جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4171
تبیین مبانی انسان‌‌شناختی نظریه المعرفه علامه طباطبایی(ره)
نویسنده:
فاطمه السادات هاشمیان ، غلامحسین گرامی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارائه نظریه در حیطه معرفت بر ساحت‌های ارتباطی انسان و نیز چگونگی این روابط و همچنین شناخت نظام علّی و معلولی حاکم بر این مناسبات مبتنی است. تبیین کاربست مبانی صحیح انسان‌شناختی در ارکان معرفت، سبب ارائه نظریه معرفت در تمام ابعاد مورد نیاز زندگی انسان می‌گردد. نظام معرفتی با ویژگی ذکرشده، برگرفته از کتاب، سنت و عقل است و یک نظام معرفتی الهی به شمار می‌آید. تحقق این نظام نقش قابل توجهی در پیشبرد تمدن اسلامی داشته و زمینه را در راستای عملیاتی‌نمودن اهداف والای امنیت، معنویت و عدالت اجتماعی ایجاد کرده و پیشرفت همه‌جانبه را فراهم می‌کند. هدف از تحقیق حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته، تبیین مبانی انسان‌‌شناختی نظام معرفتی علامه طباطبایی ره می‌باشد. مبانی انسان‌شناختی ذکرشده با نگاه تشکیکی به مراتب وجودی انسان و بیان نظریه فطرت و عقلانیت اسلامی به مباحث معرفتی ورود می‌کند و با ارائه نظریه رئالیسم معرفتی و منابع و ابزار جامع برای کسب معرفت، منابع چهارگانه حس، عقل، وحی و شهود را به‌عنوان ابزار کسب معرفت معرفی نموده و جایگاه برتر وحی نسبت به ادراک حسی را ارائه می‌دهد. نظریه ‌المعرفه علامه در نهایت با پذیرش نظریه صدق و مطابقت‌گرایی معرفت‌شناختی و نیز تأیید دیدگاه مبناگرایانه، نظریه معرفت را در تمام ابعاد مورد نیاز زندگی انسان تدوین می‌کند.
صفحات :
از صفحه 6 تا 35
تحلیل اختیار به‌مثابه علم فاعل و نسبت آن با «علم عملی»، از منظر علامه طباطبائی
نویسنده:
حمید احتشام کیا ، حبیب الله دانش شهرکی ، احمد عابدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نسبت علم و عمل ازجمله پرسش‌های مهم و مطرح در حوزه انسان‌پژوهی است. فیلسوفان و متکلمان اسلامی با تقسیم فاعل به انواع علمی و غیرعلمی، گرچه به نقش علم در صدور فعل توجه کرده‌اند، اما بیشتر با رویکرد هستی‌شناختی به تبیین آن پرداخته‌ و از تبیین چگونگی نقش آن بازمانده‌اند. علامه طباطبائی با تعریفی که از حقیقت اختیار ارائه داده، با ارجاع آن به علمِ فاعل ازیک‌سو و با تبیین نظریه «علم‌ عملی» از سوی دیگر، به چگونگی نقش علم در صدور عمل دست‌ یافته و تحلیلی نسبتاً جامع از نسبت علم و عمل ارائه کرده است. وی معتقد است اختیار به ‌مثابه علمِ فاعل که در فرایند صدور عمل دخالت دارد از سنخ «علم عملی» است و به ارائه منافع و مضرات فاعل اشتغال دارد. علم به منافع و مضراتِ اشیا غیر از چیستی آنها (حکمت ‌نظری) و غیر از حسن و قبح ذاتی‌شان (حکمت‌ عملی) است؛ این علم ریشه در احساسات و عواطف درونی فاعل دارد؛ احساسات و عواطفی که به دو احساس ملائمت و منافرت قابل ارجاع است. بنابراین علم عملی کاملاً شخصی است و از منظر هر فاعلی می‌تواند متفاوت باشد.
صفحات :
از صفحه 59 تا 74
بررسی اعتباری بودن علوم انسانی و الزامات آن از منظر علامه طباطبایی(ره)
نوع منبع :
مقاله
وضعیت نشر :
پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی- ترویجی با موضوع “بررسی اعتباری بودن علوم انسانی و الزامات آن از منظر علامه طباطبایی(ره)“ ۲۸ بهمن ماه ۱۳۹۹ توسط گروه کلام پژوهشگاه با مشارکت انجمن علمی تحول علوم انسانی به صورت مجازی تحت نرم افزار اسکایپ برگزار شد. در این کرسی علمی حجت‌الاسلام و المسلمین قاسم ترخان به عنوان ارائه‌دهنده، حجت‌الاسلام و المسلمین احمد رضا یزدانی مقدم و دکتر رمضان علی‌تبار به عنوان ناقد حضور داشتند. حجت‌الاسلام و المسلمین قاسم ترخان در سه محور مباحث خویش را مطرح کردند: ایشان در محور اول به تبیین معنای «اعتباری» و معنای «علوم انسانی» پرداختند و گفتند: برای واژۀ «اعتباری» چهار معنا ذکر شده است: ۱) اعتباری در مقابل اصیل که در بحث اصالت وجود و اعتباری بودن ماهیت مطرح است. در این کاربرد «اعتبارى» چیزى است که بـالعرض منشـأ آثـار بـوده و «اصـیل» چیزی است که منشائیت بالذات برای آثار داشته باشد. ۲) اعتباری به معنای وجود غیرمنحاز و غیرمستقل (عرض) در مقابل مقوله «جوهر». بـر اساس این اصطلاح، هر وجودی که «فى‌نفسه» باشد، از سنخ وجود حقیقـی اسـت، و هـر وجودی که «فـی‌غیـره» باشـد، اعتبـاری اسـت. ۳) اعتباری به معنای معقولات ثانیه أعمّ از منطقی و فلسفی در مقابل معقول اولی. ۴) تصوّرات و تصدیقاتی که خارج از حیطه عمل انسان تحقّق و واقعیتی ندارند و انسان آن‌ها را برای رسیدن به مطلوب و اهداف زندگی خود از مفاهیم حقیقی به عاریت می‌گیرد؛ در مقابل مفاهیم اعتباری، در کاربرد اخیر مفاهیم ماهوی، فلسفی و منطقی قرار می‌گیرند که حقیقی دانسته می‌شوند. از «علوم انسانی» نیز تعاریف گوناگونی ارائه شده است. گاهی مقصود از آن معنای عامی است که شامل دانش‌هایی می‌شود که در بردارنده قضایا و قیاسات «تبیینی» اخباری، «تکلیفی» الزامی و «ترجیحی» ارزشی معطوف به بینش‌ها، منش‌ها، کشش‌ها و کنش‌های فردی و اجتماعی آدمیان در وضعیت‌های گوناگون و ظروف مختلف حیات انسانی، است و زمانی نیز این قضایا معطوف به رفتارهای انسان‌ها و مناسبات میان آن‌ها (اعم از رفتارهای اختیاری یا غیراختیاری یا رفتارهای اختیاری صرف) دانسته می‌شود. گاهی نیز مقصود از آن علوم انسانی تجربی یا علوم رفتاری-اجتماعی می‌باشد که در افق خاص محدود به رشته‌هایی از معرفت می‌شود که صرفا از روش تجربی بهره می‌برند و به انسان قدرت پیش‌بینی می‌دهند. محور دوم مباحث ایشان معطوف به این مسئله بود که آیا اساسا علوم انسانی از منظر علامه طباطبائی همان علوم عملی است یا خیر؟ ایشان برخلاف برخی که معتقدند از منظر علامه طباطبایی، علوم انسانی بر علوم عملی منطبق می‌شود و علوم انسانی از منظر ایشان همان علومی عملی است، اظهار داشت: این تلقی نمی‌تواند مورد پذیرش قرار گیرد؛ زیرا اولا: علامه ناظر به اصطلاح علوم انسانی و گستره این علوم حرفی نزده است و از این جهت نمی‌توان گفت که وی علومی مانند فلسفه (به معنای حکمت نظری یا فلسفه اولی و الهیات که مشتمل بر گزاره‌های حقیقی است) یا کلام (که به نظر علامه بخشی از گزاره‌هایش حقیقی است) را که از علوم عملی به شمار نمی‌آیند از علوم انسانی به شمار نمی‌آورد. بله می‌توان گفت که وی بدون تردید علوم عملی را از دسته علوم انسانی می‌داند و ثانیا: علم به معنای دیسیپلین شامل مسائل و مبانی ممتزجه می‌شود و در برخی موارد توجیه آن در همان علم انجام می‌شود، در این صورت علوم انسانی گاها شامل حکمت نظری می‌شود که مبنای حکمت عملی است؛ مثلا در پاسخ به این پرسش که چرا باید به معاد ایمان آورد استدلال می‌شود که معاد حق است و باید به حق ایمان آورد و… لذا نمی‌توان گفت که علوم انسانی همان حکمت عملی است. حجت الاسلام ترخان در محور دوم هم‌چنین به این بحث پرداخت که از منظر علامه آیا علوم انسانی مشتمل بر گزاره‌های حقیقی است یا اعتباری؟ ایشان در ابتدا دو پرسش اساسی مطرح کردند: اول اینکه آیا علم به معنای دیسیپلین از ماهیت برخوردار است یا خیر و دوم اینکه آیا علوم انسانی صرفا مشتمل بر گزاره‌های اعتباری است؟ یا علاوه بر آن شامل گزاره‌های حقیقی هم می‌شود؟ سپس در مقام پاسخ به دو پرسش فوق مطرح کردند که داوری درباره اعتباری بودن گزاره‌های علوم انسانی بدون توجه به تعریفی که از این علوم ارائه می‌شود، میسر نیست. و از این جهت که تعریف روشنی از کلمات علامه طباطبایی به دست نمی‌آید، از این‌جهت مناسب است به مصادیق این علوم پرداخته شود و بررسی گردد که از نگاه ایشان علوم مدنظر شامل چه گزاره‌هایی می‌شود. روشن است که وی نمی‌تواند همه گزاره‌های علوم انسانی را اعتباری به معنای چهارم بداند؛‌ زیرا حتی از منظر وی جای برخی از موضوعات مانند عدالت، در علوم انسانی است و این در حالی است که عدالت از معقول ثانی فلسفی به شمار می‌آید. بنابر این نمی‌توان این ادعا را قابل دفاع دانست که علوم انسانی صرفا به گزاره‌های اعتباری اختصاص دارد. محور سوم‌ مباحث مطرح شده توسط حجت الاسلام ترخان بررسی الزامات اعتباری دانستن علوم انسانی بود. ایشان در محور الزامات به شش نکته اساسی اشاره کردند که عبارتند از: ۱) عدم سریان احکام ادراکات اعتباری به ادراکات حقیقی، ۲) تفصیل در طبقه‌بندی علوم، ۳) نسبیت ۴) انشایی بودن گزاره‌های علوم انسانی، ۵) نفی رابطه تولیدی بین گزاره‌های حقیقی و اعتباری و ۶) جدلی بودن علوم اعتباری. حجت‌الاسلام و المسلمین احمد رضا یزدانی مقدم و دکتر رمضان علی‌تبار نیز در ادامه به بررسی بیشتر زوایای این مسئله پرداختند.
ترسیمی از دیدگاه علامه طباطبایی(ره) در مورد حسن و قبح
نویسنده:
عبدالحمید واسطی, رضا برنجکار
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
ارزیابی و نقد دیدگاه های علامه طباطبایی، قاضی عبدالجبار و قاضی باقلانی در رویکردهای مختلف در مسئله امامت
نویسنده:
محسن قمرزاده ، خدیجه احمدی بیغش
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله امامت در تاریخ اندیشه اسلامی و نیز رویکردهای مختلف این موضوع، پیشینه ای طولانی دارد. امامت، به معنای رهبری و ریاست امت است که طبعاً نوعی تبعیت و پیروی گروهی را به همراه دارد. اما سئوال این است این پشوایی و پیروی، که موجب تفاوتهایی میان مذاهب مختلف اسلامی نیز،گردیده، شامل چه قلمروی، و چه بُعدی از ابعاد زندگی دنیوی و اخروی انسان می گردد. مذاهب امامیه، معتزله و اشاعره علی رغم شباهت در بعضی ویژگی های امام، تفاوتهایی اساسی در مسئله امامت با یکدیگر دارند. این امر موجب گردیده همواره بین علما و متفکران این سه مذهب تضارب آرا در این مورد وجود داشته باشد. تحلیل و نقد آرا کلامی و دیدگاههای این متکلمان اسلامی، موجب تبیین راه حق وجایگاه امام میشود. این پژوهش باروش توصیف وتحلیل متن و به شیوه کتابخانه ای، درصدد واکاوی فلسفه وجود و ویژگی های امام ازمنظر سه متفکر برجسته اسلامی:علامه طباطبایی شیعی، قاضی عبدالجبارمعتزلی و قاضی باقلانی اشعری، است. علامه حقیقت امامت را از سنخ ولایت تکوینی و هدایت باطنی و معنوی و وجوب عقلی علی الله بیان می کند، قاضی عبدالجبار آن را مسئله ای اجرائی و عقلی و ضرورتی اجتماعی به منظور حفظ کیان اسلامی می داند. باقلانی نیز آن را فرعی فقهی و شرعی به منظور اداره امور جامعه اسلامی معرفی کرده است.
صفحات :
از صفحه 49 تا 70
The Exegetic Method of ‘Allāma Ṭabāṭabā’ī in Tafsīr al-Bayān fī al-Muwāfaqa Bayn al-Ḥadīth wa al-Qur’ān
نویسنده:
Husayn Muhaqqiqi; Rasul Muhammad Jafari
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
صفحات :
از صفحه 87 تا 100
The Analysis and Evaluation of Allāma Ṭabāṭabā’ī About Ṭīnat Teaching
نویسنده:
Mohammad Hossein Montazeri
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
صفحات :
از صفحه 193 تا 205
Practical Application of the Chapter Coupling Theory: Analysis of the Coupling Relationship Between Qur’ān 55 and 56 Based on the Interpretive Opinions of ‘Allāma Ṭabāṭabā’ī
نویسنده:
Faeze Zare’in; Mohammad Sharifi; Mohammad Mahdi Shahmoradi Fereyduni
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
صفحات :
از صفحه 207 تا 218
تفسیر قرآن به قرآن در نگاه موافقان و مخالفان
شخص محوری:
حسن میلانی، محمدعلی ایازی
نوع منبع :
صوت , سخنرانی , فیلم , مناظره،گفتگو و میزگرد
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
به گزارش روابط عمومی موسسه فهیم، دویست و بیستمین جلسه نظریه پردازی موسسه فهیم شب گذشته ـ شنبه 24 آبان ماه 1393 ـ با موضوع "مناظره علمی تفسیر قرآن به قرآن در نگاه موافقان و مخالفان" با سخنرانی «استاد قاضی زاده، ایازی» به عنوان موافقان تفسیر قرآن به قرآن و «استاد میلانی» به عنوان مخالف تفسیر قرآن به قرآن و با حضور اساتید، طلاب، دانشجویان و پژوهشگران در محل موسسه فهیم قم برگزار شد. در ابتدای این نشست استاد قاضی زاده گفت: سه سطح قرآن بسندگی قابل تصور است؛ قرآن بسندگی در دین و قرآن بسندگی ىر شریعت قابل قبول نیست ولی قرآن بسندگی در تفسیر، فهم قرآن با خود قرآن ممکن است و حدیث ثقلین مورد نزاع نیست. وی افزود: تاویل قرآن غیر از تفسیر قرآن است تفسیر یعنی کشف معانی قرآن و به دست آوردن مراد استعمالی و جدی است و تاویل به امور خارجیِ متعالی مرتبط است و بعضی از روایات تاویل هستند نه تفسیر. در ادامه استاد میلانی اظهار داشت: علامه طباطبایی صریحا تصریح می کند به اینکه ما نیازی به سنت نداریم، فهم قرآن برای ما رافع اختلافات است و تفکر اجتماعی برای ما ملاک است. در حالی که خدا ما را به اهل بیت(ع) ارجاع داده است تا آنها رافع اختلاف باشند. وی افزود: دکتر صادقی معتقد است که حتی در آیات فقهی نیز ما نباید به سنت مراجعه کنیم. و کسانی که ادعای استغنای قرآن را از اهل بیت(ع) را می گویند همه آنها در نهایت به اهل بیت(ع) رجوع کرده اند. وی افزود: کجای قرآن آمده است که تفکر اجتماعی رافع اختلافات است؟ باید قرآن را بر مبنای «ما آتاکم الرسول فخذوه» فهم کنیم. تا هزار سال علما معنای توحید را نمی فهمیدند در حالی که اهل بیت(ع) توحید را برای ما معنا کرده اند. وی با استناد به برخی عبارات تفسیر المیزان در ادامه گفت: علامه معتقد است که ما باید در آیات قرآن تدبر کنیم و فقط قرآن نور است. چگونه ما دنبال نور دیگر بگردیم؟ و اگر در فهم قرآن به سنت مراجعه کنیم دور لازم می آید. قرآن باید تبیان خود نیز باشد و به جمیع اجتیاجات بشر پاسخ دهد. در ادامه این نشست استاد ایازی در بیان دیدگاه خود اظهار داشت: بسیاری از مسائلی که آقای میلانی فرمودند مورد نزاع نیست. ما یک سنت و عترت داریم و یک حدیث و نقل از سنت داریم. ما امروزه مواجه با عترت و سنت نیستیم ما با منقولات حدیثی مواجهیم که عمدتا خبر واحد هستند. وی افزود: عدم استفاده از خبر واحد در تفسیر، به معنای کنار گذاشتن سنت و عترت نیست. در خود روایات آمده است که روایات را به قرآن عرضه کنیم و همه علمای علم اصول جهتِ صدورِ روایت را مطرح کرده اند و ممکن است صدور روایت به خاطر تقیه یا "قضیة فی واقعة" باشد. این استاد حوزه و دانشگاه در مورد فهم قرآن خاطر نشان کرد: خود قرآن که مومنان و مشرکان را خطاب قرار داده است ومشرکان در برابر خطابات قرآن موضع گیری می کردند و واکنش نشان می دادندآیا این ها قرآن را می فهمیدندیا نه؟ بحث فهم در اینجا مطرح است. و روایات هم یک دسته نیستند. یک دسته از روایات معنا و مفهوم را می گویند، یک دسته تاویل هستند، یک دسته به تعیین مصداق می پردازند و دسته دیگری از روایات، روایاتِ تفصیل است و تفصیل غیر از کشف است. وی یادآور شد: فهم قرآن دارای مراتبی است. فردی دقت می کند و معنایی را می فهمد و می فهمد که غیر از این معنا، وجوه دیگری نیز وجود دارد و این وجوه با هم تعارضی ندارند. و گاهی امام صادق(ع) دو معنا را به دو نفر می گفتند یا امام ارشاد می کردند به معنای بالاتر و این ناقض این نیست که قرآن قابل فهم نیست. یعنی فهم قرآن درجات دارد. استاد ایازی افزود: گاهی ائمه(ع) به مایاد می دادند که چگونه قرآن را فهم کنیم، این جنبه تعلیمی دارد و با تفسیر قرآن به قرآن مشکل ندارد. اگر در جایی با هیچ قواعدی معنای روایت تفسیری را متوجه نشویم این را از باب تعبد قبول می کنیم. محل نزاع اخبار تعلیمی نیست بلکه اخبار آحاد است. در ادامه این نشست استاد قاضی زاده با بیان اینکه مخالفان تفسير قرأن به قرأن خوىشان را از این سرمایه عظیم محروم می کنند وعملا به روایاتی که غالب آنها سند قابل قبولی از جهت علم الدرایه ندارند متوسل می شوند و در بعضی از موارد که از این روایات هم نداریم فقط ثواب خواندن قرآن را می برند. وی ادامه داد: آقای میلانی فرمودند ما با مراجعه به روایات اختلافاتمان حل می شود . الان ما همه پیرو روایت مگر اختلاف نداریم؟و این درست نیست. باید بگوییم که اختلافات به صورت نسبی حل می شود.و منظور علامه طباطبایی پر واضح است ایشان می گوید اگر بجای مراجعه به روایات صحابه و تابعین به قرآن مراجعه می شد اختلافات (بطور نسبی) حل میشد. مسئول موسسه فهیم با اشاره به اینکه کسانی که تفسیر قرآن به قرآن را رد می کنند سرمایه عظیمی را از دست می دهند، اظهار داشت: حدود ده درصد روایات تفسیری ما سند معتبردارند ،واین در صورتی است که کسی حجیت روایات تفسیری را بپذیرد که اکثر اصولیون قبول ندارند.حال اگر کسی حجیت خبر عادل واحد تقسیری را قبول کند این ده درصد را قبول کرده است و عملا بقیه آیات کلام الله را باید به قصد ثواب بردن آن بخواند. استاد قاضی زاده با اشاره به تفسیر المیزان علامه طباطبایی(ره) افزود: جان علامه با قرآن مانوس بود ما نباید مردم را از شیوه ای که محکم و مستحکم است و توانسته در جامعه رشد کند، دور کنیم. همه ریزه خوار علامه در تفسیر هستند. وی تاکید کرد: تفسیر قرآن به قرآن کاربرد بیشتری نسبت به تفسیر روایی دارد. مگر روایاتِ صحیحِ تفسیری از پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) چه مقدار است؟ بعضی آیات، روایت تفسیری ندارند و در مورد بعضی از آیات، روایات متعارض وجود دارد. استاد میلانی در جواب گفت: محل نزاع این است که آقایان قائل هستند که ما در فهم قرآن به پیامبر(ص) نیز نیاز نداریم و پیامبر(ص) حق دخالت در قرآن را ندارد. می گویند که اگر به پیامبر(ص) و سنت مراجعه کنیم دور لازم می آید و برای آنها زمان حضور و غیبت تفاوتی ندارد. در حالی که امام علمی دارد که محکم و متشابه را می داند. شما چرا می گویید که ما قرآن را در حد امام صادق(ع) فهم می کنیم؟! ممکن است در فهم قرآن تعارض باشد، امروز چیزی بفهمیم و فردا یک چیز دیگر. وی افزود: ممکن است یقین ما جهل مرکب باشد. اگر تمام قواعد را در فهم رعایت کردید به این معنی است که درست فهمیده اید؟ چرا تدبر و برداشت شما صحیح باشد؟ در حالی که پیامبر(ص) می گوید علی(ع) و قرآن در کنار هم هستند. اهل بیت(ع) گفته اند تفسیر قرآن به قرآن؟ این صحیح است؟ خب پیامبر(ص) چرا حدیث ثقلین را گفت؟ با تفسیر قرآن به قرآن پیامبر(ص) حدیث ثقلین را نمی گفت. دنبال علی(ع) برویم و علی(ع) هم ما را به تفسیر قرآن به قرآن ارجاع دهد؟! ایشان تاکید کرد: آقای ایازی می گوید اخبار آحاد محل بحث است در حالی که علامه می گوید قرآن نور، بیان و تبیان است و در این صورت به پیامبر(ص) نیازی نداریم. وی ادامه داد: در رجوع به اهل بیت(ع) اشتباهات کوچک و کم می شود و اگر در فهم قرآن به اهل بیت(ع) رجوع کنیم معذور هستیم و اگر بدون رجوع به اهل بیت(ع) حتی اگر فهم درستی داشته باشیم به جهنم خواهیم رفت. استاد ایازی در پاسخ به استاد میلانی گفت: من سنت را رد نکردم و شما کلام بزرگان را تقطیع کرده و تقطیع را تفسیر می کنید. در حدیث هم"صعب مستعصب" است و آنچه در مورد فهم قرآن می گوییم در مورد فهم حدیث هم جاری است. آیا قرآن از قواعد فهم استفاده کرده است یا نه؟ اگر استفاده کرده همه ما باید آن را بفهمیم. آیا حدیث از قواعد فهم استفاده کرده است یا نه؟آیا در مورد فهم روایات اختلاف نظر وجود ندارد پس چرا شما در مورد روایات این کلام را بیان نمی کنید؟ وی افزود: در بعضی احادیث نقل به مناسبت و یا با چند تعبیر آمده است ولی قرآن قطعی الصدور و کلام الهی است. اینکه در روایتی معنایی آمده است آیا معنا همین است و چیزی غیر از این نیست؟ در حالی که روایات دیگر معناهای دیگر می آورد. تفسیر امام یک معنا از معانی است. این استاد حوزه و دانشگاه با طرح این سوال که چرا فرقی بین زمان حضور و غیبت نیست؟ در ادامه گفت: خبری که با هفت یا هشت واسطه به دست ما می رسد با زمان حضور امام فرق می کند. آیا اراده جدی در روایت مطرح بوده است یا نه، احتمال می دهیم که امام عام را گفته خاص را در جای دیگر فرموده است. ناسخ را گفته منسوخ را در جای دیگر بیان کرده است. استاد ایازی با بیان اینکه خود ائمه(ص) معیار رجوع به قرآن را به ما گفته اند افزود: کسی نگفته که فهم ما در سطح فهم ائمه(ع) است و تفسیر قرآن به قرآن کنار گذاشتن عترت نیست. بلکه عمل به کتاب و سنت و حدیث ثقلین است. استاد قاضی زاده به طور عینی به نقض برداشت های قرآنی آقای میلانی پرداخت و گفت: آقای میلانی شما در جواب استاد ایازی که در آیه شریفه لایمسه الا المطهرون فرمودند:" یعنی انسانهای غیرمطهر به حقیقت معنا نمی رسند و قرآن را مس نمی کنند اما درباره فهم قرآن همه می توانند قرآن را بفهمند" فرمودید: "قرآن را شما نمی توانید مس کنید تا چه رسد بفهمید" آقای میلانی گفته قبلی خود را تأیید کرد. آنگاه استاد قاضی زاده ضمن آوردن روایات ذیل آیه در تفسیر نورالثقلین و البرهان نشان داد که شما عملاً تفسیری جدای از معانی روایات ذیل آیه را آورده اید.ویک تفسیر ذوقی را ارایه کرده اید آن وقت به علامه که تفسیر قرآن به قرآن میکند اشکال می گیرید این به مراتب بدتر است. اقای میلانی افزود: برداشت ما از قرآن اشکالی ندارد و لازم نیست ضرورتاً ما تفسیر روایی را بگوئیم. استاد قاضی زاده گفت پس به هم نزدیک شدیم و شما هم تفسیر غیر روایی را می پذیرید. در ادامه استاد قاضی زاده در بیان سوالی از استاد میلانی اظهار داشت: آیا فهم از قرآن مستند به خومان باشد خوبتر است یا مستند به خود قرآن؟ و استاد میلانی در پاسخ گفت: خداوند عمدا آیاتی را آورده است تا مخاطب غلط بفهمد. سپس وی خطاب به حضار گفت آقایان گول قرآن را نخورید مثلا خدا «الی المرافق» گفته تا افرادی از اهل بیت(ع) جدا شده و به اشتباه بیفتند و در «عصی آدم ربه فغوی» نیز همچنین است. استاد ایازی در پاسخ گفت: پس قرآن وسیله ضلالت و گمراهی است. و استاد میلانی جواب داد: آری وآیه «و یضل من یشاء» را در قرآن داریم. در پایان ضمن برگزاری جلسه توسل به اهل بیت علیهم السلام حضار سوالات خود را پرسیدند.
منهج التفسیر عند العلامه الطباطبائی فی التعامل مع الروایه
نویسنده:
ساجد صباح میس العسکری، محمد سلیمان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: روایت را منبع دوم تشریع می دانند و در تفسیر قرآن کریم از اهمیت بالایی برخوردار است و ممکن است صریح یا تأیید یا ثابت باشد و چون به طور کلی معنای آن بیشتر گمانه زنی است، از این رو بحث بسیار است. در مورد اصالت و مشکلات زنجیره انتقال آن. تحقیق تفسیری جستجویی برای اثبات واقعیت در اکثر آیات قرآنی است، از این رو اکثر مفسران گفته اند که گزارش های احتمالی در تفسیر معتبر نیست، لذا برخی از مفسران به روش هایی برای جهت دهی به روایت از طریق نقد متن متوسل شدند و یکی از آنها. مهم ترین روش ها ارائه قرآن کریم است و از جمله علامه طباطبایی است که به ندرت به سراغش می رود. برای رویکرد رمان نویسی علامه طباطبایی، توجیهات رویکرد ایشان و برخی کاربردهای رویکرد ایشان در پرداختن به رمان، از طریق پیشنهادی که ارائه می کنیم، تعدادی از موضوعات مهم پیش می رود که در این مقاله، روند معتدل در پرداختن به تفسیر مطرح می شود. روایت جریانی است که روایت را وسیله و همراه تفسیر قرار می دهد و قرآن را شاهد و پشتیبان صحت آن قرار می دهد و با وجود مشکلاتی که در سلسله نقل روایات تفسیری وجود دارد، نقش عمده ای در حوزه تأویل در آن، آنچه را که در قرآن کریم یا مبانی آن آمده است روشن یا تأیید می کند و چون در قرآن نیامده است، علامه طباطبایی را نیز می توان یکی از سرسخت ترین مدافعان روایت دانست. رویکردی که وی در نقد متن روایت از طریق ارائه به قرآن در پیش گرفت، برای روایات گمانه زنی، اثبات و دلیل ایجاد کرد و علاوه بر حل مسئله، معنای آنها را از گمان به علم تبدیل کرد. سازوکارهای تعارض روایات. چنانکه رویکرد علامه طباطبایی ریشه نظری در روایات اهل بیت دارد و این رویکرد ایشان در وضع احکام تفسیری با استفهام از روایات معصومین است.
صفحات :
از صفحه 87 تا 106
  • تعداد رکورد ها : 4171