيبى، همانند اسماعيليان فاطمى(در مصر) براى ظاهر و باطن دين و احكام شرعى اهميت يكسانى قائل بوده‌اند و علاقۀ دورۀ فاطمى را به جهان‌شناسى و بينش ادوارى تاريخ كه اجزاء عمدۀ تشكيل‌دهندۀ نظام حقايق مستعلويان نيز شدند حفظ كردند، ولى اصلاحاتى نيز در تعاليم مذهبى-فلسفى خود وارد نمودند كه به نظام حقايق آنها ویژگی‌هاى خاصى مى‌بخشيد. يكى از ويژگى‌های «كنز الولد» از بعد فلسفى آنست كه در اين كتاب براى نخستين‌بار در تاريخ انديشۀ اسماعيلى از رسائل إخوان الصفا و نيز الرسالة الجامعه ياد مى‌شود و مؤلف در مناقشات خويش با مخالفان بر ديدگاه‌هاى مطرح‌شده در اين رسائل اعتماد مى‌ورزد.از اين‌رو مى‌بينيم كه داعيان طيبى در يمن همان روش حامدى را در اعتماد به رسائل مذكور در پيش گرفته و آنرا به عنوان‌كتاب مورد اعتماد پس از قرآن كريم در نظر مى‌گيرند. مؤلف در اين كتاب به‌خوبى به بيان عقايد اسماعيليه و اصول و احكام اين فرقه پرداخته و به توصيف دقيق فلسفۀ دعوت و صور عرفانى آن و دانش حقايق باطنى و نيز الهيات و مراتب روحى و دينى اقدام نموده است.در موارد بسياری «كنز الولد» از «ظهور ولد تام» یعنى امام قائم منتظر سخن مى‌گويد كه پس از تمام شدن ادوار هفتگانه‌اى كه نزد اسماعيليه معروف و مشهور است ظهور خواهد كرد. «كنز الولد» شامل يك مقدمه و چهارده باب است:الباب الاول:في التوحيد من غير تشبيه و لا تعطيل.الباب الثاني:الابداع الذى هو المبدع الاول.الباب الثالث: المنبعثين عن المبدع الاول معا و تباينهما.الباب الرابع:المنبعث الاول القائم بالفعل و ما ذلك الفعل؟الباب الخامس:المنبعث الثاني القائم بالقوة و ما سبب ذلك؟الباب السادس:الهيولى و الصورة و ما هما في ذاتهما و سبب تكثفهما و امتزاجهما.الباب السابع:ظهور المواليد الثلاثة:المعدن و النبات و الحيوان.الباب الثامن:ظهور الشخص البشرى اولا و في كل ظهور بعد وفاء الكور.الباب التاسع:ظهور الشخص الفاضل من تحت خط الاعتدال.الباب العاشر:الارتقاء و الصعود الى دار المعاد.الباب الحادى عشر:معرفة الحدود العلوية و السفلية.الباب الثاني عشر:الثواب و الارتقاء في الدرج الى الجنة الدانية و العالية.الباب الثالث عشر:اتصال المستفيد بالمفيد و ارتقائه اليه و اتصاله به.الباب لرابع عشر:العذاب بحقيقته و كيفيته.
  • تعداد رکورد ها : 168