جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 176
بررسی مبانی فلسفی حسن و قبح اخلاقی از دیدگاه غزالی و فیض کاشانی
نویسنده:
عباس کشاورزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مباحث علم اخلاق که ارتباط مستقیم با مباحث فلسفه اخلاق دارد و باید گفت که جایگاه بحث آن در فلسفه اخلاق هست مباحث مربوط به حسن و قبح می‌باشد که کهن‌ترین بحث کلامی نیز می‌باشد در این پژوهش تلاش شده است تا به بررسی افکار و اندیشه‌های دو تن از فحول اندیشه اسلامی نسبت به مبانی فلسفی حسن و قبحبه طور خصوص پرداخته است.امام محمد غزالی متکلم، نقاد فلسفه و مسلط بر معارف اسلامی به معنای وسیع کلمه و دیگری ملامحسن فیض کاشانی فیلسوف و فقیه و محدث و مفسر نامدار شیعی است که در برابر غزالی چهره نامدار اهل سنت قرار می‌گیرد برای نیل به اهداف تحقیق از روش کتابخانه به شیوه توصیفی استفاده گردیده و با مراجعه به متن کتب این دو دانشمند تلاش شده تا دیدگاه هریک در خصوص مسایل فلسفی حسن و قبح با توجه به مبانی اصلی ارایه گردد.در یک اظهار نظر کلی و عمومی می‌توان گفت که در ایمان راسخ و دلبستگی آنها به مبانی عقیدتی اسلامی تردیدی نیست ولی در موضع‌گیری و اظهار نظر در مسائل گوناگون از جمله مبانی هستی‌شناسی، جایگاه علم خدا و انسان، بحث اراده خدا و انسان و اختیار و.... که به وجود آورنده دیدگاه هر دو در خصوص مبنای فلسفی حسن و قبح و دیگر مباحث فلسفی می‌باشد اختلاف اساسی دارند چرا که غزالی تحت تاثیر عقاید اهل سنت و جماعت و در مسائل کلامی مذهب اشعری دارد. و فیض کاشانی شیعی معتقد به معارف اهل بیت (ع)، اخباری‌گری معتدل و تحت تاثیر افکار و معارف آنهاست.غزالی معتقد است اراده همان اراده خداست و انسان در انجام افعال، اراده‌ایی از خود ندارد و اذعان می‌کند که افعال نه حسن‌اند نه قبح، و این شرع است که حکم به حسن و قبح افعال دارد در حالی که فیض اعتقاد به اختیاری بودن افعال انسان دارد و معتقد به امر بین امرین می‌باشد بدین صورت که این اختیاری بودن اختیار محض نیست یعنی می‌توان افعال انسان را هم به خدا و هم به انسان ربط داد بنابراین نه چون غزالی انسان را مجبور و نه دارای اختیار تام می‌داند. هر چند غزالی نیز سعی در ارتباط افعال با مسئولیت انسان بر می‌آید ولی موفق به اظهار کامل آن نمی‌باشد. نهایتا غزالی با مخالفت خویش با مبانی فلسفی و عقلی محور داوری را به شرع داده که آن نیز متاثر از مکتب اشعری است و عقل را از پرداختن به آن جایز نمی‌داند و ملاک داوری را شرع می‌داند. اما فیض عقل را موهبت الهی و وسیله‌ایی برای رسیدن به هدف اصلی خلقت دانسته و جایگاه خاصی بر انسان و عقل، این موهبت خاص الهی دارد.
مقایسه اخلاق شهروند جهانی کانت و مدینه فاضله فارابی
نویسنده:
روح‌اله طراوت
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پرسش اصلی ما در این رساله پاسخ به این مسأله است که آیا از دل نظام فلسفی و اخلاقی کانت و فارابی می‌توان عناصری را برای دست‌یابی به اخلاق شهروند جهانی یافت؟در عالم فلسفه، اعم از فلسفه کلاسیک یونان و مکاتب فلسفی پس از آن، مفاهیم«جهان وطن‌گرایی» و «اخلاق شهروند جهانی» همواره متناسب با فضای فکری متفکران آن عصر مورد ارزیابی قرار می‌گرفته است. کانت نیز به سه طریق، که ملازم با یکدیگر هستند، به مبحث اخلاق شهروند جهانی و جهان وطن‌گرایی پرداخته است.او در روش نخست اصول اساسی نیل به اخلاق جهانی، که نشأت گرفته از قوانین اخلاقی او می‌باشد، را ارائه و سپس با توجه سومین اصل بنیادهای مابعدالطبیعۀ اخلاق، هر فرد انسانی را موظف به نوع خاصی از قانون‌گذاری می‌کند که برای یک شهروند جهانی در گسترۀ غایات طبیعی به منزلۀ قوانین تخطی‌ناپذیر اخلاق به شمار رود. در روش دوم، او تکالیف و وظایف حقوقی ـ اخلاقی شهروندان را مشخص و سپس به بحث پیرامون ایجاد نهادهایی که بتوانند افراد را به شهروندان جهانی در پناه یک صلح پایدار برسانند، می‌پردازد. کانت در روش سوم، با بسط نظریۀ دین عقلانی ـ اخلاقی خویش، حکومت دینی را ترسیم می‌نماید که در آن هر شهروند خود را در زیر بیرق خداوند و نهاد کلیسا احساس کرده و به همین جهت ساختار یک حکومت جهانی شکل می‌گیرد.در اندیشه‌های فارابی نیز به این نکته اشاره می‌شود که او چگونه براساس دیدگاه‌های شهروندان، مدینه‌ها را به فاضله و غیرفاضله تقسیم کرده است. براین اساس او برای مدینۀ فاضله نحوه‌ای از حکومت را قائل شده که در آن براساس معیارهایی، حکمرانی را انتخاب نموده و سپس هر کس به تناسب نسبت خود با این حکمران تکالیف و وظایفی را بر عهده می‌گیرد. به همین منوال او گستره‌ای از مدینه‌ها را مشخص کرده که در نهایت به شکل‌گیری مدینۀ فاضلۀ معموره منجر می‌شود و از همین روی شهروندان آن را شهروندان جهانی و اخلاق برآمده از آن را اخلاق شهروند جهانی می‌توان نام نهاد. در پایان پس از ارائۀ تمایزات اخلاق کانتی و مدینۀ فاضلۀ فارابی، این نتیجه‌ حاصل می‌شود که در دنیای کنونی و برای به‌دست آوردن اخلاق شهروند جهانی نه صرف اندیشه‌های کانت و فارابی که آراء دیگر فلاسفه نیز می‌بایست برای دست‌یابی به یک نظام واحد به طور واضح و متمایز مورد مداقّه قرار گیرند.
نور در حکمت سهروردی و قرآن
نویسنده:
زهره طیار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله نور در حکمت سهروردی و قرآن مورد بررسی قرار می گیرد. قرآن به عنوان کتاب آسمانی، همواره مورد توجّه و الهام بخش متفکّران مسلمان بوده است. در قرآن، آیات متعددی اشاره به نور کرده اند. نور در این آیات علاوه بر نور پروردگار، شامل مراتب نوری در انسان و کتب آسمانی و حتّی نور محسوس، که اعلی درجه ی آن نور خورشید است، می شود. نور ایمان، نور علم و معرفت، نور طاعت و بندگی و نور ذکر خدا، از جمله نورهایی اند که انسان بنابر میزان خلوص از آن ها بهره مند می گردد. از نظر قرآن، تنها نور حقیقی خود خداوند است. سهروردی نیز، به عنوان فیلسوفی مسلمان در بسیاری از آثارش پس از طرح نظرات خود، به آیات قرآن استناد کرده است. وی زمانی که از مفهوم نور و اقسام آن در سلسله ی مراتب انوار سخن می گوید، از خداوند تعبیر به نورالانوار کرده و در نظام نوری اش او را در رأس سلسله ی انوار قرار می دهد. به نظر او نور، یکی از اسماء الهی است که تجلّی آن در آسمان ها و زمین به مراتب مختلف ظهور کرده است. جهان بینی سهروردی به گونه ای است که، جایگاه موجودات بنابر میزان نورپذیری و مرتبه ی نوری هریک، مشخص می شود. یعنی هرچقدر به نورالانوار نزدیک تر باشند، در درجه یبالاتری از نظام طولی انوار قرار می گیرند، و هرچقدر از منبع نور دور تر باشند در درجه ی پایین تری از انوار قرار می گیرند. با بررسی نور در حکمت سهروردی و قرآن می توان گفت که «نور» واژه ای است که در قرآن مصادیق متعددی برای آن ذکر شده است، درحالی که در فلسفه ی سهروردی نور معادل با موجود است و والاترین موجود همان نورالانوار است که در رأس سلسله ی وجود قرار می گیرد.
بررسی تطبیقی مبانی نظری آراء سیاسی سهروردی و ملاصدرا
نویسنده:
اکرم قاسمی فلاورجانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نوشتار پیش رو،مبانی نظری آراء سیاسی سهروردی و ملاصدرا را مورد بررسی قرار می دهد.سهروردی و ملاصدرا ارائه دهنده مستقیمویا غیر مستقیم مبانی نظری آراء سیاسی هستند.گردآوری این مبانی در یک مجموعه و مدون کردن آنها، تاکنون به طور مستقل صورت نگرفته است.از این رو در این رساله برای کشف زوایای مختلف آراء سیاسی این دو فیلسوف،به مبانی معرفت شناسی،خداشناسی،هستی شناسی و انسان شناسی آنها پرداخته می شود، تا مشخص گردد آراء سیاسی این دو اندیشمند بر چه مبانی ای استوار است.به این منظور آراء سیاسی سهروردی و ملاصدرا با توجه به مبانی مذکور ریشه یابی وتحلیل شده است واین نتیجه مهم به دست آمده است،که تحلیل اندیشه سیاسی هر دو فیلسوف،بدون توجه به مبانی نظری آنها،ناقص و فاقد اعتبار علمی است.در این رساله در مقام مقایسه تطبیقی مبانی نظری این دو فیلسوف پیرامون آراء سیاسی، نتایج ذیل حاصل شده است:ا-هر دو فیلسوف از منابع معرفتی عقل،وحی و شهود در فلسفه سیاسی خود بهره می برند،با این تفاوت که سهروردی بر اساس محوریت معرفت شهودی و با طرح حکومت حکیم متأله یا انسان کامل،نظریه ای عرفانی در مورد اندیشه سیاسی عرضه می دارد،ولی معرفت عقلانی در فلسفه سیاسی ملاصدرا سایه افکن است وشهود را در پرتو عقل و وحی هدایت می کند.2-هر دو فیلسوف خداوند را حاکم مطلق و یگانه قانونگذار عالم وجود می دانند وبنابراین بر پیوند سیاست با شریعت(که قانون تدبیر زندگی انسانها از طرف خداونداست)،تأکید می ورزند.البته با این تفاوت که سهروردی تصریحی بر انتصابی بودن رهبری سیاسی ندارد،ولی ملاصدرا بر مبنای تفکر شیعی خود آن را انتصابی می داند.3-هر دو فیلسوف هستی را جلوه ظهور حق تعالی و بنابراین دارای هدف ، قانون ،مبدأ ومعاد واحد ونظام اکمل دانسته، بر اساس این باور، تعالی سیاست را در هماهنگی و حرکت در مسیر قوانین،نظام اکمل و عادلانه هستی می دانند.4-هر دو فیلسوف،سیاست را لازمه وجود انسان دانسته، انسانها را به علت واجد بودن صفاتی چون قوه شناخت، تعقل، قدرت اختیار وانتخاب راه سعادت ویا شقاوت،درتشکیل جوامعی عقلانی و شرعی، در سایه رهبری انسان کامل قادر می‌دانند. بنابراین انسانها خود مسبب تمامی کنش های اجتماعی و سیاسی خود هستند.در پایان به این نتیجه می رسیم که آراءسیاسی سهروردی و ملاصدرا تقریبا منطبق بر هم اند،جز اینکه ملاصدرا با بهره گیری از عقاید شیعی در بسط فلسفه سیاسیش،به فلسفه سیاست اسلامی غنا بخشیده است.
تبیین و نقد رابطه اخلاق و زیبایی‌شناسی از منظر شوپنهاور
نویسنده:
منا مرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نظریه اخلاق شوپنهاور، در فلسفه اخلاق از اهمیت زیادی برخوردار است. در مباحث فرا اخلاقی با آن که نمی توان کاملاً، تقسیم بندی های تحلیلی را برای فلسفه وی در نظر گرفت، اما نظریات اصلی در فرا اخلاق در باب واقعیت و معنا مبنای استناد و استفاده ما در مباحث فرا اخلاقیِ شوپنهاور می باشد.رساله حاضر به این مسئله می پردازد که شوپنهاور چه معیارهایی را برای گزاره های اخلاقی و صدق و کذب آن ها در نظر می گیرد.همچنین خواهیم دید که شوپنهاور در تبیین رهایی از اراده و روند ژرف اندیشی می تواند تعریفی جامع از اخلاق ارائه دهد. نگارنده کوشیده است در پاسخ به مسائل مورد بحث درباره اخلاق و طریق دیگرِ نفیِ اراده، یعنی زیبایی شناسی، علاوه بر بیان آرای شوپنهاور، دیدگاه های مختلف شارحان و منتقدان وی را نیز مبنا و اساس گزارش قرار دهد. بدین سان در ابتدا صرفاً به نوعی، روایت گری از مباحث شده است و در پایان هر فصل استنباط خویش را از مباحث، در قسمت نتیجه گیری رساله بیان کرده ام. در فصل اول بعد از بیان کلیات، به مبانیِ هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی پرداخته شده و این که این مباحث چه ارتباطی می توانند با فلسفه اخلاق شوپنهاور داشته باشند. فصل دوم به بحث درباره نظریات فرا اخلاقی شوپنهاور، اختصاص یافته است. ابتدا شرح داده ام که شوپنهاور چه جایگاهی را در اخلاق، به واقعیت نسبت می دهد واراده در ماهیت خویش چگونه می تواند اساسِ دیدگاه اخلاقی شوپنهاور را تشکیل دهد. سپس بدین موضوع پرداخته ام که وی نظریه خویش راجع به ارزش و باور را چگونه با بیان «آگاهی برتر» توجیه می کند.بدین سان به شرح نظریه معنا و نیز بعد روانشناسی فرا اخلاق با بیان انگیزه ها در فلسفه شوپنهاور پرداخته شده است و در پایان نیز علاوه بر نتیجه، تحلیلی نیز بر مباحث ارائه داده ام؛ در فصل سومِ رساله طی چندین گفتار به این مسائل پرداخته ام: آزادی و ضرورت ، تفکیک شخصیت، ملال و شکل های آن، عدالت، شفقت، اخلاق فضیلت... و در فصل چهارم ارتباط میان اخلاق و زیبایی شناسی که در طی رساله نیز بدان توجه شده است مورد بررسی قرار گرفته است. آن چه در این فصل، مد نظر است بیانِ شباهت های میان اخلاق و زیبایی شناسی به عنوان دو راه رهایی از اراده است، آن هم، در وجوهِ مختلفی هم چون شکل و روند ژرف اندیشی، ارزیابی، نظریه لذت، روشنگری و فرآیندهای مشابه در اخلاق و هنر مثل عشق و از خود بیگانگی. در آخر نیز باید گفت، آیا شرح این شباهت ها می تواند برای توجیه رابطه متقابل میان هنر و اخلاق کافی باشد یا خیر. با بیان این مسائل می توانیم دریابیم که شوپنهاور به راستی به ارتباط دوسویه ای میان اخلاق و زیبایی شناسی با توجه به رویکردش نسبت به دیدگاه های کانت و افلاطون، معتقد است.
فلسفه خلقت انسان و ویژگی های کلامی او از نگاه علامه طباطبائی (ره)
نویسنده:
مائده مقدسین
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از عمده‌ترین و مهم ترین سوالاتی که ممکن است برای هر فردی در حیاتش مطرح شود و ریشه اعتقادات او قرار گیرد سوال از هدف خلقت است، هدفی که اگر برای شخص، واضح و مبرهن و با دلیل عنوان شود در حکم قطب نمایی عمل می کند که تا انتهای مسیر را همچون چراغی پرفروغ به نور خود روشن می کند و اعتقادات و اعمال و افکار و در یک نگاه ایدئولوژی و جهان بینی شخص را، شفاف سازی می نماید.بحث از جایگاه ویژه انسان در نظام خلقت و اهدافی که مترتب بر خلقت انسان در قرآن کریم ذکر شده و موشکافی این موارد همراه با اعتقادات کلامی بسیار مهمی که گره ای ناگسستنی با اهداف خلقت خورده اند – اعم از بحث قضا و قدر، جبر و اختیار و بداء – ما را بر آن داشت که این مسائل مهم را از نگاه علامه بزرگوار نابغه قرن، علامه طباطبائی (ره) مورد مداقّه قرار دهیم و به این نکات برسیم که انسان و در پی آن انسان کامل هدف نهایی خلقت است. البته اهدافی دیگر نیز وجود دارد که همه آنها اهداف نهایی نیست بلکه بلکه اهدافی فرعی است که سالک طریق آنها را به عنوان منزلگاههایی یکی پس از دیگری طی می کند تا به آن هدف نهایی که همان مقام لقاء الله و فناء فی الله است نائل گردد و به مقامات وقفه ناپذیر و صعودی کمال و مدارج رفیع انسان کامل دست یابد. در این پایان نامه، سعی بر آن شده است که خوانند به این نظر برسد که این مدارج رفیع انسانیت که همان هدف از خلقت انسان است طبق نظر علامه، قابل وصول برای همگان است و محدود به عده خاصی از اولیاء و انبیاء نیست بلکه هر شخصی که اراده کند و بخواهد و از خداوند نیز استمداد کند می‌تواند به این درجات برسد. هیچ کس محکوم یقینی و قطعی به حکمی از احکام سعادت و شقاوت نیست، حتی اگر انسان گناهان بزرگی را مرتکب شده باشد می تواند با تغییر موضع خودوروی آوردن به نیکی‌ها سرنوشت خویش را تغییر دهد و این همان مطالبی است که در فصل آخر، فصل چهارم، در باب، قضا و قدر، جبر و اختیار و بداء آورده شده است و با مطالعه این فصل نیز می توان به رابطه این چند فصل، و نتیجه گیری شایسته و درخور نائل گشت ان شاءا.... .
عشق انسان به خدا در تفکر ابن‌عربی و ملاصدرا
نویسنده:
فاطمه حاجیلوئی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نگارنده در این نوشتار با توجه به اهمیت عشق دردین ، فلسفه و عرفان اسلامی و نقش کلیدی آن در تربیت انسان، به مسئله عشق در تفکرات پدر عرفان نظری، ابن عربی و حکیم متأله، ملاصدرا که آثار فلسفی اش صبغه عرفانی داشته و بطور خاص متأثر از ابن عربی است می‌پردازد، در این مسیر بعد از بیان معانی لغوی و اصطلاحی عشق و جایگاه آن در قرآن و سنت بر امکان عشق الهی صحه عقلی و نقلی گذاشته می شود و بعنوان اصل مهم در تفکر ابن عربی و صدرا در ادامه به بیان مبادی و مولفه ها و مراحل و انواع عشق و آداب آن پرداخته می شود و بر نقش عشق مجازی برای رسیدن به عشق الهی تاکید می شود و محرمان عشق الهی و انسان کامل که به مراتب بالای عشق الهی رسیده اند بیان می شود و به نقش پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و اله) و ائمه علیهم السلام تاکید می شود و در آخر ثمرات عشق الهی در زندگی از تزکیه و تربیت تا ظهور کرامات انسانی بیان می‌شود.
مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی رابطه نفس و بدن از نظر سهروردی
نویسنده:
لبلا خسرونیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان نامه پژوهشی درباره مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی رابطه نفس و بدن در اندیشه سهروردی است که با روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است . هدف از تبیین این رساله نشان دادن رابطه نفس و بدن در میان آثار سهروردی است و اینکه آیا رابطه نفس و بدن در اندیشه سهروردی با مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی او سازگار است یا خیر ؟ از آنجا که درک حکمت اشراقی بر آگاهی به درون وجود انسان و تأویل هستی آدمی استوار است ، خودشناسی و علم النفس در واقع کلید درک این حکمت و بحث حیاتی آن را تشکیل می دهد آنچنانکه خود سهروردی توصیه کرده است تا انسان نتواند به درون خود سفر کند و به تأویل رموز وجود درونی خود بپردازد او را قدرت تأویل پیام شرقی عالم وجود که همان حکمت اشراقی است میسر نمی شود . در این حکمت هستی و مراتب آن معرفت و سعادت انسان بر اساس نور تفسیر شده است و انسان با انوار و اشراق نفس به حقیقت واصل شده و او را مشهود می کند .از نظرسهروردی هر موجودی که ذات خود را ادراک کند با نور محض یکی می داند از این رو نفس انسانی را با اصول کیهانی یا انوار مرتبط می کند .سهروردی از این اصل اشراقی در معرفت شناسی نتیجه کلی می گیرد هر چیزی که ذات خویش آگاه است از تمام چیزهای همان مرتبه نیز آگاه است.بنابراین آگاهی اساس علم اشراقی می شود که معتقد است حقیقت همه موجودات خودآگاه به آگاهی کیهانی آغازشده وتا آگاهی انسان بسط می یابد و خودآگاهی با روشن بودن یا ظاهر برابر بوده و با نور محض یکی است .
رویکرد نهج البلاغه به مسأله وجود خدا
نویسنده:
مریم السادات موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این نوشتار به مسأله وجود خدا به عنوان یکی از مباحث مهم فلسفه دین از منظر نهج البلاغه پرداخته شده است . بررسی ضرورت بحث خداشناسی , موانع و پیامدهای خداشناسی صحیح از نگاه نهج البلاغه یکی از موضوعات در خور توجه بوده که به آن اهتمام شده است . در تحقیق حاضر با اقتباس از روش الهیات مسیحی ابتدا تعریفی از خدای مفروض در قالب صفات باری تعالی ارائه شده است و سپس به بررسی و استقصاء کلیه دلایل اثبات خدا در نهج البلاغه در دو رویکرد براهین عقلی و غیر عقلی پرداخته شده است .
بررسی انسا‌ن‌شناسی فلسفی-عرفانی از دیدگاه عزیزالدین نسفی
نویسنده:
شهناز دوستی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
انسان‌شناسی از حوزه‌هایی است که گسترة وسیعی از علوم را به خود اختصاص داده‌است و با رویکردهای مختلف مورد بررسی قرار گرفته‌است. به لحاظ اینکه این حوزۀ از دانش آثار و نتایج غیر‌قابل‌انکاری در زندگی انسان و سرنوشت او دارد، حائز اهمیت است. در سنت ایرانی- اسلامی عزیز‌الدین نسفی، عارف و حکیم قرن هفتم، به انسان پرداخته‌است. اثر معروف الانسان‌الکامل ثمرة ماندگار اوست. او انسان را عموماً با رویکردهای دینی، فلسفی و عرفانی یا به تعبیر خود وی، دیدگاه های شریعت ،حکمت و اهل وحدت مورد بررسی قرار داده‌است. سؤالاتی که در این رابطه مطرح می‌شود این است که تعریف او از انسان چیست؟ انسان چگونه و چرا به وجود آمده است، رسالت او در این جهان چیست؟ آیا انسان مختار است یا مجبور؟ ارتباط او با خود، خدا، جهان و دیگران به چه شکلی است و چگونه باید باشد؟ که در این پژوهش سعی شده‌است به آنها پاسخ داده‌شود. تحقیق حاضر در پنج فصل درصدد پاسخگوئی به این مسائل مدون شده‌است بدین صورت که در فصل اول کلیات بحث که شامل بیان، ضرورت، اهمیت، پیشینة بحث و سؤالات و اهداف، در فصل دوم به چیستی انسان و تعریف و مراتب او پرداخته شده، در فصل سوم به چگونگی ارتباط انسان با خدا و در فصل چهارم رابطة انسان با جهان و در فصل آخر به ارتباط انسان با خود و دیگران پرداخته شده‌است. و نتیجه گرفته شده که انسان برای طلب کمال به این جهان خاکی آمده‌است، او نباید اصل خود را فراموش کند بلکه باید با استفاده از قدرت اختیاری که دارد برای رسیدن به آن مقام تلاش کند و بالاترین مرتبة آن انسان‌کامل است که تنها اوست لیاقت خلیفه‌اللهی را دارد و واسطة بین رب و خلق است.
  • تعداد رکورد ها : 176