وحدت اسلامی | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
وحدت اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
وحدت اسلامی
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
مسائل مشترک و متفاوت فرق اسلامی
سوال:
منظور از اصطلاحات زير چيست ؟ تقريب مذاهب /وحدت /امت اسلامي
پاسخ تفصیلی:
موضوع وحدت امت اسلامي و تقريب مذاهب اسلامي ، يكي از مسائل مهم جهان اسلام به شمار مي آيد. تاكيد قرآن كريم به ضرورت وحدت مسلمانان « واعتصموا بحبل الله جميعا ولا تفرقوا » ( سوره آل عمران ، آيه 103 ) و تاكيد پيشوايان دين بر برادري مسلمانان بر كسي پوشيده نيست ، از نظر تاريخي اين امر به خوبي روشن است كه پيشرفت مسلمانان در پرتو همدلي و وحدت آن ها و عقب ماندگي و شكست آنان در عرصه هاي گوناگوني سياسي ، علمي ، اجتماعي ، اقتصادي و ... نتيجه اختلافات و پراكندگي ميان ايشان بوده است. اين ناسازگاري ميان فرقه ها و مذاهب اسلامي ، خصوصا ميان دو مذهب بزرگ شيعه و اهل سنت در برهه هايي از تاريخ به حدي بوده است كه تلقي آن دو مبني بر اينكه دو فرع اگر يك اصل اند ، ممكن نبوده است و نظر بر اين بوده است كه در طول تاريخ در شبه قاره هند و پاكستان ، عراق و .... ميان اين دو فرقه ي بزرگ اسلامي رخ داده است. البته در اين ميان در طول تاريخ اسلام ، دانشمندان و عالمان ديني بزرگي وجود داشته اند كه براي ايجاد صلح و مدارا ميان مسلمانان و سازگاري مذاهب اسلامي كوشيده اند. عالمان و دانشمندان مسلمان در يك قرن اخير نيز با در نظر داشتن ضرورت وحدت و همبستگي ميان امت اسلامي براي ايجاد سازگاري بين فرق و مذاهب اسلامي تلاش فراوان كرده و پديده نو ظهوري به نام « تقريب مذاهب اسلامي » پايه ريزي كرده اند . در اين ميان واكنش ها و رويكردهاي متفاوت هم در ميان دانشمندان اهل سنت و هم در ميان علماي شيعه نسبت به موضوع تقريب وجود داشته است . رويكرد اول رويكردي منفي بوده است چنانكه عده اي از علماي شيعه امر تقريب مذاهب اسلامي را در عمل و اينكه در جهان خارج به عينيت برسد ، ناممكن و محال دانسته اند در مقابل ، ممكن است عده اي ديگر براي عملي شده ايده ي تقريب مذاهب اسلامي با در پيش گرفتن رويكردي تفريطي بعضي از اصول اعتقادي قطعي و مسلم مذهبي و حوادث مستند تاريخي را انكار يا در آن تشكيك كنند. در عين حال رويكرد سوم و معتدل نيز نسبت به موضوع تقريب مذاهب اسلامي در ميان انديشمندان شيعي وجود داشته است . در اين رويكرد با پذيرش اصل ضرورت وحدت امت اسلامي و تقريب و سازگاري ميان مذاهب اسلامي ، سعي و تلاش بر پايه ريزي مبناي اصولي و روش هاي كارآمد براي تقريب مذاهب اسلامي بوده است. ترديدي نيست كه اختلاف هاي مذهبي و عقيدتي ميان مسلمانان از مهمترين عللي است كه به تفرقه و پراكندگي آنان انجاميده است.پرسش مهم اين است كه چگونه مي توان اين مشكل را حل كرد؟ آيا بايد با ايجاد يك مذهب و يا از ميان برداشتن اختلاف هاي مذهبي ، سعي در حل آن كرد؟ پاسخ آن است كه كوشش هايي از اين دست تقريبا غير ممكن است و گمان نمي كنيم كسي در پي چنين كوشش نامعقولي برآيد ، در اين جا بايد در جستجوي راه ديگري براي ايجاد راه حل عادلانه اي كه همگان بپذيرند برآييم كه مطمئنا راهي بهتر از تقريب به عنوان بهترين راه حل براي مشكلي كه همگان را به ستوه آورده است ، نخواهيم يافت .
واژه تقريب از باب تفعيل و از ماده «قرب» به معناي نزديك و نزديكي اخذ شده است ، چنانكه گفته اند : قرب اصل صحيح يدل علي خلاف البعد ؛ در جاي ديگر آمده است : القرب لفيض البعد بنابر اين قرب (نزديكي) عكس بعد (دوري) است و تقارب (نزديك شدن به يكديگر) ضد بتاعد (دوري جستن از يكديگر است) . تفاوت نزديك شده به همديگر ويژه ي مكان نيست ، چه در حديث حضرت حجة (ع) آمده است : زمان چنان به هم نزديك مي شود كه يك سال همچون يك ماه مي گردد. و منظور زمان چنان خوش مي گردد كه گويا به درازا نمي كشد زيرا ايام شادي و خوشي كوتاه است. و در حديث قدسي آمده است : « هر كس به من به اندازه يك وجب تقرب جويد ، به اندازه يك زرع به او نزديك مي شوم » كه مراد از نزديكي بنده به خداي متعال ، قرب و نزديكي با ذكر و كار خير و نه قرب ذاتي و مكاني است زيرا قرب مكاني از صفات اجسام فاني است و خداوند متعال همچنان كه در جاي خود مسلم و ثابت گشته است ، والاتر و مقدس تر از آن است. اصمعي مي گويد : « اگر اسب
در حال تاخت هر دو دستش را با هم بلند كند و با هم بر زمين بگذارد ، اين كار تقريب است. » و ابن زيد مي گويد : اگر محكم هر دو دستش را به زمين بكوبد به معناي تقريب است. و تقريب حسني است كه به بركت ، شادابي ، وحدت ، جمع ، نزديكي و عدم دوري و فاصله گيري اشاره دارد.
2- تقريب در اصطلاح : تقريب مذاهب اسلامي در اصطلاح كوشش جدي براي تحكيم روابط ميان پيروان اين مذاهب از راه درك اختلاف هاي موجود ميان خود و زدودن پيامدهاي منفي اين اختلاف ها و نه اصل اختلاف هاست ؛ به عبارت ديگر تقريب نزديك كردن ديدگاه ها و هماهنگي مواضع مسلمانان است. در تفسير صحيح تقريب در اصطلاح مي توان گفت : تقريب مذاهب اسلامي عبارت اس از اينكه تمام پيروان مذاهب اسلامي به خصوص عالمان ديني با حفظ مذاهب شان و بر اساس گفتگوهاي علمي به جهت تبيين مشتركات ديني و رفع سوء برداشت هاي مذهبي ، هر چه بيشتر زمينه اتحاد و انسجام امت اسلامي را فراهم سازد. 3- مذهب در لغت و اصطلاح الف ) مذهب در لغت : مذهب در لغت از ماده «ذهب» انشقاق يافته است و به معناي رفتن مي باشد و همچنين مذهب يا مصدر ميمي يا اسم زمان و يا اسم مكان است و هنگامي كه در مباحث علمي به كار مي رود و مقصود از آن انتخاب قول و يا شيوه اي خاص مي باشد. ابن منظور در خصوص اين واژه مي گويد ذهب : الذهاب ، السير و المرور ذهب يذهب ذهابا... و المذهب مصدر كالذهاب و المذهب المعتقد الذي يذهب اليه. ب) مذهب در اصطلاح : در كتاب معجم الوسيط ، مذهب را در اصطلاح چنين تعريف كرده است : المذهب الطريقه و المعتقد الذي يذهب اليه ... و عند العلماء مجموعة من الآراء و النظريات العلميه و الفلسفيه ارتبط بعضها ببعض ارتباطا يجعلها وحدتها منسقة ؛ يعني مذهب راه و طريق و باوري است كه به سوي آن مي رود و نزد علما و دانشمندان ديني مذهب مجموعه ي آراء و ديدگاه هاي علمي و فلسفي است كه بعضي با بعض ديگر ارتباط دارند يك جور ارتباط كه همه ديدگاه ها و آراء را در صف واحد قرار مي دهد. ب) هدف تقريب هدف كلي و اصلي از تقريب ، اتحاد امت اسلامي بوده است كه اين امر محقق مي شود ، مسلمانان در اصول اسلام – آن اصولي كه مسلمانان بدون آنكه به آن ها اعتقاد داشته باشند ، مسلمان شناخته نمي شوند – متحد باشند. يعني بدانند كه در اين اصول با يكديگر اتحاد دارند و در ساير مسائل هم همچون كسي كه قصدش لجاجت با ديگران و غلبه بر آنان نيست ، بنگرند و در اين راه حق و حقيقت و معرفت صحيح را بجويند و در اين صورت چنانكه توانستند با انصاف از راه دليل و برهان در مسئله اي از مسائل مورد اختلاف به اتفاق نائل گردند ، چه بهتر وگرنه هر كدام آنچه را به نظرش مي رسد براي خود محفوظ داشته و ديگران را در نرسيدن به آن معذور داشته ، نسبت به آنان خوش بين باشند ، چه اينكه اختلاف در غير اصول دين هيچ ضرري به ايمان نرسانده و اختلاف يافتگان در اين مسائل را از دائره اسلام خارج نخواهد ساخت. ج) تفاوت تقريب و اتحاد اين دو واژه در اصطلاح مصلحان مسلمان معنايي نزديك به هم دارند و از هدف واحدي برخوردارند كه همان ايجاد همبستگي و سازگاري ميان مسلمانان است اما مي توان اين تفاوت را ميان آن ها قائل شد كه اصطلاح اتحاد امت اسلامي عام تر است و جنبه سياسي – اجتماعي و علمي دارد ولي اصطلاح «تقريب مذاهب اسلامي» بيشتر داراي جنبه علمي و نظري است و در ميان عالمان ديني مطرح است كه تلاش مي كنند بر اساس مناظرات و گفتگوهاي علمي و رعايت روشهاي علمي و اخلاقي ، زمينه آشنايي بيشتر مذاهب اسلامي از اصول و فروع يكديگر را آماده سازند و در رفع سوء تفاهمات مذهبي بكوشند. د) اهميت تقريب بي ترديد اهميت هر كاري در اهداف مترتب بر آن تجلي مي يابد و هر گاه با توجه به آنچه در معناي تقريب گفته شد روشن شده باشد كه هدف نهايي تقريب تحقق وحدت ميان مسلمانان به منزله يكي از امور بنيادين در اسلام است و ما در اين زمينه عرض مي كنيم كه مسلمانان در صورتي كه به دنبال خيزش و نجات از اين حالت ضعف و عقب ماندگي هستند ، راهي جز وحدت و كنار نهادن تفرقه و درگيري ندارند ، ناگزير بايد گفت بدون شك هدف مترتب بر تقريب مذاهب اسلامي هدفي است كه به حكم عقل و شرع ، مسلم تلقي مي شود. در نتيجه اهميت تقريب و ضرورت كاملا روشن مي شود و مسلمانان وظيفه دارند با جديت تمام و با احساس مسئوليت بزرگي هم چون با عظمت و شكوه اين هدف با آن برخورد داشته باشند. امروز نياز به تقريب بيش از هر زمان ديگري ديگري احساس مي شود زيرا اسلام درگير كارزار تمدني و سرنوشتي بسيار پراهميتي است كه فراهم آوردن همه گونه اسباب نيرومندي و پيروزي را ايجاب مي كند. خداي متعال مي فرمايد : « و نر چه در توان داريد از نير و اسب هاي آماده بسيج كنيد تا با اين (تداركات) دشمن خدا و دشمن خودتان و دشمنان ديگري را جز ايشان كه شما نمي شناسيد آن ها را و خدا آن را مي شناسد – بترسانيد » (سوره انفال ، آيه 60) از اين روست كه امت اسلامي وظيفه دارند نسبت به اهميت و انگيزه هاي تقريب كاملا آگاه باشد تا از دست آوردهاي آن برخوردار و از ثمرات آن بهره مند گردد ، امت اسلامي نبايد تقريب را به عنوان كوششهاي بيهوده تلقي كند و اين امر از اهميت بسزايي برخوردار است. فصل دوم گفتار اول : تاريخ تقريب الف) هنگامي كه پيامبر گرامي اسلام (ص) به ملكوت اعلي پيوست و دولت اسلامي در حال شكل گيري بود ، مسلمانان با مشكلاتي روبه رو شدند كه نيازمند موضعگيري دست اندركاران نسبت به آن ها بود در اين جا بود كه در غياب پيامبر رهبر ، اختلاف هاي ميان مسلمانان مطرح شد و مصلحان صحابه را به كمر همت بستن در راستاي از ميان برداشتن آنها از هر راه ممكن واداشت. حضرت اميرالمومنين علي بن ابي طالب (ع) خود در اين عمل پيش قدم بود و در اين راستا تلاش هاي فراوان و غير قابل انكاري به عمل آورد ، آن حضرت با خردمندي و فرزانگي خود به اصطلاح نا به ساماني هاي اوضاع و مفسده هاي احتمالي پرداخت و بدين لحاظ بنيانگذار حقيقي آينده تقريب و اولين كسي به شمار مي رود كه بذر تقريب را كاشته است. او تصوير بسيار زيبايي فراروي مسلمانان قرار داد و هر جا كه اصلاح را به منزله ضرورتي براي بقاي اين دولت جوان ديد ، اقدام عملي ملموسي را در راستاي تقريب انجام داد فرزندان آن حضرت يعني ائمه معصومين (ع) نيز راه او را پي گرفتند. و الگوهاي بسيار جالبي در اين زمينه ارائه دادند و چنان مواضع چشمگير و شگفت انگيزي گرفتند كه ستايش و تحسين مسلمانان آن روز و امروز را بر انگيخته است. درست است كه در آن زمان مفهوم تقريب با همين عنوان و به شكلي كه امروزه متداول است ، مطرح نبود ولي همه اقدامات و مواضع پيشوايان و علماي اهلبيت (ع) تجسم عيني همين مطلب به شمار مي آيد. ب) علماي اماميه: از اين جاست كه مي بينيم علماي اماميه همان راه پيشوايان خود را پيموده و مي پيمايند ، آن ها با هر آنچه در توان داشتند در راستاي از ميان برداشتن هر آنچه كه به وحدت مسلمانان آسيب مي رساند و تفرقه آنان را به دنبال داشت كوشيدند حتي كساني از ايشان بودند كه مرتبا در مجالس درس اهل سنت حضور مي يافتند و از هر راهي براي رساندن ديدگاه هاي خود به ديگران – در فضاي كاملا آرام و منطقي و آن چنان كه در محافل و مجالس درسي خود عمل مي كردند – استفاده مي كردند ؛ در هر كدام از مراحل تاريخ اسلام علماي اماميه نقش به سزايي در عرصه تقريب مسلمانان ايفا نمودند و در هيچ جاي تاريخ سخني از كمترين مشاركت ايشان در نقش فتنه انگيزي ميان فرزندان اين امت يا تضعيف وحدت ايشان به ميان نيامده است. اي بسا كسي اين گونه مطرح كند كه علماي شيعه اين نقش را بر اساس اصل تقيه اي كه پيشوايان ديني آنان بر آن انگشت گذارده اند ، ايفا كرده و در حقيقت در مسئله ي تقريب جدي نبوده اند ولي اين سخن عاري از صحت است و هيچ پيوندي با واقعيت ندارد زيرا هدف از تقيه پراكندن جمع اميت يا پاره كردند وحدت امت نيست بلكه بيش از هر چيز مفهوم وحدت گرايانه و در جوهر و حقيقت خود تقريبي است و در واقع به معناي دوستي به مخالفان در جهت حفظ وحدت و همبستگي مسلمانان است.
ائمه هدي (ع) از شيعيان و پيروان خود مي خواهند كه تا آن جا كه مي توانند با جامعه اسلامي در آميزند و در سازندگي و پيشرفت و توسعه آن مشاركت داشته باشند و حتي با آنان فرمان مي دهند كه پشت سر كساني كه با نظر آنان هم عقيده نيستند به نماز بايستند و حتي صف هاي اول جماعت را اشغال نمايند تا جايي كه از ائمه (ع) روايت شده كه فرمودند : هر كس در صف نخست پشت سر آنان به نماز بايستد مانند كسي است كه در كنار پيامبر اكرم (ص) شمشير زده است. (تهذيب الاحكام شيخ طوسي، الكافي،ج 3) اين امر دليلي است بر رغبت پيشوايان و ائمه اهلبيت (ع) به تحكيم و تقويت پيوندهاي ميان مسلمانان و اينكه هيچ نوع اختلاف عقيدتي و فقهي نبايد مانع از تحقق آن گردد زيرا مهم ترين مسئله در نظر ائمه وحدت مسلمانان و پيوستگي و همبستگي آنان است. علما و پيزوان اهل بيت (ع) به رغم تبليغات زهرآگيني كه عليه مسلمانان و ظلم و ستمي كه عليه اين مذهب و علماي بزرگوار آن جريان دارد ، بر همين خط سير و با استناد به همين اصول حركت كردند.
سيد جمال الدين و تلاش براي وحدت امت اسلامي سيد جمال الدين به عنوان اولين منادي وحدت امت اسلامي در يك صد سال اخير و عصر جديد ياد شده است ايشان مسلمانان را براي پيشرفت و ترقي تشويق نموده او از افراط گرائي بر حذر مي داشت. هدف اصلي سيد جمال الدين از نهضت اصلاحي ، رهايي مسلمانان از استعمار غربي و استبداد داخلي بود ، وي راه نحات مسلمانان را در بيداري و بازگشت به اصول اسلامي و نيز وحدت امت اسلامي مي دانست و در اين زمينه بسيار تلاش مي كرد. او براي آنكه اين هدف تحقق يابد پي در پي به كشورهاي آسيايي ، اروپايي و آفريقايي مسافرت مي كرد. سيد جمال ابتدا حركت هاي اصلاحي خود را در قلمرو كشورهايي چون ايران ، افغانستان ، هندوستان ، مصر و امپراطوري عثماني انجام داد اما هنگامي كه دريافت بيشتر گرفتاري هاي جوامع اسلامي به سياست هاي استعماري غرب به خصوص انگلستان مربوط است ، به اين نتيجه رسيد كه اصلاح امور داخلي كشورهاي اسلامي بدون آزادي و رهايي از بند استعمار امكان ندارد از اين رو جهت گيري مبارزاتي خود را به مبارزه عليه استعمار غرب تغيير داد و نداي وحدت امت اسلامي عليه استعمار غرب را سر داد . او به اين منظور براي آگاهي دادن به مسلمانان مجله العروة الوثقي را انتشار داد . او در مقالات آگاهي بخش خود مسلمانان را به وحدت و همبستگي و مبارزه عليه استعمار غرب و استبداد داخلي كشورهاي اسلامي با جمع شدن تمام مسلمانان زير لواي يك مذهب بود بلكه دعوت او مبتني بر مشتركات ديني مسلمانان و پرهيز از قوم و مليت گرائي و اتحاد سياسي امت اسلامي بر ضد استعمار غرب بود چنانكه خود او در اين زمينه مي نويسد : من نمي گويم بر همه كشورهاي اسلامي يك نفر حكومت كند زيرا اين كار بس مشكل است ولي اميدوارم كه حاكم و سلطان همه ملت هاي مسلمان ، تنها قرآن باشد و عامل وحدت و يگانگي آنها دين آنها باشد. سيد جمال الدين به گواهي تاريخ و شهادت بزرگان دين ، يكي از پيشگامان حركت اصلاحي و تقريبي در جوامع اسلامي در قرن اخير بوده است. 4- علامه اقبال لاهوري و وحدت امت اسلامي در سال هاي آغازين شهرت علامه اقبال و فعاليت هاي اصلاحي او يعني در سال 1897 ميلادي ، سيد جمال الدين اسدآبادي از دنيا رفت ، پس به طور طبيعي مسئوليت ادامه نهضت روشنفكري اسلامي و بيدارگري مسلمانان و اصلاح جوامع اسلامي بر دوش افرادي مانند اقبال قرار گرفت. علامه اقبال با شناخت جامعي كه از فرهنگ و تمدن فاقد ارزشهاي انساني و داراي منش استكباري غرب داشت ، يكي از اهداف اصلي خود را مبارزه با فرهنگ و فلسفه استعماري غرب قرار داد ، او بدين منظور از يكطرف با تبيين كاستي هاي فرهنگ و تمدن غربي ، بر نكوهش آن پرداخت و از طرف ديگر بر توانمندي فرهنگ شرقي و اسلامي و بيداري جوامع اسلامي با تكيه بر فرهنگ اصيل اسلامي تاكيد داشت. از ديگر فعاليت هاي علامه اقبال زمينه سازي براي تاسيس كشورهاي مستقل اسلامي پاكستان بود . وي كه از نزديك شاهد تضادهاي قومي و ديني در كشور هندوستان خصوصا در ميان مسلمانان و هندوها بود ، راه حل اين مسئله را در خود مختاري مسلمانان مي دانست. از اين رو در حدود هفده سال قبل از استقلال رسمي پاكستان ، ايده ي خود مختاري مسلمانان شبه قاره هند را در سخنراني هاي خود در مجامع رسمي و حزبي در سال 1930 طرح كرد : هندوستان قاره اي است كه دسته هاي متعدد از نژادهاي مختلف و مذهب متنوع در آن زندگي مي كند ، رفتار و كردار و اخلاق جمعيت ها تحت تاثير نوع احساس واحد و مشترك نژآدي قرار نگرفته است؛ حتي هندوها نيز يكدست و جمعيت موزون و هماهنگ نيستند. بنابر اين خواست مسلمانان براي ايجاد هند اسلامي در داخل اين كشور امر مشروع و مجاز است . اين پيش بيني و ايده ي اقبال بر اثر مبارزات ايشان و ديگر اصلاح طلبان مسلمان مثل محمد علي جناح در سال 1947 جامه عمل پوشيد و مسلمانان شبه قاره هند به استقلال دست يافتند. يكي ديگر از دغدغه هاي اصلي علامه اقبال ايجاد وحدت و همبستگي و سازگاري در جوامع اسلامي بود ، از اين رو در بسياري از اشعار خود مسلمانان را به وحدت بر محور دين و توحيد دعوت مي كرد و آنان را از تفرقه و نفاق برحذر مي داشت. او مانع اصلي وحدت امت اسلامي را حاكم بودن روح ناسيوناليستي و ملي گرائي افراطي در جوامع اسلامي مي دانست و ملي گرايي افراطي را به اين معنا كه مردم هر كشور خود را برتر از ديگران بدانند ، تمام منافع را براي خودشان بخواهند ، به شدت محكوم مي كرد. علامه اقبال چنين ملي گرائي را باعث تضعيف اخوت و اتحاد امت اسلامي و در نتيجه آسيب پذيري مسلمانان در مقابل استعمار غرب مي دانست ، به همين دليل به حاكم شدن چنين فضائي در كشورهاي اسلامي ناراضي بود و آن را خارج از چارچوب اسلام مي دانست تا آن جا كه مي گويد : براي مسلمانان مليت اسلامي لازم است نه مليت خاكي . 5. حضرت آيت الله بروجردي و تقريب 1- تفكرات تقريبي : الف) زمينه هاي فكري : آيت الله بروجردي بركتب و آراء فقهي علماي اهل سنت تسلط عجيبي داشت و اهتمام بر اين موضوع از همان آغاز تحصيل و تحقيق در زندگي علمي او مشهود بود و به طور مستمر دنبال مي نمود. اين اشراف و آگاهي نه تنها به فتاواي رهبران مذاهب اربعه (شافعي ، حنفي ، مالكي ، حنبلي ) اختصاص داشت بلكه شامل نظرات صحابه و ساير فقها و انديشمندان اهل سنت مانند ليث نوري ، اوزاعي ، ظاهري و .... هم مي شد. گاهي اين اطلاع به قدري عميق و قوي بود كه وقتي بعضي از شخصيت هاي اهل سنت به حضور ايشان مي رسيدند و از نزديك شاهد اين حقيقت مي شدند انگشت حيرت به دهان مي گرفتند و به عجز و عدم اطلاع خود اذعان مي كردند. او در اثر مطالعات و تحقيقات گسترده اي كه در اين وادي داشت ، به اين نتيجه رسيده بود كه با آگاهي از محتواي روايات و فتاواي اهل سنت در زمان امامان معصوم (ع) بهتر ، راحت تر و دقيق تر مي شود ، محتواي روايات و منظور فرمايشات ائمه معصومين (ع) را دريافت و جمله معروض از ايشان نقل است كه مي فرمود : فقه شيعه در حاشيه فقه اهل سنت است. ( زندگي آيت الله بروجردي صفحه 84 ) زيرا در طول تاريخ چون شيعيان حكومت نداشتند و اغلب حكومت در دست بني عباس بود و بيشتر فتاواي اهل سنت در ميان مردم رواج داشت بنابر اين محدثان و اصحاب امامان (ع) نيز با توجه به فضاي حاكم بر جامعه ي آن روز از ائمه سوال مي كردند و امامان (ع) هم با توجه به همين معنا پاسخ مي دادند به عبارت ديگر فقه شيعه ناظر بر فقه اهل سنت است چرا كه جواب ها و فرمايش هاي امامان (ع) ناظر بر فتاواي فضاي حاكم مي باشد. از اين رو آيت الله بروجردي تحقيق و مطالعه كتب و فتاواي اهل سنت را از مقدمات لازم براي فهم فقه و اجتهاد مي دانست و خود ايشان در حد ا علي به آن مسلح بود. ب) مثبت انديشي اين تسلط و اشراف او را در جايگاهي رفيعي قرار داده بد كه نسبت به نظرات و فتاواي اهل سنت هرگز با ديد منفي نگاه نمي كرد بلكه سعي مي كرد كه به ادله آنها دست يابد و موضوع و مسئله را درست بررسي و ريشه يابي كند مثلا در وجود اداي نماز در اول وقت كه غالبا اهل سنت ملتزم به آن هستند و تاخير نماز را از اول وقت جايز نمي دانند بدون عذر ( البته برخي علماي شيعه مانند شيخ طوسي به همان قائلند ، بر عكس شيعه تاخير را جايز مي دانند ، مي فرمود : قتاواي اهل سنت از اين جا نشأت گرفته كه پيامبر اكرم (ص) امام جماعت بود و امام جماعت بايد در وقت معين حضور يابد و پيغمبر اكرم (ص) اول وقت را انتخاب كرده بود صحابه و تابعين همان عمل پيامبر را ملاك عمل خود قرار داده بودند كه بعدا در مذاهب اهل سنت منعكس گرديد در حالي كه رسول گرامي اسلام (ص) گاهي در حال اختيار اول وقت را رعايت نمي كرد و از اهلبيت (ع) هم بدان تصريح كرده اند و همين امر ملاك فتواي معروف شيعه قرار گرفته است، استاد با اين توجيه اين پندار را كه اهل سنت عمدا احكام را تغيير داده اند ، نادرست مي دانست و رد مي كرد. (زندگي آيت الله بروجردي ، ص 88 ) 2- عاشق وحدت اسلامي : با اين گرايش فكري ، ايشان از آغاز مرجعيت خويش به مسئله وحدت ميان مذاهب اهتمام بيشتري از خود نشان داد و همواره پيگير اين مسئله مهم جهان اسلام بود . او اعتقاد داشت كه سامان بخشيدن به اين موضوع از وظايف حياتي هر عالم شيعي است و بايد در تحقق آن تلاش كند. شهيد مطهري درباره آيت الله بروجردي چنين مي نويسد : يكي از مزاياي معظم له توجه و علاقه ي فراوان بود كه به مسئله وحدت اسلامي و حسن تفاهم و تقريب بين مذاهب اسلاميه داشت. اين مرد چون به تاريخ اسلام و مذاهب اسلامي آشنا بود ، مي دانست كه سياست حكام گذشته در تفرقه و دامن زدن آتش اختلاف چه اندازه تاثير داشته است و هم توجه داشت كه در عصر حاضر نيز سياستهاي استعماري از اين تفرقه حداكثر استفاده را مي كنند و بلكه آن را دامن مي زنند و هم توجه داشت كه بعد و دوري شيعه از ساير فرق سبب شده است كه آن ها شيعه را نشناسند و درباره ي آن ها تصوراتي دور از حقيقت بنمايند ، به اين جهات بسيار علاقه مند بود كه حسن تفاهمي بين شيعه و سني برقرار شود و ... 3- حمايت از دارالتقريب : در سال 1327 هجري شمسي ، مركز دارالتقريب بين المذاهب الاسلاميه به ابتكار و همت انديشمند توانا مرخوم شيخ محمد تقي قمي و با همياري علماي سرشناس جامع الازهر و برخي روحانيون شيعي تاسيس گرديد. آيت الله بروجردي اگر از موسسين آن نبود اما از ابتداي فعاليت اين مركز به حمايت جدي آن برخواست و حتي از كمك مالي به آن دريغ نكرد ، علاوه به مكاتبه ي با شيخ وقت الازهر عبدالمجيد سليم و بعد از وي با شيخ محمود شلتوت رابطه جهان تشيع را با دنياي اسلام هر چه مستحكم تر ساخت و بسياري از سوء تفاهمات و بدبيني ها را به دوستي و محبت تبديل كرد. 6. علامه محمد تقي قمي و علماي الازهر علامه قمي ، پس از يك دهه تلاش و مذاكرات علمي با علماي الازهر و دانشمندان اهل سنت در سال 1327 هجري شمسي ، با كمك و همياري علماي بزرگ الازهر مصر توانست « دارالتقريب مذاهب اسلامي » را در كشور مصر و در كنار جامع الازهر كه پايگاه علمي اهل سنت به حساب مي آمد ، پايه گذاري كند و علما و انديشمندان مصري كه در پايه ريزي و تثبيت حركت تقريبي مصر نقش داشتند عبارت بودند از : محمد مصطفي مراغي ، شيخ مصطفي عبدالرزاق ، شيخ عبدالمجيد سليم ، شيخ محمود شلتوت . روشن است كه مسئوليت اصلي در اين حركت تقريبي بر عهده علامه قمي بوده است چنانكه شيخ محمود شلتوت رئيس سابق الازهر در مورد نقش ايشان در حركت تقريب مذاهب اسلامي گفته است : او نخستين كسي بود كه ديگران را به سوي اين دعوت فراخواند و به خاطر آن به اين كشور « بلد الازهر الشريف » مهاجرت كرد و بذر تقريب را غرس نمود و از آغاز با آن و در كنار آن زيست . علامه قمي با نبوغ و اخلاص و دانش سرشار و عزم راسخ و شكيبايي ناتمام در برابر حوادث و كارشكني ها به پرورش نهال تقريب همت گماشت و به ياري پروردگار به چشم خود آن را به صورت درخت ريشه دار و برومند ديد و پيوسته به اذن پروردگار ميوه مي داد و در سايه آن دانشمندان و متفكرين اين كشور و ساير كشورها به سر مي بردند. 7. علامه شيخ محمد حسين كاشف الغطاء و وحدت اسلامي الف) جلوگيري از توهين به اهل سنت : در نجف و كربلا و ساير شهرها و روستاهاي عراق ، عادت زشتي رواج داشت كه عوام الناس و نادان ها به آن خو گرفته بودند و آن اينكه در دهه اول ربيع الاول با جار و جنجال ، طبل و دهل مي زدند به گونه اي كه صداي گوش خراش آن شبيه صداي توپ و تفنگ در كوچه و خيابان به گوش مي رسيد . براي اين عمل ناهنجار عمدتا صحن شريف و قبور علما و صحن حضرت امام اميرالمومنين (ع) را انتخاب مي كردند . در اين ايام كه آن را نهم ربيع و عيد الزهرا مي ناميدند ، اراذل و اوباش گمان مي كردند انجام هر منكري در اماكن مذكور جايز است به همين منظور هر گونه آزار و اذيت و اهانتي را نسبت به طلاب و محصلين و اهب قلم را رواميدانستند . اين عادت زشت ده ها بلكه صدها سال ادامه داشت ، زنان ، مردان ، كودكان بدان عمل مي كردند و اهل علم و محصلين مدارس قدرت مخالفت را نداشتند. علامه كاشف الغطاء خود را در پيشگاه خدا مسئول دانست از آنجا كه اين بلا فراگير شده بود و موضوع كاملا اهميت داشت لذا ايشان تصميم گرفت با بعضي از بزرگان و افراد خير انديش براي ممانعت از آن اقدامي موثر به عمل آورد ، به همين منظور آن ها را دعوت كردند و چنين گفتند : دير زماني است اين عادت زشت در بين اراذل و اوباش رخنه كرده بيم آن مي رود كه اگر شما هم به منبر برويد در همان حال باز آن ها طبل و دهل به راه اندازند و مانع سخنراني شوند كه در اين صورت فاجعه عظيم تر است . كاشف الغطاء ادامه داد : من با توكل به خداي تعالي در اين راه فداكاري مي كنم ، اگر موفق شوم خداوند را به شكرانه چنين منش كه در نهاد من نهاده سپاس مي گويم ولي در صورت عدم موفقيت مسئوليتي بر عده نخواهم داشت. من اعلام مي كنم عصر امروز نهم ربيع الاول در صحن شريف منبر خواهم رفت. در صحن شريف اراذل و اوباش همچنان سرگرم طبل و دهل كوفتن بودند به طوري كه از شدت سر و صدا خانه ها و صحن شريف مثل زميني كه از صاعقه و رعد و برق به لرزه بيفتد ، تكان مي خوردند . ايشان به منبر رفتند و حدود دو ساعت خطابه خواندند ، صحن شريف مملو از جمعيت بود و تقريبا از همه طبقات در ميان آنان ديده مي شد ، كاشف الغطاء به بيان رسا همگان را از خطر اين اعمال و حرمت آن آگاه كرد و به اين ترتيب ريشه اين عادت زشت را از بيخ و بن بر انداخت به طوري كه هيچ اثري از آن باقي نماند. ب) سفرهاي وحدت آفرين : علامه كاشف الغطاء همواره در انديشه گفتگو با دانشمندان اهل سنت و برقراري وحدت بين شيعه و سني بود . ايشان در سال 1329 هجري قمري ، عراق را به مقصد حج ترك كرد و پس از انجام اعمال حج با انشمندان سني حجاز به گفتگو پرداخت و آنان را به وحدت فراخواند . وي سپس به دمشق رفت و پس از زيارت مرقد حضرت زينب (س) و حضرت رقيه (س) با علماي سني سوريه نيز به گفت و گو پرداخت و درباره مشكلات جهان اسلام و لزوم وحدت مسلمانان تبادل نظر كردند. سپس به بيروت رفته با علما و مردم آن جا ديدار و گفتگو نمود. پس از مدتي به مصر رفته و دانشمندان سني جامع الازهر از او دعوت كردند كه درالازهر سخنراني كند ، او پذيرفت و براي شان سخن گفت. دانش پژوهان الازهر از او خواستند تا فقه و بلاغت را به آنان ياد بدهد ، او قبول كرد. كاشف الغطاء در تمام سفرهاي خود با علما و مردم ديدار مي كرد و وحدت امت اسلامي را مطرح مي نمود. 8. علامه عبدالحسين شرف الدين عاملي و انديشه هاي تقريبي يكي از كساني كه نام او پيوند عميقي با موضوع تقريب مذاهب اسلامي داشته است ، علامه شرف الدين است . به يقين اگر تلاش هاي اين بزرگان در راه تقريب مذاهب اسلامي و هم چنين آگاهي بخشي به جوامع اسلامي و كشورهاي مصر ، سوريه ، لبنان در خصوص معارف تشيع در زمان قبل از پايه ريزي رسمي دارالتقريب نبود ، غرص نهال تقريب در مصر و الازهر امكان نداشت و نمي توانست چنين ثمراتي داشته باشد . گويا به دليل مذاكرات علمي شرف الدين با علماي اهل تسنن مصر بود كه زمينه ي حركت هاي تقريبي بعدي مهيا شد. الف) نظريه علامه شرف الدين در موضوع اسلام و ايمان : علامه شرف الدين با درك شرائط جوامع اسلامي و آگاهي از اينكه تحت حاكميت سياست هاي استعماري و نفاق انگيز كشورهاي غربي گرفتار بودند راه نجات مسلمانان را
از سياست هاي استعماري غرب و فقر فرهنگي و اقتصادي كه در آن به سر مي برند ، در همكاري و تعاون ميان مسلمانان مي دانست. او بر همين اساس در گفتارها و تاليفات متعدد خود ، در حاكم بودن فضاي بد بيني در جوامع اسلامي و نبود همكاري و مساوات در ميان مسلمانان سخت شكوه كرده و فرياد اعتراض سر داده است : افسوس و صد افسوس كه برادران مسلمان كه به يك مبداء و به يك دين باور دارند ، حضورشان در پهنه حيات هميشه حضور دشمنانه بوده است ، پيوسته با هم درگيري و نزاع داشته اند و مثل مردم بي فرهنگ درگيري را به اوج رسانده اند. پس اي مردم ، اي مسلمانان ، از تفرقه حذر كنيد ؛ اي مسلمانان از تشتت و اختلاف حذر كنيد. بدين سان علامه شرف الدين به منظور تقريب مذاهب اسلامي در نخستين بار به موضوع اسلام و ايمان پرداخته است تا در پرتو تبيين درست آن و فراخواندن مسلمانان به اصول اعتقادي مشترك زمينه ي پذيرش و همگرائي آنان را فراهم سازد. ب) امامت و خلافت در انديشه تقريبي علامه شرف الدين : موضوع امامت و خلافت اسلامي در ميان دانشمندان تقريبي نيز از اهميت خاصي برخوردار است چنانكه علامه شرف الدين در اين مورد فرموده است : همان گونه موضوع خلافت و اهداف سياسي امت اسلام را به دو فرقه شيعه و سني تقسيم كرده است ، اكنون نيز بايد سياست و مصالح سياسي جهان اسلام آنان را در كنار هم قرار دهد. علامه شرف الدين علاوه بر تلاش براي اتحاد مسلمانان و تقريب مذاهب اسلامي ، دغدغه دفاع از مكتب اهلبيت (ع) و معرض صحيح اصول و فروع اين مكتب را به ويژه در موضوع خلافت و امامت داشته است. يكي از نويسندگان در اين باره مي گويد : علامه شرف الدين ، نماد تركيب توفيق مند دفاع از مكتب اهل بيت و پاسداري از وحدت و تقريب مذاهب اسلامي بود. او انديشه تقريب را به معناي واپس نشيني از جايگاه فكري و عقيدتي و يا ناديده انگاري برتري ها در نظر نگرفته و خود را در گرداب جماعت فرو ريخته نيافت اما با اين همه از آنان نبود كه در تاريخ زيست كند و مسئله اصلي را جنگ خلافت بداند ، اهل سنت را وارثان بلا فصل غاصبان جايگاه امامت بپندارد و با طعن و كينه فتواي قتال
صادر كند! علامه شرف الدين در نقطه اعتدال زيست و نشان داد كه آزاد انديش خردگراست كه از باورها و بنيادهاي معرفتي اش دفاع مي كند. 9. امام خميني و وحدت امت اسلامي مواضع وحدت گرايانه امام خميني بسيار فراتر از آن است كه بتوان ذكر كرد. ايشان در يكي از سخنان مشهور خود مي گويند : كساني كه ميان سني و شيعه تفرقه مي اندازند ، نه سني هستند و نه شيعه . همچنين اشاره دارند : انقلاب اسلامي ايران هيچ گونه اختلافي ميان سني و شيعه به خود نديد و شايسته است كه همگان با محبت و برادري در كنار هم زندگي كنند. مكتب فكري ، فقهي و سياسي امام نيز بر همين اساس استوار بود و نقش بسيار تعيين كننده و كليدي امام خميني در امر وحدت مطلب بسيار مهمي است كه شالوده و اساس انقلاب اسلامي است. حضرت امام در تمام دوران مبارزات خود كه به طور لا ينقطع چهل سال قبل از پيروزي انقلاب آغاز شد ، اهميت وحدت امت اسلامي را به كرات مورد تاكيد قرار مي داد . يكي از دلائل موفقيت درخشان امام در اين راه عنايت همه جانبه عميق ايشان به فرهنگ قرآني و اسلامي در زمينه وحدت و تبيين اين مقوله در جايگاه واقعي خود مي باشد. در جهان بيني سياسي امام ، اين وحدت امر حياتي و ضروري و بالاتر از آن امر قداست آميز ، مذهبي و تكليفي الهي بود. « رمز پيروزي شما » اول ايمان ثابت و بعد وحدت كلمه بود. 10. امام موسي صدر الف)- وحدت مذاهب يكي از آرزوهاي ديرين امام موسي صدر ، وحدت امت اسلامي در سراسر جهان بود . او از آغاز دوران جواني كه در حوزه ي علميه قم مشغول تحصيل بود به اين مسئله مي انديشيد و در محافل و حضور اساتيد حوزه آن را پيوسته دنبال مي كرد . در سال 1326 هجري شمسي كه كمتر از بيست سال سن داشت وقتي اطلاع مي يابد كه علامه اميني از نجف به تهران تشريف آورده و چند روزي در آن جا اقامت دارد ، فرصت را غنيمت مي شمارد و با يكي از دوستان صميمي خود به ديدار علامه اميني مي شتابد. امام موسي صدر در محضر استاد ضمن طرح بحث علمي متعدد از ضرورت وحدت ميان شيعه و سني در مقابل دشمن مشترك سخن به ميان مي آورد و در تعريف اين موضوع در مقابل استاد به دفاع از باني خود در اين خصوص مي پردازد. گويا كه خداوند اين موضوع را در نهان و سرشت او براي امت اسلامي به وديعه گذاشته است. بنابر اين وقتي امام موسي صدر در سال 1338 وارد لبنان شد در همان سال و در اولين فرصت شالوده ي روابط دوستي با علماي اهل سنت را در شهر صور پي ريزي كرد. از جمله با محي الدين حسن (مفتي اهل سنت) ارتباط مستمر برقرار كرد. امام موسي صدر مي گفت: هيچ تناقض و اختلافي ميان شيعه و سني نيست ، اينها پيروان دو مذهب از يك دين واحدند ولي با اين تفكر به فعاليتهاي وحدت آفرين خود در لبنان عمق بخشيد. ب) ارتباط با علماي مسيحي : امام موسي صدر علاوه بر وحدت بين مذاهب اسلامي به يك نوع اتحاد و گفتگو بين اديان الهي اعتقاد داشت بدين سبب از بدو ورود به لبنان تلاش خود را در جهت ارتباط و گفتگو با گروه هاي سياسي و مذهبي مسيحيان اين كشور آغاز كرد و روز به روز هم بر عمق و وسعت آن افزود در مدت كوتاهي با همه علما و شخصيت هاي مسيحي آشنا شد . امام موسي صدر به اين مقدار اكتفا نكرد بلكه با اكثر مردم توده ي مسيحي ارتباط برقرار نمود. ج) پرچمدار همزيستي : امام موسي صدر به عنوان يك روحاني و عالم شيعي در تحكيم روابط خود با مردم و شخصيت هاي سرشناس مسيحي به ديدار و گفتگو با آنان در جلسات رسمي بسنده نمي كرد بلكه در ايام يد و مناسبت هاي مختلف جهت ديدار به منازل آنان وارد مي شد با شركت در مجالس ترحيم و عزاي آنها خود را در شادي و غم مسيحيان شريك مي نمود تا جايي كه مسيحيان در حد رهبران مسيحي خود به وي احترام و ارزش قائل بودند حتي در برخي رويدادها بيش از رهبران خود به وي اعتماد داشتند. 11. تقريب و مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي پس از امام راحل (ره) ، بزرگترين منادي وحدت امت اسلامي و پرچمدار تقريب بين مذاهب اسلامي ، مقام معظم رهبري هستند كه بر تاكيد بر وحدت و اتحاد اسلامي و تاسيس مجمع تقريب بين مذاهب ، به آرزوهاي علماء مجاهد و مصلحان مسلمان و به ويژه به آرمان هاي بلند امام خميني (ره) جامه عمل پوشيدند. معظم له در سال 1369 رسما دستور تاسيس دارالتقريب را صادر فرمودند و طي حكمي حضرت آيت الله واعظ زاده به عنوان دبير مجمع تقريب منصوب فرمودند. 12. علامه محمد جواد مغنيه و تقريب مذاهب شيخ محمد جواد مغنيه تلاش گسترده اي براي وحدت امت اسلامي انجام داد. او در هر فرصتي با عالمان ديني اهل سنت مذاكره و نسبت به آنان محبت مي كرد و راههاي وحدت را بررسي مي نمود. علامه مغنيه براي تقريب اولين بار در سال 1383 هجري قمري در مصر مسافرت نمود ، ايشان از دانشگاه الازهر و دارالكتب ديدن كرد و با شيخ الازهر در آن زمان كه شيخ محمود شلتوت بود ديدار و پيرامون وحدت اسلامي و راه هاي آن بحث و تبادل نظر نمودند. [B]گفتار سوم: علماي اهل سنت شيخ محمود شلتوت و تقريب الف) وحدت از منظر شلتوت: بي شك شيخ محمود شلتوت از معدود عالماني بود كه به وحدت اسلامي اهتمامي ويژه داشت . وي وحدت اسلامي را اين گونه تعريف مي كند : برادري ديني بين قلوب مسلمين پيوندي برقرار مي سازد كه خانواده ي واحد مي شوند، مسلمانان از خوشحالي مسلمانان خوشحال و از ناراحتي او ناراحت مي شوند. هنگامي كه گمراه شد او را هدايت و هنگامي كه اغفال شد او را ارشاد و هنگامي كه ضعيف شد به او رحم مي كنند و در يك كلمه هر گونه به خود مي پسندد با او رفتار مي كند. ب) نقش شلتوت در دارالتقريب:تقريب مذاهب اسلامي در كشور مصر شهر قاهره در سال 1360 هجري قمري با هدف تقريب بين مذاهب اسلامي تاسيس گرديد . موسسين اين مجموعه عبارتند از : علامه محمد تقي قمي ، شيخ محمود شلتوت ، شيخ محمد مصطفي مراغي ، مصطفي عبدالرزاق ، عبدالمجيد سليم . اين جماعت بعدها تعطيل گرديد و در ايران جماعتي با همان هدف به نام مجمع تقريب مذاهب اسلامي تاسيس گرديد ، اين جمعيت تا اكنون منشاء خدمات فراوان در زمينه تقريب و همبستگي مذاهب اسلامي بوده است. علامه شلتوت اين تشكيلات را مي ستايد و درباره آن مي گويد : اين نهضت (تشكيل دارالتقريب) كه بر اساس انديشه جمع آوري مذاهب مختلف اسلامي صورت گرفت طولي نكشيد كه از حقايق استوار و علمي در جهان و تاريخ فكر اسلامي به شمار آمد. همچنين بر آن روح اصلاح طلبي ، محبت و برادري ميان مسلمانان سايه افكند ، بي ترديد اين خود به منظور تحقق بخشيدن به كلام خداوند بود ، آن جا كه فرمود : تنها افراد با ايمانند كه با هم طرح برادري مي ريزند ، حال ميان برادران خود صلح برقرار كنيد و از خدا بترسيد باشد كه مورد رحمت او واقع شويد. شلتوت جو دارالتقريب را جو دوستي و برادري مي داند.ج- ارتباط با علماي شيعه يكي از اقداماتي كه شلتوت در راه وحدت مسلمانان انجام داد ، ارتباط مستمر با علماي ديگر مذاهب به خصوص علماي شيعه است. او به علماي شيعه به خصوص حضرت آيت الله بروجردي ارادت داشت ، بارها او را مورد تكريم و احترام قرار داد. شيخ محمود شلتوت در سفري كه به قدس شريف براي شركت در كنفرانس اسلامي فلسطين داشت با ديگر علما نماز جماعت را به امات آيت الله كاشف الغطاء خواند. وي اين صحنه زيبا را كه سني و شيعه در صفي واحد ايستاده اند اين گونه توصيف مي كند : چه زيباست سيماي مسلمانان كه نمايندگان آنان در كنفرانس اسلامي فلسطين در مسجدالاقصي جمع شوند و با يكي از بزرگان مجتهدين شيعه امامي استاد با فضيلت شيخ محمد حسين آل كاشف الغطاء نماز جماعت خواندند بي آنكه فرقي باشد ميان كسي خود را سني مي نامند و يا كسي كه خود را شيعه مي خواند و به سوي يك قبله روي دارند.
شيخ محمد عبده: تفكرات و نقش وي در تقريب مذاهب :ستاد شهيد مطهري درباره شيخ محمد عبده مي گويد : عبده همان دردهايي را كه سيد جمال تشخيص داده بود احساس مي كرد ، چيزي كه عبده را از سيد جمال متمايز مي سازد توجه خاص عبده به بحران انديشه مذهبي مسلمانان در اثر برخورد با تمدن غربي و مقتضيات جديد جهان است و مسلمانان در اثر ركود چند ساله ، آمادگي درستي براي مقابله با اين بحران نداشتند ، به عبارت ديگر عبده پس از جدا شدن از سيد جمال و بازگشت به مصر آنچه انديشه او را آزار مي داد و در جستجوي راه حلي بود كه از طرفي در اثر جمود فكري و قشر مآبي برخي علماي ديني ، اسلام مانع پيشرفت و تكامل جامعه مصري تلقي نشود و از طرف ديگر با نام انطباق اسلام با علم ، افراط كاري ها صورت نگيرد ، اصول و مقررات اسلامي با ذوق و سليقه هاي روز تطبيق داده نشود و به شكلي ديگر عملا اسلام از صحنه خارج نگردد. عبده بر خلاف سيد جمال آن نوع مسئوليتي را احساس مي كرد كه يك عالم ديني احساس مي كند از اين رو عبده مسائلي را طرح كرد كه سيد جمال مطرح نكرده است از قبيل فقه مقارن از مذهب چهارگانه ، دخالت دادن فلسفه حقوقي در اجتهاد ، ايجاد نظام حقوقي جديد در فقه كه پاسخگوي مسائل روز باشد. عبده كه مانند سيد جمال در پي وحدت دنياي اسلام بود ، و با تعصب هاي فرقه اي ميانه ي خوشي نداشت وقتي به قول خودش كه نهج البلاغه را كشف كرد ، درصدد شرح و نشر آن برآمد و در حاشيه و پاورقي همه آن كتاب حتي به خطبه هايي كه عليه خلفا بود ، درنگ نكرد ، هم چنان كه از ستايش بليغ و بي مانند سخنان علي (ع) خودداري ننمود.
- وهابيت از ديدگاه شيخ عبده وهابيت يكي از پديده هايي است كه مي توان گفت با وحدت مسلمين عملا مقابله مي كند. عبده درباره وهابيت عقيده داشت كه آنها در بعضي مسائل اسلامي غلو مي كنند به طوري كه براي ساير مسلمين قابل قبول نيست و نمي توانند عقايد آن را بپذيرند. شيخ محمد عبده و تقريب شيخ محمد عبده چنانكه در سخنان شهيد مطهري خوانديم، داراي تعصب فرقه اي نبود، او عقيده داشت مذاهب اسلامي و حتي فراتر از آن اديان الهي بايد با يكديگر وحدت داشته و با هم همكاري هاي نزديكي داشته باشند. هنگامي كه در بيروت به سر مي برد ، كانوني را در آن شهر به نام « جمعيت التقريب بين الاديان و المذاهب » ايجاد كرد كه عده ي زيادي از علما و ادبا در آن شركت مي كردند و مسيحيان نيز به اين مجالس مي آمدند . وي در اين كانون درباره وحدت اديان الهي سخن مي گفت.
براي مطالعه بيشتر به سايت مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي و مقالات آن به آدرس http://www.taqrib.info/persianرجوع شود.
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.adyan.porsemani.ir//content/%D9%88%D8%AD%D8%AF%D8%AA-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C
جنس منبع:
متن
پایگاه :
ز:پایگاه آثار آرشیوی غیرمرتبط با الفبا
یادداشت :
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات کامل فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت