جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 56
الف) كدام آية قرآن كريم دربارة روح است. ب) با كدام آيه مي‌توان اعتقاد به تناسخ را رد كرد؟
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
پاسخ تفصیلی:
پاسخ : الف) روح به معناي مبدأ حيات است و داراي اقسام و مراتبي است و گاهي حقيقتي در عموم آدميان و گاه تأييد كننده و... است. خداوند در سورة اسراء آية 85، روح را امر خداوند مي‌داند كسي از اسرار آن به جز خداوند آگاهي ندارد و انسان نسبت به آن دانش كمي دار بیشتر ...
تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق
نویسنده:
محمدتقی یوسفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«تناسخ» آموزه ای است که از دیرباز فکر اندیشمندان را به خود معطوف داشته؛ بحثی که در علم النفس فلسفی از جایگاه ویژه ای برخوردار است، به گونه ای که هم در فلسفه نفس بازتاب های در خور توجهی دارد و هم در دیگر مباحث فلسفی. علاوه بر این، نمی توان از بازتاب های کلامی آن نیز غافل شد. از این رو، اندیشمندان مسلمان به فراخور توان فکری خویش، به بررسی آن پرداخته اند و غالبا به امتناع عقلی آن گرایش نشان داده اند. در این میان، شیخ اشراق به گونه ای دیگر سخن گفته است. در این مقاله، تلاش شده است تا دیدگاه ایشان با توجه به آثار وی تبیین شود؛ در این زمینه، ابتدا تاریخچه آموزه تناسخ، گرایش های گوناگون در این باره، اصطلاحات تناسخ و انواع آن و مبانی تناسخ و مبانی انکار آن، بررسی شده و در ادامه، تبیین دقیقی از دیدگاه ایشان ارایه گردیده است. در پایان، دلایل عقلی و نقلی طرفین - البته بر اساس آثار شیخ اشراق - ارایه شده است.
براهین ابطال تناسخ در حکمت متعالیه در بوته نقد
نویسنده:
رحیم قربانی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
انتقال ارواح از بدن های مادی به بدن های مادی دیگر به هنگام مرگ، که «تناسخ» نامیده میشود، ازسوی برخی از اندیشمندان مطرح شده است تا مسئله کمال نفس انسانی را توجیه کنند. این توجیهدلایل گوناگونی داشته است و خاستگاه ها و نتایج متفاوتی دارد که نوشتار حاضر به بررسی برخی ازجنبه های آن میپردازد. این مقاله پس از تعریف «تناسخ»، به ذکر اقسام آن میپردازد و تناسخ روحانسان های تکاملیافته، روح انسان های متوسط و روح انسان های پست را بر اساس مبانی «حکمتمتعالیه» به نقد و بحث گذاشته است. ملّاصدرا براهین ابطال تناسخ را، که توسط گذشتگان ارائهشده اند، ناقص و در برخی موارد، نادرست دانسته و به این دلیل، استدلال های ویژه ای را بر پایهفلسفه خودش مطرح کرده است. این در حالی است که برخی از براهین خود ملّاصدرا نیز به دلیلابتنای آنها بر طبیعیات قدیم، نادرست مینماید. با توجه به بررسیهای این نوشتار، موارد درست ونادرست تناسخ، وضوح بیشتری مییابند.
 تناسخ یا عود ارواح به چه معنى است؟ آیا تناسخ در اسلام صحیح است؟
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
پاسخ تفصیلی:
پاسخ : تناسخ اصطلاحي است در علم كلام و فلسفه و عرفان، به معناي انتقال روح از جسمي به جسم ديگر. در لغت از ريشة نَسَخَ به معناي برداشتن چيزي و گذاشتن چيزي ديگر به جاي آن يا تغيير دادن چيزي به چيز ديگر است (1) عقيده مندان به تناسخ چنين مى پندارند كه: ان بیشتر ...
مقایسه و نقد براهین اثبات وجود خدا از منظر ملاصدرا و آکوئیناس
نویسنده:
قاسم کاکایی، منصوره رحمانی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: دانشگاه اصفهان ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تامل و اندیشه در باب خدا، یکی از مهمترین و اساسی ‌ترین محورهای معرفت انسان است و در طول تاریخ فلسفه و کلام، متفکران بسیاری به بحث و بررسی در این باب همت گمارده اند. از میان مباحث خداشناسی، براهین اثبات وجود خدا از اهمیت ویژه ‌ای برخوردار است و اساس سخن گفتن از خدا را تشکیل می ‌دهد. هر یک از الهیدانان بر اساس مبانی و نظام فکری خود به شیوه ‌ای می ‌کوشند براهینی متقن، بر اثبات وجود خدا اقامه کنند. از جمله این متفکران می ‌توان به ملاصدرا، بنیانگذار حکمت متعالیه و توماس آکوئیناس، فیلسوف برجسته قرون وسطی اشاره نمود. هر چند ملاصدرا و توماس وجود خدا را فطری می ‌دانند، باز هم به اقامه برهان بر وجود خدا می‌ پردازند. ملاصدرا با طرح امکان فقری و تکیه بر مبانی صدرایی، برهان امکان و وجوب توماس را غنا می‌ بخشد و با اقامه برهان صدیقین از وجود بر وجوب شاهد می ‌آورد. وی همچنین با اثبات حرکت جوهری، برهان حرکت او را تکمیل می ‌نماید. در این مقاله بر آنیم که ابتدا دیدگاه ملاصدرا و توماس را در باب بداهت وجود خدا تبیین کنیم و سپس به بررسی و مقایسه برخی از براهینی که آنها برای اثبات وجود خداوند اقامه می‌ کنند، بپردازیم.
صفحات :
از صفحه 1 تا 18
ساختار هرمسی در عرفان ایران
نویسنده:
غزال مهاجری زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
کاشان : دانشگاه کاشان ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فرضِ این پژوهش آنست که در عرفان ایران، خط سیری وجود دارد که بنا به گفته سهروردی آن را حکمت اشراق یا حکمت خسروانی می‌نامیدند و همه کسانی که در نمودارِ حکمت اشراق قرار دارند، از پیروان هرمس هستند. در این مقاله به اثباتِ این حکم پرداخته شده است که ویژگی‌های هرمسی سبب پدید آمدن یک ساختار در عرفانِ ایران شده که این ساختار بر مبنای مشترکات هرمسی استوار است. ویژگی‌های مشترکی که در این ساختار وجود دارد از این قرار است: هرمسی ­ها، کیمیاگر، طبیب، عطار و آشنا به مواد سکرآور هستند. مبنای کارشان استحاله است. تفکرشان ساختار نجومی دارد و به جادو علم دارند. به معراج می‌روند، معراجنامه دارند، قائل به نور هستند، زبان رمزی و سرّی دارند، منطق الطیر یا زبان پرندگان زبان سرّی آن‌هاست. در تغییر معنای رمز، نقش دارند. قائل به شکلی از حلول‌اند و مانند هرمس و حلاج، حلول می‌کنند. دفاع از ابلیس دارند. گرایشات شعوبی دارند. برخوردی دوگانه نسبت به حج دارند و بعضی اندیشه وحدت وجودی دارند. این ویژگی‌های هرمسی در پیوند با یکدیگر هستند؛ تعامل عناصر هرمسی، سبب ایجاد ساز و کار(مکانیزم)ی ویژه در عرفان ایران گردیده است، که ما آن را ساختار هرمسی می‌نامیم.
صفحات :
از صفحه 181 تا 214
بررسی تطبیقی رابطه نفس و بدن از منظر ملاصدرا و شیخ اشراق
نویسنده:
سمیه کامرانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از جمله چالش‌هایی که فیلسوف در فلسفه با آن روبه‌روست مسئله ارتباط نفس و بدن است. غموض مسئله در تجرد یکی و جسمانیت دیگری است که عقل را به میدان استدلال می‌طلبد. گواه بر این مطلب تلاش اعاظم فلاسفه از گذشته تا کنون است که هر یک به زعم و بضاعت خویشتن در پر کردن این خلأ گامی برداشته‌اند. برخی چون افلاطون، ثنویت محض را مطرح نموده و برخی چون ارسطو قول به وحدت این دو را تثبیت نموده است. و فلاسفه بعدی هم بر مذاق یکی از این دو مسلک طی طریق نموده‌اند.بنابراین از آنجا که تلاش اسلاف در شکل‌گیری آخرین نظریات منسجم و بی نقض و ابرام، قابل چشم‌پوشی نیست، در فصل اوّل این جستار، مسئله رابطه نفس و بدن را از منظر برخی فلاسفه نخستین چون افلاطون و ارسطو و برخی فلاسفه اسلامی چون فارابی و ابن سینا اختصاص دادیم، تا سیر تاریخی بحث تا حدی روشن گردد.شیخ اشراق مکتبی فلسفی که عمدتاً بر پایه شهودات وی است ارائه نمود که عمده‌ترین بخش آن را نظام نوری رقم می‌زند که از آن جهت که وی برای نفس هویت نوری قائل است، قاعدتاً مسئله رابطه نفس و بدن با نظام نوری وی گره می‌خورد که جهت دست‌یابی به نظر وی در این باب به حد لازم به مبانی‌ای چون هویت نور، تعریف نور، اقسام نور، ترسیم هستی براساس نور و جایگاه نفس به عنوان نور مدبر و جایگاه برازخ، پرداخته شده است. در هرم هستی شناسی سهروردی، نفس موجودی نورانی و بدن موجودی برزخ و غاسق و ظلمانی شناخته شده است که نظام فلسفی وی باید پاسخگوی این عدم مسانخت باشد. حکیم سهروردی برای حل نحوه ارتباط نفس نورانی با بدن ظلمانی قابل به وساطت امر سومی به نام روح بخاری می‌شود که همو بستر فیض رسانی از نور مدبر (نفس) به بدن ظلمانی است. وی با توجه به اینکه قائل به حدوث جسمانی و حرکت جوهری نفس نیست، رابطه این دو را براساس شوق و محبت و قهر و غلبه تفسیر می‌کند و البته این، تفسیر عمیقی از مسئله را به دست نمی‌دهد چون این الفاظ ترکیب انضمامی و ارتباط عرضی نفس و بدن را به ارمغان می‌آورد، چرا که در نفس‌شناسی وی، موجودیت و هویت نفس به نفس ناطقه است و بدن و قوا، فروع و اظلال نفس هستند، بنابراین بین نفس و بدن و قوا، دو گانگی مشهود است و بالتبع با وجود این دوگانگی، تفسیر و ترسیمی دقیق از ارتباط یک موجود مجرّد نورانی با موجود مادی ظلمانی ارائه نمی‌شود.ملاصدرا با توجه به مبانی و ابتکارات بدیعی که از خود به نمایش می‌گذارد به سهولت مرز میان موجود مادی و مجرد را بر می‌دارد و دوگانگی موجود در دستگاه فلسفی اشراقی را برای همیشه از سر راه فیلسوف هموار می‌سازد. چه اینکه ایشان با قول به حدوث جسمانی نفس و حرکت جوهری نفس و اشتداد وجود و تشکیک وجود که همگی از اختصاصات فلسفه وی است بر آن می‌شود که نفس موجودی است از عرش تا فرش، یک وجود واحد سیال و پویاست که در ذیل آن بدن و در صدر آن نفس ناطقه است که با حرکت جوهری در ذات خویش از نشئه مادیت محض با طی تبدّلات و تطورات به مرحله تجرد محض بار می‌یابد. و اساساً وحدت نفس با قوا و بدن را مطرح می‌نماید. و به خلاف ترکیب انضمامی و عرضی اشراقی، ترکیب اتحادی و تعلق ذاتی نفس به بدن و علاقه لزومی و نه اتفاقی را بیان می‌دارد.فصل پایانی هم تطبیق آراء این دو فیلسوف سترگ در مسئله رابطه نفس و بدن است و اینکه این دو حکیم چه نقاط افتراق و اشتراکی در این مسئله دارند و تأثیر مبانی هر یک در حل مسئله به چه میزان موفق بوده است. البته در عین اینکه سهروردی سعی وافری در حل این مسئله غامض نموده ولی به دلیل فقدان مبانی صدرایی نتوانست تبیین موفقی ارائه نماید تا اینکه صدرالمتألهین حرف نهایی را در فلسفه اسلامی و فلسفه غرب برای خود رقم زد.
بررسي و تطبيق تناسخ ملكي و ملكوتي از ديدگاه افلاطون، شيخ‌اشراق و ملاصدرا (رامين)
نویسنده:
اعظم قنبری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دغدغه جاودانگی انسان همواره ذهن بشر را به خود مشغول کرده است و در حوزه اعتقاد به جاودانگی روح، گرایش‌های متنوعی وجود دارد که تناسخ با قدمت چندین هزارساله‌اش یکی از این صورت‌ها به شمار می‌رود. اندیشمندان مسلمان با توجه به مبانی معرفت‌شناختی و هستی‌شناختی اسلامی در حوزه‌های فلسفه، کلام و عرفان، تلاش کردند تا براساس مبانی خود به این دیدگاه بپردازند. در حوزه فلسفی دو مکتب اشراق و حکمت متعالیه با بهره‌گیری از مبانی خاص خود علاوه بر بیان نظریات تناسخیه و پاسخ به شبهات آن‌ها، تلاش کردند تا ماجرای حضور نفس پس از مفارقت از بدن، در دنیای دیگر و پس از اتصال نفس به بدن و حشر نفس را تبیین کنند. با مطالعه آثار افلاطون در می‌یابیم که ایشان صراحتاً به انتقال نفس آدمی پس از مرگ به بدن حیوانات سخن گفته پس ایشان تناسخ ملکی را قبول دارند هر چند ملاصدرا سخن افلاطون در مورد این انتقال را حمل بر تناسخ ملکوتی می‌کند و به نظر ایشان این سخنان به زبان رمزگونه گفته شده تا مردم از کردار زشتشان دست بردارند. شیخ اشراق نیز تلاش می‌کند با بیان آراء مکاتب فلسفی، نظرات آن‌ها را با مکتب فلسفی خود مقایسه و حتی آن‌ها را در نظرات خود هضم کند ایشان در ابتدا تلاش می‌کند تا با دلایل مشائی به ابطال تناسخ و شبهات آن‌ها بپردازد به‌طوری که این نظر (تناسخ) را حشو مطلق قلمداد می‌کند، در مرحله بعد با استفاده از ذوق اشراقی خود، ماجرای سعادت و شقاوت نفوس، پس از مفارقت از بدن را به‌گونه‌ای اشراقی، توجیه می‌کند و می‌گوید تناسخ چه حق باشد و چه باطل، اهل شقاوت پس از مفارقت از بدن، به عالم مثال منفصل وارد و نصیب آن‌ها صور مثالی مظلمه خواهد بود. ملاصدرا را نیز ضمن اقامه برهان بر امتناع تناسخ ملکی، با استفاده از اصول خود، به دفاع از تناسخ ملکوتی پرداخت و آن را متناظر با معاد جسمانی می‌داند که انسان‌ها در قیامت طبق رفتار و کردار خویش، به صورت حیوانات محشور می‌شوند هم‌چنان که آیات و روایات زیاد بر تناسخ ملکوتی تأیید می‌کنند.
خیال و مثال در اندیشه ابن عربی و ملاصدرا
نویسنده:
سمنبر میرزایی، هادی وکیلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ازجمله مسائل مطرح‏شده در فلسفه و عرفان اسلامی، مقوله خیال و مثال و برزخ است که در تبیین بسیاری از اعتقادات اسلامی ازجمله اصل معاد و حیات پس از مرگ، و اثبات تجرد روح و غیره نقش اساسی دارد. ابن عربی، ملاصدرا، ابن سینا، فارابی، و شیخ اشراق ازجمله اندیشمندانی هستند که به این مباحث پرداخته‏اند. در اندیشه ابن عربی، خیال، محل جمع اضداد است و امری است که نه موجود است نه معدوم، نه معلوم است نه مجهول؛ او خیال را مضیق‌ترین و موسع‏ترین معلومات می‏داند و معتقد است که انسان با دیده خیال می‏تواند صورت‏های خیالی و محسوس را با هم ادراک کند. وی نظریاتش‌ درباره عما را نیز، با نظریه خیال پیوند مى‌دهد و معتقد است که‌ اگر نیروی‌ خیال‌ نبود عما، پدیدار نمى‌شد. از نظر وی خیال‌ از بردگان‌ نفس‌ ناطقه‌ است‌ و برده‌ در برابر سرور به‌ سبب‌ ملکیت‌، دارای‌ گونه‌ای‌ فرمانروایى‌ است‌، فرمانروایى‌ خیال‌ در این‌ است‌ که‌ نفس‌ را به‌ هر صورتى‌ که‌ خواهد، شکل‌ مى‌دهد. از دیدگاه صدرالمتألهین قدرت قوه خیال گاهى فطرى و گاهى کسبى است و ازجمله عوامل کسبى در رؤیت بى‏واسطه صور نورانى، کم‏خوردن و کم‏آشامیدن، کم‏خوابى، رهاکردن، تن‏آسایى، و رهاشدن از بند نرمى و لطافت است. صدرا براى نفس، قدرت و قوتى قائل است که به واسطه آن، نفس با نیروى خیال، قادر به انشا و ایجاد صورى است که در هیچ‏یک از عالم عقول، اعیان و حتى عالم مثال وجود ندارند.
صفحات :
از صفحه 133 تا 160
«قانون کارما» و فرضیه «بازپیدایی» در آیین هندو (با تاکید بر دیدگاه اوروبیندو)
نویسنده:
علی نقی باقرشاهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
چکیده :
«قانون کارما» (karma) و فرضیه «بازپیدایی» (rebirth) از موضوعات مهمی است که با مساله حیات پس از مرگ، جبر و اختیار، و تقدیر و سرنوشت انسان ارتباط دارد. از این رو، در ادیان و مکاتب فلسفی هند مطرح و تقریبا مورد قبول کلیه آن ها بوده است و شالوده عقاید فلسفی آن ها را تشکیل می دهد. کارما به معنای عمل و عکس العمل است، یعنی هر عملی چه خوب و چه بد دارای عکس العملی است. همه آن ها همچنین، اعتقاد دارند که نظام عالم در نظام اخلاقی انسان ها منعکس می شود. در خصوص منشا مفهوم کارما در میان محققان اختلاف نظر وجود دارد. برخی معتقدند کارما ریشه ودایی (vedic) دارد، برخی نیز ریشه اعتقاد به کارما را در اعتقادات قبایل بومی ماقبل ودایی می دانند. در اوپانیشادها (Upanishads) نیز کارما و فرضیه بازپیدایی مطرح بوده و صریحا به جدایی روح از بدن اشاره شده است. در گیتا (Gita) نیز صریحا، به قانون کارما و بازپیدایی اشاره شده است. در آیین های بودایی و جین نیز اعتقاد به کارما وجود دارد. در آیین بودا، از واژه ای به نام سامسکارا (smskara) استفاده شده است که به معنای نیرو، اراده، ساختن، و به هم آمیختن است. در آیین جین نیز به سرگردانی روح در سلسله مراتب هستی اشاره شده است و اعتقاد آن ها این است که باید از طریق اصول اخلاقی و رهبانی روح را از زندان تن آزاد کرد. در میان متفکران معاصر هندی، اوروبیندو (Aurobindo) مساله کارما را، به طور جدی، بررسی کرده است. اساسا، این موضوع یکی از دغدغه های اولیه او بوده و در چهارچوب نظریه تکاملی خود به آن پرداخته است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 15
  • تعداد رکورد ها : 56