جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1252
نقد و مقایسه دیدگاه‌های ابن‌سینا و غزالی در باب ارزش و جایگاه علوم تجربی
نویسنده:
محمدکاظم نیک‌مرام
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آنچه که به طور صریح یا غیر صریح از آثار ابن سینا و غزالی بدست می آید این است که روش علوم تجربی مشاهده و تجربه است؛ اما به صرف مشاهده و تجربه و بدون مبانی عقلی، علوم تجربی شکل نمی گیرند؛ زیرا انسان قبل از هرچیز حضوراً و بی واسطه به وجودِ خود آگاه می شود. این آگاهی، یقینی ترین علم اوست. او از طریق حواس، ادراکات جزئی و متغیری بدست می آورد. وی به طور بدیهی این ادراکات را معلول جهان بیرون دانسته و بدین طریق به وجود جهان خارج پی می برد. همچنین با مطابق دانستن این صور با جهان خارج، به قابل شناخت بودن هستی و به توانایی حواس یا عقل خود در شناخت آن اعتراف کرده است؛ اما شرط علمی بودن یک قانون، کلیت و ضرورت است. بدین جهت عقل با تجزیه و ترکیب داده های حسی، به آنها کلیت و ضرورت می دهد.از مطالب بالا نتیجه می شود که اولاً علوم تجربی بر مبانی غیر تجربی استوارند. چنانکه اگر درستی روش تجربی به واسطه خود تجربه اثبات شود، دور باطل پیش می آید. ثانیاً به صرف استقراء در جزئیات، این علوم شکل نمی گیرند. بلکه وقتی در مشاهدات مکرر، حادثه ای به طور دائمی و یا اکثری رخ داد، عقل این قیاس خفی را دخالت داده و می گوید: «اتفاقی، دائمی و یا اکثری نیست». به همین جهت این متفکران، علوم تجربی (طبیعی) را قسمی از علوم فلسفی دانسته اند. البته در اینجا ابن سینا و غزالی راهی را برای اثبات این قاعده ارائه نداده اند. ثالثاً به ترتیب، حضوری بودنو بدیهی بودن و یا به بدیهی منتهی شدن، ملاکهای علم یقینی اند.غزالی درعلم حضوری، الهام و کشف شهودی را از تمام علوم، یقینی تر می داند؛ اما از آثار ابن سینا چنین استنباطی نمی شود.اکنون با توجه به مطالب بالا این پرسش مطرح است که چرا غزالی با فلسفه و اصل علیت مخالفت کرده است؟پاسخ این است که غزالی با انگیزه های غالباً دینی با فلسفه در مقام تحقق، یعنی با فلاسفه به مخالفت برخاسته است؛ زیرا از دیدگاه او فلاسفه به جای پیروی از موازین منطقی و عقلی، بیشتر از اوهام خود الگو گرفته اند. او در حالی که می توانستگفته های آنان را تأویل کند، از حربه تکفیر استفاده کرد.او در مساله ضرورت علّی و معلولی، موضع هماهنگی ندارد. وی در تهافت الفلاسفه با پیروی از دیدگاه خاص اشعریها به نفی آن پرداخته؛ اما در همین کتاب، در یک موضع جدلی و در معارج‌القدس به طور واقعی آن را پذیرفته است.در دیدگاهِ نفی ضرورت علّی و معلولی و دخالت دادن مستقیم اراده الهی در وقوع حوادث طبیعی، دیگر جایی برای نقش آفرینی علل و عوامل مادی حتی در حد اعداد هم باقی نمی ماند.با وجود اختلاف‏های اساسی بین دیدگاه های ابن سینا و غزالی، هیچکدام را نمی توان ضد عقل و یا ضد دین دانست. اختلاف آنها را می توان از قبیل اختلاف دو فیلسوف یا از نوع اختلاف یک فیلسوف مسلمان با یک متکلم مسلمان دانست.ابن سینا تمام حرکتها را به طبیعت ارجاع داده و این یکی از جاهایی است که از ارسطو فاصله می گیرد.هر دو اندیشمند، طبیعت را مخلوق و آیۀ وجود و تجلی صفات و افعال حضرت حق می دانند و برای کمال انسان، مزرعه آخرت.بر اساس این دیدگاه قدسی، خداوند متعال مالک و خالق طبیعت است. او انسان را خلیفه خود در زمین قرار داده است . پس او هم باید نوع خلافت و نحوه و میزان استفاده از طبیعت را تعیین کند و بر اساس همین دیدگاه است که می توان دخل و تصرف بدون اذن او را غاصبانه و غیر مجاز دانست و بدین طریق راهی برای نجات بشریت که همه چیزش در معرض فنا و نیستی قرار گرفته پیدا کرد.البته در باب ملاک مخلوقیت، ابن سینا به نظریه امکان ذاتی، و غزالی به نظریه حدوث زمانی معتقد است، اما این اختلاف، در اینجا به دلیل اشتراک آن دو در نگاه قدسی به طبیعت، مورد اعتنا نیست.
پیوستگی توحید با امامت در زیارت جامعه‌ کبیره با رویکرد پاسخ به شبهه‌ی غُلو
نویسنده:
محمدجواد بختیاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
«زیارت جامعه کبیره» هم از همان آموزه‌های توحیدی است که توأم با «توحید»، «امامت» را هم بیان می‌نماید که این خود نشان از ارتباط و پیوستگی «توحید» و «امامت» است که در مقابل آن، برخی از افرادی که در معرفت ائمه: راه اعتدال نپیموده‌اند در تلاشند تا انفصال بین این دو مهم را در قالب غلو در این متن زیارتی مطرح کنند و حتی سعی دارند که «توحید» و «امامت» را در مقابل هم قرار دهند، به گونه‌ای که «امامت» را به صورت مستقل و در حد الوهیت دانسته‌اند. در حالی که احادیث ائمه معصومین:درباره «توحید»، مُعرِّف اُلوهیت، یکتایی، خالقیت، مدبّر بودن، مالکیت و ولایت خداوند، بر تمام هستی می‌باشد. هر چند تا کنون شروح بسیاری بر این زیارت‌نامه نگاشته شده است، ولی هدف از این پژوهش رد شبهه‌ی غلو آمیز بودن متن زیارت جامعه کبیره است که تلاش شده است با توجه به عبارات خود متن زیارت جامعه کبیره ثابت شود که اولویت با توحید بوده و هیچ یک از شئون ائمه: به صورت مستقل و بدون اذن الهی مد نظر نمی‌باشد. و عدم وجود هرگونه غلو در این زیارت و بلکه ارتباط و پیوستگی بین توحید و امامت در آن ثابت گردید. این پژوهش از نوع پژوهش‌های بنیادی است و در آن به روش توصیفی و تحلیل محتوا، با توجه به آیات قرآن کریم و متن زیارتی جامعه و احادیث ائمه:به بیان عبارات توحیدی و پاسخ به شبهات پرداخته شده است.
بررسی عوالم وجودی انسان از منظر قران کریم
نویسنده:
عوض تقی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
قرآن کریم اقیانوسی بیکران و سرشار از علوم و معارف ناب بی حد و حصری است که همانند آن را نمی-توان یافت. از جمله مباحثی که این کتاب الهی در لابلای آیات خود به صراحت از آن سخن گفته ‌بحث از انسان، عوالم وجودی و موت و حیات اوست، در این رابطه آیات بسیاری وجود‌ دارد که ویژگی‌ها و حالات وجوی انسان را از آغاز تا انجام مورد بررسی قرار داده‌ است. قرآن کریم چهار دوره‌ی وجودی را برای انسان در دو حالت «موت» و «حیات» مطرح می‌کند. از این رو سیر و حرکت انسان با حالت موت، از عالم ذر شروع و پس از گذر از حیات دنیوی و موت برزخی در دوره آخرت با محشور شدن وی خاتمه می‌یابد. البته اولیای الهی و مقتولان فی سبیل الله استثنا بوده و در برزخ نیز زنده هستند. انسان‌ها در عالم ذر پس از کسب معرفت الهی و بهره مندی از شعور و عقل و اختیار، و تعلق روح هر بدنی به آن، به خالقیت و ربوبیت خدای متعال پی برده‌اند. در این دوره خداوند از تک تک آنان عهد و میثاق گرفته تا حجت را بر آنان تمام کرده و راه‌های عذر و بهانه‌ را بر آنان ببندد، سپس امانتی عظیم را که همان ولایت الهیه است، بر عهده آنان گذاشته است. با ورود انسان به عالم دنیا که از میان این دوران‌ها، مهم‌ترین دوره‌ی وجودی انسان است سعادت یا شقاوت ابدی وی به اختیار و انتخاب خود رقم می خورد. همزمان با فرا رسیدن مرگ آدمی و توفی نفوس آنان توسط ملائکه، انسان‌ها به استثنای اولیا و شهدای فی سبیل الله به حالت موت می‌روند و تا برپایی قیامت در آن عالم به سر برده و از لذایذ یا آلام آن بهره‌مند خواهند شد. نهایتا با شروع قیامت، ابدان انسان‌ها به صورت رشد جنینی در دل خاک و روی همین زمین، بازسازی شده و پس از پیوستن به روح به سزای اعمال صالح و طالح خود خواهند رسید. از آیات قرآن کریم چنین بر می‌آید که افراد بشری پس از حساب و کتاب و طی مسیری، به سوی بهشت و جهنم که در خارج از زمین قرار دارد رانده خواهند شد. در این پژوهش هر یک از عوالم وجودی انسان با تکیه بر آیات قرآن کریم بصورت مجزا و جداگانه بررسی می‌شود.
بررسی شرایط و اوصاف امامت از نظر (امام فخر رازی، قاضی عضدالدین ایجی و شیخ طوسی)
نویسنده:
زینب نظیفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث امامت از زنده ترین و ارزنده ترین بحثهای کلامی، فقهی و اجتماعی است , که پس از رحلت پیامبر عظیم الشان اسلام راجع به برخی مسائل مهم اسلام نظیر:ضروت وجوب امام درجامعه اسلامی، انتخابی یا انتصابی بودن امام، اوصاف و ویژگی های امام، و...،اختلاف نظرها و دیدگاه های مختلفی درمیان مسلمانان به وجود آمد که پاسخ به این مسائل باعث بوجود آمدن مذاهب وفرق مختلفی گردید. لذا بناست دراین تحقیق به حول و قوه الهی جهت روشن شدن برخی از سوالات و ابهامات در بحث شرایط و اوصاف امامت، برخی از دیدگاه ها و نظرات ، سه شخصیت مهم کلامی : قاضی عضدالدین ایجی و امام فخررازی از متکلمان معروف اشاعره وشیخ طوسی از علمای گرانقدر شیعه مورد بررسی قرار گیرد. این پژوهش به طور کلی در 6فصل گرد آوری شده است کهفصل اول شامل طرح مساله، فصل دوم به بررسی امامت در آیات قرآن ، روایات و تفاسیر مختلف از منظر متکلمان شیعه و سنی پرداخته است. فصل سوم ، شرایط اوصاف امامت را از نظر فخر رازی بیان می کند، در فصل چهارم شرایط و اوصاف امامت از نظر قاضی عضدالدین ایجی و در فصل پنجم نظرات شیخ طوسی در باب شرایط و اوصاف امامت بیان گردیده است. در فصل ششم به مقایسه آراء سه متکلم و وجوه تشابه و تفاوت در باب شرایط و اوصاف امامت پرداخته شده است .نوع و روش تحقیق بررسی فرضیه ها و پاسخ گویی به سوالات توصیفی و تحلیل محتوا می باشد. حاصل این بررسی این است که ،در بحث وجوب امامت هرسه متکلم نصب امام را واجب می دانند ولی متکلمان اشعری من جمله فخر رازی و عضدالدین ایجی نصب امام را بر مردم واجب می دانند به صورت سمعا و نقلی ولی شیخ طوسی و سایر متکلمان شیعه با استناد به دلایل عقلی متعدد نصب امام را از باب قاعده لطف بر خدا واجب می دانند.فخر رازی و ایجی تعیین امام را به انتخاب مردم صحیح می دانند اما شیخ و سایر علمای شیعه تعیین امام را از طریق نص ممکن می دانند.در خصوص شرایط و اوصاف امام، فخر و ایجی عصمت امام را نمی پذیرند و تقدیم مفضول بر فاضل را اولی می دانند زمانیکه تقدیم فاضل سبب شرو فتنه ای شود.شیخ طوسی از این نظر قائل به عصمت امام ازهر گونه خطا و اشتباه و معتقد به انتخابی بودن امام از طریق نص، افضلیت، که علاوه بر متکلمان شیعه، مورد قبول جمعى از متکلمهاى اهل سنت نیز بوده است.قریشى بودن ،که مورد قبول متکلمهاى شیعه و اهل سنت است.
فلسفه دین از نظر کانت
نویسنده:
سمیه حبی‌قراتپه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
کانت اصول موضوعه عقل عملی را در سه موضوع نفس، جهان و خدا مطرح می کند. او از جاودانگی نفس پلی به اثبات وجود خدا می زند و براهینی را که از قبل در مورد اثبات وجود خدا مطرح شده بود، مورد انتقاد قرار می‌دهد و از طریق عقل عملی راهی برای اثبات وجود خدا باز می‌کند و برهان اخلاقی را اقامه می‌کند.از نظر کانت انواع متعدد باور و اعتقاد دینی وجود دارد اما دین حقیقی یکی بیشتر نیست و آن دین اخلاقی ناب و مسیحیت تنها دین اخلاقی ناب است. کانت دین را همان قانون درونی ما می‌داند که بر قانونگذار فوق ما تأکید دارد. قانون درونی ما همان وجدان است بنابراین می‌توان عتاب و خطاب وجدان را نشانه حضور خداوند در دل خود بدانیم. خداوندی که کرسی قضاوتش را فوق ما مستقر ساخته و نیز سکوی داوری در درون ما قرار داده است.دین بدون وجدان اخلاقی چیزی جز خرافات نیست. کانت دیانت را در محدوده اخلاق و عقل تعبیر و تفسیر می‌کند و تکالیف انسان را به عنوان اوامر الهی معرفی می‌کند.از آنجا که این رساله جنبه تجربی، آماری و میدانی ندارد و صرفاً نظری است یعنی از نوع کیفی-توصیفی است، از روش اسنادی و کتابخانه‌ای استفاده شده است.در این پایان نامه تلاش شده است تا تصویری روشن از فلسفه دین کانت ارائه شود. از جمله نتایج بدست آمده می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:1- از دیدگاه کانت دین یهود، اتحادیه‌ای از گروهی از انسانهاست که به منظور تشکیل یک جامعه مشترک المنافع سیاسی گرد هم آمده‌اند. او دین یهود را دین نمی‌داند و قائل به وحدت ادیان است و دین مسیحی را تنها دین اخلاقی ناب معرفی می‌کند.2- کانت با گشودن باب توجیه عملی اقرار به امر متعالی، به گونه‌ای باور و ایمان به امور ورای حسی را تصدیق می‌کند و در پی از پس زدن شناخت، راهی برای ایمان باز می‌کند و به گونه‌ای به تجربه دینی روی می‌آورد.3- وی تبدیل شأن الهی به شأن انسانی را ارتقا و صعود انسان می‌داند و از نظر او مقام انسان در این تحول اخلاقی چنان رشد می‌کند که می‌تواند به طرح مفهوم الوهیت بپردازد.4- طبیعت انسان از نظر کانت در حالت بالقوه به طور کلی خیر است اما در موقعیت بالفعل فرض شر به طور ذهنی برای هر انسانی ضروری است حتی بهترین انسانها.5- در فلسفه کانت دین از سنخ اخلاق به شمار می‌آید و دین در محدوده اخلاق معنا پیدا می‌کند. دین مبتنی بر اخلاق و نیازمند به آن است.
مفهوم قدرت در اندیشه میشل فوکو
نویسنده:
توحید میلانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
میشل فوکو(‏Michel Foucault‏)، متفکر معاصر فرانسوی در حوزه‌‌‌‌‌‌‌‌های گوناگون فلسفه و علوم اجتماعی چهره‌ای ‏شناختهشده و مطرح می‌باشد. حرکت فکری او و چشم‌اندازی که وی به روی علوم انسانی گشوده است، تحول ‏شگرفی را در مبانی این علوم موجب شده است تا حدی که او را ویرانگر علوم انسانی به معنای متعارف و متداول آن ‏دانسته‌اند. یکی از حوزه‌های اساسی اندیشه‌ی فوکو و حتی به تعبیر برخی مفسرین، مهمترین دستاورد نظری او، تحلیل ‏مفهوم قدرت‎ ‎با رویکردی منحصر به فرد و در چهارچوب نوعی معرفت شناسی تاریخی است. وی در تعداد زیادی از ‏شاخه‌های علوم انسانی اعم از فلسفه، جامعه شناسی، تاریخ، سیاست، روان‌شناسی، انسان‌شناسی و... وارد شده و در ‏نهایت همه مباحث را در راستای تحلیلی واحد و در جهت طرح ایده‌‌ی واحد و مرکزی قدرت پیش برده است. ‏بر اساس یک تقسیم‌بندی کلی دو دیدگاه و خط سیر مدرن و پست‌مدرن را در جریان شکل‌گیری فلسفه‌های ناظر ‏بر مقوله قدرت می‌توان شناسایی کرد: بر طبق دیدگاه مدرن، قدرت با عاملی انسانی آغاز، از مجرای روابط علی بیان و ‏بر حسب شاخص‌های مکانیکی قابل محاسبه و اندازه‌گیری می‌باشد و نگرش به مقوله قدرت در این دیدگاه از دریچه-‏ی بحث‌های حاکمیت صورت می‌گیرد. این مدل، قدرت را ابزاری در مالکیت دولت می‌داند که برای تحمیل نظم بر ‏جامعه مورد استفاده قرار می‌گیرد. در الگوی پست‌مدرن که با فوکو آغاز می‌شود و در اساس منکر وجود حیطه‌ای ‏خاص و عملکردی یک‌سویه برای قدرت است، شیوه‌ی نگرش مدرن به قدرت به معنی نادیده گرفتن ساختارهای ‏مدنی و چگونگی کاربست قدرت در نهادها و گفتمان‌های سراسر حوزه‌ی اجتماعی است. فوکو از قدرت به صیغه ‏جمع سخن می‌گوید و آن را در عرصه‌های گوناگون زیست جمعی انسان قابل‌ بحث می‌داند. قدرت در همه‌ جا ‏هست نه بدان دلیل که همه چیز را در‌بر‌می‌گیرد؛ بلکه بدان دلیل که از همه جا نشات می‌گیرد. بنابراین تحلیل آن به‌ ‏هیچ‌ وجه کلی، تاریخ‌گریز و مطلق نیست. به طورکلی هدف فوکو بر‌ملاساختن بی اعتباری حقیقت‌های مسلم، ‏درهم‌شکستن یکپارچگی‌ها و از مرکز انداختن قدرت و معرفت و تاکید بر بی‌همتایی عوامل موثر در پدیده‌هاست.‏
خدا در فلسفه افلاطون
نویسنده:
اشرف کرامتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پايان‌نامة حاضركوششي براي ارائة گزارشی روشن از خدا و خدایان در فلسفۀ افلاطون است.مسئلۀ خدا یکی از مسائل مشکل برای مفسرا ن افلاطون بوده است چرا که افلاطون دیدگاههای نظام مندی در این خصوص ارائه نکرده است. در فرهنگ و اساطیر یونانی خدایان به عنوان نیروهای سرمدی لحاظ شده‌اند و این نیروها شبیه انسان بودند. هومر و هزیود به این خدایان اموری را که نزد آدمیان زشت و ناپسند بود نسبت داده‌اند. افلاطون در محاورۀ جمهوری در مقابل آنان موضع‌گیری می‌کند و معتقد است خدایان نه خطاکارندو نه منشاء شر، بلکه خدایان خیر‌اند و نمی‌توانند منشاء شر باشند.باید خاطرنشان کنیم وقتی افلاطون ازخداوند صحبت می‌کند،به هیچ وجهمنظور آن خدای واقع در ادیان توحیدی نیست. در محاورۀ جمهوری، مثال خیر به خورشید تشبیه شده است که منشاء وجود و معقولیت سایر مثل است و در عظمت و قدرت برتر از ذات وجود تلقی شده است. همچنین در تمثیل خط مثال خیر به عنوان مبداء نخستین، نخستین چیز بین همه چیزهاست. در محاورۀ تیمائوس که افلاطون از صانع (دمیورژ) سخن می‌گوید. صانع، مادۀ قبلاً موجود را برمی‌گیرد و جهان را برطبق نمونه ازلی و ابدی یعنی مثل می‌سازد. حال با توجه به این مطلب برخی معتقدند که مثال خیر خداست ویک مرتبه برتر از مثل و سایر مبادی عالم طبیعت و صانع قرار دارد و برخی نیز به یکی بودن مثال خیر و صانع نظر دارند.در قوانین برای مقابله با الحاد برهان می‌آورد و از دو روح خوب و بد سخن می‌گوید که روح خوب عنان جهان را در دست دارد. در پایان نامۀ حاضر تلاش بر این است به این بحث و مسائل جانبی دیگر از جمله براهین اثبات خدا در نزد افلاطون پرداخته شود.
وحدت شخصی وجود در حکمت متعالیه و نتایج آن
نویسنده:
لیلا قربانی الوار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
وحدت وجود یکی از مهم‌ترین مسائل عرفانی است که توسط ابن‌عربی مطرح شده و همواره مورد بحث موافقان و مخالفان بی‌شماری بوده است. ملاصدرا، که در نظریات فلسفی خود از عرفان نیز بهره جسته، مسألة وحدت وجود را با بیانی فلسفی تبیین کرده است. نظریة وحدت شخصی وجود در مقابل دو نظریة‌ تباین و کثرت وجودات و وحدت تشکیکی وجود است. بنابر وحدت شخصی وجود، غیر از «واجب الوجود» موجودی نیست و آنچه «ممکن» نامیده می-شود جلوة آن وجودِ واحد است.ملاصدرا گرچه در آغاز و در تقابل با فلسفه‌های اشراقی و مشایی، وحدت تشکیکی وجود را اثبات می‌کند؛ اما در بحث از علیت و رابطۀ علت و معلول، دیدگاه عارفان را در این مسأله، که همان وحدت شخصی وجود است، مطابق واقع یافته و می‌کوشد بر آن برهان اقامه کند. از این رو در الهیات بالمعنی الاخص، دیدگاه حکمت متعالیه در واقع همان دیدگاه ابن‌عربی است که به برهان آراسته شده است.پایان نامة حاضر پژوهشی است که درصدد بررسی وحدت شخصی وجود از منظر حکمت متعالیه و نتایج آن است که در پنج فصل ارائه می‌شود: اصطلاح شناسی، وحدت تشکیکی وجود در حکمت متعالیه، وحدت شخصی وجود در حکمت متعالیه، تنافی یا یگانگی وحدت تشکیکی و وحدت شخصی وجود و در نهایت نتایج وحدت شخصی در حکمت متعالیه. از جمله نتایجی که بر اساس نظریة وحدت شخصی وجود در حکمت متعالیه به دست می‌آید عبارتند از: انتقال تقسیمات از مدار وجود به ظهور، تغییر در اشتراک معنوی مفهوم وجود، تحویل اصل علیت به نظریة تجلی، تغییر در تقریر قاعدة «بسیط الحقیقة کلّ الأشیاء»، تغییر در تقریر برهان صدیقین، تغییر در تصور خدا.
آسیب شناسی کرامت انسانی و راههای درمان آن از منظر قرآن و نهج البلاغه
نویسنده:
صمد بهروز
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این تحقیق نخست اصل کرامت انسان و چیستی و مبانی آن تبیین و سپس عوامل و زمینه‌‌سازهای آسیب‌پذیری کرامت انسان و سقوط او از آن مقام رفیع انسانی و جایگاه ویژه‌ در نظام آفرینش و نیز عوامل عجز و ناتوانی او از به فعلیت رساندن آن استعدادهای بالقوه، از دیدگاه قرآن و نهج‌البلاغه بررسی شده‌است. برخی از این عوامل و زمینه‌سازها، به ساختار وجود انسان برمی‌گردد و برخی دیگر، متأثر از عوامل و زمینه‌سازهای بیرونی است. زمینه‌سازها و عواملی که به ساختار وجود انسان برمی‌گردد، برخی جنبه معرفتی و شناختی دارد و باور و شناخت نادرست انسان از خود، دنیایی که در آن زندگی می کند، خدای خود، هدف زندگی و دین حق و نوع تعامل بین عقل و دین در آسیب‌پذیری کرامت انسانی تأثیرگذار است، برخی به نوع مدیریت او بر غرایز و تأمین خواسته‌های نفسانی برمی‌گردد و نتیجه عدم تعدیل و مدیریت صحیح بر آن نیازهاست و برخی دیگر، جنبه رفتاری دارد. زمینه‌سازهای رفتاری آسیب‌پذیری کرامت انسان نیز به رفتار و تعامل نادرست انسان با خود، خدای خود، دنیا و آخرت و نحوه به-کارگیری ابزار هدایت عقل برمی‌گردد.عوامل و زمینه‌سازهای بیرونی نیز اموری مانند نقش خانواده، زمینه‌سازهای فرهنگی- اجتماعی، زمینه‌سازهای اقتصادی، هم‌نشینی‌ها، تأثیر نخبگان و گروه‌های مرجع را دربرمی‌گیرد.هم‌چنین در این تحقیق، راه‌های درمان آسیب‌های کرامت انسان از دیدگاه قرآن و نهج‌البلاغه برررسی شده‌است که شامل اصلاح باورها و نگرش‌های انسان نسبت به موضوعات مختلف، اصلاح و تربیت گرایش‌های غریزی و نیز اصلاح رفتار و عمل انسان در ارتباط با موضوعات مختلف است.
بررسی فقهی احکام جزائی ارتداد از دیدگاه امامیه و شافعیه
نویسنده:
بلال طاهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسأله ارتداد از زمان پیامبراعظم (ص) در تاریخ اسلام بوده است و لیکن مجازات مدون آن پس از پیامبر توسط فقهاي عظام با تکیه بر احاد یث ائمه طاهرین تبیین و تنظیم شده است . شاید در گذشته به خاطر شرایط ویژه و اقتضائات خاص جهانی این احکام چندان مورد توجه نبوده وانتقادهایی به آن نمی شده است . ولی در حال حاضر این مسأله از دو منظر مورد توجه و نقدقرار گرفته است :-1 از منظر درون دینی و تعارض ظاهري آن با آیات قرآن که در آنها اصول آزادي عقیده و دین و حق تحقیق و تصمیم به رسمیت شناخته شده است .-2 از منظر برون دینی و تعارض آن با سیرة عقلا و مبانی اعلامیه حقوق بشر .و این پژوهش از منظر درون دینی و با محوریت متد فقهی و بررسی نسبت احکام ارتداد بااصول آزادي عقیده از دیدگاه قرآن و سنت پیامبر به بررسی مسأله پرداخته و پژوهشگر به نتایجذیل دست یافته است : - 1 مجازات ارتداد در اسلام از باب .« تعزیر » می باشد نه « حد »- 2 موضوع احکام ارتداد ، تغییر دین با انگیزه دشمنی به همراه پیوستن به صف دشمنان اسلامبوده و صرف تغییردین قابل پیگرد نمی باشد.در این پایان نامه طی سه فصل مباحث مفصل ، ضمن تبیین نظر فقهاي امامیه و شافعیه دربارةاحکام جزایی ارتداد ، در مواردي نیز قول مختار بیان و تقویت شده است
  • تعداد رکورد ها : 1252